فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در فلسفه دین معاصر غربی، مبحث ازلیت خداوند است. ازلیت خداوند در فلسفه یونان و قرون وسطی، عمدتاً تفسیری فرازمانی داشت که بر اساس آن خداوند موجودی غیر زمان مند است و برای او درنظرگرفتن آغاز و انجام زمانی بی معناست. در نظر پاره ای از فیلسوفان عصر جدید، صفت ازلیت خداوند رنگ و بویی زمان مند می یابد و به این معنا تفسیر می شود که خدا در همه زمان ها بوده است و خواهد بود. با تأثیرگرفتن از این پیشینة تاریخی، ازلیت خداوند در فلسفه دین معاصر، دو تفسیر متفاوت داشته است که به زمانی گرایی (تفسیر زمان مند از ازلیت) و ازلی گرایی (تفسیر فرازمانی از ازلیت) معروف اند. به نظر می رسد که می توان با تأمل در سرشت زمان و لوازم آن و نیز ژرف کاوی در پاره ای از دیگر صفات خداوند، همچون تغییرناپذیری، ادله ای را بر ادله ازلی گرایی سامان داد. همچنین، ایرادات وارد بر این تفسیر، همچون ایراد عدم انسجام مفهومیِ «موجود غیر زمان مند» یا ایراد مبتنی بر زمان مندبودن همه رخدادها، قابل پاسخ گویی اند. با این حال، معقولیت ازلی گرایی در گرو امکان ارائه تفسیری معقول از ارتباط موجود فرازمان با جهان زمان مند است.
وضعیت پست مدرنیسم و ارزش ها: نسبت سنجی هستیشناسی و معرفت شناسی پست مدرنیسم با تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم، معرف تعدد و تکثر ارزش ها و نسبیت حقیقت است. آیا چنین وضعیتی می تواند بستری مناسب برای تعلیم و تربیت ارزش های اسلامی باشد یا خیر؟ مقالة حاضر بر این فرض است که مبانی هستی شناسی پست مدرنیسم، موانع فکری عرضة ارزش های اسلامی را مرتفع کرده؛ بدین معنا که مطلقیت و جهان شمولی ارزش های غربی را به چالش کشیده است. از سویی دیگر، مبانی معرفت شناسی پست مدرنیسم با طرح نسبیت شناخت و حقیقت، با ارزش هایی که مدعی جهان شمولی و مطلقیت اند، به مقابله بر می خیزد. بر همین اساس، به نظر می رسد مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی پست مدرنیسم همانند شمشیر دو دم است؛ یک دم آن می خواند و دم دیگر می راند. مقالة حاضر با بهره از روش تحلیل محتوای کیفی و رهیافت نسبت سنجی می کوشد امکان تعلیم و تربیت ارزش های اسلامی در وضعیت پست مدرنیسم را نشان دهد.
بازنمایی علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«بازنمایی علمی» بخش زیادی از ادبیات فلسفة علم را در دهة اخیر به خود اختصاص داده است. در این مقاله، دو رهیافت اصلی به بازنمایی علمی، رهیافت های غیر شناختی و شناختی، بررسی خواهند شد. در بخش اول، بازنمایی علمی و عناصر دخیل در آن، بدون توجه به دو رهیافت مذکور، معرفی می شوند. بخش دوم به نظریه های غیر شناختی بازنمایی می پردازد؛ نظریه هایی که «شباهت» را مبنای تعریف بازنمایی قرار می دهند. در ادامة این بخش به سه صورت بندی از مفهوم شباهت (این همانی جزئی، یک ریختی، و یک ریختی جزئی)، که بازنمایی بر اساس آن ها قابل تعریف است، می پردازیم. بخش سوم به انتقادهای وارد بر رویکرد غیر شناختی اختصاص دارد. بر اساس این انتقادها، شباهت نه شرط لازم بازنمایی است و نه شرط کافی آن. در پایان این بخش تعریفی شناختی از رابطة بازنمایی ارائه می شود. سرانجام در بخش چهارم به نظریة ترکیبی گی یری می پردازیم که سعی دارد هم شباهت و هم جنبه های شناختی را در خود جای دهد. استدلال خواهیم کرد که تعریف وی از بازنمایی دوری است.
