فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف: دانشجویان پرستاری برخلاف بسیاری از گروه های دانشجویی دیگر، به دلیل مسایل مربوط به رشته تحصیلی و حرفه خود با عوامل استرس زای زیادی مواجه هستند که لازم است خود را با این شرایط وفق دهند. از طرفی، براساس تئوری های روان شناختی، سبک های مقابله ای نقش مهمی در کاهش استرس و در نتیجه سلامت عمومی افراد دارند. لذا این پژوهش با هدف تعیین منابع استرس زای آموزش بالینی و سبک های مقابله ای در دانشجویان پرستاری انجام گرفت.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، 309 نفر از دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه در سال 1393 به صورت تمام شماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها، فرم مشخصات جمعیت شناختی، مقیاس استرس درک شده و پرسش نامه مهارت های مقابله ای بود. داده های به دست آمده با نرم افزار آماری SPSS 20 و آزمون های آنالیز واریانس، کروسکال- والیس و همبستگی اسپیرمن مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: استرس ناشی از اساتید و کادر پرستاری، رتبه یک و استرس ناشی از مراقبت از بیماران رتبه آخر را به خود اختصاص دادند. دانشجویان پرستاری مهارت های مقابله ای مساله مدار را بیشتر از سبک مقابله ای هیجان مدار به کار می گرفتند. میانگین نمره کلی استرس و نیز نمره کلی سبک های مقابله ای در بین دانشجویان دختر و پسر و در بین دانشجویان سال های تحصیلی مختلف تفاوت آماری معنی داری داشت. (05/0p<). همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین استرس درک شده آموزش بالینی و سبک مقابله هیجان مدار مشاهده شد (3/0=r0؛ 0001/0=p).
نتیجه گیری: استرس ناشی از اساتید و کادر پرستاری، بیشترین عامل استرس زای آموزش بالینی در دانشجویان پرستاری است. همچنین دانشجویان پرستاری مهارت های مقابله ای مساله مدار را بیشتر از سبک مقابله ای هیجان مدار به کار می برند.
مقایسه اثربخشی تن آرامی پیشرونده عضلانی و موسیقی درمانی بر شدت خستگی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، مقایسه اثربخشی دو روش درمان غیردارویی تن آرامی عضلانی پیشرونده و موسیقی درمانی بر شدت خستگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی بود. جامعه آماری متشکل از کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که از شهریور 1390 تا فروردین 1391، جهت پرتودرمانی به درمانگاه شفاپرتو اردبیل مراجعه می-کردند. از بین جامعه آماری 45 نفر (در محدوده سنی 16 تا 45 سال)، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات نیز از مقیاس خستگی بیماران سرطانی(CFS) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری خی دو، تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش شدت خستگی بیماران سرطانی اثربخش است (001/0>P). اما بین میزان اثربخشی دو روش در کاهش شدت خستگی و مؤلفه های آن (جسمانی، شناختی و عاطفی) تفاوت معناداری یافت نشد.
نتیجه گیری: این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده درمانگران از مداخله های روان شناختی تسکین دهنده از جمله تکنیک تن آرامی عضلانی پیشرونده و موسیقی آرام بخش، در کنار سایر مداخلات معمول برای کاستن از شدت خستگی بیماران سرطانی مطرح می نماید.
بررسی معنادرمانی بر کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افزایش روند رشد سرطان در دنیا و تأثیر همه جانبه آن در کیفیت زندگی انسان، اتخاذ اقدامات مناسب در راستای بهبود کیفیت زندگی و مداخلات روا ن درمانی از جمله معنی درمانی را ضروری می نماید. هدف از این پژوهش، بررسی معنی درمانی بر کیفیت زندگی مبتلایان سرطان مراجعه کننده به بیمارستان سیدالشهداء اصفهان سال 91 بود.
