فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی بر ابعاد عملکرد خانوادگی در زنان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره شاهد و ایثارگر اسلام آباد غرب در سال 1392 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 20 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ده نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. به گروه آزمایش بر اساس هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی با توجه به موضوعات، اهداف و پیشینه پژوهش طی ده جلسه آموزش داده شد. طول هر جلسه دو ساعت، تواتر جلسات به صورت هفته ای دو بار برای گروه آزمایش بود. ابزار پژوهش پرسشنامه عملکرد خانوادگی (FAD) بود. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) نشان داد که آموزش هوشهای اخلاقی، معنوی و فرهنگی بر ابعاد عملکرد خانوادگی زنان (حل مسئله، نقشها، ارتباط، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی و کنترل رفتار) تأثیر معنی داری داشته است. در کل، یافته ها لزوم گنجاندن برنامه آموزش هوش اخلاقی، معنوی و فرهنگی را در برنامه های آموزش خانواده و زوجین یادآور می سازد.
تبارشناسی معنای پس انداز زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پول ابزار و روان کننده مبادلات اقتصادی است که با گذشت زمان ابعاد اجتماعی آن گسترش یافته است و از یک ابزار صرفاً اقتصادی به ابزاری برای انجام مبادلات گوناگون تبدیل شده است. ارزش اقتصادی پول در جامعه در اشکال گوناگونی بروز می کند که یکی از آنها پس انداز، به معنای انباشت پول و استفاده از آن در شرایط خاص، است. زنان، به عنوان نیمی از جامعه، رویکرد خاصی به پول و پس انداز دارند و این پژوهش در صدد بررسی این نگاه و تغییرات استراتژی نگرش به پول و پس انداز در میان زنان متأهل است.
زنان مطالعه شده در این پژوهش شامل زنان متأهل شاغل و خانه دار، بین سنین 20 تا 70 سال، است که با روش کیفی پدیدارشناسی، مشاهده و درباره پس انداز با آنها مصاحبه شده است.
یافته های این تحقیق انواع پس انداز، چگونگی آن، شیوه انتقال، و مکانیزم و اشکال مصرف پس انداز را از نظر زنان نشان می دهد. همچنین نشان می دهد علی رغم این که پول ابزاری اقتصادی است، اما شرایط اجتماعی در نگرش و رفتار با آن تأثیر داشته و پس انداز را، که ماده اقتصادی دارد، به پدیده ای اجتماعی تبدیل کرده است.
8 مارس 84
بررسی دیدگاه زنان کُرد نسبت به الگوی ازدواج خویشاوندی در مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، نهاد خانواده تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. با توجه به ماهیت متفاوت جوامع انسانی، انتظار نمی رود تغییرات همه جا یکسان صورت گرفته باشد. هدف از این مقاله بررسی میزان عمومیت الگوی ازدواج خویشاوندی در میان زنان کُرد همسردار شهر مهاباد و تبیین دیدگاه آن ها نسبت به این الگوی ازدواجی است. داده ها با استفاده از پیمایشی که در سال 1391 در شهر مهاباد انجام شد و در آن 700 زن همسردار مورد مصاحبه قرار گرفتند گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد که 9/36 درصد ازدواج ها از نوع خویشاوندی است که در این میان، 2/23 درصد زنان با خویشاوندان نزدیک خود ازدواج کرده اند. بر پایه این بررسی، ازدواج خویشاوندی با سطح تحصیلات زنان رابطه ای معکوس دارد. زنانی که ازدواج خویشاندی را تجربه کرده اند، بیش تر از سایرین موافق ازدواج فرزند شان با خویشاوندان می باشند و تفاوتی در نگرش آن ها نسبت به ازدواج فرزندان دختر و یا پسر با فردی از افراد فامیل وجود ندارد. تحلیل های چند متغیره نشان داد زنانی که از استقلال بیش تری برخوردارند، سرمایه فرهنگی بالاتری دارند و نیز آن هایی که تحصیلات دانشگاهی دارند، بیش تر از سایرین مخالف ازدواج فرزندشان با خویشاوندان می باشند. نتایج، گویای آن است که تأثیر نیروهای نوسازی در تغییر الگوهای ازدواج در شهر مهاباد به طور همزمان در همه لایه های اجتماعی ظهور و بروز نیافته است.
