فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۸۱۲ مورد.
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
212 - 242
حوزههای تخصصی:
پدیده گورخوابی چندسالی است در برخی از شهرهای ایران شکل گرفته است. این پدیده به عنوان یکی از مهم ترین مسائل آسیب پذیر در جامعه شهری، مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است. مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و با هدف شناسایی فرآیندهای بروز گورخوابی در میان گورخوابان به بررسی پرداخته است. از آنجا که برای فهم درست پدیده گورخوابی، شناخت دینامیک ورود به این شکل از زندگی حائز اهمیت است، ما نیز با استفاده از روش تحلیل روایت بر اساس روش هوئوپرت، به زندگی آن ها رسوخ کرده تا بتوانیم فرایندهای مهم زندگی که آن ها را به سمت گورخوابی کشانده است را به دست آوریم، استفاده نموده ایم. برای فهم عمیق تر عوامل رسیدن به گورخوابی، از تکنیک مصاحبه های باز و عمیق استفاده و نمونه گیری به صورت هدفمند انتخاب شده است. اعتبار یابی با استفاده از معیار زاویه بندی دنیزین و پایایی بر اساس چهار معیار صحت فرآیندهای دنبال شده، قابل فهم بودن، استفاده از مستندات و شواهد کافی و فراهم سازی مکانیزم های غلبه بر خطا بوده است. بر اساس یافته های تحقیق می توان به سه مدل کلیدی و برساختی درباره فرآیند گورخوابی دست یافت؛ 1- مدل سابقه اعتیاد در خانواده 2_ مدل فقر فرهنگی 3_ مدل عوامل اجتماعی _ اقتصادی.
عوامل مرتبط با سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران در محیط های شهری با استفاده از روش فراتحلیل تحقیقات انجام شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
66 - 100
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که مهاجران در کلان شهرها با آن همواره درگیری مستقیم دارند، سازگاری اجتماعی و فرهنگی در جامعه مقصد و به عبارتی چگونگی پذیرش فرهنگ کشور مقصد توسط آن ها است. در این راستا پژوهش های متعددی صورت گرفته است. هدف این مطالعه عوامل مرتبط با سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران در محیط های شهری ایران با استفاده از روش فراتحلیل تحقیقات انجام شده است. چارچوب نظری این پژوهش دیدگاه تلفیقی وارد در مورد سازگاری اجتماعی- فرهنگی و روان شناختی است. روش پژوهش اسنادی از نوع تحلیل محتوای متون است. جامعه آماری پژوهش، تحقیقات چاپ شده در مجلات علمی در ایران که در بازه زمانی 22 ساله از سال 1378 تا سال 1400 که در زمینه سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران انجام شده و از بین آن ها تعداد 25 مطالعه که از پایگاه های اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه مجلات تخصصی نورمگز و بانک اطلاعات نشریات کشور نمایه شده است، مورد تحلیل قرار گرفتند. تکنیک جمع آوری داده ها و اطلاعات پرسشنامه معکوس و سؤال های ارزیاب در پرسشنامه است. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار آماری CMA2 انجام شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده ابتدا توصیفی خلاصه از مطالعات و ویژگی های آن ها بیان شد و در بخش استنباطی ابتدا پیش فرض های آماری سوگیری انتظار و همگنی مطالعات مورد بررسی قرار گرفت و سپس فرضیه ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان می دهد که پنج مجموعه عوامل شامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جمعیت شناختی و روانشناسی در این پژوهش شناسایی شدند که هر کدام از آن ها با استفاده از چندین متغیر مورد بررسی قرار گرفته است. فاصله اطمینان گزارش شده از سوی این مجموعه عوامل از فاصله اطمینان (039/0- و 215/0) که مربوط به عوامل اقتصادی است تا فاصله اطمینان بالا و دامنه (275/0 تا 614/0) و همچنین مقدار مثبت عدد Z 2 بیانگر وجود ارتباط معنی دار مستقیم و مثبت بین مؤلفه های عوامل گوناگون و سازگاری اجتماعی فرهنگی مهاجران دارد. می توان نتیجه گرفت که عوامل جمعیتی با دارا بودن ضریب تأثیر 510/0 بالاترین ارتباط و عوامل روانشناسی با حداقل سطح ضریب تأثیر با مقدار 293/0 کمترین تأثیرگذاری را در فرایند سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران دارد و البته همه عوامل در سطح حداقل 95 درصد فاصله اطمینان دارای اثرگذاری مثبت بر سازگاری اجتماعی و فرهنگی مهاجران می باشند.
ارائه مدل پارادایمی فقر و تبیین جامعه شناختی آن در مناطق محروم استان خوزستان (مورد مطالعه: شهرهای حمیدیه و اندیکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه کیفی، با هدف ارائه مدل پارادایمی فقر و تبیین جامعه شناختی آن در شهرهای محروم اندیکا و حمیدیه در استان خوزستان به انجام رسیده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، نظریه داده بنیاد است. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و تعداد مشارکت کنندگان 40 نفر بوده است. بعد از کدگذاری، نوزده مقوله اصلی پدیدار شد. پاردایم ظهوریافته، در بعد شرایط شامل(چالش تأمین اعتبار از طریق جذب اعتبارات بخش دولتی و خصوصی، ضعف فرهنگ کار و مهارت آموزی در میان جوانان(ساختمان ذهنی دولت گرا)، بی توجهی به شایسته سالاری در مدیریت شهرستان، عدم حمایت ویژه از مناطق محروم استان، عدم خودباوری جوانان در نتیجه محرومیت( پذیرش روانی فرهنگ فقر)، توزیع ناعادلانه فرصت ها در نتیجه وجود فساد اداری، نارضایتی از میزان حمایت دولت و مشکل نقدینگی در راه اندازی بنگاه های کوچک، خانگی و زودبازده، ضعف سرمایه اجتماعی جوانان در مناطق شهری) و در بعد کنش – تعامل (کلید اشتغال؛ مهارت آموزی همراه با نگاه کارآفرینی، ایجاد و تقویت شهرک های صنعتی، تخصیص اعتبارات ملی و ویژه، شایسته سالاری و انتخاب مدیران متخصص، جهادی و اثربخش، ظرفیت های اجتماع محور، پشتوانه رفع فقر) و در بعد پیامدها (نزاع ها و تنش های طایفه ای و قومی به عنوان عامل تشدید چرخه فقر، بی قدرتی و بیگانگی اجتماعی، کاهش کیفیت سبد کالای مصرفی خانوارها و تورم غذایی( فرسایش شاخص قدرت خرید مردم)، احساس یأس اجتماعی، فرسایش اعتماد اجتماعی، آسیب های اجتماعی) است که حول یک مقوله هسته به نام «فقر شهری در پیوند با محرومیت از فرصت ها در روستا و حاشیه ها» شکل گرفته اند. واژه های کلیدی فقر شهری، روش نظریه داده بنیاد، شهرهای اندیکا و حمیدیه
تعامل اجتماعی همسایگی، مسأله ای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
109 - 143
حوزههای تخصصی:
لازمه شکل گیری جامعه، تعاملات مستمر است و"عیار" سلامت جامعه، تعاملات گرم است. بخش عظیمی از جمعیت جامعه ایران، در شهرها زندگی می کنند. اقتضای زندگی شهری، فشردگی جمعیت است و زندگی در شهر، معمولاً داشتن همسایگان متعدد را سبب می شود. کم و کیف تعاملات، کیفیت زندگی را متأثر می سازد؛ ازین رو اندازه و وضعیت تعاملات همسایگی در جامعه ایران، موضوعی قابل اعتناست. هدف این نوشتار، توصیف وضع تعاملات اجتماعی همسایگی در ایران است؛ آن گونه که جامعه شناسان ادراک و گزارش کرده اند. تحقیق حاضر به 30 مقاله پژوهشی معتبر که 22 جامعه شناس برجسته ایرانی نوشته اند، (از مجموعه 714 اثر 119 جامعه شناس) استناد کرده است. روش مورد استفاده، روش «تحلیل محتوای جهت دار» است. داده های بررسی شده حاکی از وجود مشکل، «فقدان تعاملات همسایگان»،«کمبود و کاهش روابط و تعاملات همسایگان»، «ضعف تعاملات گرم همسایگان»، «تعاملات سرد همسایگان»، «شناخت محدود همسایگان نسبت به هم» و«کم بودن اعتماد همسایگان به یکدیگر» بوده است. هرکدام از این مشکلات، مشتمل بر مشکلات تعاملی جزئی تری است که نشان می دهد؛ تعاملات اجتماعی همسایگی در ایران بسیار "کم عیار" و بیمار است.
فراتحلیل رابطه سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت: بر پایه مطالعه مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به چرخش فرهنگی که در سال های اخیر در جامعه شکل گرفته است برخی روابط و مناسبات دارای اهمیت ویژه ای نسبت به گذشته شده که از جمله آن می توان به رابطه میان سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت اشاره نمود. تاکنون پژوهش های متعددی پیرامون روابط سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت به خصوص در چارچوب نظری بوردیو انجام شده است. از این رو هدف پژوهش حاضر انجام فراتحلیل مطالعات رابطه میان سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت است. برای این منظور تمامی پژوهش هایی که در دهه 90 شمسی در فصلنامه های معتبر منتشر شده بود، استخراج و در 5 سطح با روش مطالعه مرور نظام مند مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت بر اساس معیارهای مشخص شده، 11 اثر انتخاب و در فرایند فراتحلیل استفاده شد. در مرحله آغازین، مفروضات همگنی و سوگیری انتشار بررسی و پس از انجام آزمون ها ناهمگنی و عدم سوگیری انتشار تایید و سپس داده ها توسط نرم افزار CMA ارزیابی شدند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد اندازه اثر سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت 0.470 است که بر اساس نظام تفسیر اندازه اثر کوهن در حد متوسط قرار دارد. همچنین متغیرهای جنسیت،مخاطب و تحصیلات به عنوان متغیرهای تعدیل گر در نظر گرفته شد و معین گردید ضریب اندازه اثر مردان(0.473) بیش از زنان(0.460)، در میانسالان(0.524) بیش از جوانان(0.416) و در افراد غیر محصل(0.535) بیش از افراد در حال تحصیل(0.270) است.
تعاملات اجتماعی و حیاط خانه های تاریخی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
133 - 165
حوزههای تخصصی:
در شرایطی که از نظر محققان، تعاملات میان افراد، یکی از مهمترین نیازهای انسانی محسوب می شود، این موضوع، به دلایل گوناگون، فراموش شده است. فارغ از دلایل فرهنگی و اقتصادی و مشابه آن، کمبود فضاهایی که قابلیت ایجاد چنین تعاملاتی را داشته باشند، وجود دارد. در دوران معاصر، خانه ها دیگر همچون گذشته، فضاهای توانمندی برای این کار در اختیار ندارند. این در حالی است که مطالعه معماری و شهرسازی ایران، حاکی از برقراری تعاملات اجتماعی، در فضاهای مختلف خانه های تاریخی است. این پژوهش، به طور اختصاصی، حیاط خانه های تاریخی را مد نظر قرار داده است. سؤال اساسی اینجاست که ویژگی ذاتی و ظاهری فضاهایی نظیر حیاط در خانه های تاریخی چه بود که می توانست چنین قابلیتی را فراهم آورد؟ در این راستا، هدف، یافتن دلایل موفقیت حیاط خانه های تاریخی، در ارتقای سطح تعاملات اجتماعی از نگاه ساکنان این خانه هاست زیرا این افراد، به دلیل تجربه زیسته خود، بهتر از دیگران می توانند به این سوال پاسخ دهند. این پژوهش با استفاده از نظریه داده بنیاد نظام مند، انجام شده است. مصاحبه ها و سپس تحلیل داده ها، به شکل گیری مدلی منجر شد که نشان می دهد چگونه ساکنان، حیاط خانه های تاریخی، با داشتن تسهیلات گردهمایی جمعی نظیر طراحی انعطاف پذیر و داشتن قابلیتهای محیطی، به چنین قابلیتی دست می یافته اند.
ادراک داغ مکانی؛ استراتژی های مواجهه (مورد مطالعه: ساکنین مناطق کم برخوردار شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونت در مناطق کمبرخوردار شهری ساکنین آن را با داغننگ مکانی و پیامدهای منفی بیشمار مواجهه میسازد، بنابراین افراد به اتخاذ استراتژیهایی برای مقابله با داغننگ میپردازند. ازاینرو هدف از انجام این تحقیق مطالعه ادراک ساکنین مناطق کمبرخوردار شهر مشهد از داغننگ مکانی و استراتژیهای این افراد جهت مواجهه با آن است. بهمنظور فایدهمندی شناختی از نظریه داغننگ گافمن و داغننگ مکانی واکوانت استفاده شد. این مطالعه به روش کیفی، مبتنی بر شیوه نمونهگیری هدفمند با بهرهگیری از تکنیک مصاحبه نیمهساختیافته بر روی جامعه هدف ساکنین 6 منطقه کمبرخوردار شهر مشهد انجام شد. حجم نمونه براساس قاعده اشباع اطلاعاتی پس از 20 مصاحبه حاصل شد. تحلیل داده با تکنیک تحلیل مضمون ششمرحلهای براون و کلارک پیش بردهشد. یافتههای حاصل از مصاحبه با ساکنین مناطق کمبرخوردار شهر مشهد نشان داد این افراد داغننگ مکانی را به دو صورت احساسشده، از طریق برچسبهایی چون بینظمی ظاهری، فرومایه، انحرافی، هراسآور، سرمایههای فرومایه، و تجربهشده از طریق تجربه برچسب کلامی، تجربه اختلال در ارتباط و تجربه کنشهای فرومایه ادراک کرده بودند. تجربه و ادراک داغننگ مکانی موجب شد تا افراد استراتژیهایی جهت مواجهه با داغننگ بکار گیرند؛ ازاینرو تلاش داشتند جهت مواجهه با داغننگ بیاعتباری از استراتژیهای برهمکنشی مانند مطرودیت اجتماعی، اقناع اجتماعی، تکانشی محور، همگونسازی که رویکرد تعاملیمحور داشته و استراتژیهای غیر برهمکنشی مانند انفعالی، گذر موقعیتی که فاقد رویکرد تعاملیمحور است استفاده نمایند و جهت مواجهه با داغننگ احتمال بیاعتباری از استراتژیهای پنهانسازی و انطباقسازی (مانند انطباق ظاهری، پنداری، گفتاری، کرداری) جهت جلوگیری از بیاعتبارشدن و آشکارشدن داغننگ خود، استفاده کنند.
ارائه الگوی پارادایمی از هویت های چندگانه در فضای شهری(مورد مطالعه: محلات شهر تهران در سال 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مفهوم پردازی چندگانگی هویت در فضاهای شهری در شهر تهران پرداخته است. هدف از این پژوهش ارائه مدلی براساس هویت های چندگانه شکل گرفته در سطح شهر تهران است. روش تحقیق از نوع کیفی و تکنیک مصاحبه است، که برای این منظور مصاحبه ها از ساکنین محلات مختلف شهر تهران (نیاوران، شهرک غرب، ولنجک، چیتگر، شهری و محله سی تیر) صورت گرفته است. لازم به ذکر است که با انجام 30 عدد مصاحبه به اشباع نظری رسیده ایم. شیوه کدگذاری مصاحبه ها به صورت استقرایی و در قالب سه گونه کدگذاری باز، محوری و انتخابی براساس منطق کدگذاری اشتراوس و کوربین صورت گرفته است. در ادامه براساس تحلیل محتوای کیفی مصاحبه های بدست آمده، مدلی طراحی گردید که در آن نشان داده شد چندگانگی هویت در فضاهای شهری تحت تأثیر عوامل گوناگونی صورت می پذیرد، اجزای این مدل شامل فاکتورهایی است که از مصاحبه ها استخراج شده و ذیل قضایای: شرایط علّی، زمینه ای، مداخله ای، پدیده محوری و رهبرادها، طرح ها و کنش ها قرار می گیرند، که خود منجر به پیامدهایی می شود که ظهور همزمان و متقارن هویت سنتی و مدرن را در پی دارد.
گونه شناسی عوامل موثر بر رضایتمندی از خدمات شهری و عمرانی شهرداری منطقه 15 تهران به مردم قیامدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمات رسانی مردم محور و تأمین علایق و منافع همه گروه های اجتماعی از الزامات توسعه پایدار شهری است و زمانی اتفاق می افتد که متولیان بتوانند با خدمات با کیفیت رضایتمندی ساکنان آن شهر را جلب کنند. هدف پژوهش حاضر گونه شناسی عوامل رضایتمندی مردم قیامدشت از خدمات شهرداری منطقه 15 تهران است که با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه انجام گرفت.جامعهآماری را شهروندان بالای 18 سال تشکیل دادندکه حداقل 4 سال سابقه سکونت در این شهر را داشته اند و حجم نمونه 406 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. بر اساس نتایج؛ شهروندان در حد زیاد دیندار بوده و از هویت ملی برخوردار بودند. اعتماد و مشارکت اجتماعی اغلب شهروندان قیامدشت درحد متوسط به دست آمد.رضایتمندی از عملکرد شهرداری در حوزه خدمات شهری، فضای سبز، شهرسازی و معماری، اجتماعی و فرهنگی، روابط عمومی، کارکنان اداری، حوزه فنی و عمرانی که با 65 پرسش مورد سنجش قرار گرفت، در مجموع پایین تر از متوسط به دست آمد. نمره کل رضایتمندی از عملکرد شهرداری در این حوزه ها از 20 ،عدد 8 را به دست آورد.دین داری تنها عاملی بود که تأثیر بالایی(با بتای 26/0) بر رضایتمندی از خدمات شهرداری منطقه 15 در محدوده شهر قیامدشت داشت و همچنین این عامل بیشترین نقش را در جداسازی گونه هااز هم داشته و بر عکس متغیر اعتماد اجتماعی کمترین نقش را در تحلیل گونه ها از یکدیگر داشته است. با توجه به فرایند مقایسه اجتماعی عملکرد شهرداری، توجه مستمر به کیفیت خدمات، مهمترین عاملی است که می تواند رضایتمندی شهروندان را تداوم بخشد.
تمایل به مشارکت در حفاظت از محیط زیست و عوامل موثر بر آن (مورد مطالعه: شهروندان تهرانی متولد دهه 80 و دهه 50)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
176 - 206
حوزههای تخصصی:
محیط زیست به عنوان عامل حیات بخش زندگی بشر در طول تاریخ بر اثر عوامل گوناگون تخریب و گاهی به صورت خود به خود ترمیم شده اند. اما با صنعتی شدن جوامع و رشد روزافزون جمعیت و دستیابی بشر به رفاه بیشتر اثرات نامطلوب و تخریب محیط زیست دوچندان شده است. اینجاست که باید اذهان عمومی را بیدار و آگاه نمود و فکر جدی ای برای حیات زیست و زندگی بشریت کرد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی میزان تمایل به مشارکت در حفاظت از محیط زیست و عوامل موثر بر آن با بررسی عملکرد زیست محیطی شهروندان تهرانی متولد دهه 80 و 50 است. چارچوب نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه های گربنر، شوارتز و اوالندر و توجرسون است. روش تحقیق مورد استفاده کمی- پیمایشی و ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه پس از حذف داده های پرت 384 نفر به دست آمد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مشارکت محیط زیستی متأثر از دانش محیط زیستی، اخلاق محیط زیستی، نو ع نگرش به زیست محیط و آموزش رسانه ای است و بیشترین تأثیر مربوط به دانش زیست محیطی است و میزان تمایل به همکاری و مشارکت در فعالیت های محیط زیستی در پاسخگویان متولد دهه 50 بیشتر است.
شهر دیجیتالی و افزایش گرایش زنان به همسریابی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
196 - 214
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای به تحلیل تأثیر شهر دیجیتال در تمایل زنان به همسریابی مجازی در شهر کرمان می پردازد. برای این منظور با استفاده از تکنیک نمونه گیری نظری و هدفمند ، 16 کاربر زن در تالارهای همسریابی شهر کرمان مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و با نرم افزار مکس کیو دی ای ورژن 12 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد تعداد قابل ملاحظه ای از سایت های همسریابی مجازی را زنان متأهل در کنار کاربران مجرد تشکیل می دهند که از ویژگی گمنامی فضای شهری و فضای مجازی استفاده می کنند و هنجارهای اجتماعی را در هم می شکنند. پس از ترکیب، ادغام و مقایسه مفاهیم، پنج مقوله مشترک میان کاربران زن متأهل و مجرد شامل (اعتیاد به چت، تجربه محدودیت، ، پرهیز از دیدار حضوری، سرگرمی و گذران وقت، تمایلات جنسی بصورت مجازی) کشف شد؛ همچنین دو مقوله خاص کاربران زن متأهل شامل ( اختفای تأهل و توجیهات آن و کم رضایتی از ازدواج) و دو مقوله خاص کاربران زن مجرد شامل (حس آزادی و چت علاج رفع تنهایی) نیز به دست آمد. پس از تحلیل خط داستانی مشارکت کنندگان «فضای مجازی به مثابه پناهگاه مقاومت زنان شهری» آشکار شد.
بررسی اثر احساس محرومیت بر بهزیستی اجتماعی در بافت های ناکارآمد شهری(نمونه موردی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
72 - 98
حوزههای تخصصی:
در این بررسی، وضعیت بهزیستی ساکنین بافت های ناکارآمد و حاشیه نشین شهر مشهد مورد کنکاش قرارگرفت و فرض آن بود که محرومیت نسبی ساکنین بافت های ناکارآمد، در سطح بهزیستی درک شده این گروه، اثرگذار است. در این بررسی از نظریه بهزیستی اجتماعی کییز و گار و دیدگاه محرومیت بلا و چافتز به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. شیوه بررسی، توصیفی و تحلیلی بود و داده های مورد نیاز با پرسشنامه و نمونه ای به حجم 384 نفر به دست آمد که به روش خوشه ای از جامعه یک میلیون و پانصد هزار نفری حاشیه نشینان شهر مشهد انتخاب شده بود. نتایج نشان داد که پاسخگویان احساس محرومیت تا حدودی بالا(41/142) و سطح بهزیستی اجتماعی پایینی(122) دارند و رابطه بین گویه ها و مولفه های محرومیت با بهزیستی اجتماعی و ابعاد آن در بین نمونه مورد بررسی، معنادار و معکوس است. ارزیابی یافته های آنالیز رگرسیونی مرحله به مرحله(که طی 3 گام وارد معادله شد)، مشخص ساخت متغیرهای محرومیت از حقوق شهروندی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حقوقی، حدود 23 درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی بهزیستی اجتماعی را تبیین می نماید. در مجموع، ارزیابی یافته ها نشان داد، مدل پژوهش حاضر، قدرت تبیین و پیش بینی نسبتا مناسبی دارد و برای دستیابی به توسعه پایدار، بایستی احساس محرومیت حاشیه نشینان را کاهش داد.
ترس از جرم در فضای عمومی شهری از منظر زنان (مطالعه موردی: زنان شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترس یکی از نام آشناترین واژه هایی است که هر فردی به طور غریزی از بدو تولد تا زمان مرگ، آن را به هر شکلی تجربه می کند. هدف این پژوهش ترس از جرم در فضای عمومی از منظر زنان در شهرها(مطالعه موردی: زنان شهر بابل) در سال 1398بود. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه پژوهش را زنان 18 تا 60 ساله ساکن شهر بابل تشکیل داده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 350 نفر تعیین شد و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. برای تحلیل داده های پژوهش، از آزمون های ضریب همبستگی با نرم افزار spss24 و تحلیل معادلات ساختاری با نرم افزار Amos25 استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، محاسبه و مناسب ارزیابی شد که بر اساس آن ضریب متغیرهای پژوهش و ابعاد آن بیش از 0.7 بود. در این پژوهش با به کارگیری آمار استنباطی رابطه متغیرهای فاصله اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی و کنترل غیررسمی، بی نظمی با ترس از جرم سنجیده شد که رابطه همه متغیرها مورد تائید قرار گرفت. نتایج نشان داد که این متغیرهای فاصله اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی و کنترل غیررسمی، بی نظمی با ترس از جرم رابطه معنی داری دارند. با استفاده از نرم افزار Amos25 و رسم مدل مقدار تغییرات متغیر وابسته به وسیله متغیرهای مستقل تبیین شد.
مطالعه جامعه شناختی شکل گیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا، مورد مطالعه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه جامعه شناختی شکل گیری رفتارهای جمعی نمایشی در بستر تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا با روش گراندد تئوری انجام شده است. سؤال اصلی این مطالعه این است که ویروس کرونا چگونه می تواند بر شکل گیری رفتارهای جمعی تأثیر بگذارد؟ و تجربه زیسته مردم از ویروس کرونا چگونه اجتماعات نمایشی (وحشت زده) را به وجود می آورد؟ روش انجام این پژوهش از نظر رویکرد پژوهشی، کمی و از نظر گردآوری اطلاعات، روش نظریه زمینه ای است. جامعه آماری شهروندان کرمانشاه هستند که به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 20 نفر از آن ها مورد مطالعه قرار گرفت. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار مکس کیودا مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل ها نشان داد چهار مضمون اصلی که شامل؛ رشد احساسات منفی، سردرگمی و بدبینی، رشد وسواس های فکری - عملی پیرامون بدن و شستشو و تغییر سبک زندگی، دغدغه های فکری پیرامون به خطر افتادن سلامت خانواده، دغدغه های اقتصادی و ترس از دوران پسا کرونا بر رفتارهای جمعی کنشگران جامعه تأثیرگذار هستند.
تحلیل پدیدارشناسانه خشونت شهری در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت شهری، پدیده ای اجتماعی است که در ساحت شهر اتفاق می افتد و امنیت آسایش شهروندان، کارکرد نهادها و سازمانها را تحت تأثیر قرار می دهد. این پژوهش با هدف مطالعهپدیدهخشونت شهری در شهر اردبیل با روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. 11نفر از شهروندانی که خشونت شهری را تجربه کرده بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. یافته ها نشان داد که پدیده خشونت شهری با چهار مقوله اصلی از دیدگاه مشارکت کنندگان تعریف می شودکه عبارتند از: 1- خشونت فیزیکی 2- خشونت کلامی 3- خشونت مالی 4- خشونت روانی. عوامل، شرایط و علل سوق دهنده به پدیده خشونت شهری بر اساس تجربه مشارکت کنندگان عبارتند از: 1- عوامل مداخله ای ( فردگرایی خودخواهانه- عامل روانی)، 2- شرایط زمینه ای (شرایط فضای شهری- شرایط خانوادگی)، 3- علل پیدایش (کنترل اجتماعی، علل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی).
تأثیر امیدواری بر مهارت های زندگی زنان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر امیدواری در زندگی بر مهارت های زندگی زنان شهری صورت پذیرفته است. این پژوهش بر اساس معیار هدف در گروه پژوهش های کاربردی، بر اساس معیار زمان گردآوری داده ها در گروه پژوهش های پیمایشی، بر اساس معیار ماهیت داده ها و مبنای پژوهش یک پژوهش کمی است. اصلی ترین ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش 2 پرسشنامه (پرسشنامه امیدواری در زندگی و پرسشنامه مهارت های زندگی زنان) و طیف مورد استفاده در پرسشنامه این پژوهش یک طیف لیکرت 5 درجه ای است. پایایی ابزار پژوهش نیز بر اساس آزمون آلفای کرونباخ برای پرسشنامه امیدواری در زندگی 76/0 و برای مهارت های زندگی 75/0 به تأیید رسیده است. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان سرپرست خانواده شهر اصفهان است و حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS SAMPLE POWER برابر با 270 نفر و شیوه نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری سهمیه ای و ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات پرسشنامه ای این پژوهش نرم افزار آماری SPSS & AMOS است. برای تعیین وجود یا عدم وجود تأثیر بین متغیرها و برآورد و تعمیم نتایج به دست آمده از حجم نمونه به جامعه آماری از مدل رگرسیونی با متغیر پنهان برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده گردیده است. با توجه به یافته های این پژوهش، امیدواری در زندگی و مؤلفه های آن (عزت نفس، اشتیاق زندگی، خوداتکایی، رضایت از زندگی، مسئولیت پذیری، خوش بینی) بر مهارت های زندگی زنان سرپرست خانواده شهر اصفهان تأثیر معناداری داشته است.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین اعتماد اجتماعی و میزان پایبندی به فرهنگ شهروندی (مورد مطالعه: شهروندان شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
33 - 61
حوزههای تخصصی:
فرهنگ شهروندی مجموعه ای از ارزش ها، نگرش ها و قوانین مشترک بنیادی است که در بردارنده احساس تعلق، احترام به میراث مشترک و همچنین تشخیص حق و حقوق و تعهدات و مقررات شهروندی است. این نوع فرهنگ رویکردی نوین است و نتایج موثر آن در پیشرفت اجتماعی و فرهنگی جامعه غیر قابل انکار است فرهنگ شهروندی هنجارها و ارزش های جامعه را رقم می زند و زمینه های تعامل شهروندان را شکل می دهد که در این امر نقش اعتماد اجتماعی بر آن اساسی است .پژوهش حاضر نیز، با هدف بررسی جامعه شناختی رابطه بین اعتماد اجتماعی و میزان پایبندی به فرهنگ شهروندی در بین شهروندان شهر قزوین انجام شده است. روش تحقیق مورد استفاده در این تحقیق، پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل کلیه شهرواندان واقع در سنین 59-15 سال شهر قزوین است که از این تعداد 400 نفر از طریق فرمول آماری کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای جهت گردآوری اطلاعات لازم انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده، از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که رابطه بین متغیرهای اعتماد بین شخصی، اعتماد به شهروندان و اعتماد به نهادهای غیردولتی با مولفه های فرهنگ شهروندی (میزان پایبندی به ارزش های فردی و جمعی و میزان پایبندی به هنجارهای فرهنگ شهروندی) به لحاظ آماری معنادار بوده است و نوع رابطه نیز مثبت و مستقیم می باشد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی توانسته است 5/29 درصد از تغییرات متغیر میزان پایبندی به فرهنگ شهروندی را تبیین نماید.
رابطه ی احساس تعلق به شهر و مشارکت اجتماعی در مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
95 - 123
حوزههای تخصصی:
احساس تعلق به شهر نشانگر وجود ذهنیت مثبت افراد نسبت به محل سکونت و سایر شهروندان است و تداوم تعلق به شهر لاجرم شکلی از تعهد را برای شهروندان نسبت به محیط اجتماعی پیرامون در بر دارد. مشارکت در حیات اجتماعی شهر همواره موضوع مهمی در حوزه ی جامعه شناسی شهری بوده است. لذا این مقاله در صدد است تا رابطه ی احساس تعلق به شهر و مشارکت اجتماعی شهروندان در مدیریت شهری را بررسی کند. چارچوب نظری پژوهش متشکل از متغیرهای برگرفته شده از نظریه های دورکیم، پارسونز، دیویس، آنتونسیچ، گیدنز و پاتنام است. لذا در یک مطالعه ی پیمایشی از بین جامعه ی آماری مشتمل بر 49309 خانوار ساکن شهر ایلام، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و نهایتاً تصادفی ساده، نمونه ای شامل 334 نفر سرپرست خانوار را انتخاب نموده و با استفاده از پرسشنامه ای که اعتبار صوری آن به وسیله خبرگان مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ، 78/. محاسبه شده است، داده های مورد نظر گردآوری و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده ی متوسط بودن میزان متغیرهای مشارکت اجتماعی شهروندان (04/2)، مشارکت مدنی (۲)، روحیه ی مشارکتی (92/1)، اعتماد به مدیران (01/2) و نیز میزان احساس تعلق به شهر (46/2) است و لذا عوامل اجتماعی مذکور در مشارکت اجتماعی در مدیریت شهر مؤثر هستند و در آزمون معادلات ساختاری روابط این متغیرها با متغیر وابسته تایید شده است. به طور کلی نتایج بیانگر مشارکت اجتماعی متوسط شهروندان است ولیکن به دلیل مهاجرپذیری عمدتاً روستایی و درون استانی و ترکیب محله های شهری پتانسیل لازم جهت بهره مندی مدیریت شهری از ظرفیتهای مشارکتی شهروندان را دارد.
بررسی علل فاصله بین نسلی و تعارض گفتمان دانش آموزان با نظام ارزشی جامعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فاصله نسلی، یکی از مسائل مهم جوامع معاصر و به عنوان یک آسیب مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و محققان قرار گرفته است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی جامعه شناختی علل فاصله بین نسلی و تعارض گفتمان دانش آموزان با نظام ارزشی جامعه شهری است. روش تحقیق از نوع کمی است و تکنیک جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان و والدین تهرانی اند که 985 نفر از آنان به کمک فرمول حجم نمونه و به روش نمونه گیری خوشه ای در مناطق مختلف تهران انتخاب شده اند. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و با آمارهای استنباطی و مدلسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان داده که متغیرهای مستقل جنسیت، گروه همسالان، ارزش های اخلاقی خانواده، فضای آموزشی، رسانه های جمعی ملی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و مظاهر جهانی شدن، اثر معناداری بر میزان فاصله بین نسلی و تعارض گفتمان دانش آموزان با نظام ارزشی جامعه داشته اند که در این بین رسانه های جمعی ملی با ضریب (50/0) بیشترین تأثیر و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با ضریب (10/0) کمترین تأثیر را داشته اند. همچنین متغیر پایبندی به ارزش ها با ضریب (69/0-) اثر معکوس و معناداری بر میزان فاصله بین نسلی و تعارض گفتمان دانش آموزان با نظام ارزشی جامعه داشته است. در رابطه با سنجش اثرات کل نیز همه متغیرهای مستقل؛ جنسیت، گروه همسالان، ارزش های اخلاقی خانواده، فضای آموزشی، رسانه های جمعی ملی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و مظاهر جهانی شدن، همگی با هم توانسته اند 53/0 از تغییرات فاصله نسلی را تبیین کنند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه اجتماعی با رویکرد آمیخته (مطالعه موردی: محله های شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
99 - 129
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی توسعه اجتماعی با رویکرد آمیخته در محله های شهر زنجان بود. در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمی از شیوه مدل سازی معادلات ساختاری با تاکید بر رویکرد حداقل مربعات جزیی استفاده شد. جامعه آماری بخش کیفی، خبرگان جامعه علمی و متخصصان دانشگاهی بودند که دارای سوابق اجرایی در سطوح تصمیم گیری بوده و به اصطلاح خبرگان آگاه نام دارند. برای تعیین نمونه های این خبرگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که پس از مصاحبه با 12 نفر از افراد خبره آگاه، اشباع نظری حاصل گردیده و فرآیند مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته پایان یافت. در بخش کمی، روش پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع علّی به شیوه پیمایشی بود که جامعه آماری آن، ساکنین محله های 25 گانه شهر، که تعداشان بر اساس مستندات مرکز آمار ایران در سال 1397 تعداد 430871 نفر بوده است. روش نمونه گیری، خوشه ای و بصورت هدفمند درمحله ها بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیده و پرسشنامه محقق ساخته، توزیع گردید. نتایج بخش کیفی نشان داد که مدل توسعه اجتماعی شهر زنجان شامل 5 بعد، 19 مولفه و 52 شاخص می باشد. پس از ارائه مدل، بر اساس 5 بعد استخراج شده، فرضیه سازی شده و تاثیر ابعاد همبستگی و وفاق اجتماعی، عدالت اجتماعی، کیفیت زندگی، امنیت اجتماعی و اخلاق توسعه اجتماعی بر توسعه اجتماعی زنجان با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart-Pls مورد ارزیابی قرار گرفته و میزان تاثیر هر یک از ابعاد مشخص گردید. یافته های تحقیق نشان داد: همبستگی و وفاق اجتماعی به اندازه 183/8، عدالت اجتماعی به اندازه 989/4، کیفیت زندگی317/4، امنیت اجتماعی106/4 و اخلاق توسعه اجتماعی906/8 بر توسعه اجتماعی در شهر زنجان تاثیرگذار هستند.