مواد و روش ها: این پژوهش که در یک مطالعه نیمه تجربی با دو گروه کنترل و مداخله و پی گیری یک ماهه، به روش آسان و تعداد 74 نفر بیمار سرطانی مراجعه به مرکز آموزشی درمانی سیدالشهدا (ع) اصفهان در سال 1391 به انجام رسید و پرسش نامه ی آن شامل اطلاعات دموگرافیک و کیفیت زندگی (SF-36 یا The Short Form (36) Health Survey) بوده است. نمونه ها با استفاده از ابزار استاندارد کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرارگرفته و سپس جلسات معنادرمانی جهت بیماران در 8 جلسه 2 ساعته و هفته ای دو بار تشکیل و مجددا یک ماه بعد از جلسات کیفیت زندگی بیماران، ارزیابی شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی وتحلیلی با کمک نرم افزار (SPSS) استفاده گردید. آزمون های آماری مورد استفاده جهت آنالیز داده های شامل آزمون T-paired، T-test و کای اسکویر بود.
یافته ها: روش آماری این پژوهش نشان داد که میانگین امتیاز کیفیت زندگی بعد از مداخله نسبت به قبل آن، در گروه کنترل 3/3±6/8 واحد کاهش ولی در گروه مداخله به میزان 1/3± 8/19 واحد افزایش یافته بود و طبق آزمون T test اختلاف میانگین امتیاز کیفیت زندگی در گروه مداخله به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش پیدا کرده بود )001/0;df=71 ;P<22/6 - (t=
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که معنی درمانی می تواند در ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان مورد استفاده قرارگیرد.
کارآمدی شناخت درمانی مذهب محور بر کاهش نشانه های روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت مداخلات معنوی در درمان مشکلات روان شناختی، این پژوهش با هدف تعیین میزان کارآمدی شناخت درمانی مذهب محور بر کاهش نشانه های روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان اجرا شد. این پژوهش یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. از میان 300 بیمار تحت حمایت مؤسسه خیریه آرزو در شهرستان پارس آباد مغان 30 بیمار (15زن و 15 مرد) با استفاده از نمونه در دسترس، در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه فهرست نشانگان روان شناختی (SCL-25) بود. اعضای گروه آزمایش در 8 جلسه 2 ساعته تحت شناخت درمانی مذهب محور قرار گرفتند، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای مقایسه میانگین ها از تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مذهب محور نشانه های روان شناختی همه ابعاد مقیاس SCL-25، بجز روان گسستگی، جسمانی سازی و وسواس فکری- عملی را کاهش می دهد. همچنین شناخت درمانی مذهب محور، می تواند به عنوان یک درمان مکمل در کنار درمان های پزشکی برای بهبود مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان در نظر گرفته شود.
فراتحلیل رابطه ی بین تاب آوری و سلامت روان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محققان با تمرکز بر سلامت روان افراد، به طور فزاینده ای به مفهوم تاب آوری علاقه مند شده اند. دانش در زمینه ی تاب آوری ممکن است به توسعه ی مداخلات با هدف بهبود نتایج مثبت و یا کاهش پیامدهای منفی کمک کند. تاب آوری واند به عنوان یک ساز و کار دفاعی در نظر گرفته شودکه افراد را به پایداری در مواجهه با سختی و بهبود سلامت روان، توانا سازد. پژوهش حاضر به جمع آوری و یکپارچه سازی نتایج رابطه ی بین تاب آوری و سلامت روان و محاسبه ی میزان اثر آن ها با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل پرداخته است.
روش کار: تعداد9 پژوهش داخلی که از لحاظ روش شناسی مورد قبول بودند، انتخاب و فراتحلیل بر روی آن ها انجام شد. بازه ی زمانی مطالعات از سال 1386 تا 1392 می باشد. ابزار این پژوهش، چک لیست فراتحلیل بوده است.
یافته ها: میزان رابطه ی بین تاب آوری و سلامت روان 35/0 بوده است (00001/0P<). هم چنین نتایج حاصل از تحلیل تعدیلی بیانگر اثرگذاری متغیرهای تعدیل کننده در این رابطه نبود.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج فراتحلیل حاضر، میزان رابطه ی بین تاب آوری و سلامت روان ، مطابق جدول کوهن در حد متوسط است.
