تهران در ذیقعده سال 1313 هجری قمری مطابق با اردیبهشتماه سال 1275 خورشیدی حال و هوایی دیگر داشت. در پچپچ اهالی شهر شنیده میشد که شاه میخواهد در پنجاهمین سالگرد تاجگذاری خود ـ که در 23 ذیقعده 1264 ه.ق رخ داده بود ـ جشن مفصلی را ترتیب دهد و نمایندگان بسیاری از دولتهای خارجی با هدایای روسای دولتهای خود در این جشن شرکت خواهند داشت. قرار بود جشن از 18 ذیقعده آغاز شده و به 24 ذیقعده ختم شود. کارمندان ادارات سرگرم آذینبندی عمارات دولتی بودند و مقرر شده بود که بازار و خیابانهای شهر با چلچراغ و لاله و آیینه و گل و سبزه تزیین شوند.1
ترکمن هاو قاجارها با توجه به ریشه های مشترکی که دارند، در ابتدای دوره ی قاجار با یکدیگر همکاری صمیمانه ای داشتند. طوایف مختلف ترکمن در روی کار آمدن قاجارها نقش مهمی ایفا کردند. آقامحمد خان با اینکه در آغاز کار از وجود ترکمن ها برای تثبیت قدرت خود استفاده نمود، در نهایت نتوانست آنان را تحمل کند و درصدد سرکوبشان برآمد. به دلایلی، کینه و عداوت شدیدی میان این دو طایفه بروز کرد که تا پایان حکومت قاجاری ادامه یافت. جنگ های به وجود آمده میان این دو قدرت، باعث گردید نظارت دولت مرکزی ایران، بر سرزمین های ترکمن نشین مبهم و بی تأثیر شود و به تدریج حاکمیت دولت مرکزی بر آن ناحیه، از بین برود.
مکتب علمی سمرقند حاصلِ تکامل مکاتب علمی بغداد، مراغه و تبریز بود که در روزگار الغ بیگ گورکانی(854- 812 ه.ق) شکوفا گشت. یکی از دانشمندان فعال در این محفل غیاث الدین جمشید بن مسعود کاشانی بود که برای تاسیس رصدخانه سمرقند و فعالیت در آن، به سمرقند دعوت شد. برخی تحقیقات، نقش و تأثیر وی را در مکتب علمی س مرقند تا این حد ارزیابی کرده اند؛ اما چنان که از آثار غیاث الدین بر می آید، وی بیش از این نیز در مکتب علمی سمرقند فعال بوده (832- 816 ه.ق) و دست آوردهایی داشته است. نوشته حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که غیاث الدین جمشید کاشانی چه جایگاه و تأثیری در مکتب علمی سمرقند، به ویژه در علم نجوم و حساب، داشته است؟ فرضیه ی تحقیق آن است که وی هم به کمک ابداعات وسیع خود در علومی چون حساب(اعشارکسری)، علم الحیل(مکانیک) و هندسه، طراح اصلیِ رصدخانه ی سمرقند و استخراج کننده ی زیج الغ بیگی بود؛ و حتی بیش از آن، نوعی سیاست گذاری و مدیریت علمی را در رصدخانه و مکتب علمی سمرقند اعمال کرد.
یکی از متمایزترین چهره های اسماعیلیه، در دوران نزاری به جهانیان معرفی گردید؛ دورانی که رهبران از درون دژهای دست نیافتنی و بر فراز کوه های ایران جوامع خود را هدایت می کردند؛ دورانی که دکترین (آموزه ی) جنجالی قیامت را عرضه کرد و دورانی که اطلاعات اندکی از آن باقی ماند. مغولان، دژهای آنان را ویران کردند، امام اسماعیلی و بسیاری از افراد خاندانش را کشتند، پیروان او را قتل عام نمودند؛ اما کتابخانه های شان به دست دشمنان داخلی در آتش سوزانده شد. در نبود منابع درونی، روایت های جسته گریخته، یک سویه و گاه دشمنانه ی بیرونیان باقی ماند، و بدین گونه، تاریخ این دوران بر اساس همین منابع نوشته شد.
اینک متنی نویافته از دست نوشته های درون دژهای نزاری برای نخستین بار در این جا ارائه می شود، تا بر تاریخ و عقاید نزاریه ی ایران در واپسین دهه های حیات آن، و به ویژه بر روابط ایشان با ملوک نیمروز، روشنی افکند. این متن، پس از معرفی کامل، به شیوه ی تک نسخه، تصحیح و همراه یک مقدمه و روشنگری ها و افزودگی ها، در این جا ارائه می شود. در این جا کوشش شده است تا با استفاده از نقد درونی و بیرونی، آگاهی های به دست آمده از متن، با منابع دیگر سنجیده شود. نتیجه ی کار، علاوه بر به دست دادن اطلاعات جدیدی درباره ی اسماعیلیان ایران در این دوران، روشن کردن این نکته نیز هست که ظاهراً نویسنده ی این متن و کتاب روضه تسلیم، منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی، یکی است و او هم گویا از اهالی قومس و دامغان، و یا شمیران، باشد.
آیا میخواهیم انتقام انگلیسیها را از مصدق بکشیم؟
کودتای آمریکایی 28 مرداد، امیدهای یک نسل را به باد داد و به نسلهایی دیگر انگیزه برای قیام 28 مرداد سالگرد کودتای سال 1332 بر علیه دولت محمد مصدق و پایانی بر تلاش مشروطه خواهان برای مهر زدن به استبداد است. هفته نامه همشهری جوان در شماره 273 خود در بخش « روزها » ، گزارشی در این باره دارد که احسان رضایی آن را تدوین کرده است.