تحلیل و بررسی منابع فکری پائولوکوئلی
حوزههای تخصصی:
امروزه با فروپاشی نظام های مادی، مارکسیسم و فرویدیسم، خلأ ناشی از فقدان ایمان و معنویت و به دنبال آن، نیاز بشر به معنویت و عرفان بیشتر احساس می شود. پائولوکوئلیو، رمان نویس مشهور برزیلی، نویسنده ای است که با زیرکی از این فرصت و موقعیت استفاده کرده و به منظور پرکردن خلأ معنوی موجود در جهان، داستان هایی به ظاهر عرفانی می نویسد. وی اندیشه های عرفانیِ خود را از عناصر بومی و اعتقادات مذهبی هر آئین و منطقه ای وام گرفته است. شمنیسم، تائوئیسم و عرفانِ سرخ پوستی، از جمله مواردی است که بیش ترین تأثیر را بر اندیشه و آثار وی داشته اند. طبیعت گرایی، سحر و جادو، مواد مخدر، رقص و موسیقی و روابط آزاد جنسی، از عناصر مشترک بین شمنیسم، تائوئیسم و عرفان سرخ پوستی است که البته در ادبیات عرفانی پائولوکوئلیو بازتاب گسترده ای داشته است.
پلانتینگا و مسئلة منطقی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة منطقی شر، که از سوی کسانی چون مکی ارائه شده است، ادعا می کند که میان علم، قدرت، و خیرخواهی مطلق خداوند و وجود شر در عالم ناسازگاری منطقی وجود دارد. پلانتینگا برای حل این مسئله از اختیار انسان و مفهوم شرارت جهان گیر کمک می گیرد؛ وی می خواهد نشان دهد که ممکن است خداوند علی رغم قدرت مطلق خویش، به سبب مختاربودن انسان و مبتلابودن وی به شرارت جهان گیر، نتوانسته است جهانی بیافریند که حاوی هیچ گونه شری نباشد.
مفهوم شرارت جهان گیر مسائل و مشکلات مهمی به دنبال دارد. همچنین به فرض این که این مشکلات حل شود، دفاعیه مبتنی بر اختیار، در بهترین حالت، ناتمام خواهد بود. به نظر نگارنده، دفاعیة پلانتینگا از حل مسئلة منطقی شر ناتوان است، چراکه می توان این مسئله را طوری بازسازی کرد که نه با توسل به اختیار، بلکه صرفاً با توسل به هدف خلقت انسان قابل حل باشد. چیزی که در دفاعیة پلانتینگا غایب است.
الگوریتمى در معرفت و بصیرت ریاضى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چون مطالعه ریاضیات، دستگاه ذهنى را توسعه مى دهد و به کار مى اندازد، مى توان ادعا کرد که درک عمیق مفاهیم ریاضى مى تواند در حقیقت یابى و درست فهمى پدیده ها مؤثر باشد؛ یعنى درک ریاضى مى تواند کمک کند که فرد، کارهایش را از روى دانایى و بینایى بهترى انجام دهد. به عبارت دیگر فرد مى تواند به توانایى در استنتاج حقایق با استفاده از مفاهیم ریاضى نایل شود. در این مقاله نخست جایگاه معرفتىِ ریاضى، با استناد به اقوال افلاطون و دکارت بیان و سپس نوعى از معرفت ریاضى که حاصل درک عمیق مفاهیم ریاضى است، به منزله معرفت و بصیرت ریاضى معرفى مى شود؛ سپس ضمن تعیین حوزه این نوع معرفت، با استفاده از مفهوم واژه الگوریتم، چگونگى مراحل دستیابى به آن، کانون بحث قرار مى گیرد. همچنین درباره جنبه معرفتى مفهوم تابع و ساختار گراف در نظریه گراف ها، مصادیقى ارائه مى شود.
کل گرایی در آرای کوهن با توجه به کل گرایی کواینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۱ شماره ۵۱
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی های تقلیل ناپذیر، برهان های غایت شناختی و تکامل داروینی؛ الهیات یا الحاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، استدلال بر وجود خدا از راه پیچیدگی های تقلیل ناپذیر که در مقابل تکامل داروینی و برای یافتن موارد نقض آن مطرح شده، بررسی شده است. در ابتدا با اشاره به اینکه استدلال از راه پیچیدگی تقلیل ناپذیر در رسته برهان های غایت شناختی قرار می گیرد، چنین استدلال شده است که همه این برهان ها از ساختار واحدی برخوردارند؛ از روش تمثیل استفاده کرده اند و همه از نوع برهان های استقرایی اند. در ادامه، دیدگاه سازگارگرایی تکامل داروینی با باور به وجود خدا- که طرفداران سرسختی دارد- مورد تردید قرار گرفته و بر این نکته تأکید شده است که تبیین از راه تکامل داروین (با اصول انتخاب طبیعی) جایگزین الهیات و خداباوری تلقی می شود.
