بازنمایی واقعیت بر روی صحنه، منجر به پیدایش دیدگاه های متفاوت و یا حتی گاهی متضاد راجع به تئاتر رئالیستی می شود. گروهی، تئاتر رئالیستی را تئاتری می دانند که واقعیت«مکشوف » را، متعهدانه و متبحرانه، به معرض نمایش می گذارد. اما، گروهی دیگر، تئاتر رئالیستی را تئاتری می دانند که واقعیت را «خلق می کند» و پس از گذراندنش از فیلترهای پالایشی، بدون هیچ تعهدی نسبت به ارائ? واقعیت روزمره، آن را نمایش می دهد. در هر صورت، آنچه مسلم است، اینکه، تئاتر واقعگرا، تئاتری واقعی نیست. واقعیت در تئاتر، در یک فرایند تئاتریکال، «بازنمایی» می شود. همین عنصر «بازنمایی» است که واقعیت ارائه شده در هنر را تحریف کرده و به یک «واقعیت استیلیزه »، یا شیوه پردازی شده تبدیل می نماید. از این رو، در تئاتر، استیلیزاسیون ، هدف نیست، بلکه «روش» است، روشی است دیالکتیک که می خواهد واقعیت پنهان در مناسبات روزمر? اجتماعی بشر را به صورت توهمی از واقعیت و بر اساس ارتباط علت و معلولی افشا نماید. در فرایند شیوه پردازی، رئالیسم خام به «رئالیسم آگاه» تبدیل می شود. دراین پژوهش، ابتدا سعی داریم به تعریفی مشخص از واقعیت در ساختار تئاتر رئالیستی نایل شویم و به شیو? قیاسی، واقعیتِ حقیقی را با واقعیتِ شیوه پردازی شده تحلیل نماییم.
در حیاط غربی مسجد امام (شاه عباسی) اصفهان، واقع در میدان نقش جهان، قطعه سنگی در کنار دیوار شمالی نصب شده است که در تمام روزهای سال (365 روز) هنگام نیمروز، لحظه ظهر را بدون سایه نشان می دهد. آن گاه موذن بر گلدسته رفته مردم شهر را به نماز فرا می خواند. سنگ ساعت از دو بخش تشکیل شده است، یکی سنگ مستطیل شکل و دیگری سنگ مثلثی شکل که در کنار آن نصب شده و مجموعاً یک ذوزنقه قائم الزاویه را تشکیل می دهند و در هنگام نیمروز، آفتاب با زاویه 125 به بدنه جنوب غربی می تابد و با بدنه شمال غربی مماس می گردد. مسجد امام برای جهت گیری به سمت قبله 45 درجه به سمت جنوب غربی چرخیده است در حالی که میدان نقش جهان برای انطباق با تابش خورشید ?14 تا ?17 به سمت جنوب شرقی جهت گیری نموده است. اختلاف این دو زاویه در دالان ورودی مسجد شاه و همچنین در دالان ورودی مسجد شیخ لطف اله به نحو شگفت انگیزی انعکاس یافته است. این شگفتی در سنگ ساعت مسجد شاه نیز وجوددارد. این سنگ نیز توسط شیخ بهایی تنظیم شده و در مسجد شاه نصب شده است. سنگ ساعت مسجد شاه انعکاسی از دو زاویه مسجد به سمت (جنوب غربی) قبله و میدان به سمت (جنوب شرقی) دیگر می باشد. راز این سنگ تنها در نحوه تابش آفتاب نیست، بلکه در نحوه پوشاندن سایه توسط سنگ مثلثی شکل است که در این تحقیق چگونگی آن آشکار شده است.
مانندگی ترکیبات و اصطلاحات و برخی ویژگی های حوزه سبک شناسی، در بین شاعران مکتب ارّان و آذربایجان، خصوصاً خاقانی و نظامی، نکته ای است که عوامل جغرافیایی را نباید در پیدایش آنها نادیده گرفت. به همین سبب است که برخی تشبیه ها و کنایات و... در شعر خاقانی و نظامی و برخی شاعران آذربایجان تقریباً منحصر به فرد است. آنچه در این مقاله از نظر خوانندگان می گذرد، تحلیل چند تصحیف فراگیر، در شعر خاقانی است که این تصحیف در شعر نظامی نیز مشهود است. با توجّه به اینکه تصحیفِ مورد بحث، زاده ترکیبی است که این ترکیب، تقریباً ویژه خاقانی و نظامی و مجیرالدّین بیلقانی و برخی شاعرانِ دیگر بوده، این ترکیبِ خاصّ برای کاتبان و برخی مصححان، غریب به نظر رسیده و همین امر سبب ایجاد تصحیف در این گونه ترکیب ها شده است.