ظهور دین داری گزینشی در میان دختران جوان شهر مشهد: ارایه یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخوردهای میان الگوهای زندگی سنتی-ایرانی با الگوهای زندگی غربی را به روشنی در جامعه امروز ایران می توان دید. دین داری اسلامی با الگوهای سنتی حیات اجتماعی ایرانی پیوند خورده است؛ آن چنان که جلوه های آن را می توان در ابعاد مختلف سبک زندگی ایرانیان یافت. در سبک زندگی ایرانی، محوریت با الگوهای دینی است و اغلب همه چیز در راستای ارزش های دینی سنتی جهت گیری شده است. یکی از مهم ترین نظام های ارزشی هر جامعه ای دین است که برای استواری خود نیاز به بازتولید آن در نسل های بعدی دارد. به نظر می رسد در جامعه نوین ایران، نقش دین در شکل دادن به سبک زندگی به خصوص سبک زندگی جوانان تغییر کرده است. به همین منظور، در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از روش نظریه زمینه ای و مصاحبه با جوانان دختر در شهر مشهد به فهم نوع دین داری در سبک زندگی ایشان رسید. بر این اساس، نمونه گیری هدف مند و با ملاک اشباع نظری هفت نفر از دختران شهر مشهد از تیپ های مختلف انتخاب شدند. یافته های به دست آمده شامل پنج مقوله عمده است که عبارت اند از مدارا، سلیقه فردی، کارآمدی بیشتر مادی، دوگانگی هویتی و سنت ستیزی. مقوله هسته ای نیز در این مقاله »دین داری گزینشی» است که دربرگیرنده مقولات فوق می باشد. دین داری گزینشی به این معناست که افراد در هر موقعیتی که قرار می گیرند و با توجه به شرایط موجود ممکن است از قسمتی از دین که با آن موافق هستند، پیروی کنند و بخش هایی از دین را که به اصطلاح مانع رسیدن آن ها به منافعشان می شوند را کنار می گذارند.
انتخاب اهدای تخمک: راهی برای رسیدن به مادری (مطالعة پدیدارشناختی تجربة زنان نابارور مراجعه کننده به پژوهشگاه رویان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از شیوة اهدای تخمک ازجمله فناوری های کمک باروری (ART) است که در سال های اخیر به دنبال موفقیت روزافزون آن به زنان ناباروری که به دلیل مشکلات تخمدان یا دیگر موضوع های پزشکی قادر به فرزندآوری با تخمک خود نیستند، امید بسیار زیادی برای رسیدن به آرزوی داشتن فرزند بخشیده است. شناخت تجربة زنان نابارور در دورة دشوار تصمیم گیری برای استفاده از اهدای تخمک و ترجیح این شیوة درمان به دیگر راه های جایگزین (فرزندپذیری یا ادامة زندگی بدون فرزند)، بسیار بااهمیت می نماید و پژوهش های انگشت شماری در سطح داخلی با توجه به موضوعات اجتماعی و فرهنگی خاص کشور برای شناخت این پدیده صورت گرفته است.
مقالة حاضر به توصیف تجربة زنان نابارور از انتخاب اهدای تخمک به مثابة راهی برای رسیدن به مادری می پردازد. محقق با هدف شناخت و توصیف این تجربه از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده کرده است و یازده مشارکت کننده را تحت مصاحبة عمیق نیمه ساختاریافته قرار داده است. مشارکت کنندگان این پژوهش از میان زنانی که برای درمان اهدای تخمک به پژوهشگاه رویان مراجعه کرده بودند، به شیوة نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اجرای پژوهش و تحلیل داده ها براساس طرح عملی کلایزی انجام شد. یافته ها حاصل از توصیف های زنان شامل شش عبارت اصلی است: امکان حفظ محرمانگی در اهدای تخمک، امکان تجربة حاملگی، زایمان و شیردهی در اهدای تخمک، انتقال ژنتیک شوهر، تأثیر زمان در انتخاب اهدای تخمک، مجازبودن اهدای تخمک به لحاظ شرعی، بار عاطفی و اجتماعی ناباروری.
