ژ رار دو نروال، از نویسندکان بزرگ نیمهء اول قرن نوزدهم فرانسه، با انتشار مسافرت به شرق (1851) بدعتى در انواع ادبى این قرن به وجود آورد. در عصر وى سفر در ادبیات چهرهء تازه اى به خود گرفته و اثار چندى نیز در این زمینه منتشر شده بود. امانروال، که تحت تاثیر نویسندگان آلمانى و انگلیسى بود و آثار متعددى در ارتباط با سیر و سیاحت نویسندگان مطالعه کرده بود، در صدد برآمد تا سفرنامه نویسى محض را از حالت یک نواخت آن خارج کند و بانى نوع ادبى جدیدى شودکه مى توانست جایگاه ویژه اى در ادبیات بیابد. او هفت سال از عمر خود را به نگارش اثر بزرگش، مسافرت به شرق، اختصاص داد و توانست به هدفش نایل شود. در این مقاله ما چگونگى تکوین اثر بزرگ او را از منظر ادبیات بررسى مى کنیم.
هرچند هدف همهء روش هاى مختلفى که امروزه براى آموزش زبان تدوین مى شوند کمک به زبان آموز در یادگیرى زبان خارجى است، اما هر روش فلسفهء ویژه اى دارد. در این مقاله اصول و مبانى روش هاى اموزش زبان تحلیل و ارزیابى مى شود. نگارنده سعى کرده تا، هم زمان با تحلیل شالوده هاى علمی روش سمعى- بصری ساخت یکپارچه، شیوه هاى آموزش و میزان استفادهء آنها از دستور زبان را ارائه دهد. آموزش دستور را نباید از دیگر جنبه هاى یادگیرى ارتباطى در زبان خارجى جدا کنیم. به این ترتیب، تمامى مسائل آوایى و آهنگ کلام زبان خارجى واژگان مفید، دستور، گفتار کلامى و غیرکلامى (ایما و اشاره)، رفتارهاى فردی اجتماعى شده، که در موقعیت واقعى در خدمت گفتار به کار مى روند، همه به صورت یکپارچه و ساخت هاى همه جانبه با استفاده از امکانات سمعى- بصرى به زبان آموز یاد داده مى شود و از زبان آموز خواسته مى شود که بلافاصله در موقعیتى ابتدا تصنعى، سپس واقعى، که معلم با استفاده از منابع موجود فراهم مى آورد، انها را به کار ببندد.