فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
701 - 722
حوزههای تخصصی:
شهر خلاق محصول هزاره سوم و تحولات آن است. بهره گیری از مؤلفه ها و شاخص های این نظریه به رشد و شکوفایی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی شهرها کمک می کند. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر شناخت ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های شهر خلاق براساس رویکرد مرور سیستماتیک ادبیات است. پژوهش حاضر به روش مرور سیستماتیک ادبیات انجام شده است که شامل مراحل تعریف، جست وجو، انتخاب، تحلیل و سنتز است. فرایند جست وجوی منابع مرتبط با پژوهش در مردادماه 1396 به مدت 31 روز صورت گرفت. جست وجوی اولیه به شناسایی 114 منبع منتهی شد. از این میان، 71 منبع با موضوع پژوهش هم خوانی داشت که درنهایت 22 منبع از آن ها برای تحلیل نهایی انتخاب شد. بازه زمانی منابع انتخابی سال های 2000-2016 است. یافته های مرور سیستماتیک نشان می دهد بیشترین موارد مرتبط، به سال های 2007-2012 مربوط است که 11 منبع از پایگاه داده پژوهش را شامل می شود (57 درصد). به بیان دیگر، میزان مطالعات انتخابی برای سال های 2009، 2010، 2011، 2012 و 2007 به ترتیب 17، 13، 9، 9 و 9 درصد است. 68 درصد منابع کمی و 32 درصد نیز کیفی هستند. شهر خلاق درمجموع هفت بعد فضایی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، انسانی، ساختاری و نهادی و 28 مؤلفه و 141 شاخص دارد. بعد فضایی نیز دارای 6 مؤلفه و 28 شاخص است. بعد اقتصادی نیز 3 مؤلفه و 19 شاخص دارد. بعد اجتماعی دارای 3 مؤلفه و 19 شاخص و بعد فرهنگی نیز دارای 3 مؤلفه و 18 شاخص است. بعد ساختاری 7 مؤلفه و 22 شاخص و بعد انسانی، 3 مؤلفه و 16 شاخص دارد. بعد نهادی نیز دارای 3 مؤلفه و 19 شاخص است.
تمایزهای منطقه ای در بازار کار شایسته مناطق شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان و بازار کار، دو عنصر تعیین کننده تمایز در اقتصاد تلقی می شوند و همچنان که می توان بازار کار را برحسب معیارهایی چون شاخص کار شایسته تحلیل کرد، انواع مکان را می توان برحسب مناطق شهری و روستایی از یکدیگر تفکیک ساخت. بر این اساس، این مقاله با هدف تبیین شاخص کار شایسته در مناطق شهری استان های ایران و در دو مقطع زمانی 1384 و 1388 به عنوان سال های ابتدایی و انتهایی برنامه چهارم، برای سنجش شاخص کار شایسته، از هشت معیار اساسی نرخ مشارکت اقتصادی، نرخ بیکاری، نرخ بیکاری جوانان، نسبت اشتغال به جمعیت، میزان کار با ساعات بیش ازحد، تعداد زنان مزدبگیر در بخش صنعت، تعداد زنان مزدبگیر در بخش کشاورزی و تعداد زنان مزدبگیر در بخش خدمات استفاده شده است. تلفیق شاخص های مذکور نیز با استفاده از روش تاپسیس صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد میانگین کار شایسته در بازار کار مناطق شهری ایران در سال پایانی برنامه چهارم توسعه (1388)، در مقایسه با سال ابتدایی آن (1384) افزایش یافته و علاوه برآن، مناطق شهری از حیث این شاخص با همگرایی در این دوره به سوی همگنی بیشتر پیش رفته اند. با وجود این و براساس نتایج، همگرایی و همگنی رخ داده در مناطق شهری برای تمامی استان ها در روند مذکور از هر حیث، دارای اهمیت است و به عبارتی نگرش منطقه ای در بهبود کار شایسته مناطق شهری از هر جهت امری ضروری است.
