نویسنده در این مقاله تلاش مىکند تا برداشت نادرستى را که در غرب از اسلام شده است، نقد کند و نشان دهد که اسلام با دموکراسى و عقلانیت سازگار است. به نظر او هیچ یک از حکومتهاى اسلامى الهى نبودهاند؛ بلکه آنها نیز سکولار بودهاند. وى مشکل دولتهاى اسلامى مدرن را ناکارآیى آنها مىداند؛ نه غیر عقلانى بودن آنها.
دکتر آیسفلت معتقد است که انسان ذاتاً گرایش به سلطه بر دیگرى دارد؛ ولى مىتوان این گرایش را با کار فرهنگى مهار و هدایت کرد. میزان خشونت در جوامع اولیه کمتر از جوامع فعلى بوده است. راه حل پیشنهادى ایشان براى مهار گرایش به سلطه و خشونت، آموزش، احیاى اصل همبستگى و بالا بردن عشق و محبت است.