مِدِه اثر ژان آنوی، برخاسته از اعماق دنیای اسطوره ها، بار دیگر مادر فرزندکش و عاشق را به صحنه می برد. همچون دیگر قهرمانان تراژدی که دچار افراط در تمایلات خود می شوند، مِدِه به دلیل عشق بی حد و حصر خود، فداکاری را از مرحله منطق می گذراند. اما هنگامی که از خیانت ژزون باخبر می شود، پایان خونینی برای عشق خود رقم می زند. مده اثر آنوی به دلیل اینکه زندگی در دنیای افراد حقیر را رد می کند و در نهایت دست به خودکشی می زند، از مده باستانی متفاوت می شود. در واقع، فرزندکشی از خیانت در عشق حاصل می شود و از طرف دیگر این امر در ارتباط با سرنوشت قرار می گیرد. به همین دلیل ما در این مقاله به مطالعه عشق و رابطه ی خود با دیگری و همچنین به بررسی نحوه ی برخورد مده با سرنوشت از پیش تعیین شده می پردازیم.
مقاله حاضر مساله «فضاهای ره به زوال» را در آثار لویی فردینان سلین مورد بررسی قرار می دهد. در رمان های سلین که عموما حول محور توصیف فضا می چرخند، ما با مکان های ظالمانه و جهان های خونین و دوزخی مواجه هستیم. این فضاها همواره به مثابه جهان هایی معرفی می شوند که در معرض زیرورو شدن و نابسامانی قرار دارند و چنین به ذهن متبادر می شوند که گویی آخرالزمان بهشت روی کره خاکی فرا رسیده است. این فضاهای در حال زوال با درونمایه هایی همچون گرداب، زندان، شکنجه، رنج و مجازات همپیوند شده اند. به عبارت روشن، این فضاها در واقع جهان های تباه شده ای هستند که در آن ها دریدن و برهنه کردن و بی مایه کردن بدن ها سکه رایج است.