گرایش به تفکر انتقادی، خلاّقیت و نوآوری یکی از چالش های مهم مدارس هزاره ی سوم هستند که زمینه رشد و ارتقای دانش آموزان در موفقیت های تحصیلی و شغلی را فراهم می نماید. پژوهش حاضر به منظور مقایسه ی میزان گرایش دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه شهر تبریز در گرایش به تفکر انتقادی، خلاقیت و نوآوری بر اساس جو اجتماعی باز و بسته مدارس انجام شده است. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی سوم دوره ی دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 93-1392 که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 365 نفر انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های جو اجتماعی هالپین و کرافت، تفکر انتقادی ریکتس، خلاقیت عابدی و نوآوری کولز و واندن بروک استفاده شد که اعتبار پرسشنامه ها با استفاده از آلفای کرانباخ مناسب گزارش شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره(MANOVA) استفاده شد. نتایج حاصل نیز، نشان داد که میزان گرایش دانش آموزان دختر به تفکر انتقادی، خلاقیت و نوآوری براساس جو اجتماعی باز و بسته متفاوت است که از میان متغیرهای فوق، جو اجتماعی باز مدارس بیشترین تأثیر را بر گرایش به خلاقیت دانش آموزان دختر داشته است.
تفکر، گاهى شیطانى است و گاهى دینى. گاهى نیز تفکر دینى با حجابهایى از شیطنت آلوده مىشود که نیازمند اصلاح و ارشاد است.
تفکر دینى با ایجاد و تقویت ایمان، حیات معنوى را براى انسان به دنبال خواهد داشت که فراتر از حیات محدود مادى است. احیاى دینى، انسان را از حیوانیت تا قرب الاهى بالا مىبرد و در جهانبینى الاهى تحقق پیدا مىکند.
در زمان حیات استاد شهید مرتضى مطهرى؛، گروهى از روشنفکران با انگیزههاى دینى آمدند و تفکر دینى را در چارچوب یافتههاى فکرى و علمى جدید ارائه کردند؛ اما استاد، حقیقت تفکر و دین را به شایستگى درک کرده و بر احیاى انسان در بُعد فردى و جمعى با تفکر دینى کوشید و به جاى احیاى تفکر دینى، به احیاى دینى تفکر انسان همت گماشت. در این پژوهش نشان مىدهیم، شهید مطهرى بر این عقیده بود که تفکر دینى، مرگ و احیا ندارد؛ بلکه دین، چشمه جوشان حیات است که از حَىّ قیّوم سرچشمه گرفته و جریان یافته است و با فکر دینى مىتوان فرد انسانى و جامعه را زنده کرد. او در این مسیر، تمام اندیشههاى مادى را به چالش کشید تا با نشان دادن چهره مخدوش جهانبینى مادى، مردم را از محصور شدن در شؤون حیات مادى رهایى و تعالى بخشد و حیات معنوى را به جامعه معرفى نماید. و در این راستا، روشنفکران را به محور قرار دادن تفکر دینى فراخواند و نیروى سوم روشنفکرى را پایهگذارى نهاد.