فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۰۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا مشخصه های تمایزدهنده دستگاه واجی زبان فارسی را براساس ویژگی های تولیدی آنها توصیف می کنیم و سپس جدول مشخصه ای واج های این زبان را ترسیم می کنیم. در بخش بعد، نظریه هندسه مشخصه ها را به اختصار معرفی، و درخت مشخصه ای این زبان را ترسیم می کنیم و از دل آن، درخت های صدایی تک تکِ واج های فارسی استخراج می کنیم. در بخش پایانی این مقاله با ذکر چند مثال از اهمیت تحلیل مشخصه ای در تبیین طبقات طبیعی صداها و طبقات طبیعی مشخصه ها سخن می گوییم، و نهایتا از دو طبقه طبیعی مصوت های بلند و کوتاه در فارسی سخن می گوییم که تنها دارای نیمی از ویژگی های طبقات طبیعی صداها هستند و به همین دلیل آنها را طبقات طبیعی ناقص می نامیم.
تشخیص خودکار هویت نویسنده متن در زبان فارسی براساس دستور نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخیص خودکار هویت نویسنده متن یکی از مسائل مهم زبان شناسی حقوقی تلقی می شود. در پژوهش حاضر تلاش می شود کارایی ویژگی های مبتنی بر مفاهیم دستور نقش گرای نظام مند هالیدی (هالیدی و متیسن، 2014) با کارایی واژ ه های دستوری در تشخیص هویت نویسنده مقایسه شود. به این منظور، در ابتدا، پیکره ای از آثار هفت نویسنده معاصر ایرانی گردآوری شد. در مرحله دوم، از واژه های دستوری استخراج شده از پیکره فهرستی تهیه شد؛ به علاوه، یک مجموعه واژگان براساس شبکه نظام حروف ربط، شبکه نظام افزوده وجه و شبکه نظام افزوده نگرشی با استفاده از منابع زبانی تهیه شد. سپس بسامد نسبی واژه های دستوری و ویژگی های مبتنی بر دستور نقش گرای نظام مند در هر متن محاسبه شد. طبقه بند پرسپترون چند لایه، نوعی شبکه عصبی، برای مرحله آموزش سامانه به کار گرفته شد و به دقت مطلوبی در مرحله ارزیابی منجر شد. بررسی نتایج ارزیابی سامانه نشان داد که روش محاسبه بسامد واژه های دستوری نسبت به روش مبتنی بر دستور نقش گرای نظام مند در تشخیص هویت نویسنده متون فارسی برتری دارد؛ باوجوداین، هنگامی که ویژگی های دستور نقش گرای نظام مند هالیدی درکنار ویژگی بسامد واژه های دستوری به کار روند، کارایی سامانه نسبت به حالتی که تنها از ویژگی بسامد واژه های دستوری استفاده شود، ارتقا می یابد.
کاربردها، گونه ها و تحولات یک عامل ربط (هِن) در گویش قدیم شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار بازمانده از گویش قدیم شیراز یکی از ارزشمندترین مجموعه های گویش های کهن ایرانی است که هنوز ابهامات واژگانی، دستوری و معنایی فراوانی دارد. یکی از کلمات مبهم این گویش که با تفاوت های بنیادین معنایی و کاربردی در گویش هروی کهن نیز به کار رفته، فعل «هن» است. این کلمه در فر هنگ های قدیم فارسی با قیدِ «در گویش قدیم شیراز» با معنی «است» مدخل شده است. در این مقاله با توجه به تفاوت های اساسی این فعل در گویش شیرازی و هروی، تنها به کاربردهای این فعل در گویش شیرازی خواهیم پرداخت. براساس اشعار شاه داعی شیرازی و با اشاره به برخی از ابیات دیگر بازمانده از این گویش سعی خواهیم نمود انواع، تکواژگونه ها، کاربردها، تحولات و درنهایت صورت اصلی آن را نشان دهیم. «هن» /h-en/ در گویش شیرازی کهن به سه صورت به کار می رود: 1. با h- آغازین (کامل با n): (هِن) /hen?/؛ 2. با h- آغازی (ناقص بیn): (هِه) /he/ (به ندرت ه /e/، مشابه فارسی گفتاری)؛ 3. بدون h- آغازین: (ِ ن) /-en?/ (به ندرت ن /n/). «هن» و «هه» در این گویش تنها به عنوان عامل (فعل) ربط به کار رفته است؛ اما گونه بدون h آغازی این فعل در فرایند دستوری شدگی تا مرحله تهی شدگی کامل نیز پیش رفته است. درنهایت با توجه به کاربردهای دستوری و معانی این واژه، به عنوان یک پیشنهاد ریشه شناختی که باید دقیق تر بررسی شود، شاید بتوان «هن» را محصول تحول صیغه سوم شخص قاعده مند فعل h- دانست: hēd/ hed > hen.