دفاعی از رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود در تولید علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
هدف تحقیق: ارائة تقریری مناسب از فرایند تهذیب و تکمیل علوم موجود، به گونه ای که نقدهای ملکیان و باقری بر آن وارد نباشد. روش تحقیق: در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در ارزیابی آرا از روش تحلیل فلسفی استفاده شده است. یافته های تحقیق: 1. می توان قرائتی مناسب از رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود ارائه و از آن در چارچوب وظیفه گرایی معرفتی دفاع کرد. 2. در شرایطی که رویکردهای تأسیسی علم دینی موفق به تولید نظریه علمی نشده، استفاده از رویکرد تهذیب و تکمیل علوم موجود بهترین گزینه است. 3. تأمل در نحوه استفاده از این رویکرد در تمدن اسلامی که به تولید فلسفه اسلامی انجامید، می تواند به ارائه الگویی مناسب برای مواجهه با علوم جدید منتهی شود.
تحلیل برهان تجربه دینی به روایت ماوردس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انواع شیمیایی، کشف یا قرارداد: بررسی دیدگاه جوزف لاپورت در مورد ارجاع واژه های انواع طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس دیدگاه هیلاری پاتنم، نام گذاری و ارجاع انواع به نحوی است که بر مبنای آن دو مرحلة تحقیق تجربی در مورد نوع امکان پذیر می شود. در سال های اخیر جوزف لاپورت، در مورد نام گذاری انواع طبیعی، معضلی تشخیص داده است؛ او نشان می دهد که برای انواع دارای واریته، نمونه های مبهمی وجود دارند که نمی توان به راحتی تصمیم گرفت که آن ها از مصداق های واریتة ناشناخته ای از آن نوع اند و یا مصداقی از آن محسوب نمی شوند. کشف ذات زمانی ممکن است که بدانیم ساختار واریته های متفاوت تا چه حد با هم تفاوت دارند. از سوی دیگر، واریته ها را زمانی در اختیار داریم که ذات نوع را تشخیص داده باشیم. یک راه برای خروج از این معضل، راه حلی است که لاپورت مطرح کرده است؛ از نظر لاپورت ذات انواع کشف نمی شوند بلکه قرارداد می شوند. برای خروج از این معضل، در این مقاله تلاش می کنیم راه حل دیگری که مستلزم کشف ذات باشد عرضه کنیم.
مبانی معرفت شناختی سویین برن در برهان تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از محورهای مهم در بحث تجربه دینی، موضوع واقع نمایی و ارزش معرفتی آن است. سویین برن، فیلسوف دین خداباور، از کسانی است که در آثار مهم خود ازجمله کتاب وجود خدا ضمن تبیین برهان تجربه دینی و دفاع از آن، برای اثبات واقع نمایی تجربه دینی و ارزش معرفتی آن دو اصل «آسان باوری» و «گواهی» را مطرح کرده است و آنها را «اصول عام عقلانیت» میداند که هم در تجارب دینی و هم در تجارب حسی قابل اعمال است. این پژوهش درصدد تبیین این اصول و ارزیابی آنهاست.
نظریه امر الهی اصلاح شده با تقریر رابرت آدامز(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریة امر الهی از نظریه های معروف فلسفة اخلاق است. این نظریه از دیرباز هجمة انتقادهای پرشماری بوده است. رابرت آدامز به دفاع از این نظریه پرداخته و تقریر جدیدی از آن عرضه کرده است. در حالی که روش مدافعان نظریة امر الهی سنتی روشی متافیزیکی است، روش آدامز در دفاع از آن روش سمانتیکی است. آدامز، برخلاف نظریة امر الهی سنتی، معتقد است که مفاهیم اخلاقی واقعیت عینی دارند. ازاین رو به امر الهی وابسته نیستند؛ اما الزامات اخلاقی وابسته به اوامر الهی اند. دلیل وی برای اثبات این مطلب، این همانی الزامات اخلاقی با اوامر الهی است. از دیدگاه این مقاله مهم ترین اشکال نظریة آدامز این است که با وجود پذیرفتن واقعیات عینی مفاهیم اخلاقی، الزامات اخلاقی را از آنها استنتاج شدنی نمی داند.
