پیامبر اسلام، نخستین پایهگذار حکومت اسلامی در مدینه، شیوههای تازهای برای حکمرانی در جامعه اسلامی و برپایی عدالت عرضه کرد، اما امویان و حاکمانشان که پس از ایشان روی کار آمدند، زمینهای برای اجرای احکام و دستورهای اسلامی فراهم نیاوردند و در منطقههای گوناگون مانند خراسان، سیاستی ستمورزانه در پیش گرفتند. ناخرسندی فراوان مردم خراسان از این حاکمان، به بهرهمندی عباسیان از حکمرانی انجامید، اما آنان نیز در این جایگاه بر پایه عدالت اسلامی و احکام الهی و در چارچوب وظیفههای حاکم مسلمان رفتار نکردند. هنگامی که طاهریان حکومت را به دست گرفتند، عملکرد طاهر بنحسین و عبدالله بنطاهر در حکومت بر خراسان، روشن ساخت که در دوره دویست ساله حکومت والیان اموی و عباسی بر این منطقه، کسی مانند ایشان به شیوه اسلامی حکم نرانده بود؛ یعنی نخستین حاکمان طاهری بر پایه دستورهای خداوند درباره دوام و بقای حکومت، به حکمرانی میپرداختند. البته جانشینان آنان در پایان این حکومت، سیره نیکوی طاهر و عبدالله را فروگذاردند
و با تجملگرایی، ستم بر مردمان و آلوده شدن به فساد؛ یعنی مایه سقوط حکومتها
و جوامع از دید قرآن کریم، بنیان حکومتشان را سست و زمینه سرنگونیاش را
فراهم کردند.
چکیده: پژوهش حاضر، با هدف تبیین جایگاه خرد و خردورزی در سیره امام حسین در جریان واقعه عاشورا با شیوه تحلیلی ـ توصیفی صورت گرفته است. در واقع با وجود آنکه واقعة عاشورا در قالب قیامی نظامی و حماسی در تاریخ مطرح است، رویکردی تربیتی است که بر مبنای خرد و اندیشه شکل گرفته است و اصل تعقل و اندیشه در عملکرد امام حسین به روشنی قابل مشاهده است. این جریان تربیتی که در راستای بیداری خرد و اندیشه امت اسلام شکل گرفته است، تربیت عقلانی متربیان (یاران امام و مخاطبان) نمود بارزی دارد.