در این پژوهش اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت زمان بر اهمال کاری دانش آموزان مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور نمونه ای شامل 70 دانش آموز به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی شهرستان تبریز انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش(n=35) و کنترل(n=35) قرار گرفتند. در مرحله ی بعد، ابتدا پرسشنامه ی اهمال کاری تاکمن(پیش آزمون) در هر دوگروه(آزمایش و کنترل) اجرا شد. سپس گروه آزمایش در طی 10 جلسه ی 2 ساعته تحت آموزش مهارت های مدیریت زمان قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات پرسشنامه ی اهمال کاری(پس آزمون) دوباره در هر دو گروه مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل آنووا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که آموزش مهارت های مدیریت زمان، اهمال کاری را در دانش آموزان کاهش می دهد. می توان نتیجه گرفت که اغلب دانش آموزان در طول سال تحصیلی برنامه مدونی برای مدیریت زمان مطالعه خود ندارند و این باعث پسرفت و شکست در عملکرد تحصیلی شده و منجر به کاهش در احساس خودکارآمدی و گرایش دانش آموزان به طرف اهمال کاری می شود. بنابراین لازم است تا آموزش مدیریت زمان با تاکید بیشتری انجام گیرد تا باعث نهادینه شدن مدیریت زمان در آنها شود.
به منظور بررسی اثربخشی بازآموزی سبک اسنادی در افزایش رضایت زناشویی زوجها، 20 زوج ایرانی از مرکز مشاوره و مداخله خانواده شهر اصفهان به گونه غیرتصادفی انتخاب و در دو گـروه آزمایشی و گـواه جایگزین شدند. در گروه آزمایشی به مدت هفت جلسه هفتگی بازآموزی سبک اسنادی به کار گـرفته شد. گروه گواه جلسه ای نداشتند. پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (اولسون، فورنیر، دراکمن، کوبین و بارنز، 1989) سه بار اجرا شد: قبل از آغـاز آمـوزش، بلافاصله و دو ماه پس از پایان آموزش. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان دادند که بازآموزی سبک اسنادی، رضایت زناشویی را بـه طور معناداری (001/0= p) افزایش می دهد. یافته ها براساس نقش بازآموزی اسنادی در افزایش تعاملهای مثبت و کاهش تعاملهای منفی در زوجها مورد بحث قرار گرفتند.
منظور بررسی میزان شیوع همسرآزاری روانی و جسمی و عوامل موثر بر آن در زنان متاهل شهر تهران، 1000 زن متاهل 18 تا 45 سال در دو گروه زنان عادی (800 =n) و زنان شاکی که به دلیل مشکلاتی که با شوهران خود داشتند به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند (200=n) به پرسشنامه اقتباس شده از پرسشنامه موفیت و همکاران (1997)، پاسخ دادند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که: میزان همسر آزاری روانی و جسمی برای زنان عادی به ترتیب برابر با 87.9 و 47.9 درصد و برای زنان شاکی به ترتیب برابر با 99.5 و 91 درصد است. با افزایش سن زوج ها و مدت زمان ازدواج میزان همسرآزاری افزایش می یابد. همسرآزاری با سطح تحصیلات زوج ها (زن و شوهر) رابطه معنی دار معکوس دارد به طوری که زنان دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر به طور معنی داری کمتر از زنان دارای تحصیلات پایین تر مورد همسرآزاری قرار میگیرند و نیز همسر آزاری در مردان بی سواد و یا دارای تحصیلات پایین تر از دیپلم به طور معنی داری بالاتر از مردانی است که دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر هستند. میزان همسرآزاری در شوهرانی که از الکل یا مواد مخدر استفاده می کنند بیشتر از شوهرانی است که از الکل یا مواد مخدر استفاده نمی کنند. میزان همسرآزاری در شوهرانی که سابقه بیماری روانی دارند بیشتر از شوهران سالم است. میزان همسرآزاری جسمی و روانی در زنانی که به دادگاه های خانواده مراجعه کرده اند بیشتر از زنان عادی است.
هدف: بررسی ارتباط کارآفرینی و تعهد سازمانی با تحلیل رفتگی شغلی هدف اساسی این مطالعه بود. روش: بر مبنای مفروضات پژوهشات همبستگی با اجرای سه مقیاس اندازه گیری کارآفرینی ( محقق ساخته)، تعهد سازمانی آلن و مایر و تحلیل رفتگی شغلی مسلش بر روی نمونه منتخب(146N=) از جامعه کارکنان غیر عضو هیأت علمی رسمی و قراردادی بخش های اداری- خدماتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال 1389 با روش تصادفی ساده اطلاعات لازم جمع آوری شد. نتایج:.نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به طور کلی بین کارآفرینی و تعهد سازمانی و تحلیل رفتگی شغلی همبستگی معنادار وجود دارد
این پژوهش به بررسی رابطه کارایی خانواده و سلامت عمومی فرزندان می پردازد. متغیرهای مورد پژوهش عبارتند از: کارایی خانواده و خرده مقیاس های آن (حل مساله، ارتباط، نقش ها، آمیزش عاطفی، همراهی عاطفی و کنترل رفتاری) و نیز سلامت عمومی و خرده مقیاس های آن (علایم جسمانی، کارکرد اجتماعی، اضطراب و افسردگی). نمونه پژوهش 470 نفر از دانشجویان پسر مقطع کارشناسی 19 تا 25 ساله می باشند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده با استفاده از دو پرسشنامه ابزار سنجش خانواده «F.A.D» و پرسشنامه سلامت عمومی«G.H.Q» مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش تحقیق همبستگی است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمرات F.A.D و G.H.Qرابطه مستقیم و معناداری درسطح001/0p< وجود دارد. همچنین یافته های دیگر این پژوهش نشان داد که رابطه کارایی خانواده و سلامت عمومی با وضعیت اقتصادی و وضعیت زندگی والدین در سطح 001/0p< معنادار بوده است.