فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
رتبه بندی رویدادهای استرس زا و ارتباط آن با اختلالهای روانی در جمعیت عمومی زاهدان
حوزههای تخصصی:
رابطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی باتوجه به نقش واسطه ای تاب آوری دربین بیماران قلبی- عروقی
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه خودکارآمدی و کیفیت زندگی در بیماران قلبی- عروقی انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل بیماران قلبی- عروقی تحت مراقبت که به روش نمونه گیرى در دسترس انتخاب شدند و نمونه پژوهش حاضر شامل 113 نفر از بیماران قلبی- عروقی بستری در بیمارستان های شهر شیراز می باشد. میزان خودکارآمدی با مقیاس خودکارآمدی بیماران لو و اون (فرم 29 سؤالی)، تاب آوری کانر و دیویدسون و کیفیت زندگی مک نیو ویژه بیماران قلبی (فرم 27 سؤالی) اندازه گیری شد. سپس داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش (خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی) رابطه مثبت و معنی دار در سطح 001/0 وجود دارد. همچنین خودکارآمدی پیش بینی کننده بهتری برای کیفیت زندگی بود و تاب آوری نقش واسطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی را داشته است. توجه به میزان خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی در بیماران قلبی می تواند تأثیر مهمی بر بهبود و سلامتی آنها داشته باشد و همچنین توجه به تاب آوری بیماران می تواند سبب ایجاد رفتار خودکارآمدانه و بهتر شدن کیفیت زندگی در بیماران قلبی گردد. بنابراین ایجاد مراکز روان درمانی در بیمارستان ها و آموزش به پرستاران برای بیماران ضروری است.
اقتصاد بهداشت و سالمندی
حوزههای تخصصی:
سنجش درد ذهنی: ویژگی های روان سنجی و تحلیل عامل تأییدی پرسشنامه چندبعدی درد ذهنی (OMMP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
146 - 172
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درد روانشناختی یک تجربه ذهنی است که ارزیابی منفی از خود را در بر دارد و از این رو، برای سنجش آن باید از ابزارهای خودگزارشی استفاده کرد. هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی پرسشنامه درد ذهنی بود. روش: پژوهش در قالب یک طرح پژوهش همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 300 نفر از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و AMOS-21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین مؤلفه های درد ذهنی و اضطراب و افسردگی و راهبردهای منفی نظم جویی شناختی هیجانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). همچنین بین مؤلفه های درد ذهنی و شفقت به خود رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). نتایج حاصل از تحلیل عامل اکتشافی 6 عامل را شناسایی کرد که در مجموع این شش عامل 40/66 درصد از واریانس درد ذهنی را تبیین می کنند. نتایج تحلیل عامل تأییدی 44 گویه را در شش عامل تأیید کردند. آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه درد ذهنی 966/0 و برای عامل پوچی و بی ارزشی 952/0، عامل سردرگمی و آشفتگی هیجانی 893/0، عامل فقدان کنترل 877/0، عامل تغییرناپذیری 872/0، عامل فاصله گیری اجتماعی/ از خود بیگانگی 869/0 و عامل ترس از تنهایی 617/0 بدست آمد. نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه درد ذهنی در دانشجویان، از خصوصیات روان سنجی قابل قبولی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روان شناختی استفاده کرد.
بررسی باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی در زوجین بارور و نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناباروری با مشکلات متعدد جسمی، اقتصادی و روان شناختی همراه است و بر روابط زوجین، رضایت مندی یا دلزدگی زناشویی آنان اثر می گذارد. نقش باورهای ارتباطی نیز در مدیریت این عامل تنش زا و روابط زناشویی اهمیت دارد. این مطالعه به بررسی باورهای ارتباطی و دلزدگی زناشویی در زوجین بارور و نابارور می پردازد.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی-همبستگی شامل زوجین بارور و ناباروری بود که به کلینیک زنان و مرکز درمان ناباروری نوین مشهد در سال 1391 مراجعه نمودند. با روش نمونه گیری در دسترس، 130 زوج بارور و 130 زوج نابارور بر اساس معیارهای طبی، وارد مطالعه شدند. نمونه ها پرسش نامه های جمعیت شناختی محقق ساخته، دلزدگی زناشویی پاینز و باورهای ارتباطی اپستین و آیدلسون را تکمیل نمودند. داده ها با SPSS نسخه ی 18 و روش های آمار توصیفی، رگرسیون گام به گام، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون های تعقیبی شفه، تحلیل واریانس چندمتغیره و تی مستقل تحلیل شدند.
