فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۰۱ تا ۳٬۱۲۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر خدمات روانشناختی دورة بازتوانی برخودپندارهی منفی، اضطراب، افسردگی و عزت نفس معتادان مرکز اجتماع درمان مدار شهرستان اهواز درسال های 87-1386 بود. روش: طرح پژوهشی از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و یک گروه بود. جامعهی آماری این تحقیق کلیهی معتادان خود معرف مرد (50 نفر) بودند که برای درمان درفاصلهی زمانی چهار ماهه در این مرکز پذیرش شدند. نمونهی این پژوهش شامل، 50 نفر از معتادان مرکز یاد شده بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از انتخاب گروه نمونه، قبل از ارایهی خدمات روانشناختی، پیش آزمون اجرا شد و پس از طی دورهی چهارماهه در مرکز بازتوانی و ارایهی خدمات روانشناختی، از آن ها پس آزمون به عمل آمد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه خودپندارهی راجرز، اضطراب کتل، افسردگی بک و عزت نفس کوپر اسمیت.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شرکت در مراکز اجتماع درمان مدار و گرفتن خدمات روانشناختی بر کاهش میزان خود پندارهی منفی، افسردگی، اضطراب و افزایش میزان عزت نفس موثر است.
"وقتی مامان به بیمارستان رفت "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۴ شماره ۷۱
حوزههای تخصصی:
اضطراب و چگونگی مقابله به آن
منبع:
تربیت ۱۳۷۶ شماره ۱۱۹
حوزههای تخصصی:
تقلید
اضطراب و افسردگی در زنان جوان وابسته به مواد در مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حدود 10 درصد معتادان کشور، زن هستند. از مباحث مهم در بررسی وابستگی زنان به مواد، اختلالات روانی از جمله اضطراب و افسردگی است که عامل موثر در گرایش زنان به سمت وابستگی به مواد است و میتواند پیامد وابستگی نیز باشد. این مطالعه با هدف بررسی اضطراب و افسردگی در زنان جوان با وابستگی به مواد در شهر مشهد انجام شده است.
روشکار: این مطالعهی مورد-شاهدی روی 236 زن 25-16 ساله در سه گروه زنان وابسته به مواد آسیبپذیر، زنان وابسته به مواد فاقد آسیبپذیری و شاهد منتخب به روش نمونهگیری طبقهای تصادفی در سال 1390 با رضایت آگاهانه انجام شد. اطلاعات کسب شده شامل ویژگیهای جمعیتشناختی، اقتصادی-اجتماعی و اضطراب و افسردگی بر اساس پرسشنامهی بک توسط نرمافزار SPSS تحلیل شد. برای توصیف آزمودنیها از آمار توصیفی و برای مقایسه از آزمونهای پارامتریک (آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس) و غیر پارامتریک (من-ویتنی و کروسکال-والیس) استفاده شده است.
یافتهها: وجود اضطراب و شدت آن در افراد وابسته به مواد (آسیبپذیر و فاقد آسیبپذیری) به طور معنیداری بیشتر از گروه شاهد (0.001>P) ولی بین دو گروه وابسته به مواد، معنیدار نبود (0.05=P). وجود افسردگی و شدت آن در دو گروه وابسته به مواد به طور معنیداری بیشتر از گروه شاهد (0.001>P) ولی بین دو گروه وابسته به مواد معنیدار نبود (0.07=P).
نتیجهگیری: بین وابستگی به مواد با سطح اضطراب و افسردگی، شدت اضطراب و افسردگی و آسیب پذیری در زنان رابطهی معنیداری وجود دارد.