بررسی کمّی تغییر رفتار اجزای فعلی در فارسی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی همکردهای فعل مرکب یا بخش فعلی موجود در عبارت های فعلی، خودشان فعل های قاموسی ساده ای بوده اند که معمولا در این نقش جدید در معنای اصلی به کار نمی روند. این پژوهش به دنبال مشخص کردن این است که چه افعالی در زبان فارسی نو این روند را طی کرده اند و کدام دسته از آنها حضوری باثبات تر و کدام دسته گرایشی قوی تر داشته اند تا در ساخت های فعلی جدید نیز به شکلی زایا در این نقش حضور یابند. برای مشخص شدن این موضوع از یک معیار کمّی آماری به نام «ضریب تغییر» استفاده شده است. با استفاده از این معیار، رتبه بندی جدیدی برای این نوع افعال ترتیب داده شد که بازنمودی عددی از تغییر رفتار آنها را نشان می دهد. نتایج نشان می دهد فعل «زدن» بیشترین تغییر رفتار را نشان می دهد و بسیار به مشارکت در ساخت های فعلی جدید تمایل نشان داده و فعل «داشتن» پایدارترین رفتار را داشته است .
قومیت، نگرش و امنیت زبانی سخنگویان گونه های زبانی غیر معیار ایرانی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، نگرش و امنیت زبانی سخنگویان زبان بر کاربرد تنوعات گونه ای در چارچوب نظریه لکتال با در نظر گرفتن هویت های ایلی و قومی اقوام ایرانی بررسی می شود. ابزار به کارگرفته شده در این پژوهش، پرسشنامه پیمایشی محقق ساخته و مصاحبه می باشد. داده های زبانی از 314 شرکت کننده به صورت نیمه تصادفی از جامعه زبانی دارای اصالت های قومی- زبانی 10 قوم ایرانی گرداوری شده است. برای سنجش گویه های پرسشنامه از مقیاس لیکرت، برای پایایی، از آلفای کرونباخ، برای دریافت نتایج آماری از آزمون کای دو، برای همبستگی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. به لحاظ نگرش های زبانی، سخنگویان زبان ها نسبت به گونه زبانی غیر معیار خود احساس غرور و مباهات، صمیمیت، تعلق، دلنشین تر و زیباتربودن و احساس هویت واقعی دارند؛ در حالی که گویشوران نسبت به گونه زبانی معیار، غرور و مباهات احساس می کنند. به لحاظ امنیت زبانی، لک ها بیش ترین و مازندرانی ها کم ترین میزان در محیط داخل و خارج از خانواده را نشان داده اند. به لحاظ هویت زبانی، در زبان ها، لک ها و در گویش ها، همدانی ها بیش ترین احساس هویت زبانی نسبت به گونه زبانی غیر معیار خود را نشان داده اند.
متمم های ریشهه dā در زبان اوستایی و فارسی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان های ایرانی دوره باستان (اوستایی و فارسی باستان) علاوه بر ساختمان تصریفی می توان روابط نحوی و نقش های معنایی هر یک از حالت های دستوری و حاشیه ای را بررسی کرد. در این زبان ها، متمم های فعل که می توانند اسم، صفت و یا ضمیر باشند، از طریق حالت نشانی بازنمایی می شوند که با توجه به فعل بر نقش های گوناگونی دلالت دارند. بازنمایی متمم های فعل و کارکرد حالت ها با افعال مختلف، تاکنون جز اشاراتی مختصر، مورد توجه محققان این حوزه نبوده است. به این دلیل، بررسی این موضوع در زبان های ایرانی باستان قدری مغفول مانده است. از این رو، در این نوشتار به بررسی متمم های یکی از ریشه های فعلی پرکاربرد و پربسامد زبان اوستایی، dā، پرداخته می شود که در متون اوستایی بیشتر در معانی دادن، آفریدن و قراردادن و در کتیبه های فارسی باستان با بسامدی کم در معانی آفریدن و دادن آمده است. چنانکه از بررسی جملات حاوی ریشه dā برآمد، متمم های این ریشه، با توجه به معنی و بافت جمله در زبان فارسی باستان در حالت های مفعولی و برایی و در زبان اوستایی در حالت های مفعولی، برایی، اضافی و دری در نقش های معنایی متعددی چون موضوع/ کنش پذیر، پذیرنده، بهره ور، تمیز و مکان ظاهر شده اند.