یافته ها: نمرات تمام ابعاد باورهای ارتباطی در گروه بارور نسبت به نابارور بالاتر است و به غیر از موارد باور به تخریب کنندگی و عدم تغییرپذیری همسر (به ترتیب 28/0=P، 21/0=P) سایر ابعاد در گروه های بارور و نابارور، تفاوت معنی داری داشته اند. در بین ابعاد دلزدگی زناشویی، نمرات ازپاافتادگی روانی در افراد نابارور به طور معنی داری بالاتر است (001/0=P). هر چند که نمرات ازپاافتادگی جسمی در گروه نابارور بالاتر است اما اختلاف معنی داری ندارد و ازپاافتادگی عاطفی در گروه بارور، بیشتر گزارش شده است.
نتیجه گیری: زوجین نابارور نسبت به زوجین بارور از نظر باورهای ارتباطی قوی تر بوده ولی در ابعاد ازپاافتادگی روانی و جسمی، دلزدگی زناشویی بیشتری نسبت به گروه بارور تجربه می کنند.
تاثیر مشاوره گروهی با روش درمان عقلانی - عاطفی- رفتاری بر سلامت عمومی و عزت نفس دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی با تاکید بر روش درمان عقلانی– عاطفی– رفتاری، بر سلامت عمومی و عزت نفس دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان ایلام انجام شد. 300 دانش آموز دختر از میان دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهر ایلام به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های عزت نفس کوپر اسمیت و سلامت عمومی (GHQ-28) استفاده شد. از بین این افراد 40 دانش آموز بر اساس نقطه برش در دو پرسشنامه فوق، به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. روش درمان عقلانی- عاطفی- رفتاری الیس بر روی گروه آزمایش در 12 جلسه اجرا شد. نتایج نشان داد که آموزش مشاوره گروهی، باعث افزایش سلامت عمومی و عزت نفس کلی دانش آموزان دختر در گروه آزمایش شده است.
رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی روان شناختی با واسطه گری تاب آوری در بیماران ام. اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه ام. اس یکی از شایع ترین بیماری ها بشمار می رود که نسبت به سایر بیماری ها پژوهش های روانشناسی اندکی را به خود اختصاص داده است. بنابراین، هدف از این پژوهش، رابطة الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی روان شناختی با واسطه گری تاب آوری در بیماران ام. اس در نظر گرفته شد. جامعة آماری پژوهش، تمامی بیماران مبتلا به ام. اس استان فارس هستند که 200 نفر (زن و مرد) از آنها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی NEO (کاستا و مک کری)، ابزار تجدید نظر شدة الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک)، تاب آوری بزرگسالان ARS (فریبورگ) و بهزیستی روان شناختی (ریف) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها علاوه بر روش های توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ماتریس همبستگی)، از روش آماری رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان داد که دو بعد الگوهای ارتباطی خانواده یعنی جهت گیری گفت و شنود و همنوایی از قدرت پیش بینی کنندگی مثبت برای تاب آوری و بهزیستی روان شناختی برخوردار می باشند و از بین پنج عامل ویژگی های شخصیتی، برون گرایی می تواند تاب آوری و بهزیستی روان شناختی را به صورت منفی پیش بینی کند. هم چنین تاب آوری نیز بهزیستی روان شناختی را پیش بینی می کند. به گونه کلی تاب آوری، نقش یک متغیر واسطه گر را برای الگوهای ارتباطی خانواده و ویژگی های شخصیتی با بهزیستی روان شناختی دارد.
رابطه ادراک سر و صدا با سرزندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ادراک کیفیت صدا با سرزندگی در کارکنان مشاغل اداری و صنعتی مجتمع فولاد مبارکه بود.
روش: بدین منظور 55 نفر از کارکنان بخش اداری و 70 نفر از کارکنان بخش صنعتی به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه ادراک کیفیت صدا با پنج زیرمقیاس مزایای کاهش صدا، موانع کاهش صدا، خوداثربخشی، نگرش نسبت به صدا و القاپذیری و پرسشنامه سرزندگی را به طور همزمان تکمیل کردند.