بخش بندی گردشگری در نواحی روستایی با تاکید بر عوامل انگیزشی: مورد مطالعه حوضه آبریز رودخانه کُلان ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: گردشگری یکی از برجسته ترین راهبردهای نوین اقتصادی برای توسعه نواحی روستایی شناخته می شود. همانند سایر بخش های اقتصادی بخش گردشگری نیز متشکل از نظام عرضه و تقاضا است، و ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضای گردشگری شرط لازم برای پویایی سیستم گردشگری و ایجاد رشد و توسعه اقتصادی است. بخش بندی بازار گردشگری متداول ترین شیوه در زمینه مطالعه و شناخت ساختار تقاضای گردشگری است، که به بهره گیری مطلوب از منابع عرضه گردشگری در راستای نیازهای واقعی و گوناگون گردشگران کمک می کند. این پژوهش به بخش بندی گردشگران در منطقه نمونه گردشگری حوضه آبریز رودخانه کُلان شهرستان ملایر می پردازد. جامعه آماری گردشگرانی است که به قصد تفریح و گردش و گذران اوقات فراغت به محدوده مورد مطالعه سفر می کنند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی محقق ساخته است و به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 200 مورد پرسشنامه از گردشگران بدست آمد. آمار توصیفی، و روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل خوشه ای برای تجزیه و تحلیل داده ها به کار رفت. بر مبنای نتایج تحلیل عاملی 7 عامل اصلی انگیزشی گردشگری در سطح منطقه شناسایی شد، شامل: روستاگرایی، وابستگی و تعلق مکانی، آسایش و استراحت، طبیعت گردی و ورزش، تفریحات گروهی، خرید تولیدات روستایی، هیجان و تازگی، معنویت و خلوت؛ بر اساس این عوامل انگیزشی نتیجه نهایی بخش بندی گردشگران نشان می دهد که بازار تقاضای گردشگری در منطقه قابل تقسیم به 7 بخش است. این نتایج می تواند در راستای بهره گیری بهینه از انواع منابع موجود در منطقه، توسط مدیران و مسئولان محلی، و همچنین صاحبان کسب و کارهای گردشگری، متناسب با نیازهای واقعی بخش های متنوع بازار گردشگر روستایی به کار گرفته شود.
تصمیم سازی در برنامه ریزی منظر شهری با استفاده از مدل تحلیل شبکه ای (نمونه موردی: شهر تفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظر شهری، مقوله ای مطرح در کیفیت و مطلوبیت شهرها، واقعی و عینی بوده و حاصل مشاهده و درک مظاهر گوناگون و ملموس شهر اعم از بناها، فضاها، فعالیت ها، صداها و بوها هنگام مواجه شهروند با پدیده شهر است. به واقع فرآیند برنامه ریزی منظر، هنر یکپارچگی بخشیدن بصری و ساختاری است به مجموعه ساختمان ها، خیابان ها و مکان هایی که محیط شهری را می سازند. این پژوهش با هدف ارتقا و بهبود کیفیت بصری و ادراکی منظر فضاهای شهری شهر تفت به اولویت بندی عناصر مؤثر در منظر پرداخته است. جهت انجام این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز برگرفته از اسناد و منابع مکتوب به همراه بررسی های میدانی از قبیل مراجعه مستقیم به سازمان ها و استفاده از ابزار پرسش نامه بوده است. برای تحلیل اطلاعات از مدل تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده شده است؛ فضاهای عمومی، اولویت های بصری و ساختار فیزیکی و کالبدی به عنوان سه معیار و گروه اصلی و برای هر معیار سه گزینه یا زیرگروه تعیین شد. در تعیین رابطه بین معیارها و زیرمعیارها و همچنین تعیین اولویت هریک، پرسش نامه هایی متناسب با مدل تحلیل شبکه ای تدوین و کامل شد و اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزار تحلیل شد. نتایج نشان می دهد، مسیل رودخانه با امتیاز ۵۵/۰ در اولویت نخست در میان فضاهای عمومی قرار دارد. در میان سه زیرگروه مربوط به گروه ساختار فیزیکی و کالبدی، مبلمان شهری با امتیاز ۶۵۵/۰ در اولویت نخست قرار دارد و در میان سه زیرگروه مربوط به اولویت های بصری، نخست المان ها و مجسمه ها با امتیاز ۴۵۶/۰ و سپس با اختلاف اندکی نورپردازی با امتیاز ۴۱۴/۰، اولویت ها را در برنامه ریزی منظر شهری شهر تفت تشکیل می دهند. در نهایت پیشنهاهایی جهت بهبود هریک از فضاهای مورد نظر پژوهش ارائه شد.