خودبیمار انگاری
حوزههای تخصصی:
نقش نگرش در پیشگیری و درمان اعتیاد
حوزههای تخصصی:
رواج دهندگان اعتیاد به خوبی به این نکته پی برده اند که با ایجاد نگرش مثبت به موادمخدر و شیوع باورهای غلط در میان افراد جامعه می توانند بازار مصرف خوب و سودآوری به دست آورند. از این رو، یکی از دلایل عمده مشکل اعتیاد، خطر هنجار شدن مصرف مواد و نگرش مثبت به موادمخدر و آثار آن است. بر این اساس، بررسی نقش نگرش به موادمخدر در پیشگیری و درمان اعتیاد امری ضروری است. در این پژوهش عوامل موثر بر ایجاد نگرش مثبت و منفی نسبت به موادمخدر و اعتیاد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بسیاری از پژوهش ها نشان می دهد که نگرش به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر رفتارهای اعتیادآور تاثیر می گذارد. از این رو، می توان با تغییر نگرش های مثبت افراد و تقویت نگرش های منفی آنان نسبت به مواد مخدر از تمایل به سوء مصرف مواد و تداوم آن پیشگیری نمود. هر چه این نگرش ها بر علم، تجربه و آموزش متکی باشد در رفتار آینده فرد موثرتر خواهد بود. با شناخت نگرش های مثبت و منفی، شدت و ضعف آن ها، بررسی عوامل موثر بر شکل گیری نگرش ها و تدوین برنامه های آموزشی پیشگیرانه خانواده محور و هدفمند می توان نگرش ها را هدایت نمود و با تغییر آن ها به تصحیح رفتار پرداخت. برنامه ریزی ها باید به نحوی باشد که نوجوانان و جوانان در سلسله آموزش های ارتقاءتوانمندی اجتماعی و روانی نسبت به مواد نگرشی منفی پیدا کنند. در مجموع می توان گفت اصلاح و تغییر نگرش افراد نقش مهمی در پیشگیری و درمان اعتیاد دارد.
تحلیل محتوای بسته های آموزشی پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تحلیل محتوای بسته های آموزشی پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی براساس مؤلفه های پیشگیری از اعتیاد انجام شده است. روش: روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بر اساس مدل آنتروپی شانون انجام گرفته است. جامعه آماری شامل بسته های آموزشی مرتبط با پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی، و نمونه بررسی، بسته آموزشی پیشگیری از سوء مصرف مواد، مهارت های زندگی (1) و مهارت های زندگی (2) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که در محتوای بسته آموزشی پیشگیری از اعتیاد، بیشترین توجه به مؤلفه های خودآگاهی و همدلی سپس به مؤلفه تصمیم گیری و حل مساله و کم ترین توجه به ترتیب به ارتباطات مؤثر، تفکر خلاق و انتقادی، آموزش مواد، مقابله با استرس شده است. در کتاب مهارت های زندگی (1) بیشترین توجه به مؤلفه تصمیم گیری و حل مساله و ارتباط مؤثر و آموزش مواد و کم ترین توجه به مؤلفه مقابله با استرس، هیجان، و تفکر خلاق و انتقادی و خودآگاهی و همدلی شده است. در کتاب مهارت های زندگی (2) بیشترین توجه، به مؤلفه تصمیم گیری و حل مساله، خودآگاهی و همدلی و ارتباط مؤثر و کم ترین توجه به مؤلفه تفکر خلاق و انتقادی، آموزش درباره مواد و مقابله با استرس و هیجان شده است. نتیجه گیری: با توجه به این که به برخی از مؤلفه های پیشگیری از اعتیاد توجه چندانی نشده، لذا لحاظ کردن آن ها در بسته های آموزشی، کمک مؤثری به ارتقاء دانش جامعه ی هدف خواهد داشت.
اثربخشی روان درمانی گروهی تحلیل رفتار متقابل بر عقاید وسوسه انگیز و سبک های دلبستگی و نظم جویی شناختی در معتادین در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی تحلیل رفتار متقابل بر کاهش عقاید وسوسه، تنظیم شناختی هیجان و تعدیل سبک های دلبستگی معتادین در حال ترک بود. روش : پژوهش مورد نظر از نوع روش های آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش عبارت بودند از: کلیه مردان معتادانی که در سال 1393 به کلینیک های ترک اعتیاد شهر تهران مراجعه کرده بودند. تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به تصادف به یکی از گروه های آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های عقایدوسوسه انگیز، سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. درمان گروهی تحلیل رفتار متقابل طی 10 جلسه (90دقیقه ای) انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس حاکی از آن بود که درمانگری تحلیل رفتارمتقابل می تواند در کاهش عقاید وسوسه انگیز، خودسرزنش گری، نشخوارفکری، فاجعه نمایی، سرزنش دیگران و سبک های دلبستگی ناایمن و افزایش تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری، پذیرش و سبک دلبستگی ایمن مؤثر باشد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه افراد وابسته به مواد بیشتر در معرض هیجانات منفی قرار دارند بنابراین، در چنین موقعیت هایی احتمالاً بدون برنامه و به صورت تکانشی عمل می کنند. بنابراین، آموزش تحلیل رفتارمتقابل می تواند میزان کنترل را در موقعیت های استرس زا بالا ببرد.
