مبحث رابطه زبان و ذهن از مدت ها قبل در جهان مطرح و نظریات متعدد و رو به تحولی در این حوزه مطرح بوده است؛ آنچه در این عرصه متاخر به حساب می آید نحوه ارتباط متقابل زبان و محیط زیست از طریق ارتباط بین زبان و ذهن و فرآیندهای تفکر است. در این میان و در مورد خاص زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، موضوع ما در این مقاله ارتباط مستقیم بین زبان و محیط زیست است. این ارتباط آن قدر مستحکم و عمیق است که هر فارسی زبانی برای درک، شناخت، ارزیابی و اظهار نظر در مورد محیط انسان ساخت یا طبیعی چاره ای ندارد جز یاری گرفتن از چارچوب و اجزای زبان فارسی. این بدین معنا است که زبان تنها یک وسیله ارتباطی نیست و نقش آن بسیار فراتر از این محدوده کوچک می رود. در این مقاله ضمن ارائه مستنداتی محکم در قالب روش تحلیل محتوا در مورد وجود غیر قابل انکار نقش زبان (در اینجا زبان فارسی) در فهم جهان اطراف، نشان داده شده است که وقتی ما در زبان فارسی به مفهومی اشاره می کنیم آن مفهوم ویژه این "جهان – زبان" خاص است و ویژگی های منحصربه فرد خود را دارد. به زبان دیگر فهم ما از محیط از زبانمان نشات می گیرد و در نتیجه زبان فارسی مرجع بسیار مهم و غیر قابل جانشینی برای دریافت و فهم ویژگی های خاص محیط زیست انسانی اصیل ایرانی است.
از ابتدای تمدن بشری، دنیای پرجاذبه طبیعی منبعی بسیار غنی برای نوآوری و الهام بخشی بزرگ ترین نقاشان، مجسمه سازان، موسیقی دانان، فیلسوفان، شاعران، طراحان و مهندسان بوده است. صدای حرکت آب در رودخانه، رنگهای خیره کننده رنگینکمان، ریتم منظم برخورد امواج دریا با صخرههای اطراف آن، فریبندگی بوی خوش گلهای سرخ، ساختار هوشمند کندوی عسل، غنای رنگ در فصل پاییز، آسمان زیبا به هنگام طوفان و شکسته شدن نور خورشید در یک روز برفی زمستانی تنها تعداد اندکی از عجایب طبیعیاند که باعث الهام بخشی و نوآوری در آثار دست ساخت انسان شدهاند. تعجب برانگیز نخواهد بود اگر بگوییم که دنیای طبیعی پیرامون ما در حال حاضر به سطح بالایی از توسعه در طول میلیونها سال تکامل تدریجی خود رسیده است و دنیای امروز از دوران تغییرات طولانی عبور کرده است تا به سطحی از زیبایی که ما امروزه آن را میبینیم و درک میکنیم، دست یابد. در این فرآیند، فقط کاراترین، قویترین و قابل انعطافترین فرمهای طبیعی در طول میلیونها سال باقی ماندهاند. در تکوین دنیای امروزی، میراثی چند میلیون ساله از پیشرفتهایی که در طول سالیان دراز حاصل شده است، وجود دارد. ارسطو، فیلسوف دوران باستان، از نخستین افرادی بود که در مورد طبیعت به عنوان منبع عظیم الهامبخشی نوشت. او بیان کرد که زیبایی عملکردی حتی در مخلوقات بسیار کوچک نیز وجود دارد. در اکثر موارد ما از طبیعت از طریق احساس زیبایی طبیعی با استنشاق بوی خوش، رنگ، شکل، فرم و صدا الهام میگیریم. غالب اوقات بدون جستجو برای معنای عمیق تر و بدون سوال از فرمهای طبیعی، به طور حسی از ذات طبیعی خود پیروی مینمائیم و اصوات، رنگها و فرمهایی را که ما را احاطه کردهاند، تقلید میکنیم. بدون شک تعدادی از بهترین قطعات موسیقی کلاسیک و بهترین آثار نقاشی از این طریق خلق شدهاند.
