فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴۴۹ مورد.
بررسی تأثیر آموزش گروهی بر افزایش عزت نفس دانش آموزان دختر پایه سوم مقطع متوسطه دبیرستانهای شهرستان بهبهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش گروهی، بر افزایش عزت نفس دختران نوجوان پایه سوم مقطع متوسطه شهرستان بهبهان در سال تحصیلی 81-80 با استفاده از طرح تحقیقی آزمایشی پس آزمون با گروه کنترل میپردازد و میزان اثربخشی مشاوره گروهی را به عزت نفس میسنجد. نمونه تحقیق دانش آموزان دختر سال سوم مقطع متوسطه یکی از دبیرستان های شهرستان بهبهان میباشد که به طور تصادفی انتخاب شده که 30 نفر از آزمودنیها به طور تصادفی در گروه آزمایش و 30 نفر آزمودنی به طور تصادفی در گروه گواه قرار گرفته اند. متغیر مستقل 480 دقیقه جلسه مشاوره گروهی ( تلفیقی از دیدگاه بک والیس) بود که فقط در مورد گروه آزمایش اجرا شد. پس از برگزاری مشاوره گروهی میانگین نمرات عزت نفس گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه افزایش نشان داده است.
پنج رگه اصلی شخصیت و حرمت خود به عنوان پیشبینیهای بهزیستی فضیلتگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی قدرت رگههای پنجگانه شخصیت (نوروزگرایی، برونگردی، وظیفهشناسی، مقبولیت و گشودگی نسبت به تجربه) در پیشبینی نمرههای بهزیستی فضیلتگرای دانشجویان بود. نقش حرمت خود در پیشبینی بهزیستی فضیلتگرا، نیز افزون بر نقش رگههای پنجگانه شخصیت، بررسی شد. 240 دانشجوی دانشگاه تهران (89 پسر و 151 دختر) پرسشنامههای پنج رگه اصلی شخصیت (جان و سریواستاوا، 1999) ، مقیاسهای بهزیستی فضیلتگرا (ریف، 1989) و حرمت خود (روزنبرگ، 1979) را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که رگة وظیفهشناسی در هر دو گروه دختران و پسران و رگههای مقبولیت و برونگردی فقط در گروه پسران توانستند بهزیستی فضیلتگرا را پیشبینی کنند. حرمت خود نیز نقش معناداری در پیشبینی بهزیستی فضیلتگرا در هر دو جنس ایفا کرد. اما نقش حرمت خود در پیشبینی بهزیستی فضیلتگرا در دختران در مقایسه با پسران بسیار پررنگتر بود.
"
پیش بینی افسردگی بر اساس مؤلفه های کمال گرایی: نقش میانجی خود انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفه های کمال گرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفه ها با میانجی گری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمال گرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفه های کمال گرایی با خود انتقادی و افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه بر آن رابطه خود انتقادی با افسردگی نیز معنی دار بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که ضرایب بتای مربوط به مسیر کمال گرایی دیگر مدار به افسردگی و مسیر کمال گرایی جامعه مدار به خود انتقادی معنی دار نیست؛ اما ضرایب سایر مسیرها معنی دار بود. شاخص های برازش مدل نیز حاکی از برازش خوب مدل با داده ها بود. درمجموع نتایج نشان داد که 59 درصد از واریانس متغیر افسردگی توسط مؤلفه های کمال گرایی و خود انتقادی و 33 درصد از واریانس متغیر خود انتقادی توسط مؤلفه های کمال گرایی خودمدار و دیگر مدار تبیین شد. درمجموع با توجه به اطلاعات حاصله نتیجه گرفته می شود که از طریق اصلاح خود انتقادی و مؤلفه های کمال گرایی به میزان زیادی می توان افسردگی آزمودنی های را کنترل کرد.
رابطه ی حالت های روان شناختی مثبت با سبک های مقابله ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به نظر می رسد که توجه به توانایی ها، به جای توجه به ناتوانی ها و ضعف های بشری، در برنامه های سلامت، موثرتر و کارآمدتر باشد. حالت های روان شناختی مثبت شامل توکل به خدا، خوش بینی و ... می باشند و پژوهشگران، بارها به رابطه ی بین مثبت دیدن و استفاده از راهبرد موثر در برابر ناتوانی ها و مشکلات روانی اشاره نموده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی حالت های روان شناختی مثبت با سبک های مقابله ای انجام گرفت .
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش مقطعی-همبستگی در سال 1391، تمام دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه های آزاد و پیام نور در دامنه ی سنی 24-19 سال شهرستان فریمان در استان خراسان رضوی بود. نمونه شامل 230 نفر از دانشجویان (115 پسر و 115 دختر) هستند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسش نامه ی راهبردهای مقابله با استرس (لازاروس و فولکمن، 1984) و پرسش نامه ی حالت-های روان شناختی مثبت (رجایی، خوی نژاد و نسایی، 1390) را تکمیل کردند. اطلاعات با آزمون تحلیل رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه ی 18 تحلیل گردیدند.
