هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های پیش از ازدواج و مهارت های زندگی بر بهبود ملاک های همسرگزینی و هوش هیجانی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود. نمونه پژوهش شامل80 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود که28 نفر آنها پسر و 52 نفر دختر بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان به مدت 16 ساعت تحت آموزش مهارت های پیش از ازدواج و مهارت های زندگی قرار گرفتند.آزمودنی ها در ابتدا و انتهای دوره آموزشی، به پرسشنامه های هوش هیجانی بار-اون و ملاک های همسرگزینی پاسخ دادند. نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها بیانگر این است که نه تنها بین هوش هیجانی و ملاک های محتوایی و فرایندی انتخاب همسر دانشجویان همبستگی مثبت وجود دارد بلکه آموزش های ارائه شده بر افزایش هوش هیجانی مؤثر بوده است (01/0p
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان اثربخشی آموزش شناختی-رفتاری گروهی بر دلبستگی، نگرش های ناکارآمد و میزان سازگاری زناشویی افراد متاهل انجام شد.
روش کار: شرکت کنندگان این کارآزمایی بالینی، 16 نفر از متاهلین با سبک دلبستگی ناایمن و سازگاری زناشویی پایین بودند که به صورت در دسترس از مراجعین به مجتمع بهداشتی-درمانی شهرداری مشهد در سال 1390 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 8 نفره ی آزمون و شاهد قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه با مقیاس های سبک های دلبستگی بزرگسالان کالینز و رید (RAAS)، سازگاری زناشویی لاک و والاس (LWMAS) و مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS) ارزیابی شدند. گروه آزمون در 8 جلسه ی هفتگی گروه درمانی شناختی-رفتاری (2 ماه) در مجتمع بهداشتی-درمانی شهرداری مشهد شرکت کردند. گروه شاهد نیز هم زمان تحت 8 جلسه آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های مک نمار، تحلیل کوواریانس یک سویه و تی گروه های مستقل با کمک نرم افزارSPSSتحلیل شدند.
یافته ها: آموزش شناختی-رفتاری گروهی باعث کاهش معنی دار نگرش های ناکارآمد (001/0P<) و اضطراب و افزایش میزان وابستگی در روابط می شود و
می تواند به بهبود سبک دلبستگی بینجامد (005/0P<). هم چنین تعداد بیشتری از افراد گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد به سازگاری زناشویی رسیده اند. درصد بهبودی آزمودنی های گروه آزمون در تمام متغیرهای پژوهش بیشتر از درصد بهبودی آزمودنی های گروه شاهد بود.
نتیجه گیری: آموزش شناختی-رفتاری گروهی به عنوان یک رویکرد درمانی
می تواند در تغییر میزان وابستگی،اضطراب، نگرش های ناکارآمد و سبک های دلبستگی زوجین، موثر باشد.
پژوهش حاضر به منظور بررسی پژوهش های انجام شده در ارتباط با اثربخشی مداخلات روان شناختی بر عزت نفس دانش آموزان دورة دبیرستان و راهنمایی انجام شد. در این خصوص، فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، تلاش می کند تا میزان اندازة اثر مداخلات روان شناختی را مشخص کند. بدین منظور با استفاده از ملاک های درون گنجی به منظور انتخاب نمونة پژوهش، از بین 40 پژوهش، 27 پژوهش را که از لحاظِ روش شناختی مورد تأیید قرار گرفتند، انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. تعداد کل آزمودنی هایی که در پژوهش های انتخاب شده مشارکت داشتند، برای دانش آموزان دبیرستان 655 نفر و برای دانش آموزان راهنمایی برابر با 1151 نفر بود. ابزار پژوهش، چک لیست فراتحلیل بود. پژوهش حاضر مبتنی بر 27 اندازه اثر بود. نتایج پژوهش نشان داد، میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی بر عزت نفس دانش آموزان، مطابق جدول تفسیر اندازه اثر کهن در حد بالاست. بنابراین مداخلات روان شناختی بر ارتقاء عزت نفس دانش آموزان در ایران تأثیر بسیار زیادی داشته است.
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه انسجام و انعطاف پذیری خانواده و سبک های هویت با ن قش واسطه گری حالت فراشناختی در دانش آموزان دختر. ب دین منظور 306 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های کازرون به شیوه نمونه گیری خوشه ای به وسیله پرسشنامه های حالت فراشناختی، پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی (2004)، انعطاف پذیری خانواده شاکری (1382) و پرسشنامه انسجام خانواده سامانی(1381) مورد آزمون قرار گرفتند. یافته های حاصل از معادلات ساختاری با LISREL نشان داد که انعطاف پذیری خانواده اثر مستقیمی بر سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم-اجتنابی و حالت فراشناختی دارد. انسجام خانواده دارای اثر مستقیم بر سبک هویت هنجاری و حالت فراشناختی دارد. از طرف دیگر، انسجام و انعطاف پذیری خانواده دارای اثر غیرمستقیم از طریق حالت فراشناختی می باشد. نتایج نشان دهنده اهمیت آموزش فراشناخت در خانواده و در مدارس بوده تا شرایط بهتری برای فرآیند هویت یابی ایجاد شود.