فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشته برنامهدرسی از حیث هویت حرفهای وضعیت باثباتی ندارد. این تشتت هویتی از جمله به علت مناقشهای است که در باب مأموریتهای رشته مطرح است. در زمینه مأوریتهای رشته هم، از جمله این پرسش مطرح است که آیا عمل برنامه ریزی درسی مأموریت و مسؤولیت ذاتی دانشآموختگان و متخصصان رشته است؟ یا این که تحولات تاریخی رشته در این زمینه به ظاهر روشن تردیدها و تاریکی هایی را به وجود آورده است؟ واقعیت آن است که مأموریت یاد شده دیگر مانند گذشته مورد اجماع نیست، بلکه دو برخورد متفاوت با این مأموریت سنتی در میان صاحبنظران رشته به چشم می خورد که مستحق واکاوی است. از میان این دو، یکی به نفی مطلق این مأموریت میپردازد که مدافعان آن را نومفهوم گرا مینامند، و دومین موضع البته موضع پیچیدهتر و در عین حال معتدلتری است که نزد امثال الیوت آیزنر یافت میشود و تاکنون صورتبندی روشنی از آن ارائه نشده است. وجهه اصلی همت نگارنده، تبیین نگاه نواندیشانه به این مأموریت سنتی رشته است و تلاش شده است با رویکردی نظرورزانه به این هدف جامه عمل بپوشاند. دشواری این تلاش در ضرورت تلفیق نگاههای مدرنیستی (در حوزه برنامه درسی سنتی) و پست مدرنیستی در باب مأموریت رشته برنامهدرسی بوده است که به ظاهر غیر قابل جمع مینمایند.
ارزشیابی تجربه آموزشی اساتید از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی
حوزههای تخصصی:
اهداف: سیستم ارزشیابی جامع، معتبر و مداوم برای ارزیابی و تضمین کیفیت فعالیت آموزشی اعضای هیات علمی همواره مورد نیاز است. این مطالعه با هدف تعیین دیدگاه دانشجویان مقطع کارشناسیارشد و دکترای پرستاری در مورد ارزشیابی اساتید انجام شد.
روشها: این پژوهش مطالعهای توصیفی- تحلیلی است که بهصورت مقطعی روی 30 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسیارشد و دکترای پرستاری یکی از دانشکدههای پرستاری شهر تهران که بهصورت سرشماری انتخاب شده بودند در سال 1387 صورت گرفت. دانشجویان ترم اول بهدلیل عدم شناخت کامل از اساتید از مطالعه حذف شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ارزشیابی استاد مشمل بر 16 سئوال بسته بر اساس معیار 5رتبهای لیکرت بود که در سه حیطه اخلاق، فن تدریس و صلاحیت علمی تنظیم شد. روایی و پایایی پرسشنامه قبلاً توسط مدیریت مطالعات و توسعه آموزش پزشکی دانشگاه مورد مطالعه تایید شده و همهساله برای ارزشیابی استاد مورد استفاده قرار گرفته بود. دادههای جمعآوریشده با استفاده از نرمافزار SPSS 13 با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: دانشجویان عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دانشکده را مطلوب ارزیابی نمودند. از نظر 7/76% از دانشجویان، اساتید دارای اخلاق خوب بودند. 3/43% از دانشجویان اعتقاد داشتند که اساتید دارای فن تدریس خوب هستند. 3/33% از دانشجویان اعتقاد داشتند که اساتید از نظر علمی وضعیت خوبی دارند.
: از نکات مثبت اساتید داشتن حُسن خلق، برنامهریزی موثر و تسلط علمی به موضوع درسی است. اساتید محترم باید در زمینه انگیزش دانشجویان برای تحقیق و پژوهش و ارایه کاربردی مطالب درسی تقویت لازم را انجام دهند.
