فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
در قالب فرآیندی مشارکتی، دموکراتیک و مردم محور توسعة محلّه ای از چندین دهة گذشته با تأکیدی خاص در کشورهای توسعه یافته، به عنوان محور برنامه های توسعة پایدار شهری قرار گرفت.ساختار مدیریت شهری در ایران با دارا بودن ویژگیهای غیر مشارکتی، متمرکز، از بالا به پایین، سیاست زده، فقدان همگرایی افقی، عدم ارتباط دوسویه مابین سطوح مختلف شهری، دیدگاه های نوین مدیریت شهری بر پایة سلول های بنیادین شهر (محلّه) را دچار نُقصان آشکاری ساخته است. این پژوهش که درمحدوده ی قانونی شهریاسوج به شیوه توصیفی-تحلیلی با رویکرد غالب اسنادی-پیمایشی درسطح محله راهنمایی در ناحیه یک شهری در یاسوج درسال 1393 انجام شده است به دنبال آسیب شناسی تنگناها و پتاسیل های برنامه ریزی محله محور پایدار در سطح محله مورد مطالعه بوده است. در مطالعة حاضر نشان داده شده است که تحقّق رویکرد نوین محلّه محوری در شهریاسوج به دلیل ویژگیهای سیستم کلان ومحلی مدیریتی کشور و به دنبال آن ناپایداری آشکار ابعاد مختلف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اکولوژیک محله ی راهنمایی دریاسوج، نیازمند سازماندهی مجدد و برنامه ریزی در چهار محور مدیریت یکپارچه، منابع مالی پایدار، نیروی انسانی کارآمد و متخصص شهری و نیز قوانین و مقرّرات پشتیبانی کننده- به عنوان عوامل مشترک تحقّق محلّه محوری است. این مهم جز با عبور از رویکرد سنّتی کنونی و دقّت نظر در عناصر برنامه های موفّق جهانی و سپس تحلیل، به روز رسانی و بومی سازی آنها مطابق با فرهنگ و شرایط اقتصادی- اجتماعی حاکم بر ایران و شهر یاسوج میسر نخواهد شد.
سنجش کیفیت ذهنی زندگی در محلات شهری با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره (مطالعه موردی: محلات کارمندان و اسلام آباد شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی شهری معمولاً از طریق شاخص های ذهنی حاصل از پیمایش و ارزیابی ادراکات و رضایت شهروندان از زندگی شهری و یا با استفاده از شاخص های عینی حاصل از داده های ثانویه و به ندرت با استفاده از هر دو نوع شاخص ها اندازه گیری می شود. هدف پژوهش حاضر، سنجش کیفیت زندگی نواحی شهر زنجان نمونه موردی محلات کارمندان و اسلام آباد با استفاده از شاخص های ذهنی است. داده های مورد نیاز با استفاده از پیمایش خانوارهای شهری در شهر زنجان جمع آوری شده است.برای سنجش کیفیت ذهنی زندگی از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره Vikor و AHP و روش های آماری از قبیل میانگین و تحلیل واریانس، ANOVA و T-testو تحلیل و ارزیابی روابط آن با برخی از خصوصیات فردی استفاده شده است. نتایج حاصل نشان داد که اولاً میزان رضایت ساکنین براساس شرایط اجتماعی،فرهنگی و مذهبی،اقتصادی،کالبدی و زیست محیطی درمحلات برنامه ریزی شده و سکونتگاه غیررسمی متفاوت است. ثانیاً کیفیت زندگی خانوار با سطوح مختلف وضعیت شغلی،سطح تحصیلات، میزان درآمد،میزان سن،تعداد اتاق برای خانوار و تعداد خانوار در مسکن در محلات برنامه ریزی شده و سکونتگاه غیررسمی تفاوت معناداری وجود دارد.
تحلیل جایگاه پیرانشهر بر اساس شاخص های استراتژی توسعه شهری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی شهر پیرانشهر بر اساس اصول چهارگانه استراتژی توسعه شهری و شاخص های آن است تا با دیدی مشارکتی و با مشارکت ساکنان و ذی نفعان پیرانشهر به سؤال اصلی پژوهش که ""آیا شاخص های استراتژی توسعه شهری در پیرانشهر در وضع مطلوبی قرار دارد؟""، پاسخی از دیدِ ساکنان این شهر داده شود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری داده ها نیز به صورت میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده که بدین ترتیب، داده های تحقیق از سه گروه جامعه آماری یعنی شهروندان، مسوولین و نخبگان، جمع آوری و جهت تحلیل این داده ها از نرم افزارهای SPSS و Lisrel استفاده شده است. همچنین برای تصویرسازی داده ها نرم افزار ArcGis به کار رفته است. نتایج نشان می دهد که میانگین کلی گروه هایِ شهروندان، مسوولین و نخبگان به ترتیب معادل 42/2، 31/2 و 15/2 بوده و هر سه گروه وضعیت پیرانشهر را به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS مطلوب ارزیابی نکرده اند. تفاوت دیدگاه گروه ها با استفاده از آزمون مانووا حاکی از تفاوت معنادارِ دیدگاه گروه های شهری دارد، به گونه ای که بین دیدگاه گروه ها در رابطه با همه شاخص های CDS به جز شاخص ""حکمروایی"" تفاوت معناداری وجود دارد. استنباط آماری مدل معادلات ساختاری در رابطه با معنی داری تفاوت ها و اثرگذاری متغیرها بر یکدیگر نیز نشانگر آنست این نسبت در مدل گروه ""شهروندان"" به صورت ""رابطه منفی"" در ضریب همبستگی بین شاخص های CDS ارزیابی شده است که ناشی از تمرکزگرایی شدید اداری و مدیریتی، کم توجهی به یکپارچگی نهادهای حکومتی و نبود نظام مناسب رقابتی و بانکی بودن است که سبب تفاوت معنی دار بین محلات شهری در سطح توسعه شهری شده است. در نهایت بر پایه استدلال آماری آزمون کروسکال والیس، محله ""فرهنگیان"" با بیشترین میانگین رتبه ای (18/255) در رتبه اول قرار دارد و بنابراین، این گونه استنباط می شود که ساکنان محلات پیرانشهر در رابطه با وضعیت شاخص های CDS دیدگاه متفاوتی داشته اند.