شهر و اجزای آن، با مبادلاتی (جرم و انرژی و اطلاعات )که انجام می دهند. دچار تحول و تغییر می شوند. تحول و تغییر با خود،کمبودها، مسائل و مشکلات، محدودیت ها و نیازهایی را به همراه دارد. رفع کمبودها و نیازها و حل کردن مسائل و مشکلات، با تعیین و تبیین هدف شروع می شود. با پرداختن به کمبودها و نیازها و محدودیت ها، هدف ابزاری، و با توجه به مسائل و مشکلات، هدف اساسی (بنیانی )امکان تعیین و تبیین یافته، شهر را در مسیرحرکت مشخص قرار خواهد داد. از این رو، تعیین هدف در فرآیند برنامه ریزی شهر ضرورت یافته، لزوم تعین جایگاه آن در فرآیند یادشده، بیش از پیش احساس می گردد. بررسی و مطالعه شهر با نگرش سیستماتیک، شهر را در سطوح و رده های گوناگون مطرح کرده، کمبودها و نیازها، مسائل و مشکلات و محدودیت های همان سطح و رده از شهر رابه عنوان خروجی (تبعیت از اصل سلسله مراتبی ) ارائه می دهد. هدف طی فرآیندی به طور سلسله مراتبی تعیین و تبیین می شود. ورودی این فرآیند، خروجی (محصول و الگو) دو مرحله از فرآیند برنامه ریزی شهر، یعنی اهداف فرادست و مرحله شناسایی و شناخت سیستم شهر می باشد. در این مقاله فرآیند تعیین و تبیین هدف به عنوان روشی ارائه می گردد. با استفاده از مؤلفه ها، ابعاد و مشخصه ها، هدف تعیین و تبیین می شود، تا در ادامه، با اولویت بندی آنها، به عنوان ورودی و سایر مراحل فرآیند برنامه ریزی شهر بتواند مورد استفاده قرار گیرد.
وجود مشکلات ناشی از رشد شهرنشینی سریع، بی توجهی به فضاهای باز، حومه های شهری و مسایلی نظیر آن بالاخص در شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی موجبات بروز رویکردی جدید تحت عنوان شهرسازی منظر را فراهم آورد. از طرفی به دلیل تعامل و هم پوشانی های زیاد میان رشته های معماری منظر و طراحی شهری در دهه های اخیر و بی توجهی آنها به مساله منظر و فضای باز به عنوان زیر ساخت اصلی شهر در مقابل رویکرد سنتی به معماری به مثابه عنصر اصلی ساخت شهر، بر رشد و تقویت ایده شهرسازی منظر در جوامع آکادمیک و حرفه ای جهان افزوده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت ماهیت، پیشینه و برخی از مهم ترین تجارب صورت گرفته در این حوزه، ضرورت پرداخت به این رویکرد را بالاخص در شرایط ایران متذکرمی شود. دراین راستا یافته های این نوشتار بر این نکته تاکید داردکه شهرسازی منظر به عنوان گرایشی جدید، مبانی نظری، اهداف و موضوعات خود را بیش از همه وامدار رشته های معماری منظر و طراحی شهری بوده و واجد ماهیتی میان رشته ای می باشد. منظر و فضای باز به عنوان عناصر اصلی ساخت شهر، تاکید مرکزی این رویکرد به شمار می روند. بررسی شرایط آکادمیک نیز نشان می دهد که دانشگاه های اندکی به برگزاری دوره های مستقل شهرسازی منظر می پردازند و عمدتاً واحدهای درسی تحت این عنوان در برنامه های درسی رشته های مرتبط به چشم می خورد.
هدف اصلی این مقاله، ارایه روشی کاربردی جهت مشارکت مردم در برنامه ریزی و طراحی شهری و تولید فضاهای زیستی در مقیاس محله به کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات است. چارچوب نظری این مقاله از بعد برنامه ریزی و مدیریت، مبتنی بر برنامه ریزی وکالتی است. پرسش عمده ای که مقاله به آن می پردازد، چگونگی مشارکت اهالی هر محله در یک منطقه و توسعه فضایی و کالبدی در محلات با ایجاد هماهنگی بین اهالی محله و مدیران شهر و مشاوران ایشان می باشد. در این مقاله، پس از آسیب شناسی و تدقیق نقاط ضعف در روابط موجود بین افراد و گروه های ذی نفع در برنامه ریزی و طراحی شهری، عناصر لازم برای برقراری هماهنگی و ساختار مربوط در شرایط موجود تبیین شده است. از نتایج به دست آمده می توان به توانمندسازی نظام مدیریت شهری بر اساس ایجاد و توسعه نهادهای محله ای به روش نوین، توجه و در نظر گرفتن مشکلات و خصوصیات خاص هر محل به عنوان مبانی طراحی آن محل، دامن زدن به مشارکت اجتماعی بیشتر در سطح مناطق و شهر، توجه مناسب به دیدگاه های تخصصی برنامه ریزی و طراحی شهری و پایه ریزی معیار کیفیت زندگی بر اساس نیازهای مردم محل اشاره نمود.
حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. حس مکان علاوه بر این که موجب احساس راحتی از یک محیط می شود، از مفاهیم فرهنگی مورد نظر مردم، روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه در یک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دست یابی به هویت برای افراد می شود. با توجه به اهمیت این حس در ارتقاء کیفیت فضای طراحی شده، این پژوهش به بررسی مفهوم حس مکان و عوامل مؤثر بر آن پرداخته و تأثیرعوامل کالبدی وعوامل شناختی استفاده کنندگان بر احساس افراد نسبت به فضا را بررسی می کند. این مقاله در ابتدا به معنای حس مکان و مفهوم آن از دیدگاه های مختلف پرداخته و در نهایت سطوح مختلف و عوامل شکل دهنده آن را بیان می کند و در نهایت مدلی برای نشان دادن چگونگی تأثیرات این عوامل ارائه می کند. مدل پیشنهادی قابل فهم و کاربردی این مقاله می تواند چارچوبی برای آگاهی طراحان نسبت به چگونگی تأثیر فضای معماری بر حس استفاده کنندگان فراهم آورد.
در این مقاله سعی بر این است که به تبیین جایگاه دروازه در خاطره جمعی شهر معاصر و ریشه یابی «رشته های خاطره ای» آن پرداخته شود. دروازه ها در شهر قدیم به عنوان مکان های آستانه ای برای عبور و گذار مطرح بوده اند. در شهر امروز با فروریزی حصارها هرچند کالبد دروازه ها تغییر شکل یافته است، اما مکان آنها همواره تداعی کننده خاطره های جمعی شهروندان بوده و می تواند موجد خوانایی شهر و بیان کننده هویت مدنی و برانگیزاننده احساس غرور در مردم شهر گردد. چنین مکان هایی به همگان تعلق دارد، همان طور که در گذشته نیز چنین بوده است و هدف اصلی مرمت و نوسازی آن، باید ایجاد و ارتقاء حس تعلّق به مکان در راستای افزایش حس همبستگی و تعلّق اجتماعی باشد. به این ترتیب مقاله نخست به دروازه های شهر به عنوان مکان های ویژه نمادین می پردازد و سپس ضمن مروری بر دروازه های شهر قدیم شیراز و ریشه های خاطره ای آنها، قابلیت تعمیم چنین رویکردی به «آستانه» و «قلمرو»ی بافت قدیم در ارتباط با بافت جدید و ایجاد پیوند میان این دو را از طریق تقویت «حس مکان» و پرداختن به «تداوم رشته های خاطره ای» مورد توجه قرار می دهد.
صبح روز سه شنبه مورخ 4/12/1383 زلزله ای با شدت 5/6 ریشتر در منطقه شهرستان زرند ـ استان کرمان ـ رخ داد که به کشته شدن بیش از ششصد نفر و مجروح شدن هزاران تن انجامید. بررسی های انجام شده پس از زلزله های مختلف رودبار، قائنات و بم نشان از آن داشت که از میان آسیب های گوناگون ناشی از مراحل شکل گیری ساختمان ـ از بدو سیاستگزاری تا بهره برداری ـ آسیب های ناشی از مرحله اجرا همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده اند. در این مرحله حساس، متاسفانه کم توجهی و اهمال از یکسو و دستورالعمل های ساختمانی تدوین نشده ولی رایج از سوی دیگر، منشا، اصلی ناهنجاری ها را تشکیل می دهند. بدین ترتیب است که به نظر می رسد ما از جنبه های مختلف آموزش در سطوح گوناگون طراحی، نظارت و اجرا غافل بوده ایم. آموزشی که علاوه بر جنبه های آکادمیک، در شکل آگاهی دهنده و حساسیت برانگیز آن نزد عامه مردم نیز بسیار کم اثر و گاه غایب بوده است. در این مقاله سعی شده است با بازدید از منطقه و توجه به گونه های ساختمانی حاضر، این مرحله از شکل گیری ساختمان مورد توجه قرارگیرد و با در نظر گرفتن آئین نامه 2800 بدین پاسخ دست یابیم که اجرای نامناسب ساختمان ریشه در کدام مقوله دارد.