بررسی مفهوم سازی های استعاری در بردارنده حوزه مبدأ بالا/پایین در سینمای ایران: مطالعه موردی فیلم های رقص در غبار و چهارشنبه سوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور گسترده استعاره های مفهومی در زندگی روزمره انسان ها، همواره مورد توجه پژوهشگران حوزه زبان شناسی شناختی بوده است. اثر حاضر با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون (a۱۹۸۰)، نظریه استعاره های تصویری و چندوجهی فورسویل (۲۰۰۶، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶) و همچنین آرای کوچش (۲۰۲۰) در خصوص استعاره های تصویری، حوزه مبدأ بالا/ پایین در یک رسانه چندوجهی مانند سینما را بررسی کرده است تا از این طریق بتواند چگونگی به کارگیری استعاره های جهتی با این حوزه مبدأ استعاری را علاوه بر کلام در وجه تصویری نیز مطالعه کند. بدین منظور، فیلم های بلند سینمایی فارسی زبان «رقص در غبار» و «چهارشنبه سوری» بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهد که فیلم ساز با نمایش تصویری مفاهیم بالا/ پایین، از آن ها به عنوان حوزه مبدأ استعاری استفاده می کند تا مفاهیم انتزاعی را در قالب استعاره های مفهومی به بیننده منتقل کند. در هر دو فیلم در موقعیت های مختلف این استعاره ها اغلب صرفاً در وجه تصویری به کار گرفته شده است تا درک ناخودآگاه مخاطب از موقعیت انتزاعی شخصیت ها را تضمین کند. حضور گسترده استعاره های مفهومی مرتبط با این حوزه مبدأ در فیلم های فارسی زبان نشان می دهد که این استعاره ها به قدری در ذهن مخاطب ایرانی بدیهی و اولیه هستند که کارگردان به وفور از آن ها برای شخصیت پردازی و پیش برد داستان استفاده می کنند. بدین ترتیب منظور مورد نظر خود را انتقال می دهد و مخاطب نیز احتمالاً به صورت ناخودآگاه آن را درک می کند.
بعضی ویژگی های تمایزبخش مهم گویش های خراسانی زبان فارسی از گویش های گروه افغانی و تاجیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی پنج ویژگی گروه گویش های فارسی خراسانی می پردازد که آن را از گروه افعانی-تاجیکی متمایز می کند. این ویژگی ها که از دو ویژگی آوایی و دو ویژگی صرفی و همچنین یکی مربوط به حروف اضافه تشکیل شده ، علی رغم اینکه همه وجوه تمایز بین گروه ها را نشان نمی دهد، توسط مؤلف به عنوان پایدارترین ویژگی ها مشخص شده است. مقاله مبتنی بر طیف گسترده ای است از منابع، که شامل تحقیقات میدانی مؤلف و آثار متعدد پژوهشگران روسی، غربی، ایرانی، تاجیکی و افغانی است. متون (افسانه ها و داستان ها راجع به مسائل روزمره) به لهجه هراتی که در نتیجه کار میدانی مؤلف در افغانستان به دست آمده اند از گویندگان بی سواد و کم سواد لهجه مذکور جمع آوری شده اند. این افراد به خاطر عدم تحصیل، تحت تأثیر لهجه کابلی یا زبان ادبی قرار نگرفته، لهجه بومی خود را به خالص ترین شکل حفظ کرده بودند. پژوهش حاضر ثابت می کند ویژگی های موردبحث جزء ویژگی های اصلی متمایزکننده گروه گویش های فارسی خراسانی از گروه افغانی- تاجیکی است.
