هدف: تحقیق حاضر به بررسی سوگیری حافظه ضمنی نسبت به پردازش اطلاعات هیجانی منفی در بیماران مبتلا به اضطراب منتشر، افسردگی اساسی و افراد بهنجار پرداخته است.
روش: تحقیق حاضر نوعی پژوهش مقطعی بود، بدین منظور 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال اضطراب منتشر، 20 نفر بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و 20 نفر افراد بهنجار با دامنه سنی 18 تا 52 سال انتخاب شدند. هر سه گروه آزمودنی بر اساس متغیر های سن، جنس و سطح تحصیلات همتاسازی شده، توسط آزمون تکمیل ریشه کلمه (سوگیری حافظه ضمنی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. مواد هیجانی شامل مجموعه ای از ریشه لغات در قالبی مبهم بود که می توانست توسط آزمودنی به شکل خنثی و یا هیجانی منفی تکمیل گردد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که افراد مبتلا به اختلالات بالینی افسردگی اساسی و اضطراب منتشر نسبت به گروه هنجار لغات را بیشتر به شکل هیجانی منفی تکمیل نمودند که حاکی از وجود سوگیری حافظه ضمنی در دو گروه بالینی بود.
نتیجه گیری: نتایج همسو با پیشینه پژوهشی و همچنین در مورد اختلال افسردگی اساسی در راستای رویکرد باور (1987)، و همچنین در اختلال اضطراب منتشر در راستای مدل آیزنک و کین (2000) و باور (1987) می باشد.
"
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة بین کمرویی و مهارتهای ارتباطی، مقایسه این دو سازه در دو جنس و مقایسه سطح مهارتهای ارتباطی افراد کمرو و عادی شکل گرفت. 115 دختر و 69 پسر از دانشجویان دانشگاه شیراز به سؤالهای آزمون تجدیدنظر شده مهارتهای ارتباطی (کوئین دام، 2004) و مقیاس کمرویی (چیک و باس، 1981) پاسخ دادند. یافتهها یک همبستگی منفی معنادار بین مهارتهای ارتباطی و کمرویی نشان دادند (0001/0 P < و 35/0- = r). تفاوت بین دو جنس در مقیاس کمرویی معنادار بود (02/0 P < و 3/2- = t)، بدین معنا که دختران کمروتر از پسران بودند، اما در مهارتهای ارتباطی معنادار نبود. مقایسه تفاوتهای مهارتهای ارتباطی در گروه کمرو و عادی نیز معنادار بود (0001/0 P < ، 25/4 = t).
"
هدف: هدف این مقاله مروری بر مفهوم سازی ها و درمان های رفتاری و شناختی ـ رفتاری وسواس، و آشنایی با پیشرفت های اخیر در این زمینه است.
روش: مقاله های اصیل و مروری مرتبط با مفهوم سازی و درمان رفتاری و شناختی ـ رفتاری وسواس که از سال 2000 میلادی منتشر شده اند، در مدلاین و سایک اینفو جست وجو شد. به علاوه، با جست وجوی دستی در منابع این مقالات، برخی کتاب ها و مقالات مرتبط دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله مفهوم سازی های رفتاری و شناختی وسواس مرور و به روش های درمانی رفتاری و شناختی ـ رفتاری این اختلال اشاره می شود.
یافته ها و نتیجه گیری: اگرچه رویارویی و جلوگیری از پاسخ در درمان رفتاری وسواس موثر بوده است، محدودیت های خاص این درمان پژوهش گران بالینی را بر آن داشت تا رفتار درمانی را با مداخله های مستقیم شناختی تقویت کنند. مفهوم سازی های شناختی و مفاهیم و فرآیندهای مرتبط با آن به شکل گیری مدل های درمانی متناسب با هر مفهوم سازی انجامیده اند. به نظر می رسد هر کدام از این مفهوم سازی ها در توجیه بخشی از شکل گیری و تداوم علایم وسواسی نقش داشته باشند و پرداختن به این اجزا، به بهبود روند درمان و اثربخشی آن کمک کند. با این حال، رفتار درمانی به شکل رویارویی و جلوگیری از پاسخ، همچنان بخش اصلی درمان شناختی ـ رفتاری جدید وسواس را تشکیل می دهد.
کارکردهای اجرایی عصبی- شناختی ساختارهای مهمی هستند که در هدایت و کنترل رفتار نقشی اساسی ایفا می کنند. کارکردهای اجرایی دارای مؤلفه های گوناگونی همچون خودگردانی، حافظه کاری، ادراک زمان و زبان درونی هستند. کارکردهای اجرایی در طول فرآیند رشد و با افزایش سن کودک تحول می یابند و به تدریج به کودک کمک می کنند تا تکالیف پیچیده تر و سخت تری را انجام بدهد. ارزیابی دقیق کارکردهای اجرایی به شناخت بهتر رشد کودک و اختلال های رشدی کمک شایان توجهی می کند. کارکردهای اجرایی را می توان به دو روش رسمی و غیررسمی ارزیابی کرد که در این میان بر ارزیابی در موقعیت های غیرساختارمند تأکید می شود. آسیب در کارکردهای اجرایی می تواند پیامدهای قابل ملاحظه ای در عملکرد اجتماعی، تحصیلی و هیجانی کودک داشته باشد. در این مقاله، یافته های پژوهشی در مورد آسیب در کارکردهای اجرایی در چند مورد از اختلال های رشدی شامل اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، اختلال های طیف اتیسم، آسیب مغزی ضربه ای یا اکتسابی، اختلال هماهنگی رشدی، اختلال های یادگیری، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای، مورد بررسی قرار گرفته و سپس چشم اندازهای درمان بر اساس اختلال در کارکردهای اجرایی توضیح داده شده است.
به منظور اثـربـخشـی حـساسیت زدایـی حرکت چشم ـ بازپردازش (EMDR) در کاهش اضطراب زلزله و احساسهای منفی ناشی از تجربه زلزله 41 نفر از کسانیکه زلزله بم را تجربه کرده بودند انتخاب شدند و به طور تصادفی به گروه آزمایشی یا گـروه گـواه فـهرست انتظار گمارده شدند. مشارکت کنندگان در گروه آزمایشـی در چـهار جـلسه (EMDR) بـا استفاده از برنامه نرم افزاری شرکت کردند و مورد ارزیابی چندگانه قبل ـ بعد و یک ماه پس از درمان قرار گرفتند. یافته های مقایسه بین گروه آزمایشی و گروه گواه از یک سو و مقایسه اندازه گیریهای قبل و بعد از درمان از سوی دیگر نشان داد که EMDR در کاهش اضطراب زلزله و هیجانهای منفی دیگر ناشی از تجربه زلزله مؤثر است. به علاوه نتایج نشان داد که بهبود ناشی از EDMR در پیگیری یک ماه پس از درمان باقی بود. همچنین استفاده از EDMR در گروه گواه فهرست انتظار حاکی از تأثیر این فن است. این یافته ها با یافته های سایر پژوهشهای مربوط به کارآیی و اثر بخشی EDMR در درمان اضطراب، ترس مرضی، PTSD، سوگ، و دیـگر احـساسات نـاخوشایند نـاشـی از تـجارب ضربه زا همخوانی دارند و نشان میدهند که کار آزمایان بالینـی میتوانند به طور موفقیت آمیزی از نرم افزارهایی همچون نرم افزاری که در این مطالعه استفاده شده حتی به شکل گروهی برای درمان EDMR استفاده کنند.