مقایسه خود ادراکی دانش آموزان عادی، تیز هوش مدارس تیز هوشان و دانش آموزان تیز هوش مدارس عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هدف از تحقیق حاضر، بررسى تأثیر نوع مدرسه بر خود ادراکى دانشآموزان با سطوح مختلف هوشى است.تحقیقات نشان دادهاند، سطح عملکرد و ساختار مدرسهاى که دانشآموزان در آن مشغول به تحصیلاند؛تأثیر بسزایى بر خود ادراکى آنان دارد.به همین لحاظ، از مسایلى که دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت، در هر جامعه، با آن مواجه هستند، این است که آیا باید دانشآموزان سطوح مختلف را در مدارس جداگانه طبقهبندى کنند؟و در صورتى که چنین جداسازیهایى صورت گیرد.این تفکیک چه تأثیرى بر خود ادارکى دانشآموزان دارد؟
به منظور دستیابى به هدف فوق، 455 نفر از دانشآموزان دختر و پسر مقطع راهنمایى از مدارس عادى و تیز هوشان مدارس تیز هوشان، دستهندى شدند.سپس با استفاده از پرسشنامه خود ادراکى، عامل موفقیت و عدم موفقیتهخیّر، 1369)خود ادراکى سه گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتههاى پژوهش نشان داد که از نظر عوامل کوشش، سطح دشوارى تکلیف و شانس میان سه گروه تفاوت معنىدار وجود دارد.ولى از نظر عامل توانایى، سه گروه ادراک مشابهاى داشتهاند. تفاوتهاى یاد شده، در ابعاد مختلف درونى، بیرونى و پایدار و ناپایدار نیز بررسى شد.
"
عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی (مطالعه موردی رشته علوم تربیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکردی تفسیرگرایانه سعی دارد به تدوین عناصر برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی ایران از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت بپردازد. رویکرد پژوهشی به کار برده شده از نوع روش شناسی کیفی بوده که به مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 21 نفر از کنش گران دانشگاهی پرداخته است. داده های حاصل از مصاحبه ها براساس رویکرد پژوهشی نظریه زمینه ای در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ماحصل آن تعیین عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در هفت عنصر: هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی – یادگیری، مواد و منابع، فرصت های یاددهی – یادگیری، شرایط محیط یادگیری و ارزشیابی بوده است. هرکدام از این عناصر دارای مولفه هایی است.
نگاهی تحلیلی بر عملکرد هنرستانهای کاردانش ، موردی از ارزشیابی کیفیت بروندادهای هنرستانهای کاردانش منطقه 2 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" این پژوهش از نوع پژوهشهای توصیفی، کاربردی و ارزشیابی است که با هدف ارزشیابی کیفیت عملکرد (بروندادها) هنرستانهای کاردانش منطقه 2 شهر تهران اجرا شده است. منابع گردآوری اطلاعات در مرحله «تدوین معیارهای قضاوت» شامل متخصصان و اساتید، هنرآموزان، مدیران و معاونان هنرستانها، کارشناسان کاردانش و فنی… حرفه…ای و در مرحله «ارزشیابی کیفیت بروندادها» شامل سه زیر جامعه: مدیران هنرستانها، دانش آموختگان و کارفرمایان است که با بهره گیری از روش سرشماری و نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام دادن پژوهش، با اقتباس از «تجارب موجود در سطح ملی و بین المللی»، «الگوی عناصر سازمانی» و «نظام نشانگرهای آموزش و پرورش»، عوامل (7 عامل) و نشانگرهای مورد نیاز (45 نشانگر) در دو طبقه «بروندادهای اقتصادی» و «بروندادهای غیراقتصادی»، تدوین شده است. سپس با بهره گیری از «پرسشنامه معیارهای قضاوت» و کاربرد «فن دلفی» «معیارهای قضاوت»، تدوین شده است. با بهره گیری از عوامل و نشانگرهای تدوین شده، ابزارهای پژوهش شامل سه پرسشنامه، با در نظرگرفتن روایی (روایی محتوا) و پایایی (آلفای کرونباخ) تهیه شده است. پس از گرد آوری داده ها، با بهره گیری از معیارهای قضاوت، وضع موجود بروندادها ارزشیابی شد. در نهایت از 7 عامل مورد بررسی، 5 عامل «برونداد واسطه ای (پیشرفت و افت تحصیلی)»، «تحقق اهداف اجتماعی ـ آموزشی»، «دانش آموختگان (دانش، مهارت، خلاقیت)»، «اشتغال» و «کارآفرینی» در سطح «نامطلوب» و 2 عامل «ادامه تحصیل » و «رضایت کارفرمایان» نیز در سطح «نسبتا مطلوب» ارزشیابی شده است و در هر دو طبقه «بروندادهای اقتصادی» و « بروندادهای غیر اقتصادی» وضعیت موجود در سطح «نامطلوب» و در نهایت عملکرد این هنرستانها در سطح «نامطلوب» ارزشیابی شده است. در ادامه، برای بهبود وضعیت موجود، پیشنهادها و راهکارهایی ارایه شده است. از نتایج این ارزشیابی می توان در برنامه ریزیهای آتی هنرستانهای کاردانش و بهبود کیفیت همه جانبه آنها استفاده کرد.