اثربخشی آموزش اصلاح سبک زندگی بر علایم روان شناختی و کنترل میزان قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت، یکی از شایع ترین بیماری های مزمن عصر حاضر به شمار می رود. پژوهش ها حاکی از تأثیر سبک زندگی بر افزایش و شیوع این بیماری است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش اصلاح سبک زندگی بر علایم روان شناختی و کنترل قند خون در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و همراه با گروه شاهد و مرحله پیگیری انجام گردید. جامعه آماری را کلیه افراد مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1392 تشکیل دادند. بر این اساس، نمونه ای مرکب از 42 نفر از این بیماران به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و شاهد (21 نفر) قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از چک لیست علایم روان شناختی نوع 90 سؤالی اصلاح شده (Symptom checklist-90-Revised یا SCL-90-R) و تست قند خون (Hemoglobin A1c یا HBA1C) استفاده شد که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و سه ماه پس از آخرین مداخلات آموزشی (پیگیری) روی بیماران اجرا گردید. اجرای پژوهش، 6 ماه به طول انجامید و مداخلات آموزشی اصلاح سبک زندگی تنها بر روی گروه آزمایش در طی 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه در طی 2 ماه اجرا شد. جهت محاسبات آماری، از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده گردید. در نهایت، داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: آموزش اصلاح سبک زندگی به جز ترس مرضی، بر کاهش علایم روان شناختی (شکایات جسمانی، وسواس- اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، پارانوئید و روان پریشی) و میزان قند خون در مرحله پس آزمون و پیگیری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنی داری داشت (050/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش اصلاح سبک زندگی بر کاهش میانگین علایم روان شناختی و میزان قند خون بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر است. همچنین، برنامه ریزی و برگزاری دوره های آموزشی برای این بیماران، بر اساس بسته آموزشی این پژوهش در جهت بهبود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، تأثیرگذار بود. از این رو، پیشنهاد می شودکه اثربخشی این نوع از مداخلات برای بیماری های مزمن دیگر نیز بررسی شود. نتایج این پژوهش می تواند مورد استفاده پزشکان، متخصصان تغذیه، مشاوران و روان شناسان قرار گیرد.
اثربخشی مهارت آموزی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک بر نشانه های اضطراب حالت و صفت در بیماران مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتاردرمانی دیالکتیکی یا DBT یکی از درمان های شناختی رفتاری مبتنی بر مهارت آموزی است که در سال های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر DBT بر کاهش اضطراب حالت وضعیت بیماران مبتلا به دیابت نوع II اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع II مراجعه کننده به یک کلینیک خصوصی در شهر ساری بودند که از بین آن ها 20 نفر ملاک ورود به پژوهش را داشتند. شرکت کنندگان در طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایش مهارت آموزی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیک به شیوه گروهی با تکیه بر مولفه های ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی و تحمل پریشانی و کارآمدی بین فردی، طی دوازده جلسه دو ساعته و در طول شش هفته بر اساس راهنمای درمانی اجرا شد. برای بررسی اضطراب در پیش آزمون و پس آزمون از سیاهه اضطراب حالت-صفت اشپیلبرگر استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوورایانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد پس از حذف اثر پیش آزمون بین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایشی و کنترل در اضطراب حالت و صفت تفاوت آماری معناداری وجود دارد. مبتنی بر یافته های پژوهش می توان بیان داشت که مداخله DBT بر کاهش اضطراب حالت و صفت بیماران دارای دیابت نوع II تأثیرگذار است.
رضایتمندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان پستان در طی دوره درمانهای تکمیلی پزشکی:یک مطالعه مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رضایتمندی زناشویی از مهم ترین پیامدهای یک رابطه زناشویی مطلوب و شاخصی مهم جهت قضاوت در مورد میزان کارآمدی آن محسوب می شود. این مطالعه باهدف بررسی تأثیر سرطان سینه بر رضایتمندی زناشویی در طی مراحل تشخیص و درمان پزشکی آن از طریق مقایسه با زنان سالم صورت گرفت.
روش: با استفاده از طرح مطالعه توصیفی مقایسه ای، پنجاه زن مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین (ع) و پنجاه زن از جمعیت عادی با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (١٩٧۶) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss-19 برای محاسبه آزمون tمستقل پردازش شدند.