تبیین الگوی مفهومی در فرایند سازگاری با خانواده همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگویی مفهومی در زمینه عوامل و بسترهای شکل دهنده عدم سازگاری زنان با خانواده همسر و شرایط و متغیرهای واسطه ای ایجاد این عدم سازگاری و راهبردهای افراد برای مدیریت این روابط و افزایش سازگاری است. پژوهش مبتنی بر رویکرد کیفی و روش نظریه مبنایی انجام شد و اطلاعات مورد نیاز برای پژوهش از طریق نمونه گیری نظری و در هر مرحله با توجه به تحلیل داده های پیشین از بین هفده نفر از زنان متأهلی که حداقل یک سال تجربه ارتباط و زندگی نزدیک با خانواده همسرشان داشتند، گردآوری شد. پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، دو طبقه نظری عوامل زمینه ساز شکل گیری فرایند عدم سازگاری با خانواده همسر (ذیل سه شناسه محوری ""چگونگی شناخت، اسناددهی و پردازش اطلاعات توسط فرد""، ""چگونگی ارتباط های بین فردی زوج با خانواده گسترده"" و ""چگونگی ارتباط های بین فردی زوج با زوج"") و هم چنین راهبردهای مقابله ای در جهت سازگاری با خانواده همسر (ذیل چهار شناسه محوری ""راهبردهای مقابله ای شناختی""، ""راهبردهای مقابله ای ارتباطی""، ""راهبردهای مقابله ای ساختاری"" و ""راهبردهای مقابله ای دینی"") صورت بندی شد. یافته ها در بررسی و ارزیابی ابعاد و عوامل بسترساز ناسازگاریها با خانواده همسر بیانگر وجود ارتباطات چندگانه و به هم پیچیده ای از موضوعات مختلف فردی و بین فردی است که همین امر لزوم توجه زوج درمانگران و مشاوران را به اهمیت این مسائل در درمان ناسازگاریهای زوجی با خانواده همسر می رساند.
پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) بر اساس سبکهای دلبستگی در زنان متأهل شهر بیرجند: نقش میانجی احساس شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی عاطفه خودآگاه (احساس شرم و گناه) زنان در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری ارتباطی پنهان آن ها، انجام گرفته است. روش: مطالعه ی حاضر یک تحقیق همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را زنان متأهل شهر بیرجند تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش حاضر شامل 350 زن متأهل بود. روش نمونه گیری از نوع در دسترس و ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه سبکهای دلبستگی کالینز و رید (1990)، مقیاس عاطفه خودآگاه (احساس شرم و گناه) تانجنی، واگنر و گومز (1989) و پرسشنامه پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارول (2006) بود. به منظور تجزیه وتحلیل روش های آماری از همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معناداری وجود دارد (01/0≥P). بررسی مدل مفهومی پژوهش نشان داد که احساس شرم در رابطه سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی با سازه کناره گیری عاطفی و احساس شرم به همراه احساس گناه در رابطه سبکهای دلبستگی با خراب کردن وجهه اجتماعی نقش میانجی معناداری دارند (01/0≥P). نتیجه گیری: به طورکلی نتایج نشان داد که رابطه سبکهای دلبستگی با پرخاشگری ارتباطی پنهان در زنان، با میانجی گری احساس شرم و گناه باشد. این نتیجه در مورد رابطه سبکهای دلبستگی با خراب کردن وجهه اجتماعی بیشتر نمود داشت.
فهم دلالت های اجتماعی- فرهنگی توصیه های غذایی دوران بارداری و پس از آن (یک مطالعة مردم نگارانه در بین زنان و خانواده های سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارداری، زایمان و آنچه که به موقعیت مادری ختم می گردد، با مجموعه ای از عوامل، عناصر و پدیده ها معنی می یابد؛ یکی از این موارد، بایدها یا نبایدهای غذایی است که فرد موظف به رعایت آن ها می گردد. توصیه های مزبور را باید توصیه های یک فرهنگ دانست؛ فرهنگی که در این معنی، خود را در تهیه و مصرف مجموعه ای از خوراکی ها باز می نماید. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال فهم دلالت هایی بوده است که می توان از تأمل بر تکاپو جهت این تهیه و مصرف، برداشت نمود. این پژوهش با حرکت از نوعی دیدگاه نظری چند سطحی، بر اساس رویکردی کیفی و به شیوة مردم نگاری در پهنه ای جغرافیایی از زاهدان تا نواحی شمالی استان سیستان و بلوچستان انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که این دلالت ها صرفاً بر کارکرد زیستی- طبی توصیه های غذایی مزبور که بیشتر معطوف به پس از زایمان است، تأکید ندارد. تهیه و مصرف برخی از خوراکی ها مانند کاچی سیستانی که ترکیب منحصر به فردی در مقایسه با سایر نسخه های مشابه است، در حال حاضر دلالت هایی را باز می نماید که باید با نوعی نگاه نمادین و معنی شناختی، تفسیر گردند. این خوراکی ها علاوه بر آنکه نشان گذاری یک رخداد را تسهیل می کنند، زمینه ای جهت خلق یک هویت مادرانه و نیز فراتر از آن، زمینه ای جهت برجسته سازی مرزها و تمایزات دیگر نیز می باشند.
بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر ترجیح باروری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله تبیین عوامل جامعه شناختی مؤثر بر ترجیح باروری زنان در شهر کرمان است. روش پژوهش از نوع پیمایش و برای آزمون فرضیات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نمونه آماری شامل342 زن متأهل شاغل در سازمانهای دولتی شهر کرمان است که با شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که نگرش منفی پاسخگویان نسبت به آینده جامعه (51/0) بیشترین همبستگی را با ترجیح باروری دارد؛ پس از آن سهم فردگرایی (305/0-)، منفعت طلبی (24/0-)، نگرش نسبت به فرزند (29/0)، خردگرایی (16/0-) و رضایتمندی زناشویی (28/0) محاسبه شده است. متغیرهای میزان مطالعه، تحصیلات، درامد و استفاده از رسانه به شکل غیر مستقیم ترجیح باروری زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. مبتنی بر یافته ها مهمترین عامل اثربخش بر ترجیح باروری زنان نگرش منفی آنها نسبت به آینده است که به شکل غیر مستقیم تحت تأثیر میزان درامد (42/0)، میزان استفاده از رسانه ها (33/0) و میزان تحصیلات (39/0) است. پیشنهاد می شود با پرداختن به ابعاد معنوی فرزندآوری و تقویت پیامهای امیدبخش در رسانه ها و دانشگاه ها، نگرش زنان نسبت به باروری مثبت، و از کالاگون شدن پدیده فرزندآوری جلوگیری شود.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در مسئولیت پذیری زنان سرپرست خانوار در کاشان و آران و بیدگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در مسئولیت پذیری زنان سرپرست خانواده در شهرهای کاشان و آران و بیدگل، با استفاده از روش پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه بوده است. جمعیت نمونه ی این پژوهش 206 نفر و داده های این پژوهش در سال 1392 گردآوری شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین مسئولیت پذیری و برخی متغیرهای اجتماعی مهم رابطه ی معنادار وجود دارد. همچنین عواملی همچون فشارهای زندگی، احساس رضایت از نقش مادر بودن، رضایت از زندگی و پای بندی دینی با مسئولیت پذیری ارتباط دارند؛ بدین معنا که به موازات بالا رفتن میزان فشارهای زندگی، احساس رضایت از نقش مادر بودن، رضایت از زندگی و پای بندی دینی با مسئولیت پذیری نیز بالا می رود و برعکس. در تحلیل چند متغیر و تحلیل مسیر، ملاحظه شد که مهم ترین متغیرهای مؤثر در مسئولیت پذیری عبارتند از: داشتن احساس رضایت از نقش مادر بودن، فشارهای زندگی و در نهایت رضایت از زندگی. به بیانی دیگر، داشتن احساس رضایت از نقش مادر بودن و رضایت از زندگی در بین زنان سرپرست خانوار نقش مهمی در پذیرش مسئولیت، سرپرستی فرزندان یا دیگر افراد تحت سرپرستی شان دارد. همچنین، تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که وجود فشارهای زندگی نه تنها باعث کاهش میزان مسئولیت پذیری نمی شود، بلکه به موازات افزایش فشارهای زندگی، میزان مسئولیت پذیری در بین زنان سرپرست خانوار نیز بالا می رود.
پدیدارشناسی تجربی واکنش به مرگ؛ مطالعه زنان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضاد مرگ با زندگی، انکار مرگ و ضرورت تداوم زندگی، انسان ها را ناگزیر از پذیرش مرگ ساخته است. این وضعیت سبب شده انسان ها همواره در مرز پذیرش و انکار مرگ حرکت کنند. به علاوه آنچه مرگ را پذیرفتنی یا قابل انکار می سازد، معانی ساخته شده اجتماعی مرگ است که از طریق فرایند های متعدد یادگیری به جامعه منتقل می شود. نتایج تحلیل پدیدارشناختی تجربی واکنش به مرگ بین 8 مشارکت کننده زن در مشهد که با حداکثر نوسان از لحاظ دین داری برگزیده شده اند نشان داده اولاً واحد های معنایی واکنش به مرگ را می توان در ذیل سه موضوع اصلی شامل «آمادگی برای مرگ»، «دانستن زمان مرگ» و «اراده مرگ» قرارداد که هر سه بر معنای کلی تر مفهوم «پذیرش یا انکار مرگ» دلالت دارند. ثانیاً فهم های مذهبی تأثیر عمیقی بر تجربه های واکنش به مرگ دارند. افراد مذهبی میل به پذیرش و افراد غیرمذهبی میل به انکار مرگ دارند؛ فکر مداوم درباره مرگ، میل به دانستن بیشتر درباره مرگ و تمهید برای مرگ از جمله دلالت های پذیرش مرگ بین مشارکت کنندگان مذهبی و جایگزینی فکر مرگ، عدم تمایل به دانستن درباره مرگ و تمهید ننمودن برای مرگ بین مشارکت کنندگان غیرمذهبی دلالت روشنی بر به حاشیه راندن و انکار مرگ دارد.