یافته ها: بین حالت های روان شناختی مثبت با راهبرد مقابله ی مسئله مدار، رابطه ی مثبت و معنی دار (01/0>P) هم چنین بین حالت قدردانی با راهبرد مقابله ی هیجان مدار رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0>P). بین حالت های خوش بینی و احساس آرامش با مقابله ی هیجان مدار رابطه ی منفی و معنی داری به دست آمد (01/0>P) اما بین سایر حالت های روان شناختی با مقابله ی هیجان مدار، رابطه ای به دست نیامد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که حالت های روان شناختی مثبت شامل هدف مندی، قدردانی، اجتماعی بودن و خوش بینی 27 درصد واریانس سبک مقابله ی مسئله مدار را تبیین می کنند و دو حالت قدردانی و خوش بینی 053/0 درصد واریانس سبک مقابله ی هیجان مدار را پیش بینی می کنند.
نتیجه گیری: در مجموع، حالت های روان شناختی مثبت، رابطه ی نیرومندتری با سبک های مقابله ای مسئله مدار نسبت به سبک های هیجان مدار دارند.
مقایسه ی رابطه ی بین سخ ترویی، باورهای خود کارآمدی و راهبردهای خود تنظیمی عاطفی در دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی در کارکردهای اجرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی در نوجوانان در معرض خطر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشکلات تنظیم هیجان می تواند باعث بروز اختلالات عمده در کودکان و نوجوانان شود. از آنجایی که بدتنظیمی هیجانی نقش عمده ای در مشکلات درون ریزی و برون ریزی شده ی کودکان و نوجوانان دارد، از این رو دوره نوجوانی فرصت مهم برای تغییرات در تجارب عاطفی، تنظیم هیجانی و همچنین افزایش آسیب های روانی و تغییرات فراگیر در روابط اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجانی در بهبود کارکردهای اجرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی نوجوانان در معرض خطر است. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی است که از پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. 24 نوجوان دختر از مناطق پرخطر شهر تهران به شیوه انتخاب در دسترس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، برنامه ی آموزش مهارت های تنظیم هیجانی براساس مدل رفتاردرمانی دیالکتیک که از راهنمای درمان لینهان اقتباس شده بود را به مدت 8 جلسه ی گروهی دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل تا پایان اجرای طرح هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. یافته ها: آموزش مهارت های تنظیم هیجانی باعث افزایش نمرات راهبردهای سازگارانه و کاهش نمرات راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجانی شد. همچنین در متغیر کارکرد اجرایی باعث افزایش تعداد کوشش های صحیح و طبقات تکمیل شده نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه گیری: آموزش مهارت های تنظیم هیجانی می تواند در تعدیل و اصلاح واکنش های هیجانی نوجوانان موثر باشد و همچنین بر فرایندهای شناختی درگیر نیز تأثیر بگذارد.
بررسی میزان اثربخشی خودگوئی های درونی مثبت بر افزایش باورهای خودکارآمدی عمومی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور، بررسی اثربخشی خودگوئی های درونی مثبت بر افزایش میزان باورهای خودکارآمدی عمومی زنان انجام گرفته است. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرارگرفته است، مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE) شرر و همکاران (1982) است که ضریب پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسهای خودکارآمدی عمومی و اجتماعی به ترتیب 86/0 و 71/0 گزارش شده است. جامعه آماری پژوهش، زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز آموزش خانواده کمیته امداد امام خمینی(ره) غرب استان تهران بودند. از بین مراجعه کنندگانی که پس از فراخوان مرکز در تیرماه 86، داوطلب شرکت در دوره آموزشی شدند، پس از مصاحبه اولیه وکسب اطمینان از علاقه و تعهد آنها نسبت به شرکت در تمام جلسات، 24 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند که در دو گروه 12نفر کنترل و آزمایش به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس، اعضای دو گروه به پرسشنامه خود کارآمدی عمومی پاسخ دادند. آنگاه گروه کنترل در نوبت انتظار قرار گرفته و گروه آزمایش طی 8 جلسه یک ساعت و نیمی در برنامه آموزش خودگوئی های درونی مثبت برمبنای مفاهیم مکتب شناخت درمانی شرکت کردند. پس از آن، از هردوگروه پس آزمون به عمل آمد و داده های حاصله توسط آزمون t برای مقایسه میانگین های دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. نتیجه پژوهش نشان داد که آموزش خودگوییهای مثبت در افزایش میزان باورهای خودکارآمدی عمومی زنان مورد نظر مؤثر بوده است.
اثربخشی آموزش روابط میان فردی بر دوست یابی و عزت نفس دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش روابط میان فردی بر دوست یابی و عزت نفس دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر گرگان بود که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بودند. 30 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های عزت نفس آیزنک و مقیاس دوستی ساکرال روی دو گروه اجرا گردید. سپس آموزش روابط میان فردی در هشت جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در خاتمه، دو گروه، پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل گردید. نتایج حاکی از اثربخشی آموزش روابط میان فردی بر دوست یابی (934/5F= ،022/0P=) و عزت نفس (884/4F= ،036/0P=) دانش آموزان بود. آموزش روابط میان فردی منجر به افزایش کیفیت دوستی و عزت نفس در دانش آموزان دختر می شود.