تحلیل شاخص های خلاقیت شهری در نظام سکونتگاهی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور عصر جهانی در قالب شبکه ها و جریان سرمایه، کالا و خدماتو همچنین با تمرکز عصر پساصنعت بر تولید دانش و اطلاعات، نقش شهرها بسیار مهم، مؤثر و حیاتی است و به همین دلیل در عصر فراصنعت برخلاف عصر صنعت که صنایع، محرک اصلی توسعه هستند؛ شهر خود بستر توسعه و ایجاد عصر پساصنعت گردید. در این بین هر شهری که بستر مناسبی را برای تولید دانش، حفظ و ترویج سنت ها، حضور نهادها، هویت محلی و شهری، صنایع خلاق، اقتصاد خلاق و افراد خلاق مهیا سازد، مطمئناً در توسعه همه جانبه گام موفق تری بر می دارد. ظهور ایده «شهر خلاق» از اواخر دهه 1980 که تلاشی برای بازسازی شهر در سطح جهانی بود، بر این متن استوار است که همیشه بیشتر از پتانسیلی که در یک مکان وجود دارد و یا ما فکر می کنیم، می توان از آن استفاده کرد. این تحقیق با هدف ارزیابی وضعیت شهرهای مراکز شهرستان های مازندران بر اساس شاخص های شهر خلاق انجام شده است. روش بررسی این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی تحلیلی بوده و جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، از روش کتابخانه ای استفاده شد. در این تحقیق ضمن شناسایی مهمترین شاخص های شهر خلاق، با استفاده از مدل تحلیل خوشه ای فازی (الگوریتم C-Means) اقدام به خوشه بندی شهرهای استان شد و در ادامه با استفاده از تکنیک ویکور، رتبه بندی این شهرها صورت گرفت تا میزان توسعه یافتگی شهرها بر اساس خلاقیت مورد بررسی قرار بگیرد. نتایج حاصله نشان داد که هرچند قرارگیری شهرها در خوشه های متفاوت، رابطه معنی داری با توزیع و پراکندگی آنها در سطح استان ندارد، اما تمرکز اصلی شهرهای استان به لحاظ توسعه یافتگی از منظر شاخص های شهر خلاق، بر شهرهای مرکزی استان است. همچنین این مطالعات نشان داد که شهر ساری (مرکز استان) و شهر بابل، علاوه بر قرارگیری در یک خوشه (با میزان تعلق 932/0 و 835/0)، به لحاظ توسعه یافتگی نیز در جایگاه نخست و شهرهای گلوگاه، عباس آباد و سورک در رتبه های آخر قرار دارند.
جایگاه آموزش در توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری، الگویی برای تفکر در مورد آینده است که در آن، ملاحظات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی، به منظور ارتقای کیفیت محیط زندگی، در وضعیتی متعادل با یکدیگر به سر می برند. شهر پایدار، شهری است که به دلیل استفاده اقتصادی از منابع، اجتناب از تولید بیش از حد ضایعات و بازیافت آنها تا حد امکان و پذیرش سیاست های مفید، قادر به ادامه حیات خود باشد. از جمله عواملی که به تحقق پارادایم پایداری به خصوص در شهرها، کمک می کند و لازم است با فرضیات بنیادی توسعه پایدار، منطبق باشد، آموزش است که هم به لحاظ ساختاری و هم از نظر محتوایی باید تغییراتی را پذیرا شود. در این مقاله با هدف شناخت و فهم جایگاه آموزش در توسعه پایدار، به خصوص توسعه پایدار شهری، با روش توصیفی- تحلیلی و اتکا به مطالعات اسنادی، از جمله بیانیه های بین المللی، به بررسی جایگاه آموزش در توسعه پایدار، در چارچوب معاهدات و قراردادهای بین المللی، از بعد مفهومی و معرفت شناسی آن، پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که صورت بندی مفهوم آموزش برای توسعه پایدار، توسط سازمان هایی مانند یونسکو، به نحو مطلوب انجام شده است اما در پایان دهه آموزش برای توسعه پایدار، کماکان معضلاتی به خصوص در کشورهای در حال توسعه، در این رابطه وجود دارد؛ بنابراین تلاش های آتی بین المللی در این زمینه باید به سمت و سوی کشورها و شهرهای رو به توسعه، جهت دهد.
بررسی اثرگذاری محلات شهری بر میزان رضایت مندی شهروندان از کیفیت زندگی در شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی فرارشته ای است که طی دهه های اخیر بسیاری از شاخه های علوم انسانی بدان توجه کرده اند. این مفهوم در تحلیل های اجتماعی و اقتصادی درباره توسعه جوامع شهری نیز مطرح شده و بر منابع موجود در شهرها تأکید دارد؛ بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تأثیر شرایط محلات شهری بر میزان رضایت مندی شهروندان از کیفیت زندگی در شهر کوهدشت است. نوع پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش و ماهیت توصیفی تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش ۹۵هزار نفر جمعیت ساکن در شهر در نظر گرفته شده است که با خطای ۰۵/۰ و حجم نمونه ۳۲۲ پرسش نامه محاسبه شده است. پرسش نامه به صورت تصادفی بین مردم توزیع شده تا اصل فرصت بین مردم به طور مساوی تقیسم شود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش های تحلیل کمّی و کیفی استفاده شده است. نتایج نشان داد که بیشتر شرکت کنندگان از قلمرو جغرافیای و محیط طبیعی رضایت کامل داشته اند و از قلمرو کالبدی ناراضی بودند، به طوری که در بین قلمروها، قلمرو جغرافیا و محیط بالاترین و قلمرو کالبدی پایین ترین میانگین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. همچنین نتایج نشان داد که محله کونانی ها دارای بالاترین رتبه و محله شیراوند دارای پایین ترین رتبه در بین محلات شهری از لحاظ کیفیت زندگی در محدوده مورد مطالعه بوده است.
