فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴٬۴۳۷ مورد.
تاریخ شکلگیرى لیبرالیسم
حوزههای تخصصی:
مکتب لیبرالیسم که امروزه یکى از مکتبهاى مهم فکرى در عرصه فرهنگ، اقتصاد و سیاست مىباشد، طى فرایندى تاریخى، در غرب رشد نمود و پس از گذر از فراز و نشیبهایى، به صورت یک مکتب درآمد.
از آنجا که شناختمکتبى که در فرایندىتاریخى بهوجود آمدهاست، بدونشناخت تاریخ آن میسر نیست، این مقاله سعىنموده تا چگونگى شکلگیرىلیبرالیسم و ارزشهاىحاکم بر آن را از منظرتاریخى بیان نماید و نشان دهد که چگونه این مکتب با تحولات اقتصادى ـ اجتماعى عجین گشته است. و نیز ثابت کند که این مکتب مرهون تفکر نیست؛ بلکه مرهون تحولات اقتصادى ـ اجتماعى است که اکثر آنها هیچ پایه فکرى نداشتهاند.
فلسفه زبان ویتگنشتاین، متقدم و متأخر
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
معروف است که ویتگنشتاین در طول حیات خود طى دو دوره، دو فلسفه را به وجود آورد که هرکدام تازگىها و نوآورىهاى خاص خود را دارد؛ وجه جامع آن دو این است که به مسأله زبان از دید فلسفى مىپردازد. آنچه در این نوشتار تقدیم مىگردد گزارشى نسبتا جامع از این دو فلسفه است. نویسنده کوشیده است به توصیه خودِ ویتگنشتاین، خطوط اصلى فکر او و مسائل اساسى را که براى او مطرح بوده دنبال کند. در فلسفه متقدم مسأله اصلى نسبت بین زبان و جهان است که ویتگنشتاین تئورى تصویرى را مطرح مىسازد. در فلسفه متأخر، ویتگنشتاین معتقد است اساسا فلسفه وظیفه دیگرى برعهده دارد و آن اینکه چون مشکلات فلسفى زاییده سوءتفاهمند باید ریشه آن را بشناسند و آن این است که بازىهاى زبانى را با هم خلط مىکنیم. در این جا دیگر نباید دنبال معنا رفت، باید به کاربرد زبان توجه کرد. در یک کلمه، فلسفه ویتگشتاین بر آن است تا حد و مرز زبان را مشخص سازد: با زبان چه چیزهایى را مىتوان بیان کرد و چه چیزهایى را نمىتوان
تبیین و تحلیل مفهوم دین
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۳شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر، بعد از بیان مفاهیم و تعاریف ارائه شده در باب ماهیت دین، به این جمعبندى خواهد رسید که با این تعاریف و دیدگاهها، تبیین و تحلیل جامع و مانع در این زمینه، غیرقابل وصول است. در عین حال، بخشى از ابعاد و جنبههاى گوناگون دین، در این دیدگاهها بیان شده است. نگارنده در ادامه، با بررسى برخى از تقسیمات مطرح درباره دین، بر این نکته تأکید دارد که کثرت شرایع با وحدت ادیان تنافى ندارد.
تکامل انسان
حوزههای تخصصی:
تنوع کثرت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۷
حوزههای تخصصی:
کثرتگرایی، که مدلول تنوع در حوزههای گوناگون معرفتی و وجودی است، خود، پدیدهای متنوع به شمار میرود و در حوزههای متفاوت، معانی و کارکردهای متعددی دارد. در این مقاله، کوشیده شده است معانی و کارکردهای متنوع کثرتگرایی، با توجه به حوزههای مرتبط با هر یک، معرفی شود و پس از بررسی نسبت میان انواع کثرتگرایی از حیث تقدم و ترتب، نتایج حاصل از این تنوع مورد مداقه قرار گیرد. در ابتدا به ریشههای اندیشهی کثرتگرایانه و زمینههای آن در آرای متفکرانی همچون کانت، هگل، نیچه، ویلیام جیمز و ... پرداخته شده است و ضمن اشاره به برخی تفکیکهای منطقی در بحث از کثرتگرایی، قلمروهای سهگانة کثرتگرایی معرفتی؛ دینی و اخلاقی مورد بررسی وصفی و تحلیلی قرار گرفته است:
در پایان، نگارنده در خصوص انواع کثرتگرایی نتیجه گرفته است که: کثرتگرایی معرفتی هنجاری با سایر انواع کثرتگرایی رابطه تولیدی ـ منطقی دارد؛ و نیز کثرتگرایی با توجه به مبانی و پیشینه آن در غرب فی نفسه مسألهای است که در گفتمان فلسفی غرب مطرح میشود و به خودی خود در گفتمان فلسفه و کلام اسلامی مشکلی به شمار نمیرود. همچنین کثرتگرایی در همان گفتمان فلسفی غرب به نحوی درونی دچار تسلسل میشود و کثرتگرایی معرفتی هنجاری و به تبع آن کثرتگرایی اخلاقی و ارزشی، درون گفتمان فلسفی غرب ناسازگاری ایجاد میکند.
