در این پژوهش سعی شده است با نگاه سیستمی و کل نگر، عوامل مؤثر بر تعلیم و تربیت و نقش و ارتباط عوامل محیطی و نهادهای اجتماعی به عنوان یکی از اثرگذارترین عوامل در تربیت افراد هفت تا چهارده سال به عنوان سامانه باز و خرده سیستمی از سامانه بزرگتری به نام تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار گیرد که خود دارای زیر سامانه هایی در پرورش استعدادهای آنان است. عوامل محیطی استخراج شده شامل خانواده، مدرسه، مسجد، دوستان و رسانه است. رویکرد پژوهش کیفی، راهبرد پژوهش توصیفی تحلیلی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس روش-شناسی الگو سازی ساختاری تفسیری است. در یافته های پژوهش بر اساس الگو، رسانه و دوستان به عنوان عوامل سطح اول و خانواده، مدرسه و مسجد به عنوان عوامل سطح دوم تعیین شد که حاکی از اثرگذاری شدید رسانه در عصر حاضر به عنوان یکی از عوامل محیطی مؤثر بر تعلیم و تربیت است.
این پژوهش باهدف تبیین چیستی، چرایی و چگونگی مسئولیت انسان و همچنین نقش تعلیم و تربیت در تحقق آن با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. مسئله مسئولیت در حوزه های مختلف؛ اخلاقی، حقوقی، اجتماعی، تربیتی و ...بر اساس مبانی گوناگون موردتوجه محققان قرارگرفته است. در این پژوهش مبنای مسئولیت ایمان به خداوند است. خداوند انسان را برخوردار از؛ فطرت، خودآگاهی، توانایی تشخیص خیر از شر، توانایی کسب علم و تسخیر طبیعت، هدایت پیامبران، آزادی و ... نمود که در جهت کمال خود، تلاش نماید. چنین وضعیتی بیانگر اصالت و استقلال نوعی از خویشتن برای انسان در عین اتکای به خداوند است که آگاهی از آن باعث می شود خود را در مقابل خداوند ببیند و درنتیجه نسبت به خود و دنیای پیرامون احساس مسئولیت کند. لذا تعلیم و تربیت با محوریت خودآگاهی و آزادی در طراحی و تدوین برنامه درسی باعث رشد احساس مسئولیت در متعلمان می گردد. ازاین رو محتوی متناسب با میزان رشد متعلمان از طریق روش های پرسشگری، الگو مداری، تزکیه، تبشیر، تنذیر و... در جهت تقویت خودآگاهی و هدایت آزادی آنان ارائه می گردد.