بررسی تکواژ «تا» فارسی در گفتار و زبان گویشوران آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، نمود آوایی تکواژ «تا» فارسی به عنوان حرف ربط و حرف اضافه در گفتار گویشوران آذربایجانی مطالعه می شود. داده ها از تعاملات زبانی گویشوران مناطق مختلف استان های آذربایجان شرقی و اردبیل جمع آوری شده است. نخست کاربرد تکواژ «تا» به صورت حرف ربط و حرف اضافه با معانی گوناگون از گفتار گویشوران استخراج و فراوانی کاربرد آنها مشخص شد. سپس داده ها بر اساس دیدگاه های مطرح در حوزه پدیده برخورد زبان ها تحلیل شد. بنابراین پژوهش حاضر پیکره بنیاد است و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که فراوانی کاربرد تکواژ «تا» به عنوان حرف ربط (در معانی بیان علت، زمانی که، همین که و شرط) نسبت به فراوانی کاربرد همین تکواژ به صورت حرف اضافه، خیلی بیشتر است. همچنین تکواژ «تا» به عنوان حرف ربط در گفتار همه گویشوران، حتی گویشوران تک زبانه آذربایجانی به وفور یافت می شود. بنابراین دو معیار بسامد کاربرد و راه یابی عنصر زبانی به گفتار و زبان تک زبانه ها، شواهدی دال بر قرضی بودن تکواژ «تا» به عنوان حرف ربط در زبان آذربایجانی است. فراوانی کاربرد تکواژ «تا» در نقش حرف اضافه و حرف ربط در معانی خاص (تردید، از وقتی که) در گفتار گویشوران آذربایجانی پایین تر است؛ همچنین این نوع تکواژها فقط در گفتار دوزبانه های آذربایجانی-فارسی ظاهر می شوند. بنابراین تکواژ «تا» به عنوان حرف اضافه و حرف ربط در معانی خاص، هنوز به صورت عناصر رمزگردانی شده در گفتار دوزبانه ها نمود آوایی دارند و احتمال دارد با گذر زمان، به تدریج به گفتار تک زبانه ها نیز راه یابند و به عناصر قرضی در زبان آذربایجانی تبدیل شوند. اکثر دیدگاه های مطرح در پدیده برخورد زبان ها فقط به مطالعه نتایج قرض گیری بسنده کرده اند؛ در صورتی که پیوستار رمزگردانی- قرض گیری روند راه یابی و تثبیت عناصر غیربومی در زبان پذیرا را ترسیم کرده است. راه یابی تکواژ «تا» فارسی به گفتار و زبان گویشوران آذربایجانی نیز مهر تائیدی بر روند انتقال تدریجی عنصر نقشی از زبانی به زبان دیگر است که در این پژوهش، طبق پیوستار رمزگردانی-قرض گیری تحلیل می شود.
ماهیت ویژگی تدریجی بودن تغییرات مشخصه های جایگاه تولید واکه ها در بهینگی متوالی با تکیه بر شواهدی از سه زبان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در الگوی اولیه نظریه بهینگی که پرینس و اسمولنسکی (1993/2004) مطرح کرده اند، بخش مولد مجاز است بیش از یک فرایند را بر صورت درونداد اعمال کند. این نسخه از نظریه بهینگی که به بهینگی موازی شهرت دارد، قادر نیست اشتقاق و صورت های میانی را تشخیص دهد. ضرورت به رسمیت شناختن صورت های میانی زمینه را برای شکل گیری انگاره جدیدی با عنوان «بهینگی متوالی» فراهم کرد. در بهینگی متوالی، بخش مولد مجاز است که صرفاً یک فرایند را بر درونداد اعمال کند. در پژوهش حاضر تلاش می شود با تحلیل همگونی واکه پیش از غلت /w/ در کردی کلهری، کردی سورانی و لری بختیاری مشخص شود که آیا این فرایند باید یک مشخصه واجی را هدف قرار دهد یا کل گره جایگاه تولید را. داده های کردی در این مطالعه از مصاحبه با 10 گویشور کلهری و 10 گویشور سورانی و داده های لری بختیاری از پژوهش آنونبی و اسدی (2014) گرد آوری شده است. تحلیل های پژوهش حاضر نشان می دهد که برای تبیین همگونی در چارچوب بهینگی متوالی، بخش مولد حتماً باید گره هندسه مشخصه ها را هدف قرار دهد و صرفاً هر مشخصه واجی واحد را هدف قرار ندهد.
بایگانی اسناد پهلوی هستیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار پس از ذکر تاریخچه کوتاهی از مجموعه اسناد پهلوی، روند تاریخ گذاری و محل کشف آنها، سه سند با نام های ناشناخته شماره 2، برکلی20 و برکلی223 بررسی می شود. فیلیپ ژینیو و دیتر وبر پیش تر این اسناد را یا واژه هایی از آنها خوانده و به زبان های فرانسه، آلمانی و انگلیسی ترجمه کرده اند. ابهام های فراوان موجود در خط پهلوی تحریری و ویژگی های جوهر و قلم به کار رفته در اسناد در کنار پیچیدگی شناخت دست خط و شیوه کتابت کاتبان کار بررسی و خوانش این اسناد را بی اندازه دشوار و بازبینی آنها را ناگزیر می کند. بر همین اساس، در این مقاله برای برخی از واژه ها خوانش و معنی تازه ای پیشنهاد می شود. افزون براین در هر سه سند، ساختار اضافی خاصی وجود دارد که کلید دریافت نکته اصلی اسناد است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این نوشته این ساختار اضافی بازشناسی، تجزیه و تحلیل و به بازمانده های آن در برخی زبان های شمال غربی اشاره می شود.