معناى حقیقى اختیار(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق ۱۳۸۴ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعى بر آن است که در مورد معناى صحیح اختیار بحث شود و معانى که تا امروز در مورد اختیار مطرح گشته است، نقد و ارزیابى گردد. آنچه معمولاً تا به امروز کلام شیعه به طرفدارى از اختیار با توجه به اعتقاد به توحید افعالى مطرح کرده چنین است: «انسان مسؤول کارهاى خود است، اما این خداوند متعال است که او را مسؤول کرده است. نه آنچنان که معتزله براى اثبات عدل الهى گفتهاند انسان به خود وا نهاده شده و نه آنچنان که اشاعره براى اثبات توحید افعالى گفتهاند که کارهاى انسان را خداوند اراده مىکند و انسان اختیارى از خود ندارد، بلکه
خداوند به او قدرت اختیار را داده و به او اجازه داده است که اعمال خود را از طریق تدبّر و اختیار خود انجام دهد. به عبارت دیگر، چون اختیار انسان در طول اختیار خداوند است، اعتقاد به اختیار انسان با توحید افعالى ناسازگارى نخواهد داشت.»
به نظر مىرسد که همهى آنچه گفته شد در مورد ارادهى انسان صادق است نه اختیار انسان. بسیارى از متفکّرین اسلامى بین اراده و اختیار تفاوت قایل شدهاند و اراده را اعم از اختیار دانستهاند، اما در مقام توجیه اختیار انسان به گونهاى مشى کردهاند که در مورد اراده صادق است نه اختیار. به عنوان مثال، طرفداران اختیار معتقد شدهاند که سرنوشت انسان را اختیار انسان مىسازد، در حالى که اثبات مىشود
آنچه صحیح است این است که سرنوشت انسان را ارادهى انسان مىسازد و بین این دو عبارت، تفاوت بسیارى مىتواند وجود داشته باشد.
در این مقاله سعى شده است که در مورد معناى صحیح اختیار و تفاوت حقیقى آن با اراده به گونهاى بحث شود که از خلط مباحث خوددارى شود و به اختیار به عنوان یک صفت کمالى در انسان نظر شود، نه به عنوان یک ویژگى که همهى انسانها در هر سطح فعلیت روح از آن برخوردار هستند.
به نظر مىرسد معناى حدیث معروف «الامور بالتقدیر لا بالتدبیر» تنها با چنین برداشتى از اختیار قابل ادراک است که توضیح آن در متن مقاله خواهد آمد.
شرح و نقد آراء «لایب نیتس» درباره رابطه نفس و بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
در این مقاله این مسأله مورد بحث قرار گرفته است که نفس و بدن در فلسفه لایب نیتس از یک جنسند یا نه؟ و آیا در یکدیگر تأثیر و تأثر دارند و انطباق آنها چگونه تبیین مىشود؟ به بیان دیگر، آراء لایب نیتس درباره ارتباط نفس و بدن بررسى و نقد شده است. به این منظور برخى مقالات لایب نیتس، بویژه منادولوژى و گفتار درباره مابعدالطبیعه و بعضى از نامههاى او مانند نامههاى او به کلارک و آرنو و همچنین آثار شارحین او از قبیل شرح لاتا، راسل و ایشیگورا به دقت مطالعه و مطالب مربوط به رابطه نفس و بدن استخراج و سپس تجزیه و تحلیل و نقد شده و نتایج زیر به دست آمده است:
1ـ از نظر لایب نیتس نفس و بدن هر دو از یک جنسند؛ نفس مناد حاکم و بدن مجموعه بىنهایت منادهاى تابع است، اما با این نظریه لایب نیتس نمىتوان موافقت کرد، زیرا هیچ برهان صحیحى براى اثبات مناد وجود ندارد و لازمه منادِ حاکم بودن نفس این است که در برخى موارد بدن باید نفس محسوب شود.
2ـ نفس و بدن در فلسفه لایب نیتس هیچ گونه تأثیر و تأثرى بر یکدیگر ندارند و انطباق آنها صرفاً با اصل هماهنگى پیشین بنیاد تبیین مىشود، ولى این نظریه مستلزم قول به جبر و از دست رفتن بهترین دلیل اثبات نفس است.