تحلیل و ارزیابی سرمایة اجتماعی شبکه های خرد توسعه در راستای توسعة پایدار محلی (مطالعة موردی: پروژة بین المللی RFLDL، شهرستان سرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایة اجتماعی بین گروهی یا برون گروهی، به ارتباطاتی اشاره دارد که به جای اتکا به مشابهت های فردی و هویت مشترک، به علایق مشترک می پردازند و از مهم ترین مؤلفه های اجتماعی توسعة پایدار محلی و منطقه ای است. اعتماد و مشارکت اجتماعی از ابعاد مهم سرمایة اجتماعی قلمداد می شوند. این مفهوم در پژوهش حاضر، در چهار روستای دوست آباد، بسطاق، زنگویی و شهر سه قلعة شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی سنجش شد. در این منطقه، پروژة بین المللی RFLDL با هدف توانمندسازی جوامع محلی و جلب مشارکت مردمی در احیای مناطق خشک عملیاتی شد. در این پروژه گروه های خرد توسعة روستایی مبنای مشارکت و ظرفیت سازی اجتماعی قرار می گیرند. در این مقاله میزان سرمایة اجتماعی در شبکة ذی نفعان محلی با هدف دستیابی به توسعة پایدار در مناطق چهارگانة تحت پوشش پروژة RFLDL بررسی شد. برای این منظور با استفاده از پرسشنامه های تحلیل شبکه ای و مصاحبة مستقیم با کنشگران شبکه (اعضای گروه های خرد توسعه در چهار منطقه)، پیوندهای اعتماد و مشارکت مطالعه شدند. شاخص های سطح کلان شبکه ازجمله تراکم، تمرکز، اندازة شبکه، میانگین فاصلة ژئودزیک و نسبت پیوندهای برون گروهی به درون گروهی محاسبه گردید. نتایج این مطالعه نشان از اندک بودن میزان اعتماد، مشارکت، انسجام و سرمایة اجتماعی پیش از اجرای پروژة RFLDL دارند. پس از اجرای این پروژه تغییراتی از این دست رخ داد: میزان شاخص ها ی مذکور افزایش یافت و به حد متوسطی رسید،سرعت گردش و تبادل اعتماد و مشارکت بین افزایش یافت و اتحاد و یگانگی بین افراد بالا رفت، میزان پیوندهای برون گروهی یا پلی دوبرابر شد، سرمایة اجتماعی برون گروهی بین چهار منطقه افزایش یافت، که بر کاهش مطرودیت اجتماعی، افزایش رفاه اجتماعی و مشارکت گستردة ساکنان اثرگذار خواهد بود.
بررسی شاخصه های توسعه پایدار در محله های حاشیه نشین مطالعه موردی: محله قلعه کامکار قم
حوزههای تخصصی:
امروزه اسکان غیررسمی در شهرها به عنوان معضلی اساسی به شمار می رود، رشد سکونتگاه های غیررسمی و نامنظم، شکل گیری جزیره های فقر در حاشیه و درون شهرها به دلیل حذف اقشار کم درآمد از نظام برنامه ریزی و یا لحاظ نکردن آن به صورت فعال و به عنوان گروه های هدف در سیاست گذاری ها، تخریب محیط زیست، فقدان خدمات شهری، نزول زیربناهای موجود ازجمله بحران های مربوط به این موضوع هستند. این مقاله باهدف شناخت شاخصه های کالبدی، جمعیتی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی توسعه پایدار، هم چنین میزان برخورداری از خدمات سعی در تحلیل و بررسی سطوح پایداری محلات را دارد. محدوده موردمطالعه شهر قم بوده و به صورت موردی محله قلعه کامکار این شهر موردبررسی قرار خواهد گرفت. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی بر پایه پیمایش است و از ابزار پرسشنامه و مصاحبه به جهت جمع آوری اطلاعات میدانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق نیز شامل کلیه خانوارهای ساکن در محله قلعه کامکار شهر قم است که بر اساس آمار موجود، 9019 خانوار می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و واریانس به دست آمده از پیش آزمون با سطح اطمینان 95/0،370 خانوار محاسبه شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که محله قلعه کامکار قم از مشارکت اجتماعی و تعلق شهروندی پایینی برخوردارند و ازنظر برخورداری از خدمات ارائه شده در این محله در سطح مطلوبی قرار ندارد، هم چنین با توجه به گسترش فقر و بیکاری حاشیه نشینان بیش تر در معرض آسیب های اجتماعی اند. شایان ذکر است که وضعیت اسفبار زندگی و شکاف عمیق بین سطح زندگی در این محدوده با بافت اصلی شهر، از ویژگی های منحصربه فرد این محله است. به طوری که عواملی از قبیل مهاجرت از نقاط فقیر روستایی، فقر ساکنان و هم چنین، ناکارآمدی مدیریت شهری از سطوح کلان تا خرد این مسئله را ایجاد و تشدید کرده است.