تدوین مدل ساختاری برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی از طریق عزت نفس کلی ، خودپنداره تحصیلی ،راهبردهای یادگیری خود-تنظیم و انگیزش تحصیلی خود مختار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، آزمون مدل مفهومی معادلات ساختاری برای پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان براساس متغیر های عزت نفس کلی، خودپندارة تحصیلی، انگیزش تحصیلی خودمختار و راهبردهای یادگیری خود تنظیم است. 417 دانش آموز سال اول دبیرستان های شهر سقز (226 پسر و 191 دختر) به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامة عزت نفس کلی، مقیاس انگیزش تحصیلی، پرسشنامة راهبردهای یادگیری و پرسشنامة خودپنداره پاسخ دادند. داده ها با مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها نشان داد که مدل مفهومی مورد نظر، از برازندگی مطلوبی برای جامعة هدف برخوردار است. متغیرهای خودپندارة تحصیلی و راهبردهای یادگیری، بیشترین سهم را در تبیین واریانس پیشرفت تحصیلی داشتند. همچنین عزت نفس کلی از طریق متغیرهای واسطه ای خودپندارة تحصیلی و انگیزش تحصیلی خودمختار، اثر مستقیم و معنی داری بر پیشرفت تحصیلی داشت. اثر مستقیم انگیزش تحصیلی خودمختار بر پیشرفت تحصیلی معنادار نبود. لذا با توجه به اینکه در این پژوهش، انگیزش تحصیلی خودمختار سهمی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نداشت، نظریة خودمختاری دسی و ریان نیازمند آزمون بیشتر در جوامع شرقی است.
اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل بر حالات شخصیتی، عزت نفس و نشانگان بالینی افراد دچار شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل بر حالات شخصیتی، عزت نفس و نشانگان بالینی افراد دچار شکست عاطفی بود. بررسی حاضر به روش طرح نیمه آزمایشی تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه انجام شد. بدین منظور پنج مراجع دختر به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و تحت درمان تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. مراجعین در مرحله ی پیش از درمان (خط پایه) و در طی جلسه های اول، هفتم، هشتم، و جلسه آخر (جلسه چهاردهم) و مراحل پیگیری سه ماهه و شش ماهه پرسشنامه های ضربه عشق، BDI-II، عزت نفس، GHQ-28، نوع عملکرد پس از شکست عاطفی، DASS-21، و PAC را تکمیل کردند. همچنین در مرحله پیش از درمان، پرسشنامه میلون-3 را برای شناسایی الگوهای بالینی شخصیت کامل کردند. برای تحلیل داده ها از دو روش معناداری بالینی و شاخص درصد بهبودی استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان تحلیل رفتار متقابل بر حالات شخصیتی، عزت نفس و نشانگان بالینی افراد دچار شکست عاطفی اثربخش بوده، و مراجع پس از پایان درمان از حالات شخصیتی «بالغ» و «والد حمایت کننده» خود بیشتر استفاده می کرده است. درمان تحلیل رفتار متقابل با توجه به فرآیند درمانی- تکنیکی که دارد در بهبود علائم مرضی دانشجویان دارای شکست عاطفی از اثربخشی مناسبی دارد.
شناخت عزت نفس و روشهای افزایش آن
منبع:
تربیت ۱۳۷۶ شماره ۱۲۵
حوزههای تخصصی:
تأثیر آموزش تنش زدایی بر پایه نظریه خودکار آمدی در بهداشت روانی زنان باردار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
ارتباط خودتنظیمی و تسلط جمعی با بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از دغدغه های نظام های آموزشی دنیا، ارتقای بهزیستی و سلامت روان یادگیرندگان است و از آنجا که عوامل فردی و اجتماعی گوناگونی در داشتن احساس بهزیستی تأثیرگذارند، شناسایی متغیرهای مرتبط با این حوزه ضروری به نظر می رسد. هدف از این پژوهش، بررسی رابطة بین ابعاد خودتنظیمی و تسلط جمعی با بهزیستی روان شناختی است. روش پژوهش، همبستگی است و بدین منظور تعداد 300 نفر (170 دختر، 130 پسر) از دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه های یادگیری خودتنظیمی (بوفارد و همکاران،1995)، تسلط جمعی (هابفول، 2000 (و بهزیستی روان شناختی (ریف،1989) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل یافته ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، بیانگر ارتباط مثبت و معنی دار بین ابعاد خودتنظیمی (فراشناخت، شناخت و انگیزش) و نیز تسلط جمعی با بهزیستی روان شناختی است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری به شیوة گام به گام نشان داد که فراشناخت، انگیزش و تسلط جمعی با هم قادر به پیش بینی 26 درصد از تغییرات نمرة کل بهزیستی روان شناختی هستند. با توجه به ارتباط بین متغیرها و پیش بینی بخشی از تغییرات بهزیستی روان شناختی به وسیلة خودتنظیمی و بخشی به وسیله تسلط جمعی،لازم است معلمان و والدین، هم اهمیت تلاش های فردی و هم کمک گرفتن به موقع و بجا از اطرافیان را برای دانش آموزان مشخص سازند.