3ـ ترکیب نفس و بدن در سطح منادها انضمامى و در سطح پدیدارها اتحادى است و صحت این نظریه بر صحت نظریه مناد و تعریفى مبتنى است که لایب نیتس در مورد نفس و بدن ارائه کرده است.
4ـ نفس براى تمام بدن حاضر است، اما حضور آن به معناى انتشار نیست.
تمدن ها, فرهنگ ها: تقابل یا تعامل
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
نگاهی به تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از تجربة دینی را فراروی ما قرار دهد. ابتدا به تصویری اجمالی از تجربة دینی، سپس به تعریف و انواع و اقسام آن اشاره کرده، و بر آن است که مدعیات تجربة دینی را میتوان در سه محور گنجاند که عبارتند از:
1. آیا تجربة دینی و عرفانی میتواند منبع شناخت تلقی شود؟
2. آیا تجربة دینی و عرفانی میتواند خدا را اثبات کند؟
3. آیا تجربة دینی و عرفانی میتواند اساس دین و دینداری تلقی شود؟
این سه محور بررسی شده و این نتایج به دست آمده است: تجربة دینی و عرفانی میتواند منبع شناخت تلقی شود؛ البته، حقانیت مدعیات این تجربهها، معیارهای خاص خود را میطلبد. چنین تجربههایی میتوانند خدا را برای عارف و شخص تجربهگر اثبات کنند؛ البته دیگران ملزم نیستند، چنین ادعاهایی را بپذیرند، مگر این که متعلق آنها را برهان عقلی اثبات کند یا به طریقی به خطاناپذیری و عصمت عارف و شخص تجربهگر اذعان یابیم. تجربة دینی همچنین نمیتواند محور و اساس دین و دینداری واقع شود و اشکالات فراوانی متوجه آن است. در پایان، مقایسهای بین تجربة عرفانی و دینی و وحی به عمل آمده و به برخی شبهات دربارة بسط تجربة نبوی پاسخ داده شده است.
چیستی ارزش
فلسفه و موسیقی
شناخت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
ماهیت تکنولوژی از دیدگاه هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۹ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
مارتین هایدگر از جمله معدود فیلسوفانى است که درباب تکنولوژى تامل فلسفى نموده و از ظواهر امر فراتر رفته و سعى در کشف «روح حاکم بر تکنولوژى جدید» و بنیادهاى وجودى آن مىنماید. او در درس - گفتار خود تحت عنوان «پرسش از تکنولوژى» به این مهم پرداخته و سعى مىکند تا با نقد دیدگاه رایج از تکنولوژى، تکنولوژى به عنوان یک ابزار انسانى، به سوى ماهیت تکنولوژى گام بر دارد. او با گفتن این سخن که «ماهیت تکنولوژى هم، به هیچ وجه، امرى تکنولوژیک نیست» سعى مىکند تا ماهیت تکنولوژى را از مصادیق و ظواهر آن تفکیک نماید او در این درس - گفتار خود - به تبیین رابطه تکنولوژى با حقیقت پرداخته و آن را «نحوهاى از انکشاف حقیقت» مىشمارد، انکشافى تعرضآمیز که به موجب آن نگاه انسان به عالم و آدم عوض شده و همه چیز براى او در قالب یک «منبع ذخیره» آشکار مىشود، منبع ذخیرهاى که آماده تصرف و ذخیره شدن است. به گفته هایدگر:
«اکنون هوا مورد تعرض قرار مىگیرد تا نیترژن خود را عرضه کند، زمین مورد تعرض قرار مىگیرد تا مواد معدنى خود را عرضه کند، مواد معدنى هم به عنوان منبع اورانیم مورد تعرض قرار مىگیرند و اورانیم هم به عنوان منبع انرژى.....»
توجیه ایمان از دیدگاه ویلیام جیمز
حوزههای تخصصی:
چکیده
در این جستار با اشاره به اختلاف دیدگاهها در تفسیر ایمان، نظریه ویلیام جیمز در تفسیر و توجیه ایمان در سه بخش مبانى فکرى، چارچوب کلى و اراده معطوف به باور دنبال شده است.
با توجه به دیدگاه جیمز در پراگماتیسم و نگرش به انسان به عنوان موجودى که صرفا عقلانى نیست، شکل اصیل دین را نیز بُعد عاطفى آن مىداند. وى در ضمن مقدماتى چند براى توجیه ایمان (با وجود فقدان شواهد کافى)، اراده معطوف به باور را کافى مىداند.
