فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۲٬۳۰۲ مورد.
بررسی آسایش حرارتی در انطباق معماری با شرایط اقلیمی در شهر سمنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شناسایی وضعیت اقلیمی یک محل و تحلیل نیازهای اقلیمی از نظر آسایش انسان و کاربرد مصالح ساختمانی یکی از مقدمات طراحی همساز با اقلیم است.توجه به اهداف عمده طراحی اقلیمی در هر منطقه ی آب و هوایی و پیش بینی مواردی در جهت تحقق بخشیدن به این اهداف موجب سازگاری و هماهنگی ساختمان ها با شرایط اقلیمی و موجب صرفه جویی در مصرف انرژی و هویت یافتن معماری در هر اقلیم خواهد شد. هدف از این مقاله بررسی تأثیر عناصر اقلیمی بر آسایش حرارتی و شیوه طراحی مساکن شهر سمنان و ارائه راهنمای طرح واحدهای مسکونی همساز با اقلیم جهت فراهم آوردن شرایط آسایش حرارتی در داخل ساختمان می باشد. در این مقاله با استفاده از نمودارها و روش های اقلیمی به تجزیه و تحلیل اقلیم سمنان پرداخته شده است. برای انجام این کار از آمار سازمان هواشناسی در یک دوره25ساله (ازسال1990لغایت2016) استفاده شده است. با توجه به نتایج بدست آمده اقلیم سمنان براساس روش دمارتن خشک، روش کوپن خشک و گرم و براساس روش آمبرژه خشک و سرد تعیین شد. جهت تعیین آسایش حرارتی و طراحی معماری همساز با اقلیم از چهار مدل سنجش آسایش حرارتی شامل شاخص نمودار زیست – اقلیم اولگی , شاخص ماهانی ، نمودار زیست - اقلیم ساختمانی گیونی و روش زوکولای استفاده شده که هر یک از مدلها علاوه بر تعیین مواقع گرم و سرد و راحت، رهنمودهای لازم جهت دستیابی به طراحی اقلیمی مناسب با آب و هوای شهر سمنان را ارائه دادند. نتیجه کلی پژوهش شامل استفاده از مصالح بومی با ظرفیت حرارتی بالا, تعیین جهت مناسب استقرار ساختمانها با توجه به جهت باد و تابش آفتاب، تعبیه مناسب بازشوها جهت حفظ انرژی داخل ساختمان بطوریکه در تابستان حداقل و در زمستان حداکثر انرژی خورشیدی دریافت شود، می باشد. در صورت اجرای احکام معماری که از معیارهای تعیین آسایش حرارتی بدست آمده است
توسعه و کاربرد شاخص های محصول و وضعیت مزرعه با استفاده از سری زمانی تصاویر ماهواره ای Sentinel-2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف مهم در کشاورزی پایدار، حفظ اکوسیستم های سالم با تاکید بر مدیریت منابع زمینی، آبی و طبیعی به منظور تحقق امنیت غذایی در سطوح محلی تا جهانی است. داده های سری زمانی سنجش از دور به عنوان منبعی وسیع و ارزشمند از اطلاعات طیفی و زمانی، توانسته محققان را در پیشبرد اهداف مدیریت مزرعه کمک کند. مدیریت مزرعه همیشه با چالش هایی همراه بوده و عدم دسترسی به اطلاعات کمی و کیفی محصولات زراعی از مشکلات این حوزه به شمار می رود. هدف از این تحقیق، توسعه و کاربرد شاخص های وضعیت محصول و مزرعه با استفاده از داده های سری زمانی NDVI ماهواره Sentinel-2)) و نقشه نوع محصول مزارع شرکت کشت و صنعت مغان در سال 1396-1395 و شرکت کشت و صنعت شهید رجایی دزفول در سال 1396-1397 است تا به وسیله آن، مناطقی که توسط عواملی همچون بیماری، هجوم آفات و علف های هرز و همچنین مشکلات خاک و عدم توزیع نامناسب آب آبیاری در مزرعه، دچار تغییر فنولوژیکی در طول زمان شده اند، شناسایی شوند. برای این منظور، داده های سری زمانی شاخص NDVI برای 4 نوع محصول (گندم، ذرت، یونجه و چغندرقند) و در مزارع مختلف محاسبه شد و برای نشان دادن وضعیت مزرعه و محصول در هر مزرعه و مزارع نسبت به هم، دو شاخص وضعیت مزرعه و محصول توسعه داده شد. ارزیابی نتایج این شاخص ها با مشاهدات زمینی، حاکی از آن است که محصول یونجه در کشت و صنعت مغان و گندم در کشت و صنعت شهید رجایی دزفول به ترتیب 88/88 و 11/94 درصد، بالاترین دقت (صحت کلی) را در بین محصولات منطقه داشتند.
