این پژوهش به منظور بررسی رابطه ساده و چندگانه ابعاد دلبستگی بزرگسالان و سبک های حلّ تعارض زناشویی انجام گرفت. روش تحقیق مورد استفاده از نوع همبستگی بود و نمونه آماری این پژوهش 285 نفر از دبیران متأهل بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه تجدید نظر شده تجارب در روابط نزدیک (ECR-R) و پرسشنامه سبک های حل تعارض زناشویی (ROCI-II) پاسخ دادند. از روش آماری همبستگی ساده و رگرسیون همزمان برای پاسخگویی به فرضیه های تحقیق و تعیین سهم هر یک از ابعاد دلبستگی در پیش بینی به کارگیری سبک های مختلف حل تعارض زناشویی استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که بعد اجتناب دلبستگی به طور منفی سبک یکپارچه سازی را پیش بینی کرد و بعد اضطراب دلبستگی به طور مثبت سبک ملزم شده را پیش بینی نمود (001/0P<). در ادامه مشخص شد که بعد اجتناب دلبستگی به طور منفی و اضطراب دلبستگی به طور مثبت سبک مسلط شده را پیش بینی نمودند و همچنین، ابعاد اجتناب و اضطراب دلبستکی به طور مثبت سبک حلّ تعارض اجتنابی را پیش بینی نمودند و بعد اجتناب و اضطراب دلبستگی به طور منفی سبک حل تعارض مصالحه را به طور معناداری پیش بینی نمودند (001/0P<).
"هدف از پژوهش حاضر بررسی ادراک نوجوانان از ساختار قدرت و روابط عاطفی در خانواده و همچنین چگونگی تغییر این گونه ادراکات در مراحل مختلف نوجوانی بود.در این تحقیق از آزمون نظام خانوادگی)fast(که یک ابزار بالینی است استفاده شد.این آزمون در یک گروه متشکل از 126 آزمودنی دختر و پسر در 3 گروه سنی اول راهنمایی، اول دبیرستان، و سوم دبیرستان اجراء شد.نتایج بیانگر آن است که کمترین میزان همبستگی بین نوجوان و والدین در گروه اول دبیرستان، ادراک شده است.در ارتباط با اقتدار تفاوت معنا داری بین سه گروه مشاهده نگردید.در مقایسه دختران و پسران، نتایج حاکی از آن است که پسران روابط نزدیکتری با والدین داشتهاند.تحلیلهای فوق در دو وضعیت واقعی و آرمانی مورد مقایسه قرار گرفت و تقریبا در تمامی موارد، نتایج حاکی از تفاوت در ادراک دو وضعیت بود.در مجموع، یافتههای تحقیق حاضر بیانگر آن است که ادراک نوجوانان ایرانی از دو عنصر همبستگی و اقتدار، در روابط خانوادگی، با الگوهای حاصله از تحقیقات دیگر فرهنگها همخوانی ندارد.
"