یافته ها: در کارکنان مشاغل اداری سرزندگی تنها با مقوله خوداثربخشی رابطه معنی دار داشت (05/0p<) و در کارکنان مشاغل صنعتی سرزندگی با مقوله های کاهش صدا و خوداثربخشی دارای رابطه معنِی دار بود (05/0p<).
نتیجه گیری: مقایسه نتایج این پژوهش با یافته های پژوهش های مرتبط، بیانگر اهمیت میزان سروصدا در محیط کار و تاثیر آن بر سرزندگی است. سروصدا با تحت پوشش قرار دادن سایر اصوات، تمرکز کارکنان را از بین می برد و سرزندگی و هشیاری آنها و نهایتاً بهره وری را کاهش می دهد. با استفاده از ابزارهای محافظ شنوایی می توان میزان آزردگی ناشی از سروصدا را کاهش داد و احساس سرزندگی را که نوعی تجربه خاص روانشناختی است در کارکنان ایجاد کرد.
بررسی رابطه بین دلزدگی زناشویی، باورهای بدکارکردی جنسی و احقاق جنسی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان صورت گرفته است. روش: در این مطالعه همبستگی از بین زنان متاهل شهر تهران 200 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، مقیاس دلزدگی زناشویی، شاخص احقاق جنسی هالبرت و پرسشنامه باورهای بدکارکردی جنسی بودند. داده ها با استفاده از آمارتوصیفی ازجمله، فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی از قبیل: ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از وجود رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان متاهل می باشد. همچنین دلزدگی زناشویی در زنان از روی مؤلفه ها ی مرتبط به باورهای بدکارکردی جنسی قابل تبیین است و از میان مؤلفه ها ی باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری و باورهای خود پنداره جسمی بیشترین نقش را در افزایش دلزدگی زناشویی دارا هستند. از دیگر نتایج پژوهش حاضر این است که از میان مؤلفه های باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری بیشترین نقش را در کاهش احقاق جنسی زنان متاهل داراست. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد نوع شناخت و باورهایی که زنان متاهل درباره مسائل جنسی دارند تاثیر زیادی بر میزان دلزدگی زناشویی آنها دارد یعنی هرچه باورهای جنسی منفی بیشتر باشد دلزدگی زناشویی بیشتر می شود و تاثیر منفی بر میزان احقاق جنسی زنان خواهد داشت. با توجه به نقش کلیدی باورهای جنسی در زندگی زناشویی پیشنهاد می شود در کلاس های آموزشی پیش از ازدواج، نقش و جایگاه این باورها در میزان رضایت زناشویی و جنسی زوجین آموزش داده شود.
بررسی نقش صفات شخصیتی (وظیفه شناسی، سازگاری و هیجان خواهی) در رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
اثربخشی برنامه آموزشی دلبستگی به جنین بر ارتباط مادر - جنین و سلامت روان زنان باردار
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ارتباط عاطفی بین مادر و نوزاد متولدنشده، به عنوان دلبستگی مادر به جنین بیان می شود. این دلبستگی اولین ارتباطی است که با رابطه مادر و نوزاد بعد از تولد همبستگی معناداری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش برنامه دلبستگی پیش از زایمان بر دلبستگی مادر به جنین و افزایش سلامت روان زنان باردار بود.
روش : این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه مهار بود. جامعه، شامل زنان بارداری بود که از ابتدای ماه فروردین تا اردیبهشت 93 به بیمارستان صارم مراجعه کردند که از بین آنها نمونه ای به حجم 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده و 15 نفر در گروه مداخله و 15 نفر در گروه مهار جای دهی شدند. گروه مداخله طی دعوت نامه ای به این کارگاه دعوت شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون دلبستگی مادر به جنین (کرانلی، 1981) و آزمون سلامت روان (لویباند و لویباند، 1995) استفاده شد. کارگاه، هفته ای یک بار در 10 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاصل از داده های مقیاس دلبستگی مادر به جنین و مقیاس سلامت روان نشان داد که آموزش برنامه دلبستگی پیش از زایمان منجر به افزایش دلبستگی مادر به جنین و سلامت روان زنان باردار شده است (001/0 < p).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، پژوهش حاضر کاربردهای بالینی مهمی جهت ارتقاء سلامت روان زنان باردار دارد. یادگیری تکنیک های دلبستگی، باعث افزایش دلبستگی پیش از زایمان و سلامت روان مادران در این دوران شده و با آموزش این تکنیک ها، می توان بستر لازم جهت افزایش سلامت روان مادر و نوزاد را فراهم کرد.