گسست های گسترده: واکاوی گزندهای «فایده گرایی» جان استوارت میل بر «یک پارچگی» و «خودآیینی» آدمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله طرح، تبیین، و تحلیلِ یکی از مهم ترین انتقادهای وارد شده در سنت فلسفی انگلوساکسون بر «فایده گرایی» کلاسیک است. این انتقاد را، که به انتقاد ناظر بر «یکپارچگی» معروف است، برنرد ویلیمز در سال 1973 مطرح کرد، و در کنار انتقاد ناظر بر عدالت، که جان رالز در سال 1971 مطرح کرده بود، مهم ترین انتقادهای واردشده بر فایده گرایی کلاسیک قلمداد می شوند. بنابر این انتقاد، فایده گرایی «یکپارچگی» و «خودآیینی» فرد را تهدید می کند و «گسست»های گسترده ای در آدمی پدید می آورد که از جمله آن ها می توان به «گسست» میان عمل آدمی و باورهای ژرف اخلاقی او و «گسست» میان عمل آدمی و روابط دوستانه و عاشقانه اش اشاره کرد. این مقاله، پس از تبیین انتقاد برنرد ویلیمز، می کوشد با استفاده از مشهورترین شروح و تفاسیر این انتقاد در آرای فیلسوفانی مانند راجر کریسپ، جولیا درایور و تیموتی چپل انتقاد ویلیمز را از زوایای مختلف تحلیل کند و تفاسیر و گونه های مختلف آن را معرفی نماید. واکاویِ این انتقاد و گونه های مختلف آن می تواند در داوریِ ما درباره «فایده گرایی» و درکمان از چرایی و چگونگی پیدایش گونه های مختلف آن تأثیرگذار باشد.
نقد حسن وقبح شرعی غزالی بر مبنای اخلاق کانت
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
امام محمد غزالی معروف به حجت الاسلام (450-505 ه.ش) و کانت(1804-1734.م) دو چهره فلسفی بسیار مهم در تاریخ بشرهستند که با نوآوری در مهمترین مسائل اخلاقی تاثیرات فراوانی در تفکر جوامع خود پیرامون اخلاق بر جای گذاشته اند. هدف این دو اندیشمند که با فاصله زمانی 3قرن پا به عرصه جهان گذارده اند،حفظ و صیانت از دین بوده است. مقاله حاضر با بیان حسن و قبح شرعی از دیدگاه غزالی متکلم و عالم سنی و اشعری مذهب ایرانی و بررسی نتایج حاصل از پذیرش این دیدگاه و مقایسه آن با مبانی و اصول اخلاقی کانت، در صدد این مطلب است که دایره عمل اخلاق مبتنی بر حسن و قبح شرعی اخلاقی محدود بوده و در نهایت به ضدیت با مبانی شرع منتهی می شود.
زیبایی شناسی در جهان بینی دینی و فلسفی و علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان بینی نوعی برداشت و نحوه تفکر انسان نسبت به جهان است. نحوه نگرش به جهان به سه نوع دینی، فلسفی و علمی دسته بندی شده است که نسبت به هم ترتّب زمانی دارند. در هستی شناسی دینی، نخستین خلقت نور الهی است. دین سرآغاز همه علوم است. با تمسک فلسفه و علم به دین، معرفت و حیات بشری به سمت تکامل و توسعه سیر می کند.
در جهان بینی دینی ، زیبایی از سرچشمه جمال مطلق نشئت می گیرد و ذات حق، جمیل علی الاطلاق است؛ ظلّ جمیل، جمیل است و محال است که جمیل نباشد. زیبایی در جهان بینی فلسفی، از دیدگاه افلاطون در خط منقسم هستی شناسی نخست در عالم مُثُل تعیّن پیدا می کند و در عالم ریاضی کمّ و کیف به خود می گیرد و در عالم محسوسات به تعیّن عینی می رسد. در جهان بینی علمی و تجربی، طبیعت و جهان خلقت دارای انتظام فضایی و زیبایی است. جهان هستی کارگاه صنع الهی است و زیباترین مخلوقات بین همه موجودات در خلقت انسان، پدیدار گشته است.