ارزیابی میزان فاصله محله های بافت فرسوده پیرانشهر از سطح پایداری
حوزههای تخصصی:
احیای مجدد بافت های فرسوده به منظور ارتقای کیفیت آن ها امری حیاتی است، اما در گام نخست، ارزیابی میزان پایداری این محله ها به منظور سنجش فاصله آن ها از الگوی توسعه پایدار محله ای ضروری به نظر می رسد. بر همین مبنا پژوهش حاضر باهدف ارزیابی میزان فاصله محله های بافت فرسوده پیرانشهر از سطح پایداری به نگارش درآمده است. پژوهش حاضر برحسب هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی می باشد. روش جمع آوری داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه بوده و بدین ترتیب داده ها از جامعه آماری تحقیق (378 خانوار) به روش نمونه گیری تصادفی گردآوری گردید و با استفاده از مدل الکتره، وضعیت پایداری محله ها مشخص شد که نتایج بدین صورت می باشد: محله «سید قطب» به عنوان «محله بافاصله نسبتاً کم از سطح پایداری»، محله های ملارضا و زرگتن بافاصله متوسط، قپان بافاصله زیاد، دولی گراو، قیزقپان، کهنه خانه بافاصله نسبتاً زیاد و کانی کهنه خانه نیز در فاصله بسیار زیاد از سطح پایداری قرار دارند. از دلایل قرارگیری محله سید قطب در فاصله نسبتاً کم از سطح پایداری، می توان به موقعیت مناسب محله در جوار مرکز شهر، سهولت دسترسی به خدمات عمومی، روند مناسب نوسازی و توجه مدیریت شهری اشاره کرد که شاخص های دیگرِ پایداری را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. از ویژگی های محله های بافاصله زیاد نیز وجود جمعیت غیربومی، درصد اشتغال بالای جمعیت در مشاغل غیررسمی، روند نامناسب نوسازی، ارزش نسبتاً پایین زمین، دسترسی نامناسب به کاربری های خدماتی و کم توجهی مدیریت شهری می باشد. همچنین ازلحاظ برخورداریِ محله ها از شاخص های پایداری، «بیش ترین نابرابری» متعلق به شاخص «دسترسی» و کم ترین نابرابری مربوط به شاخص «تعلق» بوده است.
کنش ارتباطی زمینه ساز تحقق مشارکت شهروندان در فرایند توسعه شهری (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تغییر رویکرد به مقوله توسعه باعث شده است که مقولات انسانی نظیر مشارکت به عنوان عامل اصلی برای دستیابی به توسعه شهرها مطرح گردد. این تحولات ادبیات برنامه ریزی شهری در کشورهای در حال توسعه (از جمله ایران) را دچار تحول کرده است، به طوری که بیشتر کارشناسان در این کشورها بر لزوم مشارکت در راستای تحقق توسعه شهری تأکید دارند. با وجود این تأکید و حتی تغییر ساختار مدیریت شهری در ایران (تشکیل شوراهای شهر)، هنوز عدم تحقق مشارکت به عنوان یکی از موانع مهم دستیابی به توسعه مطرح است. تحقیق حاضر نیز به دنبال بررسی این موضوع در شهر گرگان است. تحقیق در سه مرحله توصیف، تبیین و تحلیل به انجام می رسد. نتایج تحقیق در مرحله توصیف نشان می دهد که در فضای موجود شهر گرگان، شهروندان به طور بالقوه تمایل زیادی برای مشارکت دارند، منتها این ذهنیت در عرصه عمل به فعلیت نمی رسد و میزان مشارکت نهادی این افراد پایین است. همچنین آنها آشنایی چندانی با مفهوم شورای شهر به عنوان تجلی جامعه مدنی و فلسفه پیدایش آن ندارند و بیشتر مراجعات آنها به شورای شهر نشان دهنده این ناآگاهی است. نتایج تحقیق در مرحله تبیین بر طبق نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس نیز نشان می دهد که آراسته نبودن فضای شهر گرگان با اصول مورد نظر نظریه کنش ارتباطی سبب فاصله ارکان اصلی شهر (شهروندان، شورای شهر به عنوان عالی ترین نمود جامعه مدنی و شهرداری به عنوان مهم ترین نهاد اداره کننده شهر) از یکدیگر شده است. فضایی که مشخصه اصلی آن ضعف اعتماد است. این فضا مانع مهمی برای تحقیق مشارکت در بعد رسمی و نهادی شده است. نتایج تحقیق در مرحله تحلیل نیز نشان می دهد که تقدم مدرنیسم و مدرنیزاسیون بر مدرنیته (بدون فراهم بودن زمینه های فکری مدرنیته) سبب شده است که نمودهای حاصل از مدرنیسم و مدرنیزاسیون (شوراهای شهر) در این شهر در انتقال معنای خویش ناکام باشند. همچنین در قسمت پیشنهادها نیز تأکید می گردد آراسته شدن فضای شهر گرگان با اصول نظریه کنش ارتباطی می تواند زمینه مناسبی برای نزدیکی ارکان اصلی شهر به یکدیگر، افزایش اعتماد و همچنین فراهم آمدن بسترهای لازم برای انتقال معنای شورای شهر به عنوان تجلی جامعه مدنی گردد.