کنکاشی در چیستی و چگونگی فرایندهای ساخت واژی در سیاق عامیانۀ (نو)جوانان ایرانی: موردپژوهی واژگان استفاده شدۀ کاربران رسانۀ طرفداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه سیاق عامیانه زبان، به دلیل ماهیت سیّال، کوته زیست، و از حیث اجتماعی اثرپذیر آن، می تواند اطلاعات ذی قیمتی در اختیار زبان شناسان بگذارد. به رغم اهمیت موضوع، به مطالعه این سیاق در فارسی چندان اقبال نشده است. پژوهش حاضر، با رویکردی زبان شناسانه و با استخراج واژگان عامیانه استفاده شده (نو)جوانان، کوشیده تا نشان دهد چه فرایندهای ساخت واژی غالبی در شکل گیری یا تثبیت نقش عضویت درون گروهی آنها دخیل بوده است. بدین منظور، ابتدا ۱۱۹ واژه غیررسمی از قسمت نظرات کاربران رسانه ورزشی برخط طرفداری طی بازه یک ساله (۱۴۰۱-۱۴۰۰) استخراج گردید و جهت تعیین عامیانه بودن آنها، در قالب یک مقیاس ممتد غیررسمی-رسمی در اختیار نمونه ای مشتمل بر ۳۸۵ نفر از گویشوران بومی پسر و دختر در بازه سنی ۲۹-۱۵ قرار گرفت. سپس براساس قضاوت مبتنی بر شمّ گویشوران بومی، ۶۳ واژه به عنوان نمود سیاق، کوته فهرست و بررسی ساخت واژی شد. یافته ها مؤید آن است تاآنجاکه به داده های جستار کنونی مربوط می شود، از نظر ماهوی، سیاق عامیانه عرصه اجتماعی مزبور در قالب راهبردهای حسن تعبیر/سوء تعبیر خفیف، عموما ماهیتی دیگر ستیزانه دارد. هم چنین، از حیث چگونگی ساخت، لغات با طیفی از فرایندها نظیر وام گیری ، قیاس، و فرایندهای فروکاستنی هم چون سرواژه سازی و پسین سازی ساخته می شوند.
نقش رنگ واژه ها در ساخت جاینام های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام های جغرافیایی از بخش های قدیمی هر زبان هستند. جای نام شناسی علم بررسی نام مکان های جغرافیایی است و هدفش بررسی نام های جغرافیایی به قصد دست یابی به ریشه، معنا و ساختار آن ها است. در نام های جغرافیایی ایران رنگ واژه هایی هم چون سفید (آق)، سرخ، سبز، کبود، زرد (زرین)، سیاه (قره) و مانند آن پربسامد هستند. چگونه ممکن است درخت سیاه باشد و چشمه زرد و خاک سفید؟ پرسش این تحقیق آن است که رنگ واژه ها در ساخت جای نام های ایران چه نقشی دارند؟ پیکره نام هایی که در این تحقیق بررسی شده اند، اغلب از در گاه ملی آمار ایران و در مواردی اندک از منابع دیگر به دست آمده اند. نتیجه بررسی نشان می دهد که یکی از ویژگی های پرتکرار در ساخت جای نام ها استفاده از رنگ واژه ها است. رنگ خاک، یا بستر زمین، رنگ گیاهان و گل ها و نیز جلوه های مختلف آن ها از دور (همانند رنگ تیره یا سبز دریا از دور) رنگ فلزات و کانی ها و مواردی از این قبیل باعث شده که مردم هر جامعه ای برای بار اول از ویژگی ظاهری هر مکان برای اشاره به آن استفاده کنند. روش به کار رفته در این تحقیق قیاسی است؛ به این صورت که جای نام استان های مختلف با زبان ها و گویش های مختلف، باهم مقایسه می شوند.