در تعامل دین و فلسفه، حکما و فلاسفه اسلامی مکتب فلسفی شان را از سرچشمه زلال دین کسب کرده اند. در تعامل دین و علم، زببایی شناسی تجربی تحت شمول احکام الهی قرار می گیرد و در تعامل علم و فلسفه، زیبایی شناسی علمی و تجربی، مصداقی و زیبایی شناسی فلسفی، کلّی و دربرگیرنده مصادیق متعدد است.
زیبایی حقیقی از دین و نظام ارزشی نشئت می گیرد و در فلسفه و علم جریان پیدا می کند و پس از ظهور زیبایی، زیبایی دینی و فلسفی و علمی در تعامل هم قرارمی گیرند و همه زیبایی ها در دین به وحدت می رسند.
رابطه ی خدا و جهان در آینه ی عقل و وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
خداوند پس از آفرینش موجودات، چگونه ارتباطی با آن ها دارد؟ در پاسخ به این سؤال، برخی هرگونه ارتباط را نفی کرده اند و معتقدند که جهان پس از پیدایش، جدای از آفریننده ی خود، به کارش ادامه می دهد. گروهی دیگر به وجود رابطه میان خالق و مخلوق اذعان دارند که خود چند دسته اند. افلاطون و برخی از متکلمین مسلمان، هرچند به شکل متفاوت، به رابطه ی صانع و مصنوع اشاره کرده اند. ارسطو این رابطه را از نوع محرک و متحرک دانسته است. رواقیون رابطه ی خدا و جهان را همان رابطه ی نفس و بدن تلقی کرده اند، که از جهاتی همگون با دیدگاه برخی از عرفای مسلمان است. افلوطین سخن از فیضان و رابطه ی صادر و مصدر به میان آورده است، که در نحله های مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی متأخر، تأثیر فراوان داشته است. رابطه ی حلول و اتحاد نیز نوع دیگری از این ارتباط است، که منتسب به مذهب نصارا و جمعی از صوفیه است.
این نوشتار ضمن بررسی و نقد نظرهای گذشته، به تبیین رابطه ی دیگری میان خداوند و آفریده هایش در قالب وجود رابط و مستقل می پردازد و نشان می دهد که رابطه ی خالق و مخلوق از نوع رابطه ی وجود رابط و مستقل است، به گونه ای که مخلوقاتْ عین ربط به خداوند هستند نه موجودات مستقلی که مرتبط با او باشند، چون در غیر این صورت، در مقابل خداوند، از نوعی استقلال برخوردار خواهند بود و چنین چیزی پذیرفتنی نیست. این دیدگاه، که بر مبنای حکمت متعالیه شکل گرفته است، با آموزه های وحیانی نیز سازگار است.
بررسی استدلال های ماتریالیستی ریچارد داوکینز دربارة خدا و تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة خداناباورانة ریچارد داوکینز، زیست شناسِ انگلیسی، بر دو استدلال «سادگی» و «فرایند انباشتی» مبتنی است؛ بر اساس استدلال سادگی قوانین بنیادین فیزیک ساده اند و از این رو، پیدایش تصادفی و بی دلیل قوانین بنیادین تبیینی ساده است، ولی فرض وجود خالقی که طراح جهانی با چنین پیچیدگی های بسیار گسترده باشد، نظریه ای بسیار پیچیده است. بر اساس استدلال فرایند انباشتی، داوکینز بر این باور است که جهان مادی در روند شکل گیری طبیعت و پیدایش موجودات زنده «خود تبیین گر» بوده است و انتخاب طبیعی، که فرایندی انباشتی است، به تنهایی می تواند فرایند تکامل را تبیین کند. بر اساس دیدگاه های فیلسوفان خداباور، وجود خداوند فرایند تکامل و قوانین بنیادین طبیعت را در یک نظام جامع و جهان شمول وحدت و انسجام می بخشد و از این رو، از کفایت تبیینی برخوردار است، در حالی که دیدگاه تصادف گرایانة داوکینز فاقد کفایت تبیینی است. استدلال سادگی، درواقع «مغالطة سادگی» است. بنابراین اولاً، نگرش ماتریالیستی داوکینز در استدلال فرایند انباشتی بر مجموعه ای از خطاهای فلسفی مبتنی است؛ ثانیاً، تبیین دقیق نظریة تکامل نشان می دهد که جامع ترین و ساده ترین تبیین مبتنی بر وجود خداوند به عنوان طراح و جهت دهندة فرایند تکامل است.