این رساله، شرح چند حدیث دربارة ایمان حضرت ابوطالب بن عبدالمطلب است که براساس حساب عقدالانامل بیان شده است. میرزا ابراهیم زنجانی (متوفی 1351 قمری) تخصصی در حساب عقدالانامل، از علوم ریاضی قدیم، داشته؛ لذا بر این اساس احادیث یاد شده را شرح کرده و نکاتی را که مولی محمدباقر مجلسی و شیخ فخر الدین طریحی ذیل این احادیث بیان کرده اند، نقد و بررسی می کند. این رساله براساس نسخه خطی موجود در کتابخانه ملی برای نخستین بار چاپ و منتشر می شود.
اصحاب صفّه تهیدستانى بودند که به صفّه مسجدالنبى پناه برده، مورد توجه ویژه رسولخدا صلىاللهعلیهوآله بودند. بنابر مشهور، پدید آمدن صفّه در پى افزایش کسانى بود که توانایى اداره زندگى و گذران امور خویش را نداشتند یا تمایل داشتند اوقاتى را در مسجدالنبى سپرى کنند. در شأن اصحاب صفّه آیه نازل شده و باعث افتخار آنان بود و حتى پس از بر چیده شدن صفّه نیز براى آنان امتیاز محسوب مىشد. تعداد اصحاب صفّه به دلایل مختلفى کم و زیاد مىشد. برخلاف مشهور گویا صفّه در داخل مسجد قرار نداشته، بلکه در جوار مسجد واقع شده بود. به نظر مىرسد اصحاب صفّه در برخى اوقات، اشتغالات و درآمدهایى داشتهاند، اما از مهمترین مشغلههاى آنان تعلیم قرآن و عبادت بوده است. اهل صفّه رزمندگان همیشه آماده نیروهاى اسلام بوده و خود را به شرکت در غزوات پیامبر صلىاللهعلیهوآله ملزم کرده بودند. با پیشروى اسلام و فتوحات اسلامى و از میان رفتن نیاز مالى اهل صفّه ظاهرا موضوع اهل صفّه نیز از میان رفت. گرچه ممکن است محل صفّه تا دورههاى بعد پابرجا بوده باشد، اما وجود اهل صفّه در زمانهاى بعد بعید مىنماید. امتیاز اهل صفّه و شاید حالات برخى از آنان انگیزهاى براى ادعاى ارتباط صوفیان با اهل صفّه شده است، اما چنین دیدگاهى مورد پذیرش همگان نبوده و درست به نظر نمىآید.
برغواطه از بربرهای صُفریّه مذهبی بودند که در نیمه اول سده دوم هجری در مغرب اقصی با تکیه بر ساده اندیشی و نارضایتی قبایل از شرایط سیاسی، با تبلیغ آیینی التقاطی و ادعای مهدویت، حکومتی تشکیل دادند که تا میانه سده پنجم هجری تداوم یافت. استراتژی های گفتمانی دولت برغواطه متکی بر اندیشه مهدویت برای مدتی در سیادت آنها تاثیر گذاشت، اما با غلبه گفتمانهای شیعه و اهل سنت که با عنوان جهاد به مقابله با آنان برخاسته بودند، تضعیف و سرانجام توسط دولت مرابطان استیلای خود را از دست دادند. این مقاله در پی تبیین چرایی و چگونگی تاثیر گفتمان مهدویت در مشروعیت و هژمونی آنان با استفاده از واکاوی نظری تحلیل گفتمان ارنستولکلوئو و شنتال موف است.
جَعْل حدیث یکی از آسیب های است که جامعه اسلامی از دوران پیامبر2 بدان دچار شد و ازجمله اهداف آن، ترور شخصیت پیشوایان دینی و سیاسی بوده است. امام حسنR از کسانی است که تیر مسموم جعل حدیث، سیره انسان ساز و الگوآفرین ایشان را وارونه جلوه داده است. در منابع فریقین با طرق مختلف از امام صادقR نقل شده که ایشان پیوسته زن ستانده و طلاق می داده است. در برخی منابع نیز بدون یادکرد سند تعداد همسران ایشان تا سیصد تن شمارش شده است. شواهد حکایت از آن دارند که خاستگاه جعل این احادیث منصور عباسی است، زیرا تاریخ شهادت می دهد او نخستین کسی است که این اتهام را پس از سرکوب قیام سادات حسنی به امام حسنR نسبت داد. بررسی های رجالی و درایه ای اسناد روایات نیز نشان می دهد که برخی از این روایات اساساً فاقد سند بود و ارزش روایی ندارد، باقی روایات نیز به دو تن در شیعه به نام های عبدالله سنان و یحیی بن ابی العلاء الرازی و یک نفر در اهل سنت به نام حاتم بن اسماعیل منتهی می شود. تحقیقات نشان می دهد که احتمال جعل حدیث و وارد ساختن روایات یادشده به وسیله حکومت در کتب حدیثی دو راوی شیعه وجود دارد، و در مورد راوی اهل سنت نیز به دلیل نقل مرسل از امام صادقR احتمالی مشابه می رود. روایات از نظر محتوا نیز در تعارض جدی با ادله نقلی و عقلی است