سنجش امکان پذیری به کارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در برنامه ریزی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی، انگاشتی کلیت باور، نسبی، پیچیده و چندبُعدی است که به تمام ابعاد فضایی برنامه ریزی (چون اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، سازمانی و زیست محیطی) و زمینه های عینی و ذهنی زندگی در مقیاس های فردی و جمعی مربوط می گردد. سیستم برنامه ریزی شهری در ایران از این انگاشت در دستورکار برنامه ریزی شهری بهره نبرده و سازوکار قابل به کارگیری برای آن تعریف نشده است. در شهر اصفهان نیز با وجودی که ارتقاء کیفیت زندگی به عنوان یک هدف در دستورکار سیستم برنامه ریزی شهری قراردارد ولی در جنبه های محتوایی و روندکاری برنامه ریزی شهری ردپای انگاشت کیفیت زندگی قابل ردیابی نیست. این کاستی، ارتقاء کیفیت زندگی را با محدودیت روبه رو کرده است و در نتیجه نشانگرهای کیفیت زندگی در دوره ده ساله 1382 تا 1392، به ویژه در زمینه های مرتبط با کیفیت اشتغال، مسکن، نیروی انسانی و امنیت اجتماعی، نشان از کاهش سطح کیفیت زندگی دارند. این مقاله دارای اهداف سه گانه نخست) ردیابی جنبه های محتوایی و روندکاری برنامه ریزی شهری در اصفهان، دوم) سنجش امکان پذیری چگونگی راه اندازی، مناسب سازی و به کارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم برنامه ریزی شهری در اصفهان و سوم) بحث در مورد چگونگی اثرگذاری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی بر سیستم برنامه ریزی شهری در اصفهان در راستای ارتقاء کیفیت زندگی، است. به منظور دستیابی به اهداف مقاله یک فرایند توصیفی، اکتشافی و تجویزی متشکل از سه مرحله طراحی و پیموده شده است: مرحله نخست این فرایند به چیستی های مرتبط با زمینه های نظری و فنی انگاشت کیفیت زندگی، ارتقاء کیفیت زندگی و سیستم های گزارش دهی کیفیت زندگی می پردازد. مرحله دوم به سنجش کیفیت زندگی در شهراصفهان با به کارگیری روش ممیزی اجتماعی بر پایه مقیاس گذاری لیکرت، ونیز به سنجش بود و نبود و ردیابی جایگاه سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در این شهر می پردازد. در مرحله سوم، سنجش امکانپذیری به کارگیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در سیستم و سازوکار برنامه ریزی شهری در اصفهان در دو جنبه محتوایی و روندکاری با استفاده از روش تحلیل محتوای متون سازمانی و اسناد برنامه های شهری اصفهان و نیز با استفاده از روش مصاحبه با کارشناسان انجام شده است. نتایج سنجش ها نشان از آن دارد که ارتقاء کیفیت زندگی در شهر اصفهان وابستگی مستقیم به تدبیر و شکل گیری سیستم گزارش دهی کیفیت زندگی در دستورکار سیستم برنامه ریزی شهری دارد. این کار نیازمند تمهیدات و دگرگونی های لازم در برقراری هماهنگی در ابعاد فضایی برنامه ریزی و نیز جنبه های محتوایی و روندکاری در سیستم برنامه ریزی شهری است.
ارزیابی پتانسیل ها ی مناطق شهری جهت توسعه الگوی بوم شهر نمونه مطالعه: مناطق شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مطرح شدن ایده توسعه پایدار، چالش های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی موجود در شهرها بیش از هر زمان دیگر مورد توجه قرار گرفت. رشد شهرها و در پی آن افزایش جمعیت شهری، علاوه بر معضلات اجتماعی و اقتصادی، صدمات زیست محیطی جبران ناپذیری به دنبال داشته به طوری که آینده بلند مدت شهرها به دلیل تحمیل هزینه های غیر قابل جبران بر محیط زیست، به خطر افتاده است. بنابراین، برنامه ریزان شهری، جهت دستیابی به اهداف توسعه پایدار اقدام به طراحی های همگام با محیط زیست نمودند که اکوسیتی یا به عبارتی بوم شهر نمونه ای از آنها است.شهر اصفهان به عنوان سومین کلانشهر کشور، علیرغم دارا بودن پتانسیل های طبیعی جهت تبدیل به بوم شهر، ازجمله شهرهایی است که رشد روزافزون آن می تواند چالش های فراوانی در پی داشته باشد به همین دلیل پژوهش حاضر در پی یافتن منطقه مناسب جهت پیاده سازی الگوهای بوم شهر در آن و طراحی همگام با توسعه پایدار شهری است. روش پژوهشحاضر توصیفی- تحلیلی است.از تکنیک تحلیل عاملی و خوشه ای در محیط نرم افزارSPSS جهت ارزیابی و اولویت بندی مناطق 14 گانه شهر اصفهان استفاده شدهاست.برای دستیابی به هدف مذکور از شاخص های توسعه پایدار با رویکرد بوم شهریاز قبیل شاخص های زیست محیطی، حمل و نقل، اجتماعی و کالبدی بهره گرفته شده است.نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از 14منطقه شهری اصفهان، منطقه 12 بالاترین پتانسیل، منطقه 4 دارای پتانسیل متوسط و منطقه 9 کم پتانسیل ترین و سایر مناطق شهر اصفهان (78 در صد مناطق) به لحاظ برخورداری از پتانسیل لازم جهت تبدیل به بوم شهر محروم می باشند. بین میزان برخورداریمناطق از فضاهای سبز شهری و پتانسیل مناطق جهت تبدیل به بوم شهر رابطه مثبت ولی اندکی وجود دارد.بنابراین تنها عامل برخورداری از فضاهای سبز در منطقه برای طراحی بوم شهر کافی نبوده بلکه زیرساخت های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی محل نیز باید در حد قابل قبولی باشد.