یکی از تقسیم بندی هایی که می توان جهت دسته بندی عکس ها قائل شد، تفکیک نمودن آنها از نظر میزان انطباق با واقعیت بیرونی و وفاداری به ثبت عینی رویدادها می باشد. از آنجا که تاکنون مرزبندی قاطعی بین عکس ها از این نظر انجام نپذیرفته است؛ در این مقاله سعی شده با یک دسته بندی کلی، عکس ها در سه گروه واقع گرا، انتزاعی و تجریدی تفکیک، و مرزبندی بین آنها مشخص گردد. بدین منظور در ابتدا معانی واژگان واقع گرایی، انتزاع و تجرید به ایجاز و اختصار مرور شده و سپس به بازشناسی خصوصیات آنها و تبیین مرزهایی جدید در این میان پرداخته شده است. گروه اول شامل عکس های واقع گرا، عکس های خبری و مستند را در خود جای می دهد که هدف اصلی آن ثبت کامل واقعیت به صورتی وفادارانه است. در گروه بعدی عکس های انتزاعی تفکیک شده اند که دارای برداشتی گزینشی از واقعیت بوده و سعی در ساده سازی واقعیت موجود دارند. در دسته بندی آخر، عکس های تجریدی قرار دارند که عکاس ارتباط خود را با طبیعت و ثبت واقعیت عینی قطع نموده و تصویر، دیگر محملی برای نمایش موضوعی از جهان محسوس نمی باشد. هدف این دسته از عکس ها این است که جهان درونی انسان را، بدون توسل به استعاره های جهان بیرونی بیان نماید. با چنین تعریفی می توان، مرزبندی تازه ای جهت تفکیک عکس ها در دسته بندی ای نوین، قائل شد.
بحث سمبولیسم در هنر‘ یکی از مهمترین مباحثی است که اندیشه صاحبنظران را همیشه به خود معطوف ومشغول ساخته است .همان گونه که از عنوان بحث بر می آید‘ نخست مقوله هنر و سمبولیسم هر کدام باید به تنهایی مورد شناسایی واقع شوند ودر مرتبه بعد‘ رابطه آن دو با یکدیگر موردمداقه و بررسی قرار گیرد. روش شناخت وکشف حقایق در حوزه مسایل نظری ‘مبتنی بر منطق وعقل است و دوستدار دانش (فیلسوف) ‘ با چون و چرا ونفی و اثبات قضایا‘ بسته به وسع وجودی و طاقت بشری در جستجوی کشف حقیقت بر می آید. بحر را غواص باید ای پسر بدیهی است که چون عقل بشر دارای محدودیت است ‘ شناخت او از حقایق نیز محدود خواهدبود. عقل جزیی تنها با ارتباط با عقل کل ومعرفت عرفانی مبتنی برشهودحقیقی ‘ که همان شهود معصوم است . به دلالت فطری به اذن الهی و عنایت و رحمت واسعه او‘ به قد رظرف وجودی خود می تواند حصار مدیریت را اندکی فراختر کند. نظربه اینکه قبل از شناخت مقوله سمبولیسم ‘ بحث در ارتباط آن با هنر و چگونگی ظهور سمبول در قالبهای مختلف هنری- که بحث روش شناسی در هنر (متدولوژی) را طلب می کند- راه به جایی نخواهد برد‘نخست عنوان سمبولیسم را مطلع بحث قرار می دهیم‘ تا انشاءالله چنانچه مجالی حاصل آمد و توفیق حق همراه شد ‘ در دیگر مباحث مرتبط با سمبولیسم نیز بحث کنیم. از منابع سودمندموجود در این زمینه ‘ کتاب انسان وسمبولهایش نوشته «کارل گوستاوبونگ» است. یونگ می نویسد: «چون اشیاء بی شماری درورای فهم انسانی قرار دارند ‘ما پیوسته اصطلاحات سمبولیک را به کار می بریم . تا مفاهیمی را نمودار سازیم که نمیتوانیم تعریف کنیم یا کاملا بفهمیم» درفرهنگ معین‘ جلد 5 (اعلام) ‘ سمبولیسم چنین تعریف می شود: «سمبولیسم شیوه ای است که حدود سال 1880 م.در ادبیات پیدا شد . شاعران سمبولیست معتقد بودند که شعر بایداز راه آهنگ کلمات‘ حالات روحی و احساسات راکه امکان بیان مستقیم آنها نیست به خواننده یا شنونده القاء کند. شیوه سمبولیسم همواره به این سه اصل کلی که عبارت است از :1- آهنگ کلام و رمز بیان2- هیجان3- استقلال ‘ توجه دارد. گروهی در آن اثری از عرفان پیشین شرق وغرب می بینند‘ عده ای آن را راهی برای پدید آوردن زبانی تازه در شعر می شمارند؛ وگروهی نیز وسیله ای برای بیان مطالب یا استفاده های دیگر می دانند‘ چنانکه اغلب سمبولیستها از اینکه می توانند با موسیقی رقابت کنند افتخار می نمایند. در سال 1880م.