مقایسه نتایج پردازش تصاویر ماهواره ای برای استخراج دگرسانی ها با کانی شناسی و مطالعات صحرایی در کانسار مس پورفیری سرکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکیک و به نقشه در آوردن زونهای دگرسانی در اکتشاف تیپ های مس پورفیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به منظور بارزسازی این زونهای دگرسان از داده های ماهواره ترا سنجنده استر استفاده شده است. در منطقه سرکوه هاله های دگرسانی مختلفی وجود دارد که شامل پتاسیک، پروپیلیتیک، فیلیک، آرژیلیکی، سیلیسی شدن و آغشتگی های ثانویه به اکسید- هیدروکسیدهای آهن هستند که با پردازش ماهواره ترا سنجنده استر بارزسازی شدند. از روش هایی نظیر تهیه تصاویر ترکیب رنگی کاذب، نسبت باندی، ترکیب رنگی کاذب حاصل از نسبت باندی و روش های آنالیز طیفی، برای شناسایی و تفکیک کانی های شاخص دگرسانی های مرتبط با کانی زایی استفاده شد. در دگرسانی آرژیلیک، اکسیدهای آهن و پروپیلیتیک از روش های، Matched Filtering ، Ls-fit و روش نسبت باندی استفاده شده که از بین این روشها، الگوریتم MF و نسبت باندی به خوبی جواب داد. در تفکیک دگرسانی های فیلیک روش نسبت باندی و دگرسانی سیلیسی در منطقه با روش های ذکر شده جواب نداده است، بیشترین کانی سازی مربوط به دگرسانی پتاسیک است که به نظر می رسد، مس به طور عمده در طول این دگرسانی قرار گرفته باشد، نتایج کانی شناسی حاوی کوارتز + فلدسپار پتاسیک + بیوتیت + مگنتیت+ سولفید ها + سریسیت میباشد. دگرسانی پروپیلیتیک شامل کلسیت + کلریت + اپیدوت + اکتینولیت + سریسیت + پیریت در محیط پیرامونی استوک و سنگهای آتشفشانی اطراف است. دگرسانی فیلیک شامل سریسیت و کوارتز می باشد. نتایج به دست آمده در این بخش با نتایج حاصل از آنالیز XRD مطابقت دارد. مجموعه هاله های دگرسان با بازید صحرایی، منطقه بندی نسبتاً منظمی با روند شمال شرق- جنوب غرب با مرکزیت توده نفوذی سرکوه پورفیری را نشان می دهند.
بررسی و تحلیل تغییرات درون دهه ای روند و الگوی فضایی بارش های سالانه و فصلی (مطالعه موردی: نیمه غربی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تحلیل تغییرات درون دهه ای روند و الگوی فضایی بارش های سالانه و فصلی نیمه غربی ایران است. به این منظور داده های روزانه بارش دوره 2015-1986 (طی سه دهه) مورد بررسی قرار گرفت. برای واکاوی تغییرات درون دهه ای بارش از تحلیل الگوی خودهمبستگی فضایی آماره عمومی G* و به منظور بررسی روند تغییرات از تحلیل رگرسیون، آزمون من کندال استفاده شده است. در انجام محاسبات از امکانات برنامه نویسی Matlab و برای عملیات ترسیمی از نرم افزارهای Surfer و GIS بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر این است که الگوهای خوشه ای مثبت بارش در مقیاس سالانه بیشتر در امتداد کوههای زاگرس و بخش هایی از غرب منطقه مورد مطالعه می باشد. در مقیاس فصلی الگوی خودهمبستگی فضایی بارش در فصل پاییز و زمستان تقریبا از الگوی سالانه پیروی کرده، در حالی که در فصل بهار الگوی فضایی مثبت بارش بیشتر در بخش های شمالی منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است. نتایج حاصل از تغییرات درون دهه ای الگوهای خودهمبستگی فضایی مثبت بارش نیمه غربی ایران نشان می دهد به سمت دوره های اخیر به استثنای فصل زمستان که روند افزایشی نامحسوسی تجربه کرده، در مقیاس سالانه، فصل بهار و پاییز از گستره مکانی الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت بارش کاسته شده است. درحالیکه الگوهای خودهمبستگی فضایی منفی بارش در مقیاس سالانه و فصلی روند کاهشی را تجربه کرده است. با این وجود به جز دوره ی دوم، الگوی فضایی بارش در منطقه مورد مطالعه تغییرات مکانی قابل توجهی نداشته است. نتایج حاصل از تحلیل روند بیانگر این است که در مقیاس سالانه و فصل زمستان اکثر مناطق نیمه غربی کشور از روند کاهشی برخوردار بوده است. در فصل بهار و پاییز با وجود اینکه در منطقه روند افزایشی بارش مشاهده شده ، اما در سطح 95 درصد اطمینان معنی دار نبوده است.
مکانیابی اراضی مستعد کاشت درخت انجیر در استان فارس با استفاده از منطق فازی با رویکرد GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کش اورزی یکی از مهمترین بخش های اقتصادی کش ور است که هر محصول آن شرایط اقلیمی و محیطی خاصی را می طلبد، لذا اقلیم شناسان توجه ویژه ای به آمایش سرزمین داش ته و منابع اکولوژیکی را با روش های مناسب ارزیابی می کنند. هدف این تحقیق، شناخت عوامل و عناصر اقلیمی مؤثر در کاشت انجیر در استان فارس و پهنه بندی نواحی مستعد کاشت این محصول از نظر اقلیمی و محیطی، با استفاده از توانایی GIS در تلفیق لایه های مختلف و در قالب مدل های مختلف است. در این بررسی، شش عنصر اقلیمی (میانگین، حداکثر و حداقل مطلق دما، میانگین و حداکثر رطوبت و بارش) از 21 ایستگاه سینوپتیک، اقلیم شناسی و باران سنجی در استان فارس و نیز 5 پارامتر محیطی (ارتفاع، شیب، نوع خاک، فرسایش و کاربری اراضی) به کار گرفته شده است. ابتدا عناصر اقلیمی، با توجه به ناقص بودن آنها، با دو روش «تفاضل ها» و «نسبت ها» بازسازی شده، سپس نقشه های مربوط به این پارامتر ها و عناصر در GIS تهیه و با استفاده از منطق فازی و معیارهایی که برای کاشت درخت انجیر در نظر گرفته می شود، استاندارد و وزن دهی شده و درنهایت با استفاده از منطق فازی با هم تلفیق، و نقشه پهنه بندی اراضی مستعد کاشت انجیر در استان فارس بدست آمد. نتایج تحقیق، نشان داد که 32 درصد از اراضی برای کاشت انجیر بسیار مناسب، 40 درصد دارای قابلیت متوسط و 22 درصد نیز برای کاشت انجیر نامناسب هستند. ضمن اینکه 6 درصد از اراضی نیز فاقد ارزش مکان یابی بوده (اراضی دریاچه ای، شوره زارها و ...) که از تحلیل حذف شده است.
بررسی تغییرات زمانی – فضایی آلبیدو سطح بر روی دشت سیستان در شرق ایران با استفاده از تولیدات سنجش از دور سنجنده مودیس ماهواره ترا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیلان انرژی تابشی دریافتی و برگشتی از کره زمین بیانگر انرژی قابل دسترس در هر بخش از سامانه زمین-اتمسفر می باشد. همچنین تابش خالص خورشیدی بنیادی ترین نیروی محرکه برای تبخیر و تعرق و تمامی کنش و واکنش های میان رویه زمین و اتمسفر می باشد. این برهم کنش ها به گونه ای معنی دار بر اقلیم و دگرگونی آن سایه می افکنند. ازاین رو، برآورد ریزبینانه انرژی خالص در مقیاس گسترده ازنظر مدل های اقلیمی جهانی و منطقه ای حائز اهمیت است. در این پژوهش جهت مطالعه روند تغییراتِ بلندمدتِ میانگینِ ماهانه آلبیدو سطحی (Albedo) از تولیدات آلبیدو سنجندهِ MODIS ماهوارهِ ترا بانام (MCD43B3) استفاده شد. قدرت تفکیک فضایی تصاویر اخذشده، یک در یک کیلومتر برای یک دوره آماری 15 ساله (2014-2000) برای سه ماه آوریل، می و ژوئن بوده است. بعد از اخذ تصاویر از مرکز آرشیو فعال توزیع فرایندهای سطح زمینِ ناسا، تمامی 45 تصویر دانلود شده برای منطقه مورد مطالعه موزائیک و با سیستم مختصات جهانی مرکاتور معکوس با استفاده از روش نمونه برداری نزدیک ترین همسایه ژئو رفرنس شدند. تبدیل فرمت تصاویر به فرمت ASCII مرحله بعدی کار را تشکیل داد که هر ASCII 30080 پیکسل را شامل می شود. درنهایت با استفاده از دو روش آماری برآورد کننده شیب سنس و رگرسیون خطی کلاسیک روند تغییرات بلندمدت میانگین ماهانه آلبیدو در یک مقیاس پیکسل-مبنا مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از این دو مدل نشان دادند که این دو مدل در برآورد روند تغییرات میانگین آلبیدو دقیقاً مانند همدیگر عمل نموده اند و تفاوتی با یکدیگر نداشته اند. همچنین نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که کانون بیشترین روند کاهشی شیب تغییرات آلبیدو در شمال شرق می باشد که در این قسمت از دشت به دلیل جاری بودن رودخانه هیرمند، کشاورزی به صورت گسترده ای در آن رواج دارد. مقادیر افزایشی شیب روند تغییرات نیز به صورت بسیار محدود و لکه هایی کوچک و گاهاً بزرگ در شمال، جنوب شرق و مرکز دشت قابل مشاهده است. این روند افزایشی در مقادیر شاخص آلبیدو نیز در شمال دشت دقیقاً منطبق بر خشک شدن دریاچه های سه گانه هامون بوده است. بقیه مساحت دشت نیز که دارای چشم اندازی بیابانی می باشد و فاقد هرگونه پوشش گیاهی و همچنین جمعیت انسانی می باشد روند خاصی را از خود نشان نداده است. در این مطالعه همچنین به روشنی مشخص شد که استفاده از روش ناپارامتریک برآورد کننده شیب سنس و پارامتریک رگرسیون خطی کلاسیک در مطالعات روند تغییرات آلبیدو مناطق خشک منتج از تولیدات ماهواره ای سنجنده مادیس می تواند بسیار کارآمد باشد.
برآورد شوری خاک با استفاده از داده های سنجش از دورچند طیفی در اراضی کشاورزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شور شدن خاک به عنوان یکی از عوامل اصلی تخریب اراضی در مناطق خشک و نیمه خشک و یکی از عوامل بسیار مهم محدود کننده تولید فرآورده های کشاورزی اهمیت فراوان دارد. بنابراین در مدیریت طرح ها و پروژه های کشاورزی، محیط زیستی و همچنین اطمینان از وجود امنیت غذائی، ارزیابی و شناسایی شوری خاک ضروری به نظر می رسد. تهیه نقشه شوری خاک یکی از گام های اولیه در جهت شناسائی این اراضی خواهد بود که با توسعه فن آوری سنجش از دور استفاده از تصاویر ماهواره ای (داده های ماهواره ای) روشی بروز و کارآمد می باشد. در این پروژه، به منظور شناسایی و ارزیابی شوری خاک، تعداد 65 نمونه در استان سمنان، بخش مرکزی سمنان، از افق شناسائی سطحی خاک (میانگین 0-15 سانتی متر) برداشت و به آزمایشگاه ارسال شد. سپس برای بررسی ارتباط بین هدایت الکتریکی و بازتاب های طیفی ماهواره، از تلفیق تصاویر ماهواره ای لندست ETM+ در تاریخ 14 اکتبر 2008 و مدل های آماری استفاده شد و به کمک پاره ای از شاخصهای طیفی مانند شوری، پوشش گیاهی انتقال طیفی و مولفه های اصلی، اقدام به شناسائی و ارزیابی شوری شد. نتایج نشان داد که بین EC خاک با تصاویر ماهواره ای و چند شاخص مشتق شده از تصاویر، رابطه معنا داری وجود دارد. در بین این شاخص ها، باند 7 ماهواره لندست ETM+ بیشترین همبستگی را (75%) با هدایت الکتریکی خاک مشاهده ای داشته و می تواند در پیش بینی و برآورد آن استفاده شود. سپس روش های رگرسیونی مختلف برای برآورد شوری استفاده شد. پس از ارزیابی دقت روابطه آماری ارائه شده با استفاده از 15 نقطه آزمون، روش گام به گام (Stepwise) با ضریب تبیین 60% برای منطقه مورد مطالعه انتخاب گردید، که میزان آماره های RMSE و MBE برای این رابطه به ترتیب2.833 و -.808 می باشد.
تدقیق رقومی سازی قطعات ثبتی با تکیه بر حفظ مساحت و طول های چند ضلعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیه اسناد املاک قدیمی کشور که کاغذی هستند می بایستی به نقشه های رقومی و زمین مرجع تبدیل گردند. در رقومی سازی قطعات جهت ورود به سامانه حدنگاری، لازم است که فرم رقومی چندضلعی ازنظر مساحت و ابعاد محیطی با سند (قبلی) مطابقت داشته باشد. در فرایند رقومی سازی ویژگی های هندسی عوارض نظیر مساحت پلی گون ها تغییر می یابد. حفظ مطابقت طول ها و مساحت، مانع از بروز مغایرت در اسناد و ایجاد اختلافات ثبتی و معاملاتی می گردد. جهت رفع این مشکل در این تحقیق، در فرایند رقومی سازی با ثابت نگه داشتن طول های اضلاع برای حفظ مساحت پلی گون ها، زوایای رئوس پلی گون ها به عنوان مشاهده در نظر گرفته می شود و روشی مبتنی بر سرشکنی کمترین مربعات با استفاده از معادلات شرط ارائه می گردد. در این فرایند، مختصات جهانی به محل های ثابت نقشه رقومی شده نسبت داده می شود و با حفظ طول اضلاع و با کمترین تغییر موقعیت رئوس، مساحت درج شده در سند جهت مطابقت لازمه تأمین می گردد. برای بررسی این روش، یک نقشه کاغذی حاوی شش قطعه با مساحت های حدود هزار مترمربع در مقیاس 1:1000 اسکن گردید و رقومی سازی با تکیه بر حفظ مساحت و طول های پلی گون ها صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که میانگین، حداکثر و حداقل مقدار جابه جایی رئوس توسط روش سرشکنی به طور متوسط به ترتیب برابر 31/19، 96/26 و 50/10 سانتی متر است که با توجه به مقیاس نقشه و قوانین حدنگاری قطعات زراعی و اراضی ملی ازنظر ثبتی قابل قبول بوده و تدقیق صورت گرفته در رقومی سازی با توجه به مطابقت ایجادشده مقبول و مطلوب است.
خوشه بندی تصاویر پلاریمتری-اینترفرومتری راداری با استفاده از آنتروپی شانون و الگوریتم میدان تصادفی مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داده های پلاریمتری-اینترفرومتری راداری با فراهم نمودن اطلاعاتی از نوع شدت، دارا بودن اطلاعات پلاریمتری دو تصویر و اطلاعات ارتفاعی حاصل از اینترفرومتری، توانایی زیادی در طبقه بندی پوشش های زمین نشان می دهند که این ویژگی های سه گانه در آنتروپی شانون حاصل از این داده ها به تفکیک قابل مشاهده می باشند. استفاده همزمان این پارامترها نقش تکمیل کننده ای در طبقه بندی ارائه می کنند به طوری که حضور اطلاعات اینترفرومتری باعث افزایش دقت طبقه بندی می شود. همچنین داده های اخذ شده از دنیای واقعی دارای پیوستگی مکانی می باشند. بنابراین دراین تحقیق از الگوریتم میدان تصادفی مارکوف به منظور در نظر گرفتن همسایگی های پیکسلی و مجموعه پارامترهای آنتروپی شانون داده های پلاریمتری-اینترفرومتری راداری برای طبقه بندی استفاده می شود. الگوریتم میدان تصادفی مارکوف برای شروع نیاز به یک نقشه طبقه بندی شده اولیه دارد. نقشه طبقه بندی شده اولیه با استفاده از بی نظمی و ناهمسانگردی پلاریمتری و پلاریمتری-اینترفرومتری و ادغام کلاس های حاصل براساس شباهت ماتریس همدوسی پلاریمتری-اینترفرومتری مراکز کلاس ها، تهیه می شود. بررسی کارآیی الگوریتم پیشنهادی با استفاده از داده پلاریمتری-اینترفرومتری اخذ شده توسط سازمان فضایی آلمان(DLR) انجام می شود. در تحقیق حاضر از شاخص درجه خلوص خوشه ها برای ارزیابی عملکرد الگوریتم پیشنهادی و چند الگورتیم دیگر استفاده می شود. درجه خلوص کل حاصل از الگوریتم پیشنهادی در مقایسه با درجه خلوص حاصل از الگوریتم های -ویشارت( )، االگوریتم پیشنهادی – ویشارت( )، -FCM ویشارت( ) و طبقه بندی با کمک سه پارامترآنتروپی شانون و الگورتیم خوشه بندی FCM به ترتیب به مقدار 28.48%، 11.38%، 16.60% و19.60% افزایش پیدا کرده است.
استفاده از مدل رگرسیون کاربری اراضی (LUR) برای پیش بینی آلاینده های NO2، CO و PM10 (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کیفیت هوای شهرهای بزرگ یکی از معضلات و چالش های اساسی کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه است. در این بین، پیدایش و شدت پدیدة آلودگی در شهرها از عوامل گوناگونی مانند منابع آلودگی، عوامل هواشناسی و واکنش های شیمیایی بین آلاینده ها تأثیر می پذیرد. برای مدل سازی تمرکز آلاینده ها در محیط های شهری مدل های متفاوتی وجود دارد که در دو گروه مدل های بر پایة متد پخش و مدل های رگرسیون کاربری اراضی (LUR) طبقه بندی می شود. هدف این تحقیق پیش بینی تمرکز آلاینده های NO2، PM10 و CO در تهران با استفاده از روش رگرسیون کاربری اراضی در سال 2010 است. در پژوهش حاضر از متغیرهای مستقلی مثل مساحت کاربری اراضی، طول شبکة معابر و متغیرهای هواشناسی برای پیش بینی و مدل سازی آلاینده های فوق استفاده، و نتایج چشمگیری ارائه شده است. نتایج پژوهش نشانگر دقت زیاد این مدل در پیش بینی سه آلایندة مورد نظر، به ویژه در فصول گرم است.
ارزیابی و تحلیل فضایی سیل گیری رودخانه قره سو با استفاده از منطق فازی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیل یکی از انواع مخاطرات طبیعی است که همه ساله خسارات زیانباری را در سراسر جهان و از جمله ایران به وجود می آورد. برای جلوگیری از رخداد سیلاب، باید مناطق دارای پتانسیل بالا و همچنین مولفه های اصلی و تاثیرگذار در ایجاد آن را شناسایی نمود. به این منظور، این پژوهش با استفاده از پارامترهای شیب، ارتفاع، فاصله از رود، تراکم زهکشی، کاربری اراضی، لیتولوژی، انحنای پروفیل، انحنای پلانیمتری و بارش در چارچوب منطق فازی به تحلیل سیلاب در رودخانه قره سو با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی می پردازد. مقادیر عضویت هر یک از این پارامترها با توجه به نوع روابط شان با سیل گیری و بر حسب توابع فازی تعیین شدند. یافته ها نشان می دهد که در حوضه رودخانه قره سو اغلب توابع عضویت بین پارامترهای مؤثر در سیل گیری، خطی و به شکل مستقیم می باشد. بر این اساس، بیشترین میزان سیل گیری در بخش های شمال غربی و در بالا دست حوضه در حوالی شهر روانسر و همچنین در شهر کرمانشاه وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که کم ترین میزان سیل گیری در ارتفاعات و نیز در نواحی با شیب بیشتر و جایی که فاصله بیشتری از مسیر رودخانه دارد دیده می شود. بر اساس نتایج خروجی مدل فازی و همپوشانی نقشه سیل گیری، مؤثرترین سطوح در ایجاد پهنه های سیل گیر اغلب شیب بین 0 تا 5 درجه، خاک های گروه هیدرولوژیکیD، سطوح ارتفاعی 1240 تا 1250، تراکم زهکشی4/0 تا 1، بارش 650 تا 700 میلی متر، انحنای پروفیل 4/0، انحنای پلانیمتری6/0 و کاربری اراضی شهری و فاصله 500 تا 1500 متری از آبراهه می باشد.
ارزیابی توزیع فضایی مؤلفه های توسعه پایدار در بین شهرستان های استان ایلام با استفاده از تکنیک-SAW VIKOR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جریان هرگونه تصمیم گیری اعم از برنامه ریزی، مدیریت، ارزیابی و یا کنترل چنانچه در طلب و جستجوی شرایطی مطلوب هستیم، باید در راستای ایجاد تعادلی منطقی و واقع بینانه بین مناطق به لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات حرکت کنیم. گام اول درجهت چنین حرکتی شناخت وضع موجود و امکانات و محدودیت های آن است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر ارزیابی توزیع فضایی مؤلفه های توسعه پایدار در بین شهرستان های استان ایلام از لحاظ 10 شاخص توسعه پایدار می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر 10 شهرستان استان ایلام است. شاخص های مورد مطالعه از طریق سالنامه آماری که شامل موارد پیش روست جمع آوری گردیده است: تعداد کتابخانه ها عمومی، کانون پروش فکری، تعداد اعضای کتابخانه عمومی، سالن نمایش، گنجایش سالن نمایش، بیمارستان، تعداد تخت بیمارستان، تعداد چاپخانه، تعداد تلفن های ثابت، تعداد وسایل نقلیه درون شهری. برای این منظور از روش های؛ راه حل توافقی و بهینه سازی چندمعیاره (VIKOR) و میانگین وزنی ساده (SAW) استفاده شده است. نتایج بدست آمده از روش های به کار رفته نشان داده که شهرستان ایلام به عنوان مرکز استان بیشترین زیرساخت های توسعه پایدار را در خود جای داده و سیروان، محروم ترین شهرستان از لحاظ شاخص های توسعه پایدار در استان ایلام می باشد. به عبارتی شهرستان ایلام در گروه تقریباً توسعه یافته، شهرستان های سیروان و بدره درگروه فرو توسعه طبقه بندی شدند. در ادامه به منظور بررسی نحوة پراکنش و توزیع فضایی شاخص های توسعه پایدار در سطح شهرستان های استان ایلام و تعیین میزان همبستگی، تناسب رتبه جمعیتی هر شهرستان با رتبه حاصل از شاخص های توسعه پایدار از تکنیک اسپیرمن استفاده شده است. بدین منظور ابتدا به کمک تکنیک Z-score شاخص توسعه هر شهرستان محاسبه گردیده و سپس با استفاده از ضریب اسپیرمن میزان تناسب و همبستگی رتبه شاخص های توسعه پایدار با رتبه جمعیتی شهرستان ها مقایسه شد. نتایج حاصل از مقایسه نشانگر وجود تناسب و همبستگی بسیار پایین و منفی (0.183-) و در نتیجه توزیع نامتناسب و غیرعادلانه شاخص های توسعه پایدار در سطح شهرستان های استان ایلام می باشد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر آتش سوزی جنگل با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگل ها به عنوان ریه های تنفسی زمین، بخشی از منابع طبیعی ما بوده که نقش مهمی را در سلامت جسمی و روانی موجودات زنده ایفا می کنند. آتش سوزی جنگل در ایران و به ویژه در جنگل های شمالی، آثار مخربی را در سیمای ظاهری این مناطق به جای گذاشته است. یکی از روش های پیشگیری و مدیریت مخاطرات ایجاد شده در زمینه آتش سوزی جنگل، تعیین محدوده خطر آتش سوزی می باشد. هدف از این تحقیق تعیین مناطق حساس به آتش سوزی در جنگل های نوشهر می باشد. پس از شناسایی عوامل مؤثر در آتش سوزی (شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، پوشش زمین، دما، بارندگی، فاصله از سکونتگاه، فاصله از جاده)، وزن هرکدام از معیارها و زیر معیارها با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره محاسبه و نقشه آتش سوزی در محیط نرم افزاری ARC GIS تهیه شد. نتایج نشان داد که 32/17 درصد از مساحت منطقه که 8/311 کیلومتر مربع را شامل می شود، در کلاس های خطر زیاد و بسیار زیاد و 82/47 درصد از مساحت منطقه که 67/860 کیلومتر مربع را شامل می شود، در کلاس های خطر کم و خیلی کم قرار گرفته است. همچنین ارزیابی نتایج به دست آمده با استفاده از ضریب آماری کاپا نشان می دهد که روش مورد استفاده با ضریب 64/0 از دقت خوبی در پهنه بندی خطر آتش سوزی جنگل برخوردار می باشد.
واکاوی نمایه ی گستره ی برگ در ایران با استفاده از داده های ماهواره ای سنجنده ی مادیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، وضعیت گستره ی برگ در ایران از سال 1395-1381 با دورسنجی بررسی شد. برای این منظور به گردآوری و استخراج داده های نمایه ی گستره ی برگ برای چارچوب قلمرو ایران از تارنمای مودیس اقدام شد. سپس، با استفاده از برنامه نویسی در محیط نرم افزار مت لب به منظور انجام مجاسبات آماری- ریاضی پایگاه داده ا ی تشکیل گردید. پس از واکاوی داده ها، امکان تهیه ی نقشه ی میانگین بلندمدت ماهانه برای هر یک از ماه های سال فراهم گردید. این نقشه ها، نشان دهنده ی این امر هستند که نواحی مرکز، شرق و جنوب شرق تقریباً فاقد گستره ی برگ هستند و یا گستره ی برگ بسیار تنک در برخی مناطق دیده می شود. در مقابل نیمه ی شمالی و غربی کشور دارای گستره ی برگ مناسبی هستند که به استثنا جنگل های هیرکانی و ارسباران عموماً شامل کشتزارها می شود. دو عامل اصلی برای رشد و نمو گیاهان، بارش و دمای مناسب می باشد که این دو شرط در غرب کشور به دلیل قرارگیری در مسیر بادهای غربی مهیاست. از نظر زمانی نیز اردیبهشت و خرداد بالاترین میانگین گستره ی برگ و آذر و دی کمترین میانگین را دارا هستند. در مرحله ی بعد، بررسی 15 سال داده های نمایه گستره ی برگ به روش تحلیل خوشه ای بر پایه ی محاسبه ی فواصل اقلیدسی و روش ادغام وارد نشان داد که تمام 12 ماه سال در دو گروه اصلی جای می گیرند و در واقع در دو دوره با پوشش گیاهی قوی و ضعیف ، تقسیم بندی می شود. در این تحلیل، فروردین در دوره ی سرد سال و مهرماه در دوره ی گرم سال به عنوان ماه های گذار می باشند و در طبقه ای جداگانه قرار گرفته اند.
کاربرد اقلیم در حمل و نقل زمینی با تاکید بر روش های درون یابی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی کاربرد های اقلیم در حمل و نقل زمینی آن است که بتوانیم برخی از خصوصیات آب وهوایی و هیدرولوژی مسیرهایی که دارای آمار ی کم یا در کل فاقد آمار هستند تخمین بزنیم ،زیرا در بسیاری از موارد نمی توان اجرای یک پروژه راه سازی را فقط به دلیل این که در مورد آن داده های اقلیمی دراز مدت وجود ندارد به تعویق انداخت ،بدین جهت با استفاده از روشIDW,SPlINE ،نقشه های بارش و پیامدهای آن در ارتباط با عوامل اقلیمی،هیدرولوژیکی ذکر شده با پروژه های راهسازی در محور گرمسار سمنان که در طول جغرافیایی"10 51- 25 51 شرقی وعرض جغرافیایی 30 48 35-30 54 35در محدوده استان سمنان قرار گرفته است تهیه گردید ،ودر شکلهای 1و10 بعنوان نتیجه کار ارائه گردید، که می تواند در مدیریت حمل ونقل زمینی از آنها استفاده کنیم.
تحلیلی بر عملکرد شهرهای میانی در توسعه منطقه ای(مورد پژوهی:بابل)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل و نا برابری در نظام سکونتگاهی و لزوم دستیابی به توسعه و تعادل منطقه ای موجب توجه روز افزون به شهرهای میانی به عنوان یکی از راهبردهای جهانی شده است در این راستا ضرورت دارد تا نقش و عملکرد این شهرها مورد ارزیابی قرار گیرد هدف این پژوهش بررسی و تحلیل نقش و عملکرد شهر میانی بابل در توسعه فضایی استان مازندران پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی با هدف کاربردی می باشد.در جمع آوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای بهره گرفته شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش ها و مدل های کمی نظیر مدل های جمعیتی ( ضریب آنتروپی و ضریب کشش پذیری)، مدل های اقتصادی( ضریب مکانی و مدل تغییر سهم) و مدل حوزه نفوذ (تئوری نقطه جدایی) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شهر بابل توانسته در تعادل جمعیتی منطقه ایفای نقش نماید بطوریکه بدون وجود این شهر عدم تعادل های منطقه ای افزایش می یابد. از سوی دیگر ارزیابی عملکرد اقتصادی نیز بیانگر آن است که شهر از نقش قوی خدماتی برخوردار بوده و میتواند در توسعه و تعادل اقتصادی استان ایفای نقش کند همچنین بررسی حوزه نفوذ شهر بابل نشان می دهد که این شهر بخش قابل توجهی از خدمات خود را به حوزه نفوذ اختصاص داده است. در مجموع نتایج این مطالعه نشان می دهد شهر بابل به عنوان شهر میانی در استان می تواند با عملکرد مطلوب به انسجام توسعه فضایی استان مازندران کمک کند. از این رو پژوهش حاضر در پاسخ به این سؤال است که آیا بابل به عنوان شهر میانی توانسته نقش مؤثری در ایجاد تعادل جمعیت و اقتصاد منطقه ی استان مازندران ایفا نماید؟ گام بر می دارد
ارزیابی ریسک مخاطره آتش سوزی درجنگل با استفاده از WLC و ANP (مطالعه موردی: حوضه آبخیز 33 و 34 شمال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی جنگل یک مسئله عمده محیط زیست می باشد که منجر به آسیب های اقتصادی و زیست محیطی می شود. آتش سوزی جنگل ها یکی از مخاطرات محیطی طبیعی در ایران می باشد. کنترل این آتش سوزی ها بصورت طبیعی غیر ممکن است اما با استفاده از نقشه مناطق خطر آتش سوزی جنگل می توان مناطق دارای ریسک بیشتر را شناسایی و آتش سوزی را به حداقل رساند. بنابراین تهیه نقشه مناطق خطر آتش سوزی جنگل به عنوان یک راهکار مناسب برای حفاظت از جنگل در برابر آتش سوزی ضروری به نظر می رسد. در این مقاله به منظور پهنه بندی ریسک آتش سوزی جنگل ابتدا معیارها و شاخص های موثر به روش دلفی در منطقه مورد مطالعه شناسایی شد. سپس نقشه معیارها در سامانه اطلاعات جغرافیایی( GIS ) رقومی و کلیه معیارها و شاخص ها به روش فازی کمی و نرمال گردید . سپس با استفاده از GIS و تلفیق آن با روش های ترکیب خطی وزنی ( WLC ) و فرایند تحلیل شبکه ای ( ANP ) به پهنه بندی ریسک آتش سوزی در جنگل های منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. در نهایت نقشه ی پتانسیل آتش سوزی منطقه از روی هم گذاری وزنی همه نقشه ها تهیه شد. به منظور بررسی صحت ارزیابی، نتایج به دست آمده از تحقیق از طریق مقایسه با حوادث آتش سوزی سال های گذشته به روش ضریب کاپا صحت سنجی شد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت نشان داد که نقشه پهنه بندی دارای ضریب کاپای 0.87 و دقت کلی 90% می باشد که نشان دهنده دقت بالای ارزیابی می باشد.
تخمین کدورت و غلظت کلروفیل آ در دریای خزر از طریق آنالیز چندزمانه تصاویر ماهواره ای مادیس و شبکه های عصبی موجکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به وسعت جهانی منابع آب، اندازه گیری های زمینی از پارامترهای کیفی امکان پذیر نیست، همچنین نمونه برداری سنتی از آب و آنالیزهای آزمایشگاهی بسیار پرهزینه و زمان بر است. در مطالعات صورت گرفته، برآورد کدورت و غلظت کلروفیل آ به عنوان مهم ترین پارامترهای کیفی آب با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی با دقت مناسب توسط پژوهشگران انجام شده است. با توجه به مشکلاتی که در تهیه تعداد بالایی از داده های آموزشی در محیط های آبی وجود دارد استفاده از شبکه های ترکیبی مقاوم تری نظیر شبکه عصبی موجکی پیشنهادشده است. در این تحقیق انواع مختلفی از توابع موجک به عنوان تابع محرک شبکه مورداستفاده قرار گرفت و بهترین شبکه به منظور برآورد غلظت کلروفیل آ و کدورت به ترتیب شبکه های عصبی موجکی با تابع محرک مورلت و کلاه مکزیکی به دست آمد، داده های مورداستفاده محصول بازتاب اقیانوسی سنجنده مادیس است، به دلیل به کارگیری تصاویر چند زمانه نرمال سازی رادیومتریک داده ها انجام شد و نتایج نسبت به زمانی که از تصاویر نرمال نشده استفاده شده است، به صورت قابل توجهی بهبود یافت. در حالت چندزمانه علاوه بر افزایش تعداد داده های آموزشی، قابلیت تعمیم پذیری شبکه به سایر روزهایی که در آن تعداد داده میدانی کافی موجود نیست، فراهم شده است و دقت شبکه در این حالت در مقایسه باحالت تک زمانه افزایش یافت، درنهایت RMSE برای بهترین مدل به منظور برآورد کدورت و غلظت کلروفیل به ترتیب 047/0 و 071/0 به دست آمد که در مقایسه با دقت اندازه گیری میدانی 1/0، قابل قبول بوده و می تواند جایگزین مناسبی برای اندازه گیری های میدانی باشد.