یافته ها: یافته ها حاکی از معنادار بودن تفاوت میانگین های دو گروه (٠٠١./=sig ) و پایین تر بودن رضایتمندی زناشویی زنان مبتلا به سرطان سینه بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته این پژوهش و با در نظر گرفتن نتایج سایر مطالعات مرتبط به نظر می رسد که پرداختن به رضایتمندی زناشویی زنان در طی مراحل اولیه تشخیص و درمان سرطان سینه یک ضرورت بهداشت روان محسوب می شود.
پیش بینی استعداد آسیب احساسی(HFP) بیماران مبتلا به ام اس بر اساس صفات شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی استعداد آسیب احساسی در بیماران مبتلا به اسکلروز چندگانه با توجه به نقش پیش بین صفات شخصیت انجام شد.
روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل بیماران عضو انجمن حمایت از بیماران ام اس بود. نمونه آماری شامل 80 نفر از بیماران عضو این انجمن بودند. نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس انجام گرفت. مقیاس استعداد آسیب احساسی و پرسشنامه شخصیتی هگزاکو به وسیله شرکت کنندگان تکمیل شد، مقیاس های بالینی (طول دوره درمان، مدت ابتلای بیماری، نوع بیماری) و جمعیت شناختی( سن و جنسیت) بیماران نیز از پرسشنامه های جمعیت شناختی استخراج شد. بعد از جمع آوری داده ها، ضریب همبستگی پیرسون میان ابعاد شخصیتی هگزاکو و استعداد آسیب احساسی(HFP)محاسبه گردید.برای بررسی قدرت پیش بینی استعداد آسیب احساسی با استفاده ازاین صفات شخصیتی نیز، تحلیل رگرسیون گام به گام گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد شخصیتی برون گرایی، توافق، گشودگی به تجربه با استعداد آسیب احساسی همبستگی منفی دارند، در حالیکه همبستگی مثبتی برای بعد هیجان خواهی بدست آمد.در مجموع 32 درصد از تغییرات آسیب احساسی توسط ابعاد شخصیت تبیین می شد. تحلیل رگرسیون گام به گام همچنین نشان داد که بهترین ترکیب برای پیش بینی آسیب احساسی به ترتیب شامل: توافق، هیجان خواهی و گشودگی به تجربه می باشد. در انواع وخیم تر بیماری استعداد آسیب احساسی افزایش می یابد.
نتیجه گیری: به طور کلی نتیجه گرفتیم که استعداد آسیب احساسی قویاً با ابعاد شخصیت مرتبط است و با توافق، هیجان خواهی، و گشودگی به تجربه در افراد ام اس قابل پیش بینی است.
نقش باورهای فراشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج در پیش بینی رفتارهای پرخطر نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع رفتارهای پرخطر در جوامع یکی از موارد جدی تهدید کننده سلامت بخصوص در نوجوانان میباشد که در سال های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی نقش باورهای فراشناخت و نگرش به روابط قبل از ازدواج در پیش بینی رفتارهای پرخطر نوجوانان میباشد. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش را نوجوانان ۱۷ تا ۲۰ سال منطقه ۱۲ شهر تهران در سال ۱۳۹۳ تشکیل میدهند. نمونه پژوهش شامل ۸۰ نفر از نوجوانان به صورت ۴۰ نفر دختر و ۴۰ نفر پسر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ۳۰ گویه ای باورهای فراشناختی، مقیاس نگرش به روابط قبل از ازدواج و مقیاس رفتارهای پرخطر استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین تمام مؤلفه های باورهای فراشناختی و انواع رفتار پرخطر رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین بین نگرش به روابط قبل از ازدواج و گرایش به رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنی دار بدست آمد. در ادامه، نتایج رگرسیون نشان داد که نگرش به روابط قبل از ازدواج بالاترین قدرت را در پیش بینی گرایش به رابطه با جنس مخالف که یکی از مؤافه های رفتار های پرخطر میباشد را دارا است و همچنین از بین مؤلفه های باورهای فراشناختی، مؤلفه نیاز به کنترل افکار بالاترین قدرت پیش بینی را برای رفتارهای پرخطر دارا میباشد.
