ظهور و سقوط جمهوری مهاباد در فاصله پاییز 1324 تا زمستان 1325 در تاریخنگاری رشته رخدادها و حوادثی که به برآمدن ناسیونالیسم کرد منجر شده است، جایگاه مهمی دارد. در این بررسی در کنار ارائه تصویری از کل این واقعه، سعی شده است که زمینههای تاریخی آن هم از لحاظ داخلی مورد بررسی قرار گیرد و هم از نظر خارجی، به صورت دخالت تعیین کننده اتحاد شوروی در ایجاد آن. تبعات منطقهای و بینالمللی این واقعه نیز از جمله نکاتی است که در این بررسی مورد توجه بوده است.
132 ش.)، به سبب - مرتضی قلی خان اقبالا لسلطنه ماکوئی، در طول حکمرانی خویش ( 1277
موقعیت خاص ماکو در مجاورت با روسیه و عثمانی، روابط نزدیکی با آن دو قدرت سیاسی
بویژه روس ها برقرار کرد تا قدرت خویش را در این ناحیه از ایران تحکیم بخشد. او در این
سیاست، ادامه دهنده راه اجداد خویش بود. موقعیت سردار ماکو در آغاز جنگ جهانی اول، به
علت ورود عثمانی و روسیه به جنگ، بسیار حساس شد. این امر، به دلیل مجاورت ماکو در
مرز آن دو قدرت و نقش این شهر به عنوان پل ارتباطی میان آن دو کشور بود. اقبالا لسلطنه
با توجه به مسافرتی که قبل از جنگ به برلین داشت و با تبلیغات اتحاد اسلام از یک سو و از
طرفی دیگر، با تحریکات شدید عثمانی ها در میان کردهای منطقه - که قدرت نظامی سردار را
شکل می دادند - و حملات آن ها به منافع روسیه، برای حفظ منافع خود، در آغاز جنگ جهانی
به عثمانی ها گرایش یافت و این رفتار خود را در اشکال مختلف بویژه در جلوگیری از امتداد
خطآ هن تبریز - جلفا تا ماکو نشان داد. این سیاست سردار، سبب سوءظن روس ها و تبعید وی
به تفلیس گردید. با تبعید حاکم ماکو، تلاش دولت ایران برای بازگرداندن وی به نتیجه نرسید،
تا این که روس ها، وی را بعد از دو سال و نیم تبعید، به ایران بازگرداندند. او بعد از بازگشت به
کشور و به دنبال عقبن شینی روس ها از خاک ایران به علت انقلاب 1917 م. روسیه، سیاست
گرایش به عثمانی را به شکل ملموست ری ادامه داد. این اقدامات وی، تاییدی بر گرایش او
به عثمانی در آغاز جنگ جهانی بود؛ گرایشی که همانند گرایش اغلب ایرانیان به متحدین در
طول جنگ به اشکال مختلف سرکوب شد و به نتیجه مشخص نرسید.
میرزا احمد خان مشیرالسلطنه (نخست وزیر محمدعلی شاه در عصر مشروطه) به نیک نفسی و تدین و خیر خواهی شُهره بود، چندانکه مخالفینش نیز به وجود این اوصاف حسنه در وی اعتراف داشتند.1 در آستانه طلوع مشروطه با عینالدوله در افتاد و به همین علت به مشهد تبعید شد.2 در آنجا نیز واسطه اصلاح کار مردم شورشی با دولت بود.3 با این سوابق، پس از عزل عینالدوله، وزیر عدلیه رژیم مشروطه گردید و حتی میخواستند او را «رئیس مجلس قرار دهند.»4
در این بخش چند سند را که مربوط به جریانها و جناحهای مختلف و درگیر در جنبش مشروطیت است، با هم مرور میکنیم: سند شماره یک، خواستههای علمای متحصن در حضرت عبدالعظیم را بیان میدارد. سند شماره 2، مربوط به درخواست مجلس شورای صدر مشروطه از شیخفضلالله نوری است برای اصلاح و تکمیل متمم قانون اساسی مشروطیت. سند شماره 3، دفاعیه علمای متحصن در برابر تهمتها و دروغهایی است که جناح سکولار به آنان میبستند. سند شماره 4، اصل پیشنهادی شیخ شهید به مجلس است درباره هیات علمای طراز اول ناظر برقوانین مجلس. سند شماره 5 ، سند ذلت ابراهیم زنجانی (دادستان بدنام دادگاه شیخ شهید) را به نمایش میگذارد که به تمنای اندک احترامی از مقامات دولتی در زنجان از رضاخان درخواست یک دستخط تاییدآمیز را مینماید سند شماره 6 ، که آن را سند بردگی میخوانیم، مربوط به فتوای سراسر ذلت تقیزاده است آنجا که به ایرانیان افاضه میفرماید که باید «ظاهرا و باطن و جسما و روحا، فرنگیمآب شوند و بس.» اما همو که از افراطیترین چهرههای جریان مشروطه سکولار و غربی است (سند شماره 7:) مطابق این سند تقی زاده در اواخر عمر و در دوران پختگی نسبی ، از آن مواضع عدول میکند و در مجله یغما به خطای خویش اعتراف مینماید.
در 75 کیلومتری جنوب مشهد در شهر فریمان خانوادهای متدین زندگی میکرد. مرد این خانواده شیخ وارسته و زاهدی بود که محمدحسین نام داشت. همسر وی، بانوی وارستهای بود که از حافظهای قوی و نیروی بیان و نطق در خور تحسین برخوردار بود.
آتشسوزی مسجد جامع کرمان، رویدادی است که طی آن در مهرماه سال 1357، عوامل حکومت پهلوی برای مقابله با فعالیتهای انقلابی مردم شهر کرمان، مسجد جامع این شهر را به آتش کشیدند . این رخداد، تاثیر مستقیم و بارزی بر جریان مبارزات مردم کرمان و حتی استانهای دیگر کشور داشت.روز اربعین شهدای 17 شهریور تهران و در اولین سالگرد شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، در 24 مهر 1357، حدود 20 هزار نفر از مردم کرمان برای بزرگداشت آنها، به دعوت علما و روحانیون در مسجد جامع این شهر اجتماع کرده بودند. بازار و مغازهها تعطیل شده بود، اما این اجتماع با حمله گروهی از کولیهای اجیر شده اطراف شهر به مسجد جامع این شهر و آتش زدن آن به خاک و خون کشیده شد.