عده ای از شاعران جوان درعین وابستگی به جریان پارناس از چها رچوب خشک شعر پارناسیان قدم فراتر گذاشتند و هم بر ضد اشعار خشن پارناسیان برخاستند وهم با قاطعیت «فلسفه تحققی»(positivisme) وادبیات رئالیستی (واقع بینی ) و ناتورالیستی (طبیعت گرایی) ستیزه کردند. درآن زمان با اینکه فلسفه تحققی با عنوان مکتب ادبی ناتورالیسم برعرصه رمان و تئاتر فرمانروایی داشت. عصیان شاعرانه جدید به صورت کاملا تازه ای در برابر آن قد بر افراشت . فلسفه تحققی تنها به واقعیت متکی بود‘ اما سمبولیست ها از واقعیت گریزان و روگردان بودند و در حقیقت منکرواقعیت بودند. در نظر اغلب شاعران سمبولیست بیان واقعیت حال یا گذشته کار نفرت آوری بود.سمبولیست ها آنارشیست بودندو با همه مظاهر هنری‘ادبی وفلسفی گذشتگان سرناسازگاری داشتند .نخستین پیام آور سمبولیسمدرمیان شعرا «بودلر» بود که از طرفداران هنر برای هنر بود ولی با پیدا کردن این راه تازه ‘ شیوه نوی را بنیان گذاشت. بودلر با انتشار کتاب شعرش به نام گلهای شعر (les fleurs du mal) دنیای شعر را تکان داد ونسلی که درخلال سالهای 1857 تا 1880 م. می زیست ‘ بودلررا پیشوای خودشمرد. آنچه را که سمبولیست ها اساس مکتب خودقرار دادند . بودلر دراشعار کوچکی از قبیل مکاتبات (correspond-dances) وحیات پیشین la vie ) antArirure) بیان کرد. در نظر او دنیا جنگلی است پر ازعلایم و اشارات؛ وحقیقت ا زنظر مردم عادی پنهان است .فقط شاعر باید با قدرت ادراکش به تعبیر وتفسیر این علایم بپردازد . از دیگر پیشوایان بزرگ این شیوه می توان «ورلن» (p.verlaine) ‘«رمبو» (A.Rimbaud) و «مالارمه»(s.Mallarme) را نام برد.
از آنجا که باستان شناسی علم کاوش ادوار مختلف تاریخ می باشد ، به علت گذشت زمان مدارک مورد بررسی همواره بسیار محدود بوده است و در معرض تخریب و تحریف قرار دارند . این مدارک شامل اسناد مکتوب ، سکه ، هنرهای ظریفه ، نقش برجسته و می باشند ، از این میان نقش برجسته ها مانند کتابی مصور در خدمت باستان شناسان هستند . به همین دلیل نقش برجسته های آشوری سهم بسیار زیادی در تعیین معماری و هنر دوران تاریک تاریخ دارند . با مطالعه ی تصاویر حجاری شده توسط هنرمندان آشوری می توان هم سبک هنر آشور در ادوار مختلف و هم هنر و معماری شهرهای به تصویر در آمده را بررسی کرد ...
خانه ی سید رسول حسینی یکی از خانه های با ارزش ازمجموعه ی عمارت تاریخی خان است. عمارت خان در بافت میانی خوراسگان که یکی از قدیمی ترین بافت های تاریخی شرق شهر اصفهان می باشد، واقع شده است. این عمارت با داشتن قدمتی چندصد ساله و مساحتی حدود 2.2 هکتار، از جمله ی کم نظیرترین مجموعه خانه های تاریخی ایران است. هدف این پژوهش ابتدا بررسی خانه سید رسول حسینی و پس از آن نقد و ارزیابی طرح احیای پیشنهادی سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان برای این خانه و ارائه ی طرح احیای پیشنهادی برای آن است. تحقیق حاضر به خاطر تأملی که در ویژگی های تاریخی و فرهنگی می کند به روش تحقیق تفسیری تاریخی انجام می شود و دارای یک نمونه موردی خاص است و به خاطر نیازی که به توصیف های متعدد دارد و نقدی که در آن صورت می گیرد، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی هم استفاده شده است. در طرح ارائه شده توسط سازمان میراث فرهنگی برای خانه سید رسول حسینی کابری فروشگاه و کارگاه صنایع دستی در نظر گرفته شده بود اما انتخاب این کاربری جدید برای بنا نیاز به بررسی بیشتری دارد چراکه کاربری کارگاه صنایع دستی ممکن است چندان برای یک خانه ی تاریخی که با شواهد و مدارک موجود، به نظر می رسد که یک خانه باغ بوده است، سازگار نباشد، به آن لطمه وارد کند و در نهایت احیای موفقی صورت نپذیرد. در پژوهش حاضر به تحقیق در مورد کاربری سازگار با خانه ی سید رسول حسینی با تکیه بر اصالت و هویت تاریخی آن پرداخته می شود.