مقایسه اثربخشی برنامه های آموزش شادی سلیگمن، لیوبومیرسکی و فوردایس در بیماران قلبی: یک ارزیابی روان عصب ایمنی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه اثربخشی سه نوع مداخله شادی بر روی نشان گرهای زیستی خطر و متغیرهای روانشناختی در بیماران کرونری بود. در این پژوهش 68 بیمار کرونری به طور تصادفی به چهار گروه 17 نفری شامل سه گروه مداخله شادی سلیگمن، لیوبومیرسکی و فوردایس و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. گروه های مداخله شش هفته آموزش شادی دریافت نمودند و اندازه گیری ها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به انجام رسید. ابزارهای اندازه گیری شامل کیت های اندازه گیری کورتیزول بزاق، سطح پلاسمایی پروتئین واکنش دهنده سی (CRP)، اینترلوکین-1 (IL- 1)، اینترلوکین-6 (IL-6) و ویراست دوم پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه شادی آکسفورد آرگایل، مارتین و کراس لند، مقیاس رضایت از زندگی دینر و مقیاس امید اشنایدر بودند. نتایج نشان دهنده گرایش قوی شادی اصیل سلیگمن برای ایجاد تغییرات مثبت در نشان گرهای روان-عصب- ایمنی شناختی مربوطه به ویژه بهبود انعطاف پذیری پاسخ صبحگاهی کورتیزول و کاهش سطح hs-CRP بود. علاوه بر این نتایج نشان داد هر سه برنامه شادی، آثار مثبت و معناداری در زمینه متغیرهای روانشناختی در پی داشته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که شادی اصیل سلیگمن ممکن است اثرات قابل توجهی در تنظیم عملکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال و کاهش سطح نشان گرهای التهابی در بیماران کرونری داشته باشد.
تاثیر مصرف مواد بر مدت بستری، نقص هوشیاری و سطوح استقلال حرکتی و شناختی بیماران آسیب مغزی تروماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه تاثیر مصرف مواد بر مدت بستری، نقص هوشیاری و سطوح استقلال حرکتی و شناختی بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت پذیرفت. روش : در مجموع، 185 بیمار آسیب مغزی تروماتیک با میانگین سنی42/17 ± 46/37 سال در دو گروه واجد (35n=) و فاقد مصرف مواد (150n=) در بخش اورژانس و جراحی اعصاب و مراقبت ویژه بیمارستان پورسینای رشت به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از سیاهه اطلاعات جمعیت شناختی و بیمارستانی و مقیاس استقلال کارکردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه بیماران آسیب مغزی تروماتیک واجد و فاقد مصرف مواد از نظر مدت بستری در بخش جراحی اعصاب، مدت کلی بستری در بیمارستان و میزان استقلال شناختی تفاوت وجود دارد (05/0P<). با این وجود بین این دو گروه از نظر متغیرهای مدت زمان بستری در بخش مراقبت های ویژه و استقلال حرکتی تفاوت مشاهده نشد (05/0P>). همچنین نتایج نشان داد گروه بیماران آسیب مغزی تروماتیک واجد مصرف مواد نسبت به گروه مقابل نقص هوشیاری بیشتری را تجربه می کنند (01/0 P<). نتیجه گیری: این مطالعه تاثیر مصرف مواد را در افزایش مدت بستری، تشدید نقص هوشیاری و تخریب استقلال شناختی بیماران آسیب مغزی تروماتیک نشان داد. تلویحات بالینی پژوهش حاضر مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی برافزایش خوشبینی در زنان باردار دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر درمان شناختی (MBCT) بر افزایش خوشبینی زنان باردار دیابتی است.
روش: روش پژوهش آزمایشی است و جامعه مورد مطالعه این پژوهش، زنان باردار دیابتی در قسمت دیابت بیمارستان توحید در سال 91-92 که به کلینیک دیابت مراجعه نموده و در شهرستان سنندج زندگی می کنند و نمونه تحقیق شامل 30 نفرخانم باردار دیابتی بودند که به طور تصادفی ساده انتخاب شده و در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایش، آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر درمان شناختی (MBCT) ارائه شد ولی هیچ آموزشی در گروه کنترل ارائه نگردید. هر دو گروه از طریق پیش آزمون و پس از آموزش از طریق پس آزمون مورد سنجش قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه خوش بینی - بدبینی سلیگمن بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کوواریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس این پژوهش، تفاوت معنی داری را بین دو گروه آزمایش و کنترل نشان می دهد. آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر درمان شناختی (MBCT) در گروه آزمایش، نمرات مقیاس خوش بینی را به طور معنی داری افزایش داده است.