"
بررسی تطبیقی ویژگی ها و روابط معلم و شاگرد از دیدگاه امام محمد غزالی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت صاحب نظران فرهنگی و دینی بر آموزش و پرورش یک جامعه، هدف از انجام این تحقیق شناسایی تفاوت و تشابه ویژگی های معلم و شاگرد و روابط بین آن ها از دیدگاه امام محمد غزالی و توماس آکویناس است تا میزان تناسب این راهبرد ترببیتی با چارچوب فرهنگی ایران مشخص شود. برای انجام این تحقیق از روش تطبیقی- تحلیلی استفاده شده است. به این صورت که، مطالب مرتبط با سوالهای پژوهش از منابع موجود استخراج و سپس به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه پرداخته شد و وجوه تفاوت و تشابه دیدگاه ها بیان گردید. نتایج پژوهش مبین آن است که این دو متفکر دارای وجوه تفاوت و تشابهی در زمینه ویژگی های معلم و شاگرد و روابط بین آن ها می باشند که البته وجوه تشابه آن ها بیش از جنبه های افتراق بوده است. هر دو متفکر در خصوص ویژگی های معلم، شاگرد و رابطه معلم و شاگرد دارای نقطه نظرات مشترک زیادی می باشند، از جمله این که از نظر هر دو خداوند معلم واقعی انسآن هاست. همچنین هر دو عقیده دارند که کار معلم پاکسازی، راهنمایی و هدایت شاگردان بوده و وظیفه دارد که شاگرد را در جهت رسیدن به کمال، سعادت، خوشبختی و اطاعت از فرمان خداوند یاری نماید. البته این متفکران مذهبی، در خصوص مواردی چون اولویت یادگیری علوم مختلف، یادگیری علوم اختیاری و اجباری، نحوه آموزش و فرایند آموزش با یکدیگر اختلافاتی دارند.
احساس کهتری
معرفی و نقد کتاب: اضطراب ریاضی و راه های غلبه بر آن – آن چه معلمان باید بدانند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتابی که در این شماره نقد می شود، کتابی است با عنوان «اضطراب ریاضی و راه های غلبه بر آن – آن چه معلمان باید بدانند» که به کوشش سرکار خانم سیمین بشاورد نگاشته شده است. در این کتاب کوتاه و مفید، نویسنده تلاش کرده با اتکا به معدود پژوهش های انجام شده در این حیطه برای مثال علم الهدایی، 1379، بشاورد، 1381 و اشاراتی در برخی منابع فارسی (رمضانی، 1379) و مطالعه موضوع در برخی منابع خارجی مورد، پاسخی نسبتا جامع برای معلمان بیابد که بتوانند مهارت های رویارویی با دانش آموزانی را که از این اختلال رنج می برند، به دست آورند. با چنین حرکتی می توان امیدوار بود که تدوین این کتاب سرآغاز انجام پژوهش هایی در این حیطه و حل مشکلات مربوط به فرآیند یاددهی – یادگیری درس حساب برای دانش آموزان باشد ...
بررسی و شناسایی مهارت های موردنیاز برای آمادگی شغلی دانش آموزان با کم توانی ذهنی در دوره پیش حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مهم ترین هدف آموزش وپرورش ویژه، آماده کردن دانش آموزان برای زندگی مستقل یا با کمترین وابستگی است. یکی از مهم ترین عواملی که به استقلال در زندگی منجر خواهد شد، اشتغال موفق است. از طریق اشتغال، فرد به کفایت اقتصادی و اجتماعی دست خواهد یافت و در جامعه عزت نفس و احترام به دست خواهد آورد. دوره پیش حرفه ای برای افراد با کم توانی ذهنی به عنوان دوره حساس در آمادگی شغلی در نظر گرفته شده، بنابراین لازم است در این دوره مهارت های اساسی که فرد با کم توانی ذهنی را به کسب و حفظ شغل مجهز می کنند، آموزش داده شود. در این پژوهش مهارت های اساسی مورد نیاز برای آمادگی شغلی دانش آموزان با کم توانی ذهنی در دوره پیش حرفه ای مورد بررسی و شناسایی قرار گرفته است.
نتیجه گیری: پیشنهاد می شود برنامه درسی در دوره پیش حرفه ای متناسب با مهارت های یافت شده در این پژوهش مورد بازنگری قرار بگیرد و زمینه برای آموزش این مهارت ها فراهم شود
تأثیر آموزش امکان اندیشی بر خلاّقیّت دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش امکان اندیشی(PT) بر خلاّقیّت و مؤلّفه های انعطاف پذیری و اصالت تفکّر (2 مؤلّفه خلاّقیّت)دانش آموزان دختر سال سوم ابتدایی اجرا شد. روش نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی را در بر داشت. نمونه پژوهش شامل 50 دانش آموز(20 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل)بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. برای ارزیابی خلاّقیّت دانش آموزان، از فرم های A و B آزمون تصویری خلاّقیّت تورنس به عنوان پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 11 جلسه، طی 5 هفته، در جلسات آموزش امکان اندیشی شرکت داشتند و به منظور تحلیل داده ها، روش آماری کوواریانس به کار برده شد. یافته ها حاکی از آن بود که در سطح 05/0 P< تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون در مؤلّفه های خلاّقیّت و انعطاف پذیری دیده نمی شد، اما رابطه آموزش امکان اندیشی و مؤلّفه اصالت در سطح 05/0 P< معنادار بود. با توجه به یافته های پژوهش می توان اظهار داشت علاوه بر آموزش امکان اندیشی، متغیرهای دیگری نیز بر خلاّقیّت تأثیر داشته اند.
تربیت رسانه ای در عصر اطلاعات و چالش های فراروی آن
حوزههای تخصصی:
امروزه ابزارهای نوین اطلاعاتی وتلفن همراه وشبکه های اجتماعی جزءجدایی ناپذیرزندگی انسان هاشده است وفضای گفتگویی جدیدی را ایجاد نموده است.اما با تمام ویژگیهای مثبتی که دارد باعث شده است دانش آموزان از تربیت صحیح خانواده و مدرسه بازبمانند. باید از فرصت هایی که جهانی شدن پیش روی آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان قرار می دهد،استفاده کردو برای کاهش آثار منفی آن تدبیری اندیشیدتا علاوه بر حفظ میراث فرهنگی وسایر ویژگیهای بومی،ویژگیهای فردی دانش آموزان رشد یابدو هم زمان به شناخت جهان و سایر فرهنگ ها قادر شوند.چون تربیت در عصراطلاعات به خانواده ومدرسه واجتماع ختم نمی شودورسانه هاجایگاه ویژه ای رادر زندگی کودکان ونوجوانان بازکرده اند.این مقاله می خواهد تاثیررسانه ها را در تربیت و زندگی دانش آموزان بررسی نمایدتاثیری که آن قدرزیاد است که تربیت خانواده و مدرسه و اجتماع آنها را تحت تاثیرقرار داده است.می توان گفت که امروزه رسانه هانقش مهمی رادرزندگی ها بخصوص برای کودکان ایفامی کنند.رسانه هایی که مفیدهستندولی اثرات مخربی را ایجادمی نمایند.تربیتی خانواده ومدرسه راتحت تاثیرقرارمی دهد. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی با مطالعه کتب و مقالات مربوط می باشد.از یافته های این تحقیق می توان به اثرات مخرب تربیت رسانه ای درعصرحاضراشاره کردوارائه راهکارهایی برای مقابله با این فناوری مانند منع هوشمندانه ،محدودکردن،پیگیری،نظارت وانتخاب برنامه های رسانه ای که تبدیل به بحران تربیتی نشودوتربیت خانوادگی رابوسیله گفتگو،نصیحت،الگوبودن،شادکردن فضای خانواده ورعایت حریم حیاء و روابط عاطفی و جنسی تقویت نمودتا تربیت رسانه ای درکنار سایر تربیت ها مانند تربیت خانوادگی و مدرسه ای نقش خودرا ایفا نماید. کلید واژگان : تربیت خانوادگی، تربیت مدرسه ای، تربیت اجتماعی و تربیت رسانه ای.