ارتباط تظاهرات بالینی با ویژگی های جمعیت شناختی در بیماران فاز مانیای اختلال دو قطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل اعتیاد در مراجعات مرکز معتادان خود معرف مراغه
حوزههای تخصصی:
نکاتی پیرامون رفتار درمانی شناختی
حوزههای تخصصی:
بررسی اثر نوروفیدبک بر میزان اضطراب و جرئت ورزی در افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف ازآنجام این پژوهش بررسی درمان نوروفیدبک بر میزان جرئت ورزی و اضطراب افراد مبتلا به حمله هراس بود. روش: طرح کلی این پژوهش با توجه به اهداف و فرضیه های آن از نوع نیمه آزمایشی و اجرای پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بوده که بر روی 20 نفر از افرادی که به مراکز مشاوره و درمانی و کلینیک های روان پزشکی شهر تهران در سال 1395 مراجعه نمودند از طریق روش نمونه گیری تصادفی در دسترس از بین مراجعین بر اساس تشخیص بالینی روان پزشک معالج، افراد مبتلا به اختلال هراس شناسایی شدند به صورت گمارش تصادفی انتخاب شدند شرکت کنندگان به دو گروه 10 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای گروه آزمایش درمان نوروفیدبک در 20 جلسه (45 دقیقه ای) انجام گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در دو مرحله زمانی پیش آزمون و پس آزمون توسط آزمون اضطراب بک جهت تعیین میزان اضطراب و پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریجی ارزیابی شدند. برای تحلیل داده های به دست آمده از آزمون آماری کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده گردید. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان نوروفیدبک، بر کاهش اضطراب و افزایش جرئت ورزی افراد مبتلا به هراس اثر معناداری داشته است (05/0P
مقایسه هوش معنوی بین مبتلایان به اختلال سوءمصرف مواد و افراد بهنجار
حوزههای تخصصی:
وابستگی به مواد، یک اختلال مزمن و بازگشت کننده است که هزینه های سنگینی را بر افراد، خانواده ها و جامعه تحمیل می کند و با عود بسیار همراه است. به نظر می رسد که یکی از عوامل مؤثر بر عود مصرف مواد، عوامل معنوی است.کینگ (2008) هوش معنوی را به عنوان مجموعه ای از ظرفیت های ذهنی می داند که مبتنی بر جنبه های غیرمادی و متعالی هستی از قبیل شناخت خویشتن، تفکر وجودی عمیق و گسترش معنا است. هدف این پژوهش مقایسه هوش معنوی در افراد معتاد و غیرمعتاد است. به این منظور در یک مطالعه علی- مقایسه ای، از بین کلیه معتادان مراجعه کننده به کلینیک های شهر خرم آباد، نمونه ای شامل
60 معتاد و 100 نفر غیرمعتاد، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. کلیه آزمودنی ها پرسش نامه هوش معنوی کینگ را تکمیل کردند. داده ها به روش تحلیل واریانس زوجی و با استفاده از نرم افزار SPSS-16، تحلیل شدند. نتایج نشان داد هوش معنوی معتادان و افراد غیرمعتاد تفاوت معناداری دارد (p./.5). بر اساس یافته های این پژوهش، مشاوران مراکز درمان و بازتوانی اعتیاد می توانند برای پیشگیری از عود اعتیاد راهکارهای لازم را برای افزایش هوش هیجانی و هوش معنوی به معتادان و خانواده های آنان ارائه دهند.