مقایسه شناختی مؤلفه های استعاره مفهومی ترس بین نابینایان و بینایان جغرافیای زبانی-فرهنگی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۸
141 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی و مقایسه مفاهیم استعاری ترس در گفتار روزمره بزرگسالان بینا و نابینای مادرزاد در جغرافیای زبانی-فرهنگی ایلام می باشد. به این منظور، داده های پژوهش از 50 گویشور این منطقه در دو گروه آزمودنی شامل 25 نفر بزرگسال نابینا به عنوان گروه آزمایش در رده سنی70-18 سال و 25 نفر بزرگسال بینا به عنوان گروه کنترل همتای آنها گردآوری شدند. به منظور نمایش چگونگی بیان استعاری ترس در گفتار این دو گروه از افراد علاوه بر نگاشت-ها، پربسامدترین حوزه های مبدأ نیز شناسایی و معرفی شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی در نرم افزارSPSS صورت گرفت. یافته های مربوط به درک استعاره های مفهومی عواطف مشخص ساخت که از نظر فراوانیِ استعاره ها، تفاوت معنی داری بین بزرگسالان بینا و نابینا وجود نداشت، اما فراوانی منشأهای حسی به کاررفته برای قلمروهای مبدأ ترس در گفتار این دو گروه با یکدیگر متفاوت بود، به طوری که افراد نابینا برای بیان ترس به طور معنی داری حواس چشایی و لامسه را بیشتر از افراد بینا به کار بردند(P<0.05). مقایسه داده های به دست آمده از پژوهش با مدل قلمروهای مبدأ کووچش (2002) نشان داد که از نظر کاربرد قلمروهای مبدأ ترس، مطابقت کامل بین آن ها وجود نداشت.
توصیف دستگاه واجی گویش بوالخیری به روش IPA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان تنگستان استان بوشهر، دارای دو بخش مرکزی و دلوار است. روستای بوالخیر، مرکز دهستان بوالخیر از بخش دلوار است. گویش بوالخیری گونه ای از گویش تنگسیری (تنگستانی) است. در این مقاله به توصیف و بررسی دستگاه واجی این گویش پرداخته می شود. برای برپایی شالوده این پژوهش (پیکره زبانی)، از روش مصاحبه با گویشوران، ضبط گفتار و آوانگاری فایل های صوتی آن ها استفاده می شود. روش انجام این پژوهش ترکیبی از روش های میدانی و توصیفی – تحلیلی با ابزار کتابخانه ای است و داده های مورد نیاز از همین روش ها و به کمک الفبای آوانگاری بین المللی (IPA) به ترتیب، جمع آوری، بررسی و توصیف می شوند. در این پژوهش واج آرایی، توزیع و ویژگی های همخوان ها و واکه ها، فرایندهای واجی و ساختمان هجا بررسی و واکاوی می شود. بر اساس شواهد به دست آمده، این گویش 25 همخوان و 9 واکه (6 ساده و 3مرکب) دارد. همخوان های این گویش همگی از نوع ششی هستند. این گویش، دو همخوان /w, ŋ/ را بیش تر از فارسی معیار دارد. ساختمان هجا در این گویش به سه دسته (سبک، سنگین، فوق سنگین) از نظر وزن هجا تقسیم می شود. برای اجماع انواع هجاها و آرایش واجی در این گویش می توان فرمول کلی cv(:)(c(c)) را بیان کرد. در این گویش همه هجاها با همخوان آغاز می شوند، خوشه آغازین وجود ندارد و واژگان همانند فارسی معیار به بیش تر از دو همخوان ختم نمی شوند. فرایندهای واجی همگونی، ناهمگونی، حذف، افزایش، قلب و ابدال در این گویش دیده می شوند و از پرتکرارترین آن ها می توان به ابدال و حذف اشاره کرد که گاهی به صورت توأمان دیده می شوند.
بررسی تطبیقی دیدگاه زبانشناختی دو تن از دستورنویسان معاصر عرب؛ نقد روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
129 - 150
حوزههای تخصصی:
قرن نوزدهم را می توان زمان شکل گیری تفکر نوین عرب به شمار آورد و پژوهش های زبان شناسی معاصر نیز در راستای سایر حوزه های اندیشگانی عرب در این زمان، پدید آمد. زبان شناسان نوگرا، دستاوردهای نوین خود را که برگرفته از رویکردهای زبان شناختی معاصر است، به خواننده عرب زبان ارائه کردند، و با وجود واکنش های متفاوتی که اغلب بر پایه تقدس بخشیدن به میراث سنتی زبانی شان بود، توانستند ساختار مشخص و مستقلی برای زبان شناسی معاصر عربی ایجاد کنند که از یک سو بر پایه مبانی نظری قدما باشد و از سوی دیگر با رویکردهای مدرن غرب در حوزه زبان شناسی سازگار. «ابراهیم مصطفی» و «مهدی مخزومی» دو تن از زبان شناسان معاصر عرب هستند که نگاهی نوین به پژوهش های زبانی و نحو عربی داشتند. این مقاله در تلاش است به شیوه توصیفی- تحلیلی به پژوهش در دو کتاب احیاء النحو ابراهیم مصطفی و فی النحو العربی؛ نقد و توجیه مهدی مخزومی بپردازد. رویکرد این پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه زبان شناسی، مبانی و خاستگاه فکری این دو نحوی است و بر مبنای نقد روش شناختی به این مهم پرداخته است و به دنبال فهم روش کار این دو زبان شناس معاصر و نظریه هایشان در حوزه نحو در پژوهشی تطبیقی است. حاصل پژوهش اینکه ابراهیم مصطفی با اینکه رویکرد زبان شناسی ندارد، به دنبال احیای نحو است و در تلاش برای الغاء نظریه عامل در دستور زبان عربی بوده است؛ اما مهدی مخزومی رویکرد زبان شناسی متن دارد و بر جمله در نحو عربی تأکید دارد. چنین به نظر می رسد که، اغلب زبان شناسان معاصر عرب با تکیه بر ضرورت ایجاد تغییرات مبنایی در نحو عربی، با هدف رهایی از نحو سنتی توانسته اند با اندوخته علمی و تجربی خود، هر یک بخشی از نحو عربی را مورد نقد قرار دهند و در حوزه نظری و کاربردی دیدگاه های دقیق، علمی، تازه و نویی ارائه کنند.
استعاره های مفهومی سوره جمعه؛ رویکردی شناختی-تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسی شناختی مفهوم سازی نقش مهمی در شناخت معنی دارد. از دیدگاه لیکاف و جانسون استعاره های مفهومی، صرفاً اموری زبانی نیستند بلکه سازوکارهایی اندیشگانی هستند که بازنمود آن ها نه تنها در زبان بلکه در رفتارهای اجتماعی و فرهنگ نیز قابل مطالعه هستند. این پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی انجام شده است، به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که نظریه استعاره مفهومی تا چه حد در متون مذهبی کارآمد است؟ در این نوشتار تلاش می شود تا با کمک نظریه استعاره مفهومی سوره منتخب جمعه بررسی شود که یکی از پنج سوره مسبحات (حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن که با سَبَحَ یا یُسَبِحُ آغاز می شوند) قرآن کریم است. تحلیل با رویکرد شناختی و با نگاهی به فرایند مفهوم سازی آیات صورت می گیرد، دلیل این انتخاب این است که این سوره بر دو محور اصلی و اساسی تاکید می کند؛ نخست توحید و صفات الهی و هدف از بعثت پیامبر اسلام و مسئله معاد و دوم پرداختن به اهمیت نماز جمعه. نتایج این پژوهش نشان می دهند که از منظر معناشناسی شناختی، کاربست نظریه استعاره مفهومی با استفاده از الگوی دو حوزه ای مقصد و مبدأ لیکاف و جانسون می تواند در تبیین ساختار مفهومی مؤلفه های قرآنی کارآمد باشد و معانی نهفته در ساختار آیات قرآن کریم را آشکار کند. به این ترتیب، این تحلیل نحوه نگرش و جهان بینی مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد و بینش کلی در مقیاس بشری به منظور تسهیل در فهم آیات را فراهم می آورد. نتایج این پژوهش می توانند در تحلیل ادبی و قرآن پژوهی و حوزه زبان شناسی شناختی سودمند باشند.
تبیین شناختی دو فعل «برین» و «سزیان» در گویش کردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، افعال «برین» /bǝrin/ و «سزیان»/sǝzyân/ را به عنوان افعال کنشی در گویش کردی کلهری براساس رویکرد معنا شناسی شناختی مورد مطالعه قرار می دهد. شیوه جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای-میدانی انجام گرفته است. داده های پژوهش عبارتند از آثار ادبی، اصطلاحات و ضرب المثل های کردی کلهری که از دو طریق مراجعه به منابع نوشتاری و نیز مصاحبه و ثبت و ضبط گفتار روزمره گویشوران اصیل کردی کلهری استخراج شده است. با بررسی داده ها برمبنای مفاهیم معنی شناسی شناختی، برای فعل «برین» 35 معنا و برای فعل «سزیان» 11 معنا شناسایی شد. روابط معنایی در ساختار این افعال مورد بررسی قرار گرفت، باهمایی افعال کنشی با اعضای بدن در هردو فعل کنشی کردی کلهری دیده شد. باهمایی این افعال با اجزاء ضروری اعم از اعضای بدن یا کلمات خاص گویش کردی کلهری در انتقال معانی افعال کنشی نقش عمده ای داشته است. فعل «برین» به نسبت فعل «سزیان» معانی بیشتری را به خود اختصاص داده است و بیشترین تعداد باهمایی با اندام واژه ها دارد، همچنین بیشترین تعداد باهمایی با اسم را دارد و تعداد اصطلاحات بیشتری را به خود اختصاص داده است.
پیچیدگی روایت های داستانی کودکان تک زبانه و دوزبانه 4 -6 ساله (مطالعه موردی: تهران و جویبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۴
75 - 107
حوزههای تخصصی:
بررسی رشد روایی یکی از ابزارهای کارآمد و پرکاربرد در مطالعات رشد زبان، دوزبانگی و اختلال های زبانی است. به ویژه آزمون های مرتبط با دستور داستان که ساختار روایت را در دو سطح کلان (شناختی) و خرد (زبانی) تحلیل می کنند، در سال های اخیر بسیار موردتوجه زبان شناسان بوده اند. در این پژوهش، پیچیدگی ساختار روایت های داستانی فارسی 16 کودک 4 تا 6 ساله دوزبانه مازندرانی-فارسی ساکن جویبار با 16 کودک تک زبانه فارسی زبان همتای سنی و جنسی آن ها در تهران مقایسه و تحلیل می شوند. متغیرهای مستقل و کنترل در این پژوهش دوزبانگی، جنسیت و سن هستند. ابزار گردآوری داده، بازگویی داستان مصور بی کلام و چارچوب تحلیل، شاخص تی اِن اِل پی آر (TNL-Pr) (گیلام و گیلام، 2009) برای سنجش پیچیدگی ساختار روایت است. بر مبنای یافته ها در هر دو گروه با بالارفتن سن پیچیدگی ساختار روایت به ویژه در سطح ساختار خرد در کاربرد قید، حروف ربط و افعال ذهنی و در ساختار کلان در اشاره به پیامد، بیشتر می شود. میانگین نمره کودکان تک زبانه در همه گروه ها، به ویژه در سنین پایین تر بیشتر از دوزبانه و تفاوت دو گروه در اشاره به رخداد آغازین و پاسخ درونی معنادار است. تعداد واژه در روایت های تک زبانه ها بیشتر از دوزبانه و این تفاوت در گروه سنی 4 تا 5/4 ساله معنادار است. پیچیدگی ساختار روایت در دختران و پسران تفاوت هایی را نشان می دهد، اما تفاوت ها به لحاظ آماری معنادار نیستند. در گروه تک زبانه تعداد واژه و میانگین طول پاره گفتار در دختران بیشتر از پسران و در گروه دوزبانه در پسران بیشتر از دختران است. با وجود این، جنسیت تأثیر معناداری بر طول روایت ندارد.
تحلیل ساختارهای گفتمان مدار در روایت بَردارکردن حسنک وزیر: پژوهشی ازمنظر انگاره شناختی-اجتماعی ون دایک (2007)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی با آشکارسازی لایه های زیرینِ پیام، بر درک افراد از مسائل فرهنگی-اجتماعی و سیاسی تأثیر می گذارد. پژوهشِ توصیفی-تحلیلی حاضر با واکاوی داستان بَردارکردن حسنک وزیر ازمنظر رویکرد شناختی-اجتماعی ون دایک (2007)، ارتباط کارکردی زبان، ایدئولوژی و روابط قدرت و سلطه در بافت سیاسی و اجتماعی زمان بیهقی را روشن می کند. نمونه گیری در این پژوهش، هدفمند و نمونه ها برگرفته از داستان حسنک وزیر برمبنای نمون برگ محقق ساخته است. تحلیل داده ها نشان داد که در این روایت، از راهبردهای سطوح معنایی مقوله بندی، قطبی سازی، مبالغه، تکذیب، ابهام، همدلی، فاصله و حسن تعبیر استفاده شده است. در سطح استدلال نیز مؤلفه های استناد، ارجاع، مقایسه و صراحت به کار برده شده اند. یافته ها مؤید آن است که بیهقی در این گفتمان که براساس تقابل گروه های قدرت شکل گرفته است به جامعه دوقطبی ما-آن ها اشاره دارد. همچنین مؤلفه های مقوله بندی، تکذیب و مبالغه بر مشخصه های خوب درون گروه (خودنمودی مثبت) و کنش های ناپسند اجتماعی برون گروه (دیگرنمودی منفی) تأکید دارند. سورهای مبهم، فضای تاریک جامعه زمان بیهقی (روابط درون گروه و برون گروه) را نشان می دهد. راهبرد حسن تعبیر نیز برای تلطیف کردن اوضاع نابسامان است و مؤید واقعیت جامعه خشن و شرایط بدِ زمان بیهقی است. در سطح سبکی، استعاره، مجاز و تقابل و در سطح نحوی جابه جایی ارکان جمله و وجهیت برای نشان دادن قطب بندی ما-آن ها به کار می روند.