"نقد و بررسی کتاب «زوال اندیشة سیاسی در ایران» " "
منبع:
قبسات ۱۳۷۶ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
ریشه یابی فرقه عرفان حلقه کیهانی در فرقه ریکی ژاپنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرقه عرفان حلقه کیهانی، به سرکردگی محمدعلی طاهری از اواسط دهه هفتاد شمسی فعالیت خود را در حوزه عرفانی و درمانی آغاز کرد و در اواسط دهه 80 به اوج خود رسید و علی رغم دستگیری وی، هنوز این نحله توسط مربی های خود در سطح کشور به راهزنی ایمان جوانان و خانواده های این مرز و بوم می پردازد. طاهری بحث فرادرمانی و اصطلاح خود ساخته سایمنتولوژی را کرامت خود در مکتب عرفانی اش دانسته و همگان را دعوت به تجربه در این مورد می نماید، تجربه ای که شرط آن تسلیم بودن و شاهد بودن است و هدف از آن اتصال به شبکه شعور کیهانی یا همان روح القدس است. وی با این فریب بزرگ اولا ادعا می کند که تمام این مباحث به او وحی شده و الهاماتی است که از سوی خداوند به وی صورت پذیرفته و این مباحث را از جایی اقتباس نکرده است و ثانیا او درصدد بیان عرفان اصیل ایرانی اسلامی است. این مقاله سعی دارد این دو ادعا را باطل نماید و به این منظور این تحقیق مشخص می کند که الهامات مورد ادعای وی قبلا در مکاتب الحادی دیگر همچون ریکی (انرژی درمانی ژاپنی) ظهور و بروز داشته است. از جمله موارد تشابه بین این دو نحله عبارتست از: شعور کیهانی و هوشمندی آن، شفا دهی در حلقه و ریکی، تفویض، درمان توسط شخص آموزش دیده و خاص، رهایی از اعتقاد به هر مذهبی، اجازه قبل از اتصال، لایه ی محافظ، برون ریزی در ریکی و حلقه، بازگشت دوباره بیماری، اسکن کردن در حلقه و ریکی، تسلیم و شاهد بودن، درمان در ریکی و حلقه سبب وحدت وجود، مراتب سپاسگزاری از شعور کیهانی؛ که این همه شباهت کذب ادعای دوم او را نیز سبب می شود و مشخص می نماید نه تنها عرفان او اسلامی نیست؛ بلکه مخالف قرآن بوده و غیر الهی بودن آن مشهود است.
واکاوی مفهوم قدرت در نظریات میشل فوکو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
میشل فوکو، در خصوص مفهوم و چیستی قدرت، درک سلسله مراتبی ساده را رد می کند و معتقد است قدرت یک مفهوم ساده ابلاغی از بالا به پایین و دستوری نیست، بلکه در شبکه ای از روابط در هم پیچیده، ساری و جاری است. همان چیزی که ساختار جامعه را تعیین و آن را مشروع می کند. قدرت در این مفهوم ریشه در لایه های مختلف تعاملات اجتماعی و زبانی (مفاهیم) دارد. به عبارت دیگر اعمال قدرت به شکل یک بردار خطی رو به پایین اجرا نمی شود بلکه به اصطلاح در یک ظرف گفتمانی شکل می پذیرد و معنی می یابد.
در اندیشه فوکو «مساله قدرت» در همه جا جاری است، در نسبت ها و اهمیت یافتن مناسبت ها، در روابط و تعاملات زبانی و کلامی میان افراد، طبقات و گروه های اجتماعی که به روش ها و منش های گوناگون ابراز می شود. و آن چه باعث باز تولید نظم موجود می شود، گره خورده با آن نظمی است که مجموعه مفاهیم را در خرد جمعی جامعه تولید می کند و مشروعیت می بخشد.
تعریف میشل فوکو از قدرت به لحاظ نظری کمک وافری به جامعه شناسی جدید نموده است و این نکته ای است که نوشتار حاضر به طور مبسوط بدان پرداخته است.
نظریه دین حداکثری: درآمدی بر قلمرو گستره دین از نظر استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزههای تخصصی:
بهطور کلّی در باب قلمرو و گسترة دین دو دیدگاه عمده وجود دارد:
1. دیدگاه حدّاقلی که دین را محدود به قلمرو خاصّی کرده و از دخالت آن در بسیاری از امور (اجتماعی، سیاسی، فقهی و...) میپرهیزد؛
2. دیدگاه حدّاکثری که دیدگاهی جامعگرایانه در برابر گسترة دین اتّخاذ میکند.
نوشتار حاضر، از نظریة دین حدّاکثری با تأکید بر دیدگاه استاد مطهری دفاع کرده، دیدگاه حدّاقلی را به چالش میکشاند.
مباحثی که در این مقاله بحث و بررسی شده است، عبارتند از: قلمرو پیام پیامبران، جامعیت دین، دین و سیاست، قلمرو فقه و... .