سنجش کیفیت زندگی در قلمرو بافت فرسوده شهری مطالعه موردی: منطقه 9 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف سنجش کیفیت زندگی شهری در بافت فرسوده منطقه 9 شهرداری تهران و با انگیزه ارایه یک الگو به منظور ارزیابی کیفیت زندگی و شناخت مؤلفه های مؤثر بر آن، طراحی شده است و سعی بر آن دارد که با توصیف و تبیین مفهوم کیفیت زندگی و بافت فرسوده، شاخص های تأثیر گذار بر آن، نحوه ارتباط این شاخص ها و نحوه سنجش آنها را در بافت فرسوده شهری بررسی نماید. بنابراین مبنای سنجش کیفیت زندگی در بافت فرسوده منطقه 9 شهر تهران، معیار رضایتمندی از کیفیت زندگی شهری از دیدگاه ساکنین است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش اسنادی- پیمایشی است. در واقع با بررسی ادبیات تحقیق و متون مرتبط با کیفیت زندگی معیار های مورد نظر استخراج گردید ( شیوه ی استقرایی) و سپس با استفاده از شیوه ی پیمایشی ابعاد رضایتمندی از زندگی از منظر ساکنین جمع آوری و با استفاده از تکنیک های تحلیلی سنجیده شد. نتایج مبین این مطلب است که وضعیت رضایت از ویژگی های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی معنادار بوده و نشان از کیفیت پایین در این شاخص ها دارد. بنحوی که عامل حمل و نقل، مسکن، حکمروایی شهری و دسترسی تفریحی بیشترین تاثیر را در میزان رضایتمندی از بافت فرسوده منطقه 9 شهر تهران را دارا هستند.
پدافند غیرعامل و ضرورت ایجاد کاربری های چند منظوره: رویکردی جدید درآینده نگری توسعه و امنیت پایدارشهری با تأکید بر زلزله خیزی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب پژوهش ها در زمینة کاهش خسارت های ناشی از زلزله، حول محور روش های ساخت وساز واحدهای ساختمانی برای افزایش مقاومت بنا در برابر زلزله بوده است. با توجه به اینکه شهر تاریخی- فرهنگی تبریز، یکی از زلزله خیزترین شهرهای ایران محسوب می شود، این مقاله با توجه به داده ها و نقشه های وضع موجود این شهر و استفاده از داده های طرح جامع و تفصیلی آن، به ویژه کاربری اراضی شهری، به نقش راهبردی و ضرورت ایجاد کاربری های چندمنظوره در آینده نگری توسعة شهری در این شهر زلزله خیز می پردازد. همچنین نقش پدافند غیر عامل در شهر را در بعضی از حوزه های راهبردی برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، مانند بررسی های طبیعی و استقرار کاربری اراضی شهری و... مطالعه می کند. درنهایت، ضرورت ایجاد و توجه به کاربری های چندمنظوره در طرح های توسعه و عمران شهری را بررسی می کند. سپس با توجه به نتایج GIS، با تأکید بر موقعیت راهبردی (ارتباطی، اقتصادی- صنعتی) و زلزله خیزی شهر تبریز، محدوده ها و مناطق دارای پتانسیل ایجاد کاربری های چندمنظوره را مشخص می سازد. درنهایت، با توجه به ضوابط و ملاحظه های پدافند غیر عامل، الگویی بهینه در برنامه ریزی کاربری اراضی شهری به دست می دهد که حاصل آن، امنیتی پایدار برای توسعة آتی شهر و امنیت ساکنان آن است.
تحلیل توزیع فضائی کاربری مسکونی از طریق بررسی تراکم های شهری و نقش آن در توسعه پایدار شهر (مطالعه موردی : شهر میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونت مهم ترین کارکرد شهری است که همواره بیشترین اراضی شهرها را دربرمی گیرد و قلمروهای مهم و متنوعی را در کنار یکدیگر قرار می دهد. نکتة بسیار مهم در مکان گزینی کاربری مسکونی، ضرورت های ارتباطی و زیست محیطی است. در پژوهش حاضر با رویکرد قیاسی و توصیفی- تحلیلی، وضع توزیع فضاهای مسکونی شهر میاندوآب ارزیابی شده و انواع تراکم مانند تراکم خالص مسکونی، تراکم خالص شهری یا تراکم کلی مسکونی، تراکم ناخالص شهری و تراکم ساختمانی مسکونی بررسی می شود. سپس ضمن تحلیل و مقایسة وضعیت کاربری مسکونی شهر میاندوآب و تراکم های شهری با استانداردهای کاربری مسکونی، میزان تراکم و نیاز به زمین با کاربری مسکونی، در مناطق مختلف شهر مشخص می شود. نتایج نشان می دهد میاندوآب، به دلیل مهاجرپذیری بالا و الحاق روستاهای اطراف به محدودة قانونی شهر، تراکم های متفاوتی در مناطق مختلف شهر دارد؛ به طوری که 3/60 درصد سطح شهر، تراکم خالص مسکونی بین 201 تا 250 نفر دارد که نشانة وجود واحدهای مسکونی بزرگ و دارای محوطة باز بیشتر و نیز وجود زمین های خالی بین آن هاست. از نظر تراکم خالص شهری، 86/46 درصد کل سطح شهر، تراکم بین 51 تا 100 نفر دارد که جزء تراکم های بسیار کم برای شهر محسوب می شود. تراکم ناخالص شهری، فقط در بخش کوچکی از شهر (22/3 درصد) زیاد است که بر بافت های قدیمی آن منطبق است، درحالی که بیش از نصف مساحت شهر، تراکم ناخالص کمتر از 50 نفر در هکتار دارد. نتایج نشان می دهد بیشترین تراکم ساختمانی این شهر بین 30 تا 50 درصد است که مهم ترین علت آن، الحاق روستاها به محدودة شهر و وجود فضاهای باز بیشتر در واحدهای مسکونی آن هاست.
الویت بندی شاخص های شهر خلاق با استفاده از مدل تحلیلی شبکه ANP مورد مطالعه مناطق شهری 1 و 4 شهر زنجان
حوزههای تخصصی:
شهر باید بتواند محیط ی ج ذّاب ب رای ج ذب و پ رورش اس تعدادها، نوآوری ها وایده ها باشد و بتواند از ایده و خلّاقیت افراد چه اف راد خ اص و ویژه مثل هنرمندان، دانشمندان، نویسندگان و چه از ایده ه ای ش هروندان عادی در جهت حل مسائل اساسی و نی ز در جه ت پای ه ری زی رش د و توسعه ای خلّاق بهره ببرد . هدف این مقاله بررسی مؤلفه های شهرخلّ اق درمناطق شهری زنجان در راستای حرکت به سوی ایجادمناطق خلّاق می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش بررس ی آن توص یفی -تحلیل ی اس ت. جامعه آماری پژوهش منطقه 4 ) شهرک کارمندان ( و 1 )مرکز شهر( که شامل 32 محله است و شاخص های تحقیق ش امل )تکنول وژی، کیفی ت زن دگی، شرایط اجتماعی و فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه انسانی خ لاق ( 15 زیر شاخص برای شهر خلّاق می باشد. با بررسی های صورت گرفته پ س از طبقه بندی داده ها نسبت به تهیه مدل تحلی ل ش بکه ANP اق دام گردی د، مدل ANP شامل خوشه ها و گزینه های متعدد با استفاده از نرم اف زار م دل تحلیل شبکه تولید و نتیجه بررسی های صورت گرفته در ن رم اف زار م ورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت به دلیل حجم وسیع خروج ی ه ا ب ه تعدادی از آنان در این مقاله اشاره گردیده است . نت ایج نش ان م ی دهن د شاخص سرمایه اجتماعی با امتیاز 295666/0 رتبه اول و شاخص تکنولوژی با امتیاز /2502500 دارای رتبه دوم که امتی از ب الاتری نس بت ب ه دیگ ر شاخص ها دارند. در نهایت می توان گف ت ک ه منطق ه 4 ش هر زنج ان ب ا وضعیت مطلوب و استانداردهای شهر خلاق مطابقت دارد ولی منطقه 1 نی از به برنامه ریزی و مشارکت هرچه بیشتر مسئ ولین و س اکنان احس اس می شود
سنجش میزان زیست پذیری منطقه ی دو شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه زیست پذیری شهری گفتمانی نیرومند را در توسعه ی شهری و طراحی شهری بازتاب می دهد که در پیشینه ی برنامه ریزی شهری رواج پیدا کرده است. چنین گفتمانی به وجود ارتباط مطلوب بین محیط شهری و زندگی اجتماعی اشاره می کند. زیست پذیری شهر ازیک سو گواه تأثیر و جذابیت قوی شهر است و ازسوی دیگر ارتباطات و آثار شهری را از طریق جذب سرمایه گذاری بیشتر و منابع انسانی و فرهنگی شدت می بخشد. بنابراین، زیست پذیری شهر با شهر سالم، شهر اکولوژیک و توسعه ی پایداری شهری ارتباط نزدیکی دارد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان زیست پذیری در سطح محلات منطقه ی دو شهر سنندج انجام شده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. برای سنجش میزان زیست پذیری محلات، داده های حاصل از پرسش نامه های تکمیل شده ی ساکنان با استفاده از نرم افزارهای Arc Gis, Excel, Spss تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از آن است که بین ابعاد اصلی زیست پذیری محلات تفاوت چندانی وجود ندارد. از نظر توزیع فضایی، ابعاد سه گانه به صورت یکسان پخش نشده اند و توزیع فضایی به صورت خوشه ای است. همچنین رتبه بندی محلات بر اساس شاخص کل زیست پذیری نشان دهنده ی آن است که محله ی خسروآباد با امتیاز 279/3 در رتبه ی اول و محله ی شریف آباد با امتیاز 228/2 در رتبه ی آخر قرار گرفته است
تحلیل کیفیت پایداری نواحی شهری با استفاده از تکنیک ELECTRE (نمونه موردی: شهر ابهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دهه 1980 به بعد توسعه پایدار به عنوان مفهوم اصلی و بنیادی در راهبرد حفاظت جهانی سازمان ملل و در گزارش برانت لند قرار گرفت. توسعه شهری پایدار نیز اهمیت بسزایی را در دل مفهوم توسعه پایدار دارد. شهرنشینی شتابان، هم زمان با ظهور و تکامل سرمایه داری در ایران، انباشت سرمایه، تمرکز فضایی ابزار تولید بیشتر در شهرها انجام شد که نتیجه ای جز توسعه ناپایدار شهری در برنداشت. از این رو هدف اصلی این پژوهش، تحلیل کیفیت پایداری توسعه ی نواحی شهر ابهر می باشد. روش شناسی تحقیق، رویکرد کمی تحلیلی است. در بخش مبانی نظری از روش اسنادی، و از روش ELECTRE برای رتبه بندی نواحی شهر ابهر از لحاظ شاخص توسعه پایدار استفاده گردید. در جهت تحلیل کیفیت پایداری توسعه نواحی شهر ابهر، با بررسی ادبیات تحقیق و همچنین مطالعات اکتشافی در سطح نواحی شهر، در نهایت با توجه به موجودیت داده ها و اطلاعات در رابطه با نواحی چهارگانه شهر، 20 شاخص در در سطح نواحی شهر ابهر مورد بررسی قرار گرفت. یافته های حاصل از تحقیق بیانگر تفاوت نواحی چهارگانه شهر ابهر از لحاظ شاخص های پایداری توسعه شهری می باشد. به طوری که ناحیه 2 رتبه یک را در بین نواحی کسب کرد و به ترتیب نواحی 1، 4 و 3 در مرتبه ی بعدی از لحاظ شاخص های مورد مطالعه می باشد. به طور کلی می توان این نکته را ذکر کرد که در شهر ابهر نابرابری به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه پایدار بین نواحی چهارگانه زیاد بوده و توزیع و پراکندگی بین نواحی در تمامی شاخص ها وجود دارد. بنابرین نیاز به برنامه ریزی مطلوب تر در جهت دستیابی به توسعه پایدار در نواحی چهارگانه شهر، ضروری می باشد.
ارزیابی عوامل موثر بر پایداری توسعه محله در فرایند برنامه ریزی شهری (نمونهموردی: محله سنگ سیاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پارادایم پایداری به طور گستردهای به منظور پدید آوردن دنیایی که در آن انسانها بتوانند با عدالت و به گونه ای شایسته در کنار یکدیگر زندگی کنند، مطرح گردیده است. از طرفی دیگر یکی از بسترهایی که انسان در آن پرورش یافته و بسیاری از نیازهای خود را در آن برآورده می کند، ""محله""است. تا قبل از انقلاب صنعتی و رشد فزاینده شهرها، محلات شهری رشدی تدریجی داشتند و ضمن حفظ ارزش های طبیعی، اجتماعی و کالبدی خود، به نیازهای نسبتاً ثابت ساکنین پاسخ می دادند. اما در عصر جدید به تبع افزایش جمعیت و رشد سریع شهرها، محلات شهری، فرصت نیافتند تا خود را با مقتضیات جدید محلات شهری وفق دهند. به همین علت، به دلیل بی پاسخ ماندن بسیاری ازنیازهای ساکنین، بی سامانی ها و اختلالات زیادی بر این محلات حاکم گردید. نگرش توسعه پایدار محله که حاصل تلفیق دو رویکرد توسعه محله ای و توسعه پایدار است، تلاش می کند با تقویت و بهبود فضاهای کالبدی محله، تعاملات اجتماعی مؤثر را افزایش دهد و از این مسیر به افزایش حس تعلق به مکان، مسؤولیت پذیری و ارتقاء سرمایه اجتماعی نایل گردد. در این مطالعه، پس از بررسی ادبیات نظری موضوع، معیارهایی متناسب با شرایط نمونه موردی (سنگ سیاه) انتخاب شده و سپس با استفاده از روش های آماریِ متناسب با سطح سنجش متغیرها، شرایط هر کدام از معیارهای مؤثر بر پایداری محله سنگ سیاه مورد سنجش قرار گرفته است، روش تحقیق، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت، روش علّی(پس از وقوع) است. به عبارت دیگر، پس از بررسی برنامه ریزی محله ای پایدار در قالب مبانی، معیارهای توسعه پایدارمحله ای، با استفاده از گردآوری های میدانی(توزیع پرسش نامه در بین ساکنین محله مورد مطالعه)، مورد ارزیابی قرار می گیرد و در پایان، پس از تحلیل اطلاعات، الگوی مداخله، با تأکید بر استفاده از الگوی توسعه پایدار محله ای، ارائه می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که، معیارهای هویت و خوانایی، پویایی و سازگاری، دسترسی به شبکه ارتباطی و خدمات، احساس تعلق، تنوع و سرزندگی، ظرفیت قابل تحمل محله و امنیت و ایمنی بر پایداری محله سنگ سیاه موثر است. مطالعات کلی نشان داد که میزان پایداری محله سنگ سیاه 76/4 است و به صورت معنا داری از عددپنج، که آن را به عنوان شاخص بررسی پایداری در نظر گرفته شده است، پایین تر است. از بین معیارهای بررسی شده معیارتراکم و ظرفیت قابل تحمل محله بیشترین ضریب تأثیر(0. 975) را بر پایداری محله دارد و معیار امنیت و ایمنی(751/0) کمترین تأثیر پایداری بر محله دارد.
سنجش میزان سرمایه اجتماعی، مشارکت و توسعه پایدار شهری مورد شناسی؛ منطقه سه کلانشهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم اینکه رهیافت مشارکتی و توجه به مردم، به عنوان بهره برداران نهایی از نتایج طرح ها و برنامه ریزی های شهری، مقوله ای است که طی دهه های اخیر مورد توجه صاحب نظران حوز برنامه ریزی شهری قرار گرفته، ولی مقوله سرمایه اجتماعی اغلب به دست فراموشی سپرده شده است. حال مسئله اساسی و سؤال اصلی تحقیق آن است که سرمایه اجتماعی، عوامل مؤثر در افزایش یا کاهش آن، محور ها، معیارها، شاخص ها و به طور مشخص ابعاد مشارکتی آن و نقش و تأثیر این بعد از سرمایه اجتماعی در توسعه پایدار شهری چیست؟ از این رو هدف از انجام این پژوهش، سنجش میزان مشارکت شهروندی، به عنوان یکی از ابعاد مهم سرمایه اجتماعی می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و از ابزار پرسشنامه جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. با توجه به تعداد نمونه موردنیاز که بر اساس فرمول کوکران 320 عدد تعیین گردید، پرسشنامه ها در منطقه سه، شهر زاهدان توزیع و پس از تکمیل و تلفیق با یافته های اسنادی، با استفاده از نرم افزار آماری Spss18و آزمون T-Test یک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل های کمی و کیفی این پژوهش حاکی از آن است که شهروندان منطقه سه کلانشهر زاهدان از نظر میزان مشارکت در امور شهر در وضعیت خوب و بالاتر از حد متوسط قرار دارند.بنابراین، مسئولین اجرایی و مدیریتی شهر می توانند از این پتانسیل و استعدادی که در بین شهروندان نهفته است با برنامه ریزی های منسجم و منظم این توانایی های بالقوه را به مرحله فعلیت رسانده و به منظور ارتقا کیفیت کاردکرهای شهری و زندگی شهروندان بیش از گذشته از آن بهره گیرند.