برخوردگاه شهر و روستا یا در هم آمیختن سیستم هاى شهرى، روستایى و طبیعى، با پیشروى سکونتگاه هاى انسانى، پیوستارى است که از اثر گذارى شهر و شهر- نشینى بر روستا و محیط طبیعى شکل مى گیرد. یکى از جلوه هاى مهم این رویارویى، نابرابرى فضایى – نه فقط در درون شهر ها بلکه در محیط پیرامون یا محیط پیرا- شهرى نیز هست: نابرابرى که بازتاب نابرابرى هاى اجتماعى- اقتصادى جوامع است. شهر تهران با دو پدیده ى جابجایى جمعیت از درون به محیط پیرا-شهری و مهاجرت به مقصد شهرتهران که به دلیل عدم تطابق شرایط اجتماعى-اقتصادى جمعیت مهاجر با ویژگى هاى سکونتى دردرون شهر تهران، به محیط پیرا-شهرى تهران رانده مى شوند، رو به رو بوده و هست. تداوم نابرابرى ها، کیفیت نازل شرایط زیست و تداوم صدمات وارد بر طبیعت در محیط پیرا-شهرى تهران، نارسایى شیوه هاى موجود، ضرورت تمهید و اختیار شیوه هایى متفاوت اما امکان پذیر در برنامه ریزى و مدیریت – نه فقط در محیط پیرا-شهرى بلکه در کل منطقه ى شهرى تهران – را مطرح مى کند. بنابراین، هدف این مقاله تاًکید برضرورت توجه به محیط پیرا- شهرى همچون یک سیستم یکپارچه که خود، همچون شهرها، داراى نابرابرى فضایى بوده ونیازمند تحلیل، تفسیر و تبیین ساختار ویژه ى خود، علل پدیدار شدن ساختار نابرابر، بروز تهدیدها و مشکلات، حضور فرصت ها و مهم تر از همه، دورى جستن از رویکردى سنتى در برنامه ریزى و مدیریت محیطى می باشد، است.
این مقاله با هدف عمق بخشیدن به مفهوم "عملکرد" و قبول مشروط شعار معماری مدرن "فرم پیرو عملکرد است" به عنوان فرضیه از طریق تحلیل محتوایی بیانات و نظریه های هنجاری و تجربی موجود در معماری آن را به آزمون می گذارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که قابلیت یک فرم از یک سو به نیازهای استفاده کنندگان و انگیزه های درونی آنها و از سوی دیگر به توانایی های بالقوه شکل و فرم کالبدی محیط باز می گردد. از آن جهت که از یک سو مفهوم عملکرد گرایی با مجموعه وسیعی از خصوصیات انسانی در گیر بوده و از سوی دیگر به نگرش معمار نسبت به مجموعه ای از پدیده ها مرتبط می باشد لذا طرح او طیف وسیعی از نیاز های انسانی چون زیبایی شناسی و نمادگرایی یا معناشناسی را به عنوان بخشی از عملکرد بنا شامل می گردد. این مقاله گزاره ای جدید جهت شناخت وسیع تر از نسبت فرم و عملکرد را را جایگزین شعار معماری مدرن می نماید.
دو مفهوم از فضای شهری در کالبد شهر ایرانی قابل درک است. یکی مفهوم "آرمان شهر دولتی ایرانی" است که در آن دولت نیازمند تعامل با مردم نیست و مکانی نیز در شهر برای این موضوع در نظر گرفته نمی شود، مانند تمامی قلعه شهرهای قدرت مادی و پارسی ایران. دیگری مفهوم "دولت شهر آرمانی ایرانی" است که در آن حضور مردم در عرصه تصمیم گیری های دولتی مطرح بوده و مکان میدان مرکزی در شهر بدین منظور اختصاص یافته است، مانند شهر های پارسی هلنی و پارتی که چون این میدان، صحن معبد نیز می باشد، مفهوم یک دولت شهر آرمانی ایرانی نیز دارد. سازمان شار ایرانی در دولت اشکانی از یکسو با تبعیت از قدرت پادشاه شهر دارای حصار و قلعه بوده است، و از سوی دیگر دولت - شهری است که در آن از آرای مردم در تصمیم گیری های حکومتی استفاده می شود، که مکان جلوه این حضور اجتماعی، میدانی در جلوی معبد ایرانی بوده است. چون این میدان حکومتی در راستای باورهای دینی و آرمان های ایرانی شکل می گیرد، مفهوم فضای شهری ایرانی در این دوره یک "دولت شهر آرمانی ایرانی" است. به منظور اثبات فرضیه های فوق، تعریفی از موضوع فضای شهری به تشریح مفاهیم ذهنی و مصادیق عینی، در مکاتب شهرسازی پرداخته می شود. سپس تاریخ مفاهیم دولت شهرهای ایرانی و یونانی در سیر تحول شهرسازی ایران نسبت به هم مقایسه می شوند. عدم تمایل به مردمسالاری بودن حکومت های ایرانی، قلعه شهرهای مادی و پارسی با دولت شهر آرمانی مردمسالارانه که در شهر هاترا عنوان گشته مطرح می شود.