نتیجه گیری: برنامه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر درمان شناختی (MBCT) می تواند از برنامه های مداخلاتی در جمعیت زنان باردار دیابتی قرار گیرد و خوش بینی آنها افزایش دهد.
تأثیر محرک استرس زا بر فشار خون و ضربان قلب بیماران عروق کرونری در مقایسه با افراد سالم بر اساس سطوح هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور تعیین تأثیرات محرک استرس زا بر فشار خون و ضربان قلب بیماران عروق کرونری در مقایسه با افراد سالم براساس سطوح هیجان خواهی انجام شده است. 78 مرد بیمار عروق کرونری و 85 مرد سالم، پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن (فرم کوتاه) را تکمیل کردند. سپس بر اساس نمره های نهایی، 30 نفر از بیماران عروق کرونری (15مرد بیمار هیجان خواه و 15 مرد بیمار هیجان گریز) مراجعه کننده به بیمارستان شهید مدنی تبریز، و 30 مرد سالم (15مرد بیمار هیجان خواه و 15 مرد بیمار هیجان گریز) به شیوه در دسترس انتخاب شدند (دامنه سنی 50-30). ابتدا فشار خون و تعداد ضربان قلب بدون ارائه هرگونه محرکی به عنوان خط پایه ثبت شد، سپس محرک استرس زا به هر یک از آزمودنی ها القا شد و پس از القای محرک، دوباره فشار خون و ضربان قلب آنها اندازه گیری و ثبت شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) نشان داد که محرک استرس زا بر فشار خون و ضربان قلب آزمودنی ها تأثیر گذاشته به طوری که میانگین نمرات شاخص های فیزیولوژیکی در پس آزمون بیشتر از پیش آزمون می باشد. نتایج همچنین نشان داد که بیماران هیجان گریز افزایش بیشتری را در فشار خون سیستولیک و دیاستولیک نسبت به افراد سالم هیجان گریز بعد از ارائه محرک استرس زا به دست آوردند. بر اساس نتایج پژوهش به دست آمده می توان گفت که بیماران هیجان گریز عواطف منفی بیشتری نسبت به افراد سالم هیجان گریز تجربه می کنند و این عواطف منفی باعث افزایش بیشتر پاسخ های قلبی- عروقی این افراد می شود. بنابراین، می توان از شیوه های القای خلق و عاطفه مثبت در راستای بهبود سلامت افراد بهره گرفت.
رابطه بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و رفتارهای پرخطر به واسطه حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین عوامل مؤثر بر رفتارهای پرخطر، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد است. پژوهش های اندکی به نقش متغیرهای واسطه ای در این ارتباط پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی به منظور تعیین نقش بررسی تأثیر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رفتارهای پرخطر بواسطه حمایت اجتماعی ادارک شده انجام شد. بدین منظور 224 (93 پسر و 149 دختر) از دانشجویان دانشگاه تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها پرسش نامه بررسی رفتارهای پرخطر جوانان (YRBSQ، مرکز کنترل بیماری های آمریکا، 1989)، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) و مقیاس چندوجهی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، داهلم، زیمت و فارلی، 1988) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از اثر مستقیم راهبردهای شناختی سازگارانه بر خانواده، راهبردهای شناختی ناسازگارانه بر خانواده و دوستان و همچنین، راهبردهای شناختی ناسازگارانه، خانواده و دوستان بر رفتارهای پرخطر بود. علاوه بر این، اثرات غیرمستقیم راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان بر رفتارهای پرخطر به وسیله عامل خانواده واسطه گری شد. بنابراین، نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه میان راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و رفتارهای پرخطر تأیید شد. در نهایت، مدل برازش مناسبی با داده ها داشت.
