آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

رشته برنامه­درسی از حیث هویت حرفه­ای وضعیت باثباتی ندارد. این تشتت هویتی از جمله به علت مناقشه­ای است که در باب مأموریت­ها­ی رشته مطرح است. در زمینه مأوریت­های رشته هم، از جمله این پرسش مطرح است که آیا عمل برنامه ریزی درسی مأموریت و مسؤولیت ذاتی دانش­آموختگان و متخصصان رشته است؟ یا این که تحولات تاریخی رشته در این زمینه به ظاهر روشن تردیدها و تاریکی هایی را به وجود آورده است؟ واقعیت آن است که مأموریت یاد شده دیگر مانند گذشته مورد اجماع نیست، بلکه دو برخورد متفاوت با این مأموریت سنتی در میان صاحبنظران رشته به چشم می خورد که مستحق واکاوی است. از میان این دو، یکی به نفی مطلق این مأموریت می­پردازد که مدافعان آن را نومفهوم گرا می­نامند، و دومین موضع البته موضع پیچیده­تر و در عین حال معتدل­تری است که نزد امثال الیوت آیزنر یافت می­شود و تاکنون صورتبندی روشنی از آن ارائه نشده است. وجهه اصلی همت نگارنده، تبیین نگاه نواندیشانه به این مأموریت سنتی رشته است و تلاش شده است با رویکردی نظرورزانه به این هدف جامه عمل بپوشاند. دشواری این تلاش در ضرورت تلفیق نگاه­های مدرنیستی (در حوزه برنامه­ درسی سنتی) و پست مدرنیستی در باب مأموریت رشته برنامه­درسی بوده است که به ظاهر غیر قابل جمع می­نمایند.

تبلیغات