بازی درمانی، فنون و روش ها
حوزههای تخصصی:
مقایسه توانایی استریوگنوز دهانی کودکان کم شنوا و کودکان شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از این پژوهش بررسی توانایی استریوگنوز دهانی به مثابه شاخصی برای عملکرد حسهای داخل دهانی در کودکان کم شنوای ٩-٦ ساله در مقایسه با کودکان سالم همسن است. روش: در این پژوهش مقطعی- مقایسه ای١٠ کودک کم شنوای شدید تا عمیق 9-6 ساله با ٢٠ کودک سالم همسن از طریق آزمون تشخیص شکل از لحاظ توانایی استریوگنوز دهانی مورد مقایسه قرار گرفتند، برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری ٥/١١ spssو آزمون t در سطح معناداری٠٥/٠ استفاده شد. یافته ها: میانگین و انحراف معیار استریوگنوز دهانی در کودکان کم شنوا٢٠±٨٠/٠و در کودکان سالم٩٧/٠±٩٥/٠ بود که این تفاوت معنادار بود(٠٠1/٠=P) و میانگین وانحراف معیار مدت زمان صرف شده برای تشخیص اشکال برحسب ثانیه در کودکان کم شنوا٥٤/٠±٠٢٧/٢و در کودکان سالم ٣٣/٠±٤٢/١ بود که در این مورد هم تفاوت معنادار بود (٠٠1/٠=P). نتیجه گیری: همان طور که یافته های این پژوهش نشان داد، در کودکان کم شنوا به علت استفاده کمتر از گفتار وهمچنین رشد ناقص صداهای گفتاری، گیرنده های حسی داخل دهان در آنها نیز به اندازه کافی تحریک نمی شوند و در نتیجه عملکرد این حسها نیز دچار اختلال می شود، که این خود به مثابه عامل تاثیرگذار منفی بر تولید گفتار آنها خواهد بود؛ بنابراین باید ارزیابی و تقویت حسهای داخل دهانی لمس- فشار و حرکتی در برنامه های گفتار درمانی این کودکان مد نظر قرار گیرد.
نظریه دلبستگی و مشکلات هیجانی- اجتماعی در دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری: تبیین نظری و کاربردهای بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: نظریه دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی دانش آموزان با مشکلات یادگیری چارچوب نظری مفیدی را فراهم می کند. در این راستا کیفیت دلبستگی به عنوان یک عامل خطر یا عامل حفاظتی در تبیین ناسازگاری های رفتاری و هیجانی-اجتماعی این گروه مطرح است. همسو با نظریه بالبی، الگوی کاری دلبستگی در اصل بر پایه روابط اولیه با مراقبان اصلی رشد می کند و به تدریج به سوی ایجاد روابط دلبستگی ویژه و جدید با دیگران از جمله معلم، گسترش می یابد. ایجاد و حفظ چنین روابطی بر سازگاری و عملکرد هیجانی-اجتماعی در حال رشد دانش آموزان با مشکلات یادگیری تاثیر ویژه ای دارد.
نتیجه گیری: براین اساس، با توجه به نقش الگوهای دلبستگی در تبیین مشکلات هیجانی-اجتماعی کودکان با مشکلات یادگیری، می توان از نظریه دلبستگی به عنوان چارچوبی برای طراحی مداخله های موثر برای کاهش ناسازگاری های هیجانی-اجتماعی این کودکان استفاده کرد. کاربردهای بالینی و الزام های عملی پژوهش های دلبستگی که بر بهبود کیفیت روابط دلبستگی والدین-کودک، توانمندسازی مادران، بهبود منابع مقابله ای کودکان و بهبود روابط معلم-دانش آموز تاکید دارد، در متن مقاله تشریح شده اند.