پیش بینی تغییرات ادراک خارش در بیماری های مزمن پوستی بر اساس ویژگی های شخصیتی، اضطراب و افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خارش، علامت اصلی بسیاری از بیماری های پوستی است که تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی بیماران دارد. هدف پژوهش حاضر پیش بینی تغییرات ادراک خارش در بیماری های مزمن پوستی بر اساس ویژگی های شخصیتی، اضطراب و افسردگی بود.
روش کار: در این مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی تعداد 200 بیمار با تشخیص بیماری های پسوریازیس، درماتیت آتوپیک و کهیر مزمن که طی فصول تابستان و پاییز 1393 به کلینیک پوست بیمارستان های امام رضا (ع) و قائم (عج) مشهد و بخش نوردرمانی مراجعه کرده بودند، در صورت دارا بودن شرایط ورود پس از اعلام رضایت در پژوهش شرکت کردند. داوطلبان به پرسش نامه های تیپ شخصیتیD، خودآگاهی و پرسش نامه ی اضطراب و افسردگی بیمارستانی پاسخ دادند. برای بررسی ادراک خارش از مقیاس آنالوگ دیداری و پرسش نامه ی کیفیت زندگی مبتلایان به خارش استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری داده ها محاسبه گردید.
یافته ها: ویژگی های شخصیتی و آشفتگی های روان شناختی در مجموع می توانند 5/70 درصد از واریانس ادراک خارش را تبیین نمایند. در این میان افسردگی (0001/0P<)، خلق منفی (0001/0P<)، خودآگاهی عمومی (004/0P<) و بازداری اجتماعی (009/0 P<) بیشترین سهم را داشته اند.
نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی، اضطراب و افسردگی در ادراک خارش اثرگذار هستند.
پیش بینی کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان پستان تحت شیمی درمانی بر مبنای عوامل روان شناختی، طبی و جمعیت شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مبتلایان به سرطان پستان دچار مشکلات زیادی در حیطه سلامت روان می شوند که اختلال در کیفیت زندگی از مهم ترین پیامدهای آن می باشد. مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش پیش بین عوامل روانشناختی، طبی و جمعیت شناختی درکیفیت زندگی مبتلایان به سرطان پستان تحت شیمی درمانی طراحی گردیده است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود که به شکل مقطعی اجرا شد. نمونه مورد پژوهش در این مطالعه متشکل از 341 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که با روش نمونه گیری آسان وارد مطالعه شدند. ابزارگردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه سلامت عمومی 28 سؤالی (GHQ-28) وکیفیت زندگی 36 سؤالی (SF-36) بود. جهت تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS نسخه بیستم و روش های آمار توصیفی، آنالیز واریانس، آزمون تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و تحلیل رگرس یون خطی چندگانه، استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، کیفیت زندگی اکثریت (51درصد) واحدهای مورد پژوهش متوسط (66-34) بود. در زمینه وضعیت سلام ت روان مبتلایان، میانگین «اختلال درعملکرداجتماعی» ازحیطه سلامت روان30/4±7/9 بودکه از سایرحیطه ها بیشتر است. بنابراین سرطان پستان بیشترین اثر را بر عملکرداجتماعی بیماران گذاشته است.
بر اساس یافته های مطالعه حاضر، ارتباط آماری معنی داری بین کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان با سلامت روان، خستگی، تعداد جلسات شیمی درمانی و میزان تحصیلات ایشان وجود داشت. بر اساس نتایج تحلیل رگرس یون، 41 درصد از واریانس نمرات کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان پستان به وسیله متغیرهای سلامت روان، خستگی، تعداد جلسات شیمی درمانی و میزان تحصیلات تبیین گردید(0/41R2 = ).
نتیجه گیری:
بر اساس یافته های مطالعه حاضر، کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان پستان را می توان در قالب یک معادله رگرسیون به وسیله متغیرهای سلامت روان، خستگی، تعداد جلسات شیمی درمانی و میزان تحصیلات پیش بینی کرد.
مقایسه توجه گزینشی و سرعت پردازش اطلاعات در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و افراد غیرمبتلا (با توجه به سطح افسردگی، اضطراب و استرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی کلی
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
- حوزههای تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت