فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت به همراه گسترش رفاه اقتصادی و تغییر الگوی مصرف، بحران جدیدی به نام پسماند را در سکونتگاه های روستایی به وجود آورده است. بنابراین، حفظ محیط زیست سکونتگاه های روستایی (از بعد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی) از طریق عوامل ساختاری (نهاد مدیران محلی) اهمیت بسیاری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر عملکرد دهیاران بر مدیریت پسماند سکونتگاه های روستایی در بخش ساربوک از شهرستان قصرقند است. روش شناسی این پژوهش از نظر ماهیت، توصیفی تحلیلی (همبستگی) و از لحاظ هدف کاربردی با استفاده از شیوة مطالعة کتابخانه ای اسنادی و پیمایشی برای پاسخ گویی به پرسش های تحقیق است. از جامعة آماری تحقیق، 212 سرپرست خانوار روستایی در 15 روستای دارای دهیاری به کمک فرمول کوکران با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده ها و اطلاعات پژوهش با کمک پرسشنامه گردآوری شدند و برای تحلیل آنها از روش های آماری (میانگین، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندمتغیره) در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل عملکرد دهیاران بر مدیریت پسماند سکونتگاه های روستایی نشان دادند که شاخص های مربوط به جمع آوری و نگهداری (51/0)، حمل ونقل (467/0)، دفع نهایی (43/0) و مشارکت (324/0) در بالابردن کیفیت عملکرد دهیاران تأثیر فراوانی دارند؛ اما متأسفانه شاخص تفکیک و بازیافت (148/0) هیچ گونه اثرگذاری مثبتی بر کیفیت عملکرد دهیاران در سطح منطقه نداشته است. بررسی عملکرد مدیران محلی بر مدیریت پسماند سکونتگاه های روستایی بخش ساربوک به تفکیک روستا نیز نشان داد که روستای ساربوک (مقدار آمارة 803/0) و حمیری (مقدار آمارة 648/0) در رتبه های اول و دوم دارای میزان عملکرد و اثرگذاری بالا و رضایت بخشی هستند.
نقش تعاونی های تولیدی در توانمندسازی زنان روستایی استان فارس مطالعه موردی: تعاونی روستایی زنان همایجان سپیدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توانمندسازی زنان ضمن اینکه وسیله ای برای رسیدن به اهداف توسعه ای دیگر قلمداد می شود، خود به تنهایی نیز هدف است. در دهه های اخیر، توانمندسازی به عنوان سازوکاری برای افزایش کیفیت زندگی کاری و شخصی زنان مطرح شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی تأثیر تعاونی تولید روستایی زنان همایجان- که از تعاونی های موفق در ایران است- بر توانمندسازی زنان است. روش تحقیق این پژوهش، مطالعة موردی است. برای تعیین نمونه در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. داده ها از طریق پرسشنامه ای که 123 نفر از اعضای تعاونی آن را تکمیل کردند، جمع آوری شد (300 =N). تأثیر عضویت در تعاونی بر توانمندی اعضا، در ابعاد توانمندی اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، خانوادگی و توانمندی روانی اندازه گیری شد. روایی ظاهری پرسشنامه در نشستی با حضور متخصصان تأیید شد و پایایی آن نیز از طریق آزمون پیشاهنگ به دست آمد. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که تعاونی روستایی زنان همایجان تأثیر اندکی در توانمندی زنان عضو، در ابعاد مختلف توانمندی اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، خانوادگی و روانی داشته است. نتایج همچنین حاکی از آن بود که میزان رضایت اعضا از تعاونی و هیئت مدیره، و میزان درآمد اعضا مهم ترین متغیرهای تأثیرگذار بر توانمندی اعضای تعاونی است.
بررسی توانمندی روان شناختی اعضای تعاونی های تولید روستایی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود ضرورت توانمندی روانی کشاورزان برای توسعه، در مطالعات توسعه روستایی چندان کاری در این زمینه انجام نشده است. به همین دلیل توانمندی اعضای تعاونی های تولید روستایی به عنوان نقش آفرینان توسعه جوامع محلی و ملی در استان فارس از منظر توانمندی روانی و ویژگی های مؤثر بر آن مطالعه شدند، زیرا تشکل ها در این زمینه نقشی مهم دارند. بنابراین، با پیمایش و نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده و ابزار پرسشنامه، 150 کشاورز عضو تعاونی های تولید روستایی و 150 کشاورز غیرعضو، مصاحبه شدند. یافته ها نشان داد که کشاورزان اعضای تعاونی های مورد مطالعه توانمندی روانی مناسبی دارند، که با افزایش روحیه استقلال، عزت نفس، اعتماد به دیگران و شایستگی های خود، توانمندی شان ارتقا می یابد. برخی عوامل نظیر ""رضایت شغلی""، ""شرکت در کلاس های آموزشی""، ""سطح ارتباطات"" و ""سطح تحصیلات"" در میزان توانمندی مذکور تعیین کننده است.
مشارکت شوراهای اسلامی روستایی در حفاظت از منابع طبیعی: مطالعه ای در مناطق جغرافیایی تحت حفاظت استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفاظت از منابع طبیعی نه تنها به فنّاوری، بلکه به نهادها و سازمان هایی وابسته است که در سطح محلی در مدیریت آن دخالت دارند. سازمان های محلی مانند شوراهای اسلامی، هم یک گزیدار در ایجاد یک چارچوب سازمانی پایدار و مناسب برای مدیریت منابع طبیعی محسوب می شوند و هم یک عامل مؤثر در جلب همکاری و مشارکت آحاد جامعه هستند. به همین دلیل بسیاری از کشورها به دنبال تشویق و بکارگیری ظرفیت مشارکتی اجتماعات محلی در قالب ساماندهی به تشکل ها و شوراهای مختلف می باشند. وجود شوراهای اسلامی روستایی در ایران، که هم گسترش وسیعی دارند و هم از پشتوانه قانونی و حقوقی برخوردارند، باعث شده است که یک ظرفیت قابل توجه برای حفاظت مشارکت محور از منابع طبیعی فراهم باشد. مقاله حاضر با درک اهمیت این موضوع به تشریح قابلیت های مشارکتی شوراهای اسلامی روستایی در ایجاد یک نهاد یا سازمان اجتماعی پایدار به منظور حفاظت از محیط زیست طبیعی می پردازد و در آن به نتایج یک تحقیق پیمایشی اشاره شده است که با هدف بررسی ایستار و ساختار مشارکتی شوراهای اسلامی روستایی به منظور حفاظت از منابع طبیعی انجام گرفته است. نتایج این پژوهش که درباره شوراهای اسلامی 52 روستای واقع در مناطق جغرافیایی تحت حفاظت محیط زیست فارس انجام شده است نشان می دهد که بُعد مشارکتی ساختار سازمانی شوراهای اسلامی نسبتاً مناسب است و از این نظر، شوراهای اسلامی آمادگی ایفای نقش نهاد حفاظتی در زمینه محیط زیست را دارند. این در حالی است که ایستار اعضای شوراهای اسلامی مورد مطالعه هم نسبت به مشارکت عمومی و هم نسبت به حفاظت از منابع طبیعی در حدّ مطلوبی است و آنان خواستار همکاری در حفاظت از منابع طبیعی در سطوح بالای مشارکت هستند، به طوری که میانگین وزنی مشارکت آنان در سطح مشارکت تابعی قابل ارزیابی است. این در حالی است که بیشتر اعضای شوراهای اسلامی معتقد به فعّالیت این شوراها در نظارت بر حفاظت از منابع طبیعی هستند و زمینه های تصمیم گیری و اجرا، به ترتیب در مراتب بعدی قرار دارند. تفویض مناسب اختیار به منظور افزایش قدرت تصمیم گیری شوراهای اسلامی، مشارکت تعاملی ادارات و سازمان ها با شوراهای اسلامی در حفاظت محلی از منابع طبیعی، توجه به ارتقاء نگرش اعضای شوراهای اسلامی نسبت به مشارکت عمومی و قائل شدن نقش نظارتی در حفاظت از منابع طبیعی برای شوراهای اسلامی از پیشنهادات تحقیق حاضر می باشند.
سنجش نگرش اعضای شورای اسلامی روستاها به اولویت شاخص های کیفیت زندگی در نواحی روستایی (نمونة موردی: روستاهای شهرستان دهگلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر سنجش نگرش اعضای شورای اسلامی 13 روستای شهر دهگلان در استان کردستان نسبت به اولویت شاخص های کیفیت زندگی در نواحی روستایی این منطقه است. این هدف باعث آشکارشدن اولویت توجه به بهبود شاخص های کیفیت زندگی در ناحیة موردبررسی خواهد شد.
روش: پژوهش حاضر براساس روش توصیفی– تحلیلی است که مبنای گردآوری داده ها به صورت پیمایشی با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. محدودة موردمطالعه 13 روستای واقع در شهرستان دهگلان استان کردستان است که برای اولویت سنجی شاخص های کیفیت زندگی روستایی در این روستاها از نظرات 26 نفر از اعضای شورای اسلامی این روستاها بودند، بهره برده شده است. برای تحلیل داده های به دست-آمدة حاصل از نظرات کارشناسان، از مدل تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی(FDAHP) استفاده شده است.
یافته ها: نتایج مطالعه درزمینة ارزیابی و سنجش کیفیت زندگی درمیان روستاهای موردمطالعه براساس شاخص های شناسایی شده برای ارزیابی کیفیت زندگی در ابعاد مختلف، نشان داد که شاخص کیفیت بهداشت و سلامتی اجتماعی دارای بیشترین وزن ها در وزن های حداقل، میانگین و حداکثر فازی ( )شده است. همچنین، با کسب 311/0 امتیاز وزن غیرفازی یا دیفازی شده نهایی دارای بیشترین اولویت دربین شاخص های کیفیت زندگی روستایی از دیدگاه کارشناسان منتخب روستاهای موردمطالعه می باشد. پس از این شاخص، به ترتیب شاخص کیفیت مسکن و ابعاد کالبدی با شناسة Cبا 289/0 امتیاز و کیفیت زیرساخت های روستایی با شناسة F و با 121/0 امتیاز فازی در رتبه-های دوم و سوم اولویت شاخص های کیفیت زندگی در روستاهای 13گانة مورد مطالعه قرار دارند.
محدودیت ها/ راهبردها: نبود استاندارد مدونی برای تعریف کیفیت زندگی با توجه به متعددبودن تعاریف متفاوت از کیفیت زندگی از چالش های اصلی این پژوهش می باشد.
اصالت و ارزش: پژوهش حاضر از این نظر دارای اهمیت است که کیفیت زندگی را از جنبه های عینی و ذهنی بررسی کرده است و به نتایج قابل توجه در هر دو جنبه دست یافته است.
نگرش روستاییان به توانایی های زنان در مدیریت اجرایی روستا (مطالعه موردی روستاهای پلتکله و بالاپاپکیاده شهرستان لنگرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی و شناخت نگرش مردم روستایی به حضور و توانایی زنان در عرصه مدیریت اجرایی روستاست. از این رو کوشش نگارندگان، دستیابی به نتایجی درباره تحولات روی داده در دیدگاه جامعه روستایی است. برای انجام مطالعه میدانی، دو روستا از توابع شهرستان لنگرود بررسی شده اند. حجم نمونه 240 نفر از این روستاها تعیین شده، و برای جمع آوری اطلاعات، تکنیک پرسشنامه در قالب روش پیمایشی به کار رفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن اند که تفکیک جنسیتی بازی های بچه گانه، تفکیک جنسیتی رفتار، ایفای نقش های جنسیتی، آموزش متناسب با جنس، تقسیم کار جنسیتی و همچنین جنسیتی بودن صفات مدیریتی و سن و تحصیلات، دارای رابطه معنی داری با نگرش پاسخ گویان به توانایی زنان در مدیریت اجرایی روستاست. نتایج حاصل از بررسی دیدگا ه ها و مقایسه زنان و مردان این دو روستا مشخص می سازد که زنان نگرشی مثبت تر از مردان به توان مدیریت اجرایی خود دارند. این در حالی است که مردان عمدتاً به تفکیک جنسیتی در امور مختلف معتقدند. البته شدت این تفکیک رو سوی تحول دارد و از جمله مثلاً تحصیلات دختران پذیرفته شده است. تفکیک جنسیتی در انجام کارهای منزل نیز اندک اندک تحول می یابد و به همکاری بیشتر مردان می انجامد. در جامعه روستایی نیز اشتغال زنان، پذیرفته شده است.
ارزیابی آثار کالبدی اجرای طرح هادی روستایی از دیدگاه روستاییان مطالعه ی موردی: دهستان کرخه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزدیک به سه دهه از اجرای طرح های هادی در نواحی روستایی کشور می گذرد و صرف اعتبارات ملی در مراحل مختلف تهیه و اجرای آن، تحول گسترده در زمینه های کالبدی- فضایی، مانند دگرگونی در بافت کالبدی روستا، تغییر در الگوی ساخت مساکن، هماهنگی در شبکه ی معابر روستا و تسهیل در امر رفت و آمد روستاییان را فراهم آورده است. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی آثار کالبدی اجرای طرح هادی روستایی در دهستان کرخه در شهرستان اهواز است. این پژوهش، بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیّت و روش، توصیفی- تحلیلی است و در چهار بعد مسکن، شبکه ی معابر، کاربری اراضی و بهداشت محیط در نتیجه ی اجرای طرح های هادی روستایی انجام شده است. برای گردآوری اطلاعات، از تلفیق روش های اسنادی و میدانی استفاده شده و بر اساس آن با توجه به حجم جامعه ی آماری (1333 خانوار)، حجم نمونه خانوارها بر پایه ی فرمول کوکران برابر 298 خانوار به دست آمده است. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد، میزان اثرگذاری طرح هادی در روستاها در هر چهار بُعد رابطه ی معناداری دارند. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که اجرای طرح هادی روستایی در عمل موجب بهبود در متغیّرهای مورد بررسی به ترتیب در مسکن روستایی، شبکه ی معابر، بهداشت محیط و کاربری اراضی در سطح دهستان کرخه شده است که به معنای ایجاد بافت فیزیکی نسبتاً منظم و مناسب برای سکونتگاه های روستایی است.
نقش مدیریت در توسعة جوامع روستایی برای مقابله با مخاطرات زلزله (مطالعة موردی: دهستان زاغة شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش مدیریت در توسعة جوامع روستایی برای مقابله با مخاطرات زلزله در دهستان زاغة شهرستان خرم آباد است؛ بنابراین، مدیریت و برنامه ریزی برای مقابله و پیشگیری از این مخاطرات و آثار زیان بار آن ها، در زمرة اهداف این تحقیق مطرح است.
روش تحقیق: نوع تحقیق کاربردی، روش مورداستفاده توصیفی- تحلیلی است و برای گرد آوری داده ها، از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) استفاده شده است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه ای، فریدمن و رگرسیون چندمتغیره و نرم افزار GIS بهره گرفته شده است.
یافته ها: براساس آزمون t نمونه ای، تفاوت معناداری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی وجود دارد و این تفاوت از مطلوبیت عددی نیز به شکل منفی ارزیابی و برآورد شده است. همچنین، آزمون فریدمن نشان می دهد که بیشترین میانگین رتبه ای به ظرفیت های کالبدی- محیطی و کمترین آن، به ظرفیت های نهادی، اجتماعی و اقتصادی اختصاص یافته است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون نشان دهندة این است که بین عوامل چهارگانة اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی- محیطی، رابطة کاملاً معنی دار وجود دارد.
محدودیت ها/ راهبردها: در منطقة موردمطالعه، ازیک سو، توجهی به قرارگرفتن روستاها در مسیر گسل ها نشده است و در این منطقه، ساخت وساز بسیار روبه گسترش است و درصورت بروز زلزله، با اثرات جانی و مالی زیادی مواجه خواهند شد و ازسوی دیگر، مردم منطقة موردمطالعه از روش های مقابله با این بحران چندان اطلاعی ندارند.
راهکارهای عملی: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت روستاهایی که در مسیر گسل ها قرار دارند، بیشتر درمعرض آسیب پذیری و خسارات های جانی و مالی هستند؛ بنابراین، قبل از بحران باید به آن توجه ویژه ای کرد.
اصالت و ارزش: اهمیت پژوهش حاضر در این است که مدیریت می تواند علاوه بر آگاه کردن مردم با اثرهای ناشی از وقوع زلزله و اجرایی کردن دستورالعمل بحران، برای پیشگیری از وقوع زلزله و به حداقل رساندن خسارات مالی و جانی در محدودة موردمطالعه وارد عمل شود.
بررسی ارتباط بین عملکرد سازمانی و مهارت های کارآفرینی مدیران محلی روستایی (مطالعه موردی دهیاران استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد کارشناسان، کارآفرینان موتورهای قدرتمند رشد اقتصادی، تولید ثروت و بهبوددهندة حتمی کیفیت، تعداد و تنوع فرصت های شغلی برای فقرا و روستاییان هستند. دهیاران به عنوان مدیران روستایی و صاحبان منابع و اختیارات درخور توجه، در صورت داشتن مهارت ها و روحیات کارآفرینی می توانند نقش مهمی در عمران و توسعه روستایی ایفا کنند. در این راستا مطالعة حاضر با هدف سنجش مهارت های کارآفرینی دهیاران استان قزوین و شناسایی ارتباط بین مهارت های کارآفرینی دهیاران مورد مطالعه با عملکرد دهیاری ها و خصوصیات فردی آنها به اجرا در آمد. رویکرد غالب مطالعه، پیمایشی و جامعه آماری دهیاران استان قزوین 320 نفر بودند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه از 125 نفر از دهیاران استان در سال 1389 که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده با انتساب اپتیمم انتخاب شده بودند، گردآوری شد. برای ارزیابی روایی مقیاس از آماره آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب 77/0 حاکی از همسانی درونی مورد قبول گویه های مورد استفاده است. همچنین برای ارزیابی اعتبار مقیاس ها، از دیدگاه های گروهی از متخصصان استفاده شد. تحلیل داده ها در نرم افزار spss انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که مهارت کارآفرینی دهیاران مورد مطالعه در حد متوسط (24/3) است. همچنین بین مهارت های کارآفرینی و عملکرد دهیاری ها، سطح تحصیلات، میزان مشارکت در فعالیت های اجتماعی، شرکت در دوره های آموزشی دهیاران، درآمد کارآفرین و خانوادة او و نیز میزان تعامل با نهاد ها و سازمان های مرتبط ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
نقش مدیریت محلی در توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی؛ (مطالعه موردی: شهرستان آران و بیدگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود زمینه و پشتوانه های قانونی برای ایفای نقش مدیریت محلی و مداخله در فرایند توسعة روستا و از جمله توسعه و گسترش فیزیکی سکونتگاه های روستایی، بررسی نقش آفرینی و میزان تأثیرگذاری مدیریت روستایی سطح خرد نیازمند کنکاش و تحقیق است. مقالة حاضر به ابعاد مختلف فرایند توسعة فیزیکی سکونتگاه های واقع در محدودة یک حوزة روستایی پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و به لحاظ روش غالب تحقیق پیمایشی است. این تحقیق مبتنی بر روش اسنادی و میدانی (پرسشنامه) در 11 روستای دارای طرح هادی، واقع در محدودة شهرستان آران و بیدگل، و با مراجعه به 11 دهیار و 22 عضو شورای اسلامی و 192 خانوار نمونه انجام شد. برای طراحی پرسشنامه، در آغاز، تعدادی نماگر، در قالب هفت معیار عمده، انتخاب شد و سی تن از متخصصان حوزه های مطالعاتی مرتبط (جغرافیا، برنامه ریزی روستایی، مدیریت، جامعه شناسی)، با استفاده از روش دلفی، آن را ارزیابی و تأیید کردند. سنجش پایایی نیز، با استفاده از روش آلفای کرونباخ، برای پرسشنامة ساکنان محلی معادل 913/0 و برای پرسشنامة مدیران 807/0 محاسبه شد. یافته های تحقیق بر نقش آفرینی و تأثیرگذاری مدیریت محلی در توسعة کالبدی روستایی صحه می گذارد. در همین زمینه، جز در معیار مسکن، در معیارهای مورد بررسی بین دیدگاه دو جامعة آماری تفاوتی معنادار وجود دارد. در عین حال، از طریق آزمون اندازه گیری مکرر تفاوتی معنادار بین معیارهای توسعة کالبدی روستاهای نمونه آشکار شد. در نهایت می توان نتیجه گرفت که، به رغم غیر مشارکتی بودن فرایند تهیه و اجرای طرح های کالبدی روستایی، به دلیل تأثیرگذاری نتایج حاصل از اجرای طرح هایی مانند طرح هادی در زندگی ساکنان روستا و حساسیت مدیریت محلی (شورای اسلامی و دهیاری) برای انجام دادن وظایف قانونی دخالت آنان نه فقط در مرحلة اجرا، بلکه در فرایند تهیه و تصویب طرح های کالبدی ضرورت تام دارد.
وضعیت رضایت روستاییان و عوامل مرتبط با آن از عملکرد دهیاری ها (مطالعه موردی: روستاهای استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایت مردم از عملکرد دهیاری ها نشانه توفیق مدیریت روستایی در زمینه های مهمی چون افزایش اثربخشی و پاسخگویی است. پرسش های اصلی این تحقیق این است که رضایت مردم از عملکرد دهیاری ها چه وضعیتی دارد؟ میزان رضایت از دهیاری ها در مقایسه با ارزیابی عملکرد مردم از سازمان دهیاری ها چگونه است؟ گونه شناسی رضایت از دهیاری ها از نگاه مردم، در چه محورهایی و با چه وزنی قرار دارد؟ و اینکه آیا متغیرهای زمینه ای بر رضایت از دهیاری ها تأثیر معناداری دارند یا خیر؟ تحقیق با روش پیمایشی انجام شده است و 200 نفر پاسخگو از 9 روستای شهرستان های قزوین، آبیک و البرز که به روش نمونه گیری تصادفی از روستاهای با ارزیابی عملکردی سازمانی بالا، متوسط و پایین، به پرسش ها پاسخ داده اند. یافته های تحقیق نشان می دهند که نزدیک به 70 درصد از پاسخگویان از عملکرد دهیاری ها در روستاهای شان رضایت دارند و هرچه ارزیابی عملکردی سازمانی از دهیاری بهتر باشد، میزان رضایت در روستا بیشتر می شود. این میزان از رضایت برای سازمانی که حدود یک دهه از فعالیت آن می گذرد، درخور توجه است. در تبیین این یافته می توان به دو عامل عام بودن دهیاری و رفع نسبی نابسامانی ناشی از برهم خوردن مدیریت روستایی از دهه 1340 خورشیدی به این سو اشاره کرد. دهیاری ها توانسته اند در روستاهایی که فاقد مدیریت بوده اند با انجام کارهای عمرانی مانند آسفالت معابر و تأمین پاکیزگی محیط، رضایت نسبی را کسب کنند.
بررسی عوامل اثرگذار بر مدیریت کاربری اراضی روستایی در شهرستان ممسنی (با استفاده از مدل ترکیبی TOPSIS- SWOT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زندگی مدرن امروزی با توجه به سطوح مختلف فعالیت های اقتصادی و اجتماعی افراد که منجر به شکل گیری نیازها، خواسته ها و انتظارات جدید از فضای پیرامونی آنها شده، تقاضا برای زمین و دخل و تصرف در آن نیز دچار تحول گردیده است. در این میان سکونتگاه های روستایی دارای پیشینه ای هماهنگ از نظر معیشتی و هویتی با زمین، نحوه بهره برداری و تغییر کاربری از این منبع کمیاب در راستای خلق فضاهای محل سکونت خود می باشند. که با توجه به تغییر در نوع معیشت، فضای کالبدی– ساختاری روستاها و سطوح فکری و رفتاری روستائیان نحوه ی استفاده از زمینِ درون روستاها نیازمند مدیریتی جامع و اتخاذ سیاست های راهبردی به منظور ایجاد نظام آمایش سرزمین درون روستاها می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت، از نوع توصیفی تحلیلی است، که به بررسی استفاده مناسب از زمین های روستایی و عوامل اثرگذار بر مدیریت کاربری اراضی روستایی در سکونتگاه های بخش مرکزی شهرستان ممسنی پرداخته است. به منظور تحلیل داده ها یافته های مقدماتی تحقیق را در مدل «SWOT» مورد بررسی قرار داده و 10 نقطه قوت، 11 تهدید، 10 فرصت و 10 ضعف بررسی و 18 استراتژی ارائه شده است. در نهایت با بهره گیری از تکنیک «TOPSIS» نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت های منتج شده از دیدگاه صاحبنظران رتبه بندی شدند. بر اساس یافته ها استراتژی تدافعی (WT)، بهترین روش در جهت برنامه ریزی و مدیریت اراضی زراعی روستاهای مورد مطالعه شناخته شد. همچنین بر این اساس نتایج تکنیک تاپسیس تهدیدها بیشترین تأثیر را در بهینه سازی و توسعه متعادل کاربری اراضی روستایی دارد و در رتبه دوم فرصت ها قرار می گیرند. از این رو برای بهینه سازی و توسعه متعادل کاربری اراضی در این بخش استراتژی تدافعی می بایست در اولویت قرار گیرد.
ارزیابی عملکرد نهادها و سازمان های مرتبط با پایداری روستاها مورد: بخش دهدز در شهرستان ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه روستاها بخش مهمی از توسعه یک کشور را بر عهده دارند که بایستی همانند نقاط شهری به آن ها توجه و نگاه خاص شود. این توجه خاص مرهون عملکرد مناسب نهادها و سازمان های مرتبط با نواحی روستایی در راستای توسعه آنها است که نتیجه آن به برنامه ریزی و توسعه منطقه ای-ملی منجر خواهد شد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی عملکرد نهادها و سازمان های مرتبط در پایداری روستاها در راستای توسعه منطقه ای به صورت مطالعه موردی در بخش دهدز شهرستان ایذه می باشد. روش تحقیق ازنظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را ازنظر مکانی روستاهای بخش دهدز شهرستان ایذه و ازنظر جمعیتی، افراد ساکن در این روستاها تشکیل می دهند. مجموع افراد این روستاها،13161 نفر بوده که با توجه به حجم جامعه آماری و عدم دسترسی به تمامی آنها، بر اساس فرمول کوکران نمونه آماری مناسب به تعداد 315 نفر انتخاب و داده ها از طریق پرسش نامه در سطح روستاها و افراد جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد نهادها و سازمان ها ازنظر اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی-فیزیکی در پایداری روستاها با سطح معناداری کمتر از 005/0، مناسب و در سطح متوسطی می باشد. تحلیل ناپارامتری همبستگی نیز نشان دهنده وجود رابطه مستقیم و معنی داری در سطح آلفای01/0 میان شاخص اقتصادی با شاخص های موردبررسی است؛ به گونه ای که با بهبود عملکرد نهادها و سازمان ها در هرکدام از شاخص های توسعه، دیگر شاخص ها بهبود و زمینه پایداری روستاها فراهم می شود.
مدیریت مواد زاید محیط زیست روستا و نقش آن در توسعه پایدار؛ با تأکید بر مشارکت های مردمی
حوزه های تخصصی:
نقش مدیریت محلی در توسعه اقتصادی نواحی روستایی شهرستان بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ایجاد نهاد دهیاری در سال 1377 به عنوان بازوی اجرایی شوراهای اسلامی در روستاها، شرح وظایفی با چهار محور به منظور تعیین نقش دهیاران در عرصه های روستایی پرداخته شد. یکی از زمینه های نقش آفرینی ای که برای دهیاران در نظرگرفته شده، بسترسازی برای بهبود فضای کسب وکار و در نهایت، پیشرفت در اقتصاد نواحی روستایی بوده است. با توجه به اینکه از اساسی ترین مشکلات نقاط روستایی، ضعف فضای اقتصادی آن است و از طرف دیگر، در وظایف نهادهای محلی و مدیریت این سکونتگاه ها همچون دهیاری ها، تلاش برای پویاسازی اقتصاد روستا تعریف شده، در این تحقیق تلاش گردیده تا به ارزیابی عملکرد نهادهای مدیریت محلی در زمینه اقتصادی پرداخته شود. جامعه آماری این تحقیق 72 نفر از دهیاران و رؤسای شوراهای اسلامی و 370 نفراز سرپرستان خانوار روستایی روستاهای نمونه شهرستان بهشهر بوده است. روش گردآوری اطّلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی از طریق تکمیل پرسشنامه در قالب طیف لیکرت و سؤالات تحقیق از طریق نرم افزار SPSS و نقشه ها با استفاده از GIS مورد تحلیل قرار گرفته است، بنا به یافته ها، عناصر مدیریت محلی توانسته اند برای رشد در زمینه هایی مانند بهبود زندگی روستائیان، گسترش توسعه صنایع و حضور گردشگران در فضاهای روستایی، بسترسازی نمایند. در این میان، مدیریت محلی روستایی در ناحیه بهشهر، توفیقات چندانی در کاهش فقر در نواحی روستایی نداشته است.
ارزیابی و تحلیل رضایت مندی مدیران محلی از خدمات سازمان های محلی مطالعة موردی: روستاهای شهرستان شیروان و چرداول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف سنجش و تحلیل رضایت مدیران محلی از عملکرد سازمان های محلی فعال در نواحی روستایی شهرستان شیروان و چرداول (استان ایلام) انجام شده است. حوزة پژوهش، تمامی روستاهای بالای 20 خانوار شهرستان است که در زمان پژوهش، شورای اسلامی داشته اند و جامعة آماری تحقیق نیز تمامی اعضای شورای اسلامی این روستاهاست. به دلیل ضرورت آگاهی از میزان رضایت روستاییان تمامی روستاها، مطالعه به صورت تمام شماری انجام شد و در مجموع، 445 پرسشنامة بسته از 168 روستای بالای 20 خانوار گردآوری شد. در این پژوهش، برای سنجش رضایت روستاییان از مدل شکاف کیفیت خدمات، برای تحلیل نتایج و ارزیابی نظر مدیران محلی از آزمون کای اسکوئر تک نمونه ای و برای مقایسه و سطح بندی رضایتمندی، از تحلیل خوشه ای استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد روستاییان، در مجموع از عملکرد سازمان های محلی، رضایت اندکی دارند. در این میان، روستاییان دهستان زردلان با امتیاز 5/3 (در بازة یک تا پنج) کمترین و روستاییان دهستان کارزان با امتیاز 53/3 بیشترین رضایت را از خدمات عمومی اعلام کردند. خدمات رسانة جمعی (رادیو و تلویزیون)، آنتن دهی موبایل، بیمة روستاییان و خدمات آموزش ابتدایی، بیشترین امتیاز رضایتمندی جامعة آماری را کسب کردند و در نهایت، نتایج تحلیل همبستگی نشان داد ارتباط مثبت و معناداری بین شاخص عمومی برخورداری، و ارتباط معکوس و معناداری بین شاخص میانگین فاصلة دسترسی با شاخص رضایت عمومی وجود دارد.
تحلیل نگرش کارشناسان به موانع و چالش های انتقال مدیریت آبیاری به بهره برداران، پژوهشی بر مبنای روش کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آبیاری کوچک مقیاس کلید معیشت روستایی و امنیت غذایی در کشورهای در حال توسعه می باشد، به ویژه در مناطق با بارش کم و نامنظم، و تبخیر زیاد که تولید محصول در مناطق خشک را محدود می نماید. با این حال، با وجود سرمایه گذاری های عظیم دولت در ایجاد و نوسازی برنامه های آبیاری خرد، برخی از این برنامه ها بعد ازخاتمه حمایت دولتی با ناکارآمدی و فروپاشی مواجه می گردند .در نتیجه، بسیاری از کشورها برنامه های انتقال مدیریت آبیاری از سیستم های دولتی به بهره برداران آب را از طریق اجرای سیاست های انتقال مدیریت آبیاری(IMT) و مدیریت مشارکتی آبیاری(PIM) در دستور کار خود قرار دادند. پژوهش حاضر تلاشی در جهت نگرش سنجی موانع و چالش های انتقال مدیریت آبیاری با استفاده از روش کیو می باشد.
۲. چارچوب نظری
بین دو سرنام PIM و IMT یک تمایز مهم وجود دارد. ویژگی کلیدی PIM، مشارکت کشاورزان در مدیریت سیستم هایی است که به آن وابستگی دارند. این که مستقیم یا غیر مستقیم مشارکت نمایند، یا به عنوان مالک یا مشاور نقش داشته باشند، در این تعریف بازگذارده شده است. مهم کمیت مشارکت می باشد، و برای شکل مشارکت قالب خاصی در نظر گرفته نشده است. ویژگی کلیدی IMT خارج شدن مدیریت از دستان دولت و قرار گرفتن در دستان کشاورزان می باشد، این که کشاورزان در مدیریت جدید سیستم مشارکت نمایند، از معنای IMT استخراج نمی گردد.
همان گونه که انواع مختلفی از تمرکززدایی وجود دارد. یعنی تمرکززدایی سیاسی، اداری و مالی، بنابراین مدل های مختلفی از انتقال مدیریت آبیاری وجود دارد. این مدل ها از لحاظ تمرکز، مقیاس، پاسخگویی واحد مدیریت و دامنه کارکردها و حقوق دارایی انتقال یافته به کشاورزان متفاوت هستند. مدل های اولیه IMT (۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰) بیشتر بر کشاورزی غیر فقیر، بازارگرا، بزرگ مقیاس و شبه تجاری نظیر مزارع بزرگ در ایالات متحده، مکزیک، نیوزلند و ترکیه تمرکز می نمود. هدف این مدل های اولیه، صرفه جویی در هزینه های دولتی، بهبود عملیات و نگهداری، بهره وری هزینه و حفظ یا افزایش بهره وری کشاورزی آبی بود. دولت به طور معمول آغازگر این امر بود و کلیه کارکردهای مالی و نگهداری و حفظ به کشاورزان انتقال می یافت. ولی مالکیت در دست دولت باقی می ماند.در مقابل، مدل های جدیدتر IMT (۱۹۸۰ و ۱۹۹۰) در جنوب و جنوب شرق آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا بر کشاورزی فقیر، کوچک مقیاس و بازار محلی گرا تمرکز نموده اند.در حالی که اهداف رسمی یعنی صرفه جویی در هزینه های دولتی، بهبود عملیات و نگهداری، بهره وری هزینه و حفظ یا افزایش بهره وری کشاورزی آبی، به قوت خود باقی است، IMT حتی اگر فقط موجب صرفه جویی در هزینه های دولتی و بهبود بهره وری مجموعه گردد، به طور فزاینده ای به عنوان یک رویداد موفق در نظر گرفته می شود.
ارائه الگویی به منظور شناسایی عوامل بسترساز موفقیت دهیاری ها (مطالعه موردی: دهیاری های دهستان بالادربند شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهیاری ها از نهادهای محلی مدیریت روستایی هستند که از سال 1377 با تصویب قانون ""تأسیس دهیاری های خودکفا در روستاهای کشور"" تأسیس شدند. بر مبنای آمار موجود، استان کرمانشاه از نظر تعداد دهیاری ها، پس از استان خراسان رضوی، رتبه دوم کشور را به خود اختصاص داده است. این در حالی است که با گذشت 8 سال از شکل گیری این نهاد جدید مدیریتی در روستاهای استان، تا کنون مطالعه ای در زمینه بررسی فعالیت دهیاری ها و عوامل بسترساز موفقیت این نهاد انجام نشده است. هدف از انجام تحقیق کیفی حاضر که با بهره گیری از روش تئوری بنیانی صورت گرفته، آن است که ضمن بررسی فعالیت دهیاری های دهستان بالادربند شهرستان کرمانشاه، عوامل بسترساز موفقیت این نهاد را از دیدگاه دهیاران شناسایی کند. جامعة مورد مطالعه، دهیاران دهستان بالادربند بودند که 12 نفر آنان به روش نمونه گیری هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های پژوهش با بهره گیری از تکنیک مصاحبه عمیق و گروه های متمرکز جمع آوری و در قالب سه مرحلة کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که بخش عمده فعالیت دهیاران مورد مطالعه، در زمینه اجرای طرح هادی روستایی و برنامه های خدمات عمومی بوده است و دهیاران مواردی نظیر حکمروایی محلی مطلوب، رضایت شغلی و ویژگی های فردی حرفه ای دهیار، تأمین امکانات، تجهیزات و منابع مالی مورد نیاز دهیاری را به عنوان عوامل بسترساز موفقیت این نهاد در انجام وظایف قانونی شان اثربخش دانستند. نتایج این مطالعه برنامه ریزان توسعه روستایی را یاری خواهد کرد تا با فراهم آوردن بسترهای لازم، زمینه تحقق مدیریت روستایی پایدار و اثربخش را مهیا سازند.
سنجش میزان آگاهی دهیاران از اصول مدیریت نوین روستایی (مطالعه موردی: بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان)
حوزه های تخصصی:
مدیریت نوین روستایی باید علاوه بردارا بودن اصول مدیریت همانند: رهبری، برنامه ریزی و سازماندهی و... بایستی معیارهایی همچون: جامع نگری و جمع گرایی، انعطاف پذیری و ابتکار گرایی، مشارکت جویی و... را در خود داشته باشد تا بتواند به جذب مشارکت مردم محلی، توانمند سازی آنها و توسعه ظرفیتی روستاییان اقدام نمایند. بر این اساس دهیاری ها که مهمترین بازوی اجرایی شوراهای اسلامی می باشند، به عنوان نماد مدیریت نوین و نوگرا قلمداد می شوند باید به کلیه خصیصه های مدیریت نوگرا آگاهی داشته باشند تا بتوانند با پیاده سازی اصول مدیریت نوین در جهت توسعه پایدار روستایی گام بردارند. در این راستا پژوهش کاربردی حاضر با این هدف انجام و سطح آگاهی های دهیاران بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان مورد سنجش واقع گردید. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر دو گروه دهیاران 18 روستای بخش و روستائیان ساکن در این روستاها می باشد. که در ارتباط با دهیاران از روش تمام شماری و در گروه روستاییان با بهره گیری از فرمول کوکران 175 پرسشنامه به صورت طبقه ای در روستاها و به صورت تصادفی در بین روستاییان توزیع گردید. نتایج پژوهش نشان از متفاوت بودن دیدگاه دوگروه دارد به گونه ای دهیاران بر آگاهی خود بر شاخصه های مدیریت نوین روستایی معتقدند اما در مقابل مردم محلی به این امر اعتقاد ندارند.
بررسی میزان تأثیر پایگاه اجتماعی دهیاران بر عملکرد آنان (مطالعه موردی: دهستان حسن آباد- اسلام آباد غرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل متعددی در کارآمدی دهیاران مؤثر است، یکی از این عوامل پایگاه اجتماعی آنان است. در این پژوهش پایگاه اجتماعى دهیاران در سه بعد سن، سواد و منزلت اجتماعی مورد بررسى قرار گرفته است. روش تحقیق به لحاظ هدف توصیفی – تحلیلی است. بنا به ماهیت دادها از آزمون تحلیل واریانس (Anova) استفاده گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن توسط تعدادی از متخصصان این حوزه و پایایی گویه ها نیز با آلفای کرونباخ سنجیده شد. جامعه آماری شامل 11 روستای بالای 50 خانوار با 1537 خانوار است که از طریق فرمول کوکران 267 سرپرست خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. یافته هاى تحقیق نشان داد که: بین عملکرد و سن دهیاران تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بدین معنی که دهیاران در گروه های سنی40 - 30، نسبت به بقیه گروه های سنی عملکرد بهتری (بیشتری) داشته اند. همچنین بین عملکرد و سواد دهیاران نیز تفاوت معنی داری وجود دارد. دهیاران دارای مدرک لیسانس نسبت به بقیه دهیاران با مدرک پایین تر از لیسانس موفق تر بوده و عملکرد بیشتری داشته اند، اما بین عملکرد و منزلت اجتماعی (لایه های پایین، متوسط و بالا) دهیاران نسبت دو شاخص فوق (سن و سواد)، تفاوت معنی داری کمتر مشاهده شده است، با وجود آن دهیارانی که به لحاظ منزلت اجتماعی در لایه های متوسط جامعه قرار دارند؛ در قیاس با دیگر لایه ها عملکرد بهتر (بیشتر) داشته اند.