جمعه پارک بازار؛ الگویی نوین در راستای به روزشدن بازارهای سنتی (مطالعه موردی :جمعه پارک بازار شهر لنگرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارک بازار پدیده ای جدید در عرصه شهر و برنامه ریزی شهری است که در آن، بازار و فضاهای تجاری در درون مجموعه ای بزرگتر، متشکل از پارک و فضاهای سبز تفریحی واقع شده است. مجموعه پارک بازار لنگرود در حاشیه این شهر، در استان گیلان واقع شده است. در این مجموعه، علاوه بر فعالیت روزانه واحدهای تجاری درون آن، هر هفته در روز جمعه، بازاری ویژه به نام «جمعه پارک بازار» نیز دایر می شود که موضوع اصلی این پژوهش است. روش پژوهش از نوع مطالعات توصیفی تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز آن، از برداشت های میدانی و مصاحبه با فروشندگان و مراجعه کنندگان به جمعه پارک بازار و بازارهای سنتی استخراج شده است. در مجموع با 923 نفر از فروشندگان و خریداران مصاحبه (شفاهی و پرسش نامه) به عمل آمده و روش نمونه گیری هم، تصادفی ساده بوده است. برای پاسخ به سؤال های پژوهش، هم تحلیل کیفی و هم آزمون های آماری به کار گرفته شده است که از آزمون کای دو، برای بررسی استقلال متغیرها و از ضریب همبستگی اسپیرمن، برای به دست آوردن رابطه بین متغیرها استفاده شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که جمعه پارک بازار با وجود برخی شباهت ها با بازارهای سنتی، تفاوت های اساسی و آشکاری نیز با این بازارها دارد. همچنین بین دو متغیر، میزان رضایت مندی مردم از بازارهای سنتی و تعداد دفعات مراجعه آنها به جمعه پارک بازار، رابطه معنادار و معکوسی حاکم است و این بدان معناست که با کاهش میزان رضایت مندی مردم از بازارهای سنتی، شمار دفعات مراجعه آنها به جمعه پارک بازار افزایش می یابد. مجموع این عوامل حاکی از آن است که جمعه پارک بازار، به سبب ویژگی های ارزشمند خود می تواند نویدبخش الگویی نوین برای به روزشدن بازارهای سنتی و پیشرفتی مطابق با انتظارهای و نیازهای زمان باشد.
تحلیلی بر تأثیرات حذف قاچاق کالا بر تغییرات سطح کیفیت زندگی روستاییان (مطالعه موردی: روستاهای مرزی شهرستان مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاچاق کالا به عنوان فعالیتی غیررسمی در کیفیت زندگی روستاهای مرزی کشور که به دلیل حاشیه ای بودن در نظام برنامه ریزی مرکز پیرامون در رنج و فشار هستند؛ جایگاه ویژه ای دارد. با توجه به لزوم حذف قاچاق کالا جهت پویایی اقتصادی کشور، قدر مسلم کاهش و حذف این فعالیت سودآور غیررسمی اقتصادی به صورت یک باره و بدون برنامه ریزی جهت تدارک راهکارهای جایگزین از روستاهای مرزی که به دلیل ضعف ساختارهای اقتصادی، وابستگی بسیاری به قاچاق کالا دارند؛ تغییرات عمده ای را در کیفیت زندگی روستاییان مرزنشین به همراه دارد. لذا در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات سطح کیفیت زندگی روستاییان روستاهای مرزی شهرستان مریوان به دنبال کاهش چشمگیر قاچاق کالا و حذف آن پرداخته ایم تا رهیافت این امر شناخت جامع وضع موجود جهت ارائه راهکارهای کاربردی به منظور بهبود سطح کیفیت زندگی روستاییان این منطقه به دنبال حذف قاچاق کالا باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و به لحاظ روش توصیفی تحلیلی است که جهت گردآوری اطلاعات آن از دو روش کتابخانه ای و میدانی مبتنی بر توزیع پرسشنامه و مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را خانوارهای ساکن در دو دهستان مرزی خاو و میرآباد و زریوار در برمی گیرند که با بهره گیری از فرمول کوکران از میان 5223 خانوار تعداد 360 خانوار به عنوان حجم نمونه انتخاب و پرسشنامه ها به روش طبقه ای و سپس تصادفی ساده در میان روستاهای منتخب و روستاییان آن ها توزیع گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین) و آزمون های آمار استنباطی (زوجی، رتبه ای فریدمن، همگونی کای دو، کروسکال والیس و آزمون دوجمله ای) استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که قاچاق کالا به عنوان پدیده ای غیرقابل قبول از منطقه حذف شده است اما در مقابل کیفیت زندگی روستاییان در ابعاد اجتماعی و اقتصادی کاهش یافته است و تنها در بعد کالبدی شاهد ارتقای سطح کیفیت زندگی روستاییان هستیم. همچنین بین میزان رضایت افراد از کیفیت زندگی شان بافاصله از مرز و وابستگی شغلی به قاچاق ارتباط معنی داری وجود دارد و درنهایت اینکه بازارچه های مرزی تأسیس شده نیز به عنوان راهکارهای جایگزین توانایی ارتقای سطح کیفیت زندگی روستاییان را به مانند قاچاق کالا نداشته اند.
برنامه فضای سبز شهری
بررسی اثرات مختلف گردشگری در توسعه روستایی: مطالعه موردی شهرستان رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش گردشگری در توسعه روستایی در شهرستان رامسر انجام شد. جامعه آماری مورد نظر شامل دو گروه بودند که به روش نمونه گیری تصادفی از طریق جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند، یک گروه شامل گردشگرانی که به شهرستان رامسر سفر کرده بودند (120 خانوار از مجموع 250 خانوار) و گروه دیگر شامل ساکنان محلی شهرستان که به گردشگران خدمات رسانی می کردند (130 خانوار از مجموع 240 خانوار). پرسشنامه ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات بود. بر پایه یافته های پژوهش، اکثریت افراد محلی (2/86 درصد) و گردشگران (1/92 درصد) تأثیر عوامل اقتصادی را در توسعه روستایی در حد متوسط تا خیلی زیاد عنوان کردند. نتایج آزمون t نشان داد که بین نقطه نظرات دو گروه در زمینه اثرات اقتصادی و اجتماعی، و فرهنگی گردشگری تفاوت منفی و معنی دار در سطح یک درصد وجود دارد؛ به دیگر سخن، به طور کلی، میانگین های اثرات یادشده را گردشگران بالاتر از افراد محلی گزارش کردند، ولی در خصوص عوامل زیست محیطی بین دیدگاه های این دو گروه تفاوت معنی دار وجود نداشت. اکثریت گردشگران (67/80 درصد) و افراد محلی (70 درصد) تأثیرات زیست محیطی گردشگری در جوامع روستایی را در حد متوسط تا خیلی زیاد عنوان کردند.
برنامه ریزی مکانی و امکان سنجی نواحی مستعد طبیعت گردی با نگرش آمایش سرزمین مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور دستیابی به توسعه پایدار، تشریح و ارزیابی وضعیت محیط زیست و منابع، پیش از هرگونه برنامه ریزی لازم و ضروری است. اهمیت ارزیابی سرزمین تا به آنجاست که چنانچه سرزمین بالقوه فاقد توان اکولوژیکی مناسب برای اجرای کاربری خاصی باشد (حتی در صورت نیاز اقتصادی، اجتماعی به وجود آن کاربری) اجرای آن طرح نه تنها سبب بهبود وضعیت زیست محیطی منطقه نمی گردد بلکه تخریب بیشتر محیط را نیز به ارمغان خواهد آورد. از آنجا که گردشگری رابطه تنگاتنگی با محیط دارد، ارزیابی توان محیطی در این حوزه اگر به گونه ای شایسته صورت پذیرد موجب اصلاح طرح ها و پیشگیری از بروز ناکامی در توسعه صنعت گردشگری می شود، همچنین تخریب پیش بینی نشده محیط زیست را تقلیل داده و جلوگیری می کند. پژوهش پیش رو با هدف ارزیابی توان اکولوژیک محیط برای تعیین مناطق مستعد طبیعت گردی با تأکید بر توسعه پایدار گردشگری در استان چهارمحال و بختیاری انجام شده است. به منظور رسیدن به این هدف از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. در قالب فرآیند ارزیابی توان اکولوژیک از طریق سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS ) ، از روش سیستمیک مخدوم در ارزیابی توان تفرج استفاده گردید. با توجه به این که موضوع پژوهش بررسی توان طبیعت گردی است، صرفا پارامترهای مورد نیاز تفرج گسترده ( طبیعت گردی) مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها حاکی از آن است، حدود32/1961 کیلومتر مربع از سطح استان برای تفرج گسترده (طبقه یک) مناسب است که شهرستان لردگان بیشترین سطح مناسب و شهرستان بروجن، کمترین سطح را به خود اختصاص داده اند.
نقش گردشگری در توسعه پایدار اجتماعی مناطق کویری و بیابانی مورد پژوهی: استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان کرمان از جمعیت بالای جوان، وسعت قابل توجه و زمین های حاصلخیز به ویژه در حوزه جنوبی، منابع زیرزمینی غنی و ارزشمند و قابلیت ها و جاذبه های متنوع گردشگری برخوردار می باشد. با این وجود، معضلات متعدد اجتماعی– فرهنگی، اقتصادی و کالبدی- فضایی و توسعه ناپایدار (به خصوص در مناطق کویری و بیابانی) به عنوان چالشی اساسی فراروی مدیران و برنامه ریزان ملی، منطقه ای و محلی می باشد. این پژوهش با هدف اولویت بندی شاخص های مؤثر در شناسایی منابع و ظرفیت های گردشگری در مناطق کویری و بیایانی از دیدگاه صاحب نظران، و نیز سنجش سطح پایداری اجتماعی شهرستان ها در منطقه مورد مطالعه صورت پذیرفته و با توجه به ماهیت آن، از نوع کاربردی بوده و روش به صورت اکتشافی و توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های موردنیاز از روش اسنادی یا کتابخانه ای و نیز میدانی (تکمیل پرسشنامه توسط متخصصان) استفاده شده و تحلیل داده ها به صورت کمی (آزمون آماری T تک نمونه ای، روش های رتبه بندی شامل: عکس پذیری رتبه ای و روش مبتنی بر توان رتبه ای و روش جمع رتبه ای،AHP، و تاپسیس) و کیفی (استدلال عقلانی) بوده و جهت ترسیم نقشه از Gis بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهدکه، براساس نظرات متخصصان (مبتنی بر روش های رتبه بندی)، شاخص های مؤثر در شناسایی منابع و ظرفیت های گردشگری در مناطق کویری و بیابانی به ترتیب طبیعت گردی، فرهنگی– تاریخی، شهری و مبتنی بر رویدادها رتبه های اول تا چهارم را داشته اند و سایر شاخص ها در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. از نظر شاخص جمعیت شناسی، تنها 7 شهرستان کرمان، رفسنجان، بافت، بم، جیرفت، سیرجان و زرند مهاجرپذیر بوده و 16 شهرستان دیگر مهاجرفرست بوده اند. نتایج حاصله از این بررسی نشان می دهد که، غالب مناطقی که با روند کاهش جمعیتی، مهاجرفرستی و سطح پایین پایداری اجتماعی مواجه بوده اند (مانند: راور، کهنوج، رودبارجنوب، فهرج، ریگان و ...) در بخش کویری و بیابانی استان استقرار یافته اند؛ این امر در حالی است که مناطق مزبور دارای جاذبه ها و قابلیت های بالای گردشگری (به ویژه در زمینه طبیعی) هستند؛ به نحوی که شناسایی این گونه ظرفیت ها و بهره گیری از آنها می تواند به طور کاملاً مستقیمی در رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی این مناطق مؤثر بوده و زمینه های رشد و ارتقاء وضعیت درآمدی و معیشتی و استقرار پایدار جمعیت آنها را فراهم سازد.
پراکندگی مسکن در ایران و سیاستهای توسعه
حوزههای تخصصی:
نقش طبیعت گردی در توسعه پایدار روستای دره مرادبیگ همدان با استفاده از مدل تحلیل سوات (SWOT)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش بسیار مهمی از فعالیت های جهانگردی مبتنی بر طبیعت بوده و از این رو، برای بهبود شرایط زندگی روستاییان و بهره مندی از زیبایی های طبیعی، توجه به گردشگری روستایی حائز اهمیت است. روستای دره مرادبیگ همدان با بهره مندی از توان های طبیعی، فرهنگی و تاریخی از زمینه برنامه ریزی بر پایه مطالعات طبیعت گردی برخوردار است. در مطالعه حاضر، با استفاده از روش ماتریس تحلیلی سوات ( SWOT )، توسعه گردشگری روستای دره مرادبیگ بررسی شد و بر پایه نتایج پژوهش، چشم انداز بی نظیر دو طرف دره مرادبیگ و جاذبه های طبیعی آن مهم ترین نقاط قوت، برخورداری از چشم اندازهای طبیعی مهم ترین فرصت بیرونی، نبود برنامه ریزی و امکانات اردو و اقامت موقت مهم ترین نقاط ضعف داخلی و تخریب باغ ها و فضاهای بکر و تغییر کاربری آنها مهم ترین تهدیدهای این روستا شناخته شدند.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعة مکانیزاسیون در نواحی روستایی (مطالعة موردی: دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی برای تأمین امنیت غذایی جامعه و ایفای نقش مؤثر در تقویت استقلال ملی، نیازمند گذر سریع از مرحله تولید معیشتی و سنتی به مرحله تولید پیشرفته و تجاری است. مکانیزاسیون رویکردی است که دستیابی بخش کