فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۲٬۳۰۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
افزایش قدرت تفکیک مکانی به منظور افزایش میزان اطلاعات در مدل رقومی ارتفاع (DEM) از جمله مهمترین موضوعات در ژئومورفولوژی کمی محسوب می شود. تاکنون مدل های مختلفی به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی ارائه شده است که از بین مدل ها، مدل جاذبه به عنوان جدیدترین مدل، دارای دقت بسیار بالایی می باشد. این مدل برای اولین بار به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی بر روی تصاویر ماهواره ای استفاده شده است. در این تحقیق از مدل جاذبه برای اولین بار به منظور افزایش قدرت تفکیک مکانی DEM استفاده شد. در بررسی حاضر، از دو مدل همسایگی پیکسل های مماس (Touching) و مدل همسایگی چهارگانه (Quadrant) به منظور تخمین مقادیر زیر پیکسل ها استفاده گردید. در مدل جاذبه احتیاجی به کالیبره کردن و آموزش الگوریتم همانند الگوریتم های یادگیری ماشین نیست، این امر موجب می شود که زمان محاسبات برای اجرای الگوریتم کم شود. پس از تولید تصاویر خروجی برای زیر پیکسل ها، در مقیاس های 2، 3 و4 با همسایگی های متفاوت، بهترین مقیاس با مناسب ترین نوع همسایگی با استفاده از نقاط کنترل زمینی تعیین شد و مقادیر RMSE برای آن ها محاسبه شد. تعداد کل نقاط کنترل زمین مستخرج از عملیات نقشه برداری، 2118 نقطه بود. مقدار RMSE برای هر DEM به صورت جداگانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که با استفاده از مدل جاذبه صحت تصاویر خروجی بهبود بخشیده شده و همچنین قدرت تفکیک مکانی آن ها نیز افزایش پیدا کرده است. بر اساس نتایج از بین مقیاس ها با همسایگی های مختلف، مقیاس 3 و مدل همسایگی چهارگانه نسبت به سایر روش ها دارای بیشترین دقت با کمترین میزان RMSE (54/5) برای DEM 30 متر و DEM 90 متر (13/9) می باشد.
مدل سازی محلی پروفیل چگالی الکترون یون سپهری ماهواره ی FORMOSAT-3/COSMIC با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه و سنجش یون سپهر در علوم مختلف از جمله مطالعات فضایی و برای بهبود آنالیز و پیش بینی فضایی هوا شامل طوفان های ژئومغناطیسی، بررسی پدیده ها و ناهنجاری های یون سپهری، سیستم های مخابراتی،ژئوفیزیکی، مطالعه پیش نشانگری زلزله و مخاطرات طبیعی بسیار کارآمد می باشد. برای توصیف فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی رخ داده در لایه یون سپهر تغییرات پی در پی چگالی الکترون این لایه با تغییرات زمان و موقعیت جغرافیایی موسوم به پروفیل عموی لایه یون سپهر ( پروفیل چگالی الکترون ) مورد استفاده قرار می گیرد. اهمیت پایش چگالی الکترون یون سپهر بدلیل تأثیری که لایه یون سپهر بر روی امواج رادیویی GPS در ناوبری و مخابرات می گذارد، سبب مدلسازی و بررسی پارامتر یون سپهری در این مقاله گردیده است. تغییرات ناگهانی و زیاد چگالی الکترون در بخش های مختلف یون سپهر مدلسازی آن را برای تصحیح خطای یون سپهری بسیار پیچیده می نماید.یکی از جدیدترین روش های سنجش از دور برای استخراج پروفیل چگالی الکترون در لایه ی یون سپهر، روش نهفتگی رادیویی (GPS RO) است که قادر به تولید پروفیل های چگالی الکترون با توان تفکیک قائم بالامی باشد. دراین روش گیرنده های GNSS بر روی ماهواره های ارتفاع پایین (LEO) قرار گرفته و سیگنال فرستاده شده در راستای خط دید ماهواره های LEO و GNSS خم گردیده و اطلاعات لایه های اتمسفری (بویژه یون سپهر) را ثبت و ضبط می نماید. در این مقاله ، ابتدا ماهواره ی COSMIC معرفی و سپس برای سال های 2006تا2007 (کمینة فعالیت خورشیدی) بکارگیری الگوریتم های هوشمند توانسته است کارآیی مناسبی در جهت مدلسازی پروفیل های چگالی الکترون ارائه دهد . نتا یج بدست آمده با پروفیل های چگالی الکترون سه نوع مدل مرجع بین المللی یون سپهری IRI-NEQ ، IRI-Corr و IRI-001 مقایسه شده اند و چنین نتیجه گرفته شده است که برای کشور ایران، مدل ایجاد شده با شبکة عصبی شباهت بیشتری با پروفیل های مشاهداتی ماهواره ی COSMIC نسبت به پروفیل های چگالی الکترون مدل های مرجع بین المللی یون سپهری از خود نشان می دهند.
ارزیابی و مقایسه رضایت عمومی مردم در استان های ایران، به کمک داده های مکانی مردم ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های متعددی مبتنی بر استفاده از روش های رایج و معمول اخذ داده، ازجمله استفاده از پرسشنامه برای سنجش رضایت عمومی، مطرح شده است. وجود چالش ها و مشکلات متعدد، همچون پرهزینه و زمان بربودن این روش ها، به خصوص در مناطق دارای گستره وسیع جغرافیایی، مانند یک کشور، باعث شده است مقادیر شاخص های مرتبط در این زمینه به روز نباشند. رضایت عمومی مفهومی پویا و چندبُعدی است و در طی زمان، تغییر می کند؛ بنابراین، ضروری است در دوره های زمانی مناسب ارزیابی شود. ازآنجاکه در سال های اخیر رویکرد گسترده ای به سمت کاربرد داده ها ی مکانی مردم ساخت شکل گرفته است، در این تحقیق به کمک داده های شبکه اجتماعی مکان مبنا، با طرح دیدگاهی جدید، اطلاعات و معیارهایی که می توانند منعکس کننده رضایت عمومی باشند استخراج شده و در نهایت، با درنظرگرفتن عدم قطعیت در مفهوم رضایت عمومی و داده های ورودی، از یک سیستم استنتاج گر فازی برای ارزیابی و مقایسه رضایت عمومی در استان های ایران استفاده شده است. شاخص های استخراج شده در این تحقیق نسبت توئیت های دارای تمایل منفی به مثبت، نسبت توئیت های دارای احساس شادی و لذت و نسبت توئیت های شامل احساس ناراحتی و عصبانیت و ترس به کل توئیت ها را دربر می گیرند. نتایج حاصل از روش پیشنهادی منجر به دسته بندی استان های کشور از وضعیت مطلوب تا نامطلوب شد. نتایج این تحقیق وجود پتانسیل داده های مردم ساخت را، در ارزیابی رضایت عمومی، بیشتر در نقش داده مکمل و نه به منزله جایگزین داده های رسمی، نشان داد. روش پیشنهادی در این تحقیق گامی به سوی ارزیابی رضایت عمومی، با استفاده از داده های به اشتراک گذاشته شده مردم در شبکه های اجتماعی مکانی محسوب می شود.
تعیین اولویت احیاء بافت های فرسوده شهری با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره (نمونه: محله سرشور مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد به عنوان دومین شهر پرجمعیت ایران با ۲۲۴۵ هکتار بافت فرسوده شهری که یک سیزدهم مساحت شهر را شامل می-شود، با معضلی بزرگ برای احیا این بافت مواجه می باشد. محله سرشور مشهد که در محدوده اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) قرار گرفته، با وسعتی حدود ۶۱ هکتار و شامل ۲۱۶۶ قطعه است. هدف پژوهش، اولویت بندی قطعات محله سرشور برای احیاء می باشد تا جهت دهی مناسبی برای دستگاه های متولی، ساکنین و سرمایه گذاران وجود داشته باشد. روش تحقیق، توصیفی/ تحلیلی است و برای رسیدن به هدف، پنج شاخص قدمت، تعداد طبقات، کاربری، مصالح و دوام، انتخاب و از طریق برداشت میدانی از محدوده جمع آوری گردید. برای تعیین وزن هر یک از معیارها و زیر معیار ها، تعداد ۵۰ عدد پرسشنامه در دو مرحله از متخصصان این حوزه گردآوری و سپس این اوزان یکسان برای هر یک از معیارها و زیر معیار ها به همراه اطلاعات برداشت شده، به صورت جداگانه در مدل های تحلیل سلسله مراتبی، تحلیل شبکه ای، فازی و همپوشانی وزنی در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی وارد و اجرا شد که خروجی نهایی نقشه ها به صورت قطعاتی با بیشترین تا کمترین اولویت جهت احیاء به تفکیک هر مدل و کاربری طبقه بندی گردید. نتایج حاصل از پژوهش بیان گر آن است که در محله سرشور اولویت اول احیا، قطعات با کاربری مسکونی (۵۲ قطعه) و در مرحله بعد قطعات با کاربری تجاری/ اداری (۱۳۲ قطعه) قرار دارد. همچنین مشخص گردید که مدل های تصمیم گیری چند معیاره جهت تعیین اولویت احیا قطعات بافت های فرسوده شهری کارایی داشته و مدل فازی در مقایسه با سایر مدل های مورد بررسی دقت بیشتری دارد.
برآورد کمّی ریسک خطوط انتقال گاز با استفاده از تحلیل های مکانی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتقال گاز از محل تولید به موقعیت مصرف کنندگان نیازمند شبکة توزیع گسترده ای است. رشد و توسعة مناطق مسکونی و صنعتی سبب افزایش مصرف گاز و متراکم ترشدن شبکة خطوط لولة گاز شده و خطرهای ناشی از خرابی خط لوله و نشت گاز رو به افزایش است. به منظور جلوگیری از خسارت مخاطرات احتمالی و کاهش آنها، مطرح کردن چارچوبی برای برآورد ریسک ضروری است. روش کمّی یکی از دقیق ترین و پیچیده ترین روش های ارزیابی ریسک خط لوله به شمار می رود. در این روش، ریسک با استفاده از دو کمیت احتمال خرابی خط لوله و احتمال مرگ ومیر ناشی از پیامدهای حوادث نشت گاز محاسبه می شود. هدف اساسی این تحقیق عرضة چارچوبی مناسب برای برآورد کمی ریسک خط لولة گاز است. در بیشتر مطالعات در زمینة ریسک خطوط انتقال گاز، محاسبات فقط برای یک خط لوله انجام شده است. نوآوری این تحقیق ارتقای برآورد کمّی ریسک در نقاط مجاور خط لوله، با به کارگیری تحلیل های مکانی در محیط GIS و بررسی آثار تجمعی چندین خط بر ریسک در یک نقطة معین است. نتایج نهایی در قالب نقشة ریسک برای خط لوله و محیط اطراف آن تهیه شده است. بر طبق نقشة تولیدشده، محدوده ای از منطقه ریسک بالاتر از 1E-05 دارد که دلیل آن قرارگرفتن در راستای میانگین جهت وزش باد در منطقه و اثر تجمعی چندین قسمت از خط لوله است. با استفاده از نقشه های تولیدشده می توان در جهت به حداقل رساندن سطح ریسک و مدیریت ایمنی خطوط لولة موجود اقدام کرد و بدین ترتیب پیاده سازی روش کمّی برآورد ریسک در GIS، توانایی تشخیص و بصری سازی فواصل خطرناک، محدودة آسیب پذیری و مناطق پرخطر بر اثر پیامدهای گوناگون نشت گاز را فراهم آورد.
شبیه سازی رشد شهری تبریز با استفاده از مدل CA-Markov و تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهای کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته، به طور هم زمان در حال تجربة تغییرات سریع و رشد در مساحت و جمعیت هستند. لازمة مدیریت رشد شهری پایدار و برنامه ریزی توسعة شهری، درک الگوهای صحیح رشد شهری است. در این تحقیق سعی شده تا روند گسترش مناطق شهری تبریز با استفاده از تصاویر ماهواره ای از سال 1372 تا 1392 برآورد، و نقشة رشد شهری سال 1407 با استفاده از مدل ترکیبی مارکوف- سلول های خودکار (CA-Markov) شبیه سازی شود. نتایج نشان می دهد در این مدت مناطق شهری در سال 1372 از 70 هزار و 90 به 11 هزار و 697 هکتار در سال 1392 افزایش داشته است که 98/64 درصد رشد را نشان می دهد، همچنین با استفاده از مدل CA-Markov با دقت کلی 91 درصد می توان گفت این افزایش در پانزده سال آینده، یعنی تا سال 1407 نیز ادامه خواهد داشت و با رشد 25 درصدی در مقایسه با سال 1392 به 14 هزار و 690 هکتار خواهد رسید، با توجه به این مسئله نیاز به برنامه ریزی مناسب به منظور کاهش آسیب های ناشی از رشد شهری به دیگر ابعاد شهری احساس می شود.
ارزیابی خطر ریسک زمین لغزش حوضه آبخیز طالقان رود بر پایه الگوریتم بهینه سازی توافقی ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناپایداری های دامنه ای، ازجمله پدیده های معمول در بیشتر مناطق کوهستانی ایران است. در این میان یکی از مخاطره آمیزترین ناپایداری ها، زمین لغزش است. هدف از این پژوهش، تهیه نقشه حساسیت پذیری در زیرحوضه های طالقان رود به زمین لغزش با استفاده از الگوریتم بهینه سازی توافقی ویکور است. ابتدا پس از تهیة نقشة پایة محدودة مطالعاتی با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بازدیدهای میدانی، نقشة عوامل مؤثر در حساسیت پذیری حوضه به زمین لغزش شامل شیب، فاصله از گسل، طبقات ارتفاعی، تراکم زهکشی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، لیتولوژی، نوع خاک و بارش در محیط GIS تهیه شد. سپس ضریب اهمیت هرکدام از معیارهای مذکور در وقوع زمین لغزش، به کمک الگوریتم سلسله مراتبی AHP به دست آمد که معیارهای شیب، لیتولوژی و طبقات ارتفاعی بیشترین ضریب اهمیت را کسب کردند. سپس بر پایة الگوریتم بهینه سازی ویکور، درجه سودمندی و پشیمانی انتخاب گزینه های برتر (زیرحوضه ها)، مشخص شد. در پایان با محاسبة میزان شاخص بهینة ویکور، برحسب درجة حساسیت پذیری به زمین لغزش، زیرحوضه ها در 3 کلاس کیفی حساسیت پذیری کم، متوسط و زیاد طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد زیر حوضه های زیدشت 1، 2 و دونبولید از بیشترین حساسیت پذیری به وقوع زمین لغزش برخوردارند و حساسیت به وقوع زمین لغزش در زیر حوضه های شهرک، ناویزک و حسنجان حداقل است.
سنجش پایداری اقتصادی و اجتماعی محله های شهری با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره (AHP) (مورد شناسی: محله های منطقة یک شهریِ گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های پایداری در جوامع شهری، به عنوانِ معیارهای پیش آهنگ پایداری و منعکس کنندة مؤلفه های اساسی و بنیادی برای سلامت اقتصادی، اجتماعی یا زیست محیطی جامعه، در بلند مدت و در طی نسل ها محسوب می شوند؛ بنابراین، تأکید بر پایداری فضا های شهری که به پایداری اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و مدیریتی بستگی دارد، به منظور دستیابی به آرمان های شهرنشینی دارای اهمیت فراوانی است. در این میان، سنجش و ارزیابی معیارهای پایداری در محله های شهری، به منزلة کوچک ترین واحد سازمان فضایی شهر، چار چوب مناسبی برای تحقق اهداف پایداری فراهم می آورد. در پژوهش حاضر، به منظور دستیابی به این مهم، نخست با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، فهرست جامعی از شاخص های ارزیابی پایداری فضاهای شهری در زمینه های مورد بحث تهیه و از طریقِ توزیع پرسشنامه اقدام به جمع آوری و کمّی سازی معیارهای منتخب در سطح محله های منطقة مورد مطالعه شده است. به منظورِ تجزیه و تحلیل شاخص ها نیز، تکنیک تصمیم گیری چند معیاره ( AHP ) مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق، از یک سو بیانگر این نکته است که این روش، تحلیل فضایی مطلوبی را از وضعیت پایداری اجتماعی و اقتصادی در سطح محله های منطقة یک شهریِ گرگان نشان می دهد و از سویِ دیگر تفاوت های آشکاری را در سطوح پایداریِ اقتصادی و اجتماعی محله های مختلف شهریِ گرگان بیان می کند؛ به طوری که در بین محله های موردِ بررسی، محلة یک با وزن 0.0835 بالاترین رتبه را در بین سطح پایداری اجتماعی و محلة پنج با وزن 0.2352، بالاترین رتبه را در بین محله ها از نظرِ سطح پایداری اقتصادی به خود اختصاص داده اند که نشان دهندة نابرابری ها و شکاف طبقاتی بالایی در سطح محله های مورد بررسی می باشد.
سهم بندی منابع رسوبات تپه های ماسه ای با استفاده از دو مدل ترکیبی مورد استفاده در روش انگشت-نگاری رسوب (مطالعه موردی: منطقه ی جازموریان، جنوب استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش انگشت نگاری رسوب همراه با مدل های ترکیبی یک رویکرد رایج در کمی نمودن سهم منابع رسوبات به ویژه رسوبات آبی می باشد ولی در زمینه رسوبات بادی تحقیقات اندکی انجام شده است. در این تحقیق، دو مدل ترکیبی کالینز و هوگس مورد استفاده در انگشت نگاری رسوب به منظور کمی نمودن سهم منابع رسوبات تپه های ماسه ای در منطقه جازموریان، جنوب کرمان بکار برده شد. بدین منظور پس از تعیین جهات باد و تهیه نقشه زمین شناسی، اقدام به نمونه برداری از منابع بالقوه تپه های ماسه ای شامل پهنه های ماسه ای ( Qs )، رسوبات آبرفتی ریزدانه و بستر خشکرودها ( Qal )، رسوبات مخروط افکنه ها و پادگانه ها ( Qt ) و ترکیب رس و نمک ( Qc )؛ و از مناطق رسوب یا تپه های ماسه ای ( Qsd ) گردید. به طوری که 58 نمونه سطحی از منابع بالقوه تپه های ماسه ای شامل 7 نمونه از Qs ، 25 نمونه از Qal ، 5 نمونه از Qt و 21 نمونه از Qc ؛ و 14 نمونه از مناطق رسوب ( Qsd ) برداشت گردید و پس از آماده سازی نمونه ها، غلظت ده عنصر ( Ni, Cu, Co, Cr, Ga, Mn, P, Ba, Sr و Li ) اندازه گیری شد. به منظور تفکیک منابع تپه های ماسه ای، از یک فرآیند آماری دو مرحله ای شامل تست های کروسکال والیس و آنالیز تابع تشخیص گام به گام استفاده گردید که چهار ردیاب شامل Cr, Li, Ni و Co به عنوان ردیاب های بهینه انتخاب شدند و به عنوان پارامترهای ورودی به مدل های ترکیبی مورد استفاده قرار گرفتند. سهم های ارائه شده برای منابع تپه های ماسه ای توسط هر دو مدل مشابه هم بدست آمد و منابع Qs و Qal به عنوان منابع غالب برای 14 نمونه تپه ماسه ای شناخته شدند. همچنین بر طبق نتایج، مقادیر GOF محاسبه شده برای مدل کالینز (با بالاترین مقدار GOF برابر 95/99 درصد) بالاتر از مدل هوگس (با بالاترین GOF برابر 9/99 درصد) محاسبه شد که نشان دهنده کارآیی بالای این مدل در منشایابی رسوبات تپه ماسه ای می باشد. به طور کلی، استفاده از روش انگشت نگاری رسوب با مدل ترکیبی کالینز برای کمی نمودن سهم منابع تپه های ماسه ای فعال در سایر مناطق پیشنهاد می گردد.
بررسی تغییرات زمانی بارش های پوششی و فرا رفتی مبتنی بر کدهای داده های همدیدی (مطالعه موردی: استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نوع ابر و مقدار بارش ابرها از مواردی است که کمتر در کارهای پژوهشی به آن پرداخته می شود؛ لذا در این پژوهش با استفاده از فنّ دی کد کردن داده های سینوپ شش ایستگاه هواشناسی استان خراسان جنوبی، ویژگی های اقلیمی و روند بارش های پوششی و فرا رفتی موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد درصد بارش های پوششی، فرا رفتی و مخلوط در استان خراسان جنوبی در دو فصل پاییز و زمستان مشابه یکدیگر و درصد بارش های پوششی، فرا رفتی و مخلوط فصل تابستان تفاوت زیادی با دیگر فصول دارد. بیشینه بارش های فرا رفتی در بیرجند در ماه های می تا اکتبر، در بشرویه در ماه های می تا جولای، در فردوس در ماه های می و ژوئن، در قاین در ماه های مارس تا نوامبر، در نهبندان در ماه های آوریل تا نوامبر و در طبس در ماه های می تا سپتامبر رخ می دهد و ایستگاه های بیرجند، قاین و نهبندان که ارتفاع بالاتری از سطح دریا نسبت به سه ایستگاه دیگر دارند بیشتر بارش های تابستانه آن ها از نوع فرا رفتی است.
ارزیابی رقابت پذیری منطقه ای در مناطق شهری عملکردی استان مازندران با استفاده از تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، با تسریع فرایند جهانی شدن و افزایش گستره اقتصاد مبتنی بر دانش اطلاعات، مفهوم رقابت پذیری و سنجش آن در بین شهرها و مناطق، توجه زیادی از برنامه ریزان و تصمیم سازان شهری و منطقه ای را به خود جلب کرده است، اما علی رغم گستردگی اهمیت این مفهوم، ابهامات زیادی نیز برای تعریف و سنجش آن عنوان شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با توجه به ادبیات نه چندان گسترده در کشور، با استفاده از آرای صاحب نظران، تعریف روشن و جامعی را از این مفهوم ارائه می کند. سپس، مناطق شهری عملکرد استان مازندران را با استفاده از تحلیل خوشه ای می سنجد و پیشنهاد هایی را برای ارتقای رقابت پذیری مناطق ارائه می کند. یافته های تحلیل خوشه ای در سه سطح و هفت عرصه رقابت پذیری شامل ترکیب و تخصص گرایی صنعتی، محیط کارآفرین، ظرفیت نوآوری، نیروی کار ماهر، استخدام پذیری، سن و اندازه بنگاه و بیانگر برتری سه شهر بزرگ استان که شامل ساری، آمل و بابل در سطح یک است. این خوشه، با ایجاد صرفه های تجمع لازم توانسته جریانی از سرمایه گذاری ها را به سوی خود جلب کند و درنتیجه، محیطی کارآفرین را خلق کند. در سطح بعدی قائمشهر، تنکابن، بابلسر، بهشهر، چالوس قرار گرفته اند. مهم ترین فرصت های رقابتی این گروه، دسترسی به نیروی کار ماهر و استخدام پذیری و عمده ترین ضعف آن ها در نبود پشتیبانی اقتصادی و جمعیتی این شهرها در ساخت محیطی کارآفرین و جذب سرمایه گذاری ها است. به نظر می رسد پیوندهای همکارانه، برای ارتقای کارایی فضایی استان می تواند پشتیبانی برای توسعه اقتصادی مناطق گروه دوم و سوم، برای پوشش ضعف ها و تقویت فرصت های رقابتی استان مازندران باشد.
تلفیق معیارهای کیفی و کمی با استفاده از مدل های مکان مبنا به منظور مسیریابی بهینه ی خودروهای اورژانس در محیط های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودروهای اورژانس شهری با توجه به حساسیت مأموریت خود، همواره برای رسیدن به مقصد به دنبال کمترین زمان ممکن هستند. با توجه به پیچیدگی و گستردگی حمل و نقل و ترافیک در شهرهای بزرگ، عوامل و پارامترهای متعددی علاوه بر مسافت، در زمان رسیدن یک خودروی اورژانس به مقصد تأثیرگذار هستند که این پارامترها می توانند کیفی یا کمی و پویا یا ایستا باشند. در این مقاله روشی نوین بر مبنای ترکیب مدل های تلفیق، روش کمی سازی گاما، استفاده از روابط پیش بینی زمان سفر و الگوریتم های فراابتکاری به منظور دستیابی به بهینه ترین مسیر ارائه شده است. در این مقاله ابتدا کلیه ی فاکتورهای تأثیرگذار کمی و کیفی قابل محاسبه و دسترسی از دید مسیریابی اورژانس شناسایی شده، سپس با تبدیل پارامترهای کیفی به کمی، هر پارامتر با روش محاسبه ی حداکثر نرمال شده و بر اساس ارجحیت و میزان تأثیر هر پارامتر در یافتن مسیر بهینه تلفیق می گردند. روش تست گاما به عنوان یک روش برگرفته از داده برای محاسبه ی میزان ارجحیت و تأثیرگذاری فاکتورها استفاده شد. روند مذکور با استفاده از داده ی شبکه معابر و حجم ترافیک دو منطقه از شهر تهران پیاده سازی شد. وزن در نظر گرفته شده برای هر زیرمعیار تشکیل دهنده ی درجه سختی مسیر یعنی «کیفیت مسیر»، «عرض»، «شیب»، «نوع مسیر» و «میزان مستقیم بودن مسیر» بر اساس این روش به ترتیب 331/0، 286/0، 188/0، 172/0 و 020/0 بدست آمدند. در نهایت از الگوریتم فراابتکاری ژنتیک برای انتخاب مسیر بهینه وسایل نقلیه اورژانس استفاده شد و نتایج آن با الگوریتم معمول مسیریابی دیکسترا مقایسه شد. بر مبنای مقایسه ی انجام شده روش ارائه شده در این مقاله نسبت به روش های ساده ی فعلی برتری قابل ملاحظه ای داشت.
بررسی تغییرات کاربری اراضی پایین دست سد کجکی حوضه هیرمند افغانستان با استفاده از طبقه بندی کنندة بیشترین شباهت، درخت تصمیم گیری و ماشین های بردار پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش آورد رودخانه مرزی هیرمند از افغانستان به ایران از چالش های همیشگی مدیریت منابع آب در شرق کشور بوده که در سال های اخیر تشدید شده است. توسعة کشاورزی در پایین دست سد کجکی (در حوضه آبریز رودخانه هیرمند) در افغانستان و خشکسالی اخیر از دلایل کم شدن آب این رودخانه به شمار می آید. در مقالة حاضر به طور کمّی به این موضوع پرداخته می شود و برای این منظور کاربری اراضی دشت هلمند افغانستان با استفاده از تصاویر ماهواره ای بررسی شده است. به خاطر اهمیت نوع الگوریتم انتخاب شده در تهیه تصاویر طبقه بندی شده، سه الگوریتم بیشترین شباهت (MLC)، درخت تصمیم گیری (DT) و ماشین های بردار پشتیبان (SVM) ارزیابی شده اند. از مشکلات عمده در انجام آزمون ها، تهیة نمونه های آموزشی از افغانستان است؛ بدین منظور از نقشه های FAO، نقشه های اطلس کاربری اراضی افغانستان، نقشه های مرکز سازمان زمین شناسی امریکا و تصاویر Google Earth کمک گرفته شد. با توجه به تصاویر موجود، دورة 20 سالة اخیر در سه تاریخ 1990، 2001 و 2011 میلادی مربوط به ماهواره لندست (ETM+ TM,) در نظر گرفته شد و از هر سه روش جواب های نسبتاً مشابهی به دست آمد. نقشه های حاصل از الگوریتم های فوق با ضریب کاپا و دقت کلی ارزیابی شدند و دقت مناسبی داشتند. نتایج تغییرات کاربری اراضی نشان می دهند که مجموع کل کشت محصولات آبی در منطقه، حدود 62 درصد افزایش یافته، به طوری که مقدار آن از رقم 103 هزار هکتار در سال 1990، به حدود 122 هزار هکتار در سال 2001 و به حدود 167 هزار هکتار در سال 2011 رسید که مؤید تأثیر قطعی آن بر کاهش رواناب ورودی از رودخانه هیرمند به کشور است. با وجود نتایج نزدیک روش ها، طبقه بندی درخت تصمیم گیری کارآمدی بیشتری از لحاظ اتکای کمتر به نمونه های آموزشی از خود نشان داد.
استفاده از رو ش های فازی آرت مپ و شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه برای تهیه ی نقشه ی پوشش اراضی (مطالعه ی موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله عوامل مهم در برنامه ریزی و مدیریت شهری، به ویژه در راستای نیل به توسعه ی پایدار در نواحی شهری و استفاده ی بهینه از سرزمین، دسترسی بهنگام از وضعیّت پوشش اراضی برای این مناطق است. داده های سنجش از دور پتانسیل بالایی برای تهیّه ی نقشه های به روز پوشش اراضی شهری دارند. روش های متفاوتی در زمینه ی تهیّه ی نقشه ی پوشش اراضی شهری با استفاده از تصاویر ماهواره ای گزارش شده است که هریک مزایا و معایبی دارند. دو روش طبقه بندی فازی آرت مپ و شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه، ازجمله روش های طبقه بندی تصاویر هستند که از توانایی بالایی در تفکیک طبقات مختلف پوشش اراضی، به ویژه پیکسل های مختلط برخوردار هستند. هدف از این مطالعه، مقایسه ی توانایی این دو روش طبقه بندی با به کارگیری تصویر سنجنده ی LISS-III سال 1387 در تهیّه ی نقشه ی پوشش اراضی شهر اصفهان است. نخست تصویر با میانگین خطای مربّعات 4/0 پیکسل تصحیح هندسی شد. پس از آن، دو روش طبقه بندی فازی آرت مپ و شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه به اجرا درآمد. درنهایت نقشه ی پوشش اراضی منطقه به پنج طبقه ی آب، مناطق مسکونی، اراضی بایر، پوشش گیاهی و جادّه طبقه بندی شد. برای ارزیابی درستی نتایج طبقه بندی، برداشت های زمینی بسیاری با استفاده از GPS انجام گرفت و صحّت کلّی برای روش فازی آرت مپ و شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه، به ترتیب 88 و 3/93 درصد برآورد شد. این مطالعه نشان داد که روش طبقه بندی شبکه ی عصبی پرسپترون چندلایه، نسبت به روش فازی آرت مپ، از توان تفکیک و قابلیّت بیشتری برای تهیّه ی نقشه ی پوشش اراضی در مناطق شهری برخوردار است.
ارزیابی روش های تحلیل شبکه ( ANP ) و رگرسیون لجستیک در بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در محدوده محور و مخزن سد، مطالعه موردی: سد قلعه چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه ای که به دلیل وضعیت جغرافیایی و ساخت وسازهای انسانی مستعد لغزش می باشد ضروری می نماید. سد مخزنی قلعه چای عجب شیر، یکی از این نوع نواحی می باشد. در این مطالعه، جهت بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش، روش های تحلیل شبکه ( ANP ) و رگرسیون لجستیک مورد ارزیابی قرار گرفت . جهت این مطالعه از تصویر TM، 2011 ماهواره لندست استفاده شد. فاکتورهای مؤثر وقوع زمین لغزش ( شیب، جهت دامنه، لیتولوژی، کاربری زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، طبقات ارتفاعی ) در محیط GIS آماده و سپس با لایه پراکنش زمین لغزش ها قطع داده شده و نقشه های پهنه بندی خطر زمین لغزش در روش های فوق تولید شد. نتایج نشان داد که فرآیند تحلیل شبکه نسبت به روش رگرسیون لجستیک عملکرد بهتری را در بررسی پتانسیل وقوع زمین لغزش در منطقه موردمطالعه دارد همچنین تفسیر ضرایب نشان داد که ، کاربری اراضی، طبقات ارتفاعی، جهت دامنه، نقش مهمی در وقوع زمین لغزش دارند. و با استفاده از نقشه پیش بینی احتمال وقوع زمین لغزش، منطقه به پنج گروه حساسیت تقسیم: بسیار پایین، پایین، متوسط، بالا، بسیار بالا.
سیستم اطلاعات جغرافیایی در پوسان / اسماعیل داداشی خاص
حوزههای تخصصی:
ارزیابی مکان استقرار شعب بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری منطقه 6 شهر تهران با استفاده از تکنیک DEMATEL و فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی وضعیت استقرار مراکز مالی و تجاری، به ویژه بانک ها و مؤسسه های مالی و اعتباری، در
برابر سایر رقبا را می توان مهم ترین مسئله ی پیش روی بانک ها در راستای بازنگری مجد د در
ساختار شبکه ی بانکی آنها به منظور کاهش هزینه ها و افزایش بهر هوری دانست. این پژوهش
برای ارزیابی وضعیت استقرار (GIS) به دنبال ارائه ی مدلی در سامانه ی اطلاعات جغرافیایی
بانک ها و مؤسسه های مالی و اعتباری است. برای رسیدن به این هدف ، پس از شناسایی
معیار ها و عوامل مؤثّر اقتصادی با توجه به تأثیر گذاری و تأثیر پذیری معیارها از یکدیگر در
دنیای واقعی، روش دیماتیل برای شناسایی این روابط مورد استفاده قرار گرفت و پس از
تکمیل پرسش نامه ی مقایسه ی زوجی از سوی کارشناسان، از مدل فرآیند تحلیل شبک ه ای
برای وزن دهی به آنها استفاده شد. از اوزان به دست آمده، بر اساس شعاع تأثیرگذاری (ANP)
معیار ها برای مدل سازی فضایی و پهن هبندی منطقه از عملگر جمع جبری فازی استفاده شد. این
فرآیند در منطقه ی شش شهر تهران اجرا شد و از نتایج آن، وضعیت هر کدام از شعب بان کها
و مؤسسه های مالی و اعتباری به دست آمد. نتایج حاصل در قالب جداول برای مدیران و
برنامه ریزان این امر مهم اقتصادی، بیان کننده ی وضعیت کنونی هر کدام از شعب آنان در برابر
رقبای دیگر است تا در صورت لزوم، نسبت به اتخاذ تصمیم های بهینه برای سودآوری بیشتر
راهگشا باشد. بر اساس مشاهدات میدانی، مدل مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت و از ضریب
برای تعیین میزان همگونی میان نتایج به دست آمده در مدل و نتایج مشاهدات c تاو کندال
0را نشان م یدهد که از رابطه ی قوی بین / استفاده شد. نتایج به دست آمده ضریبی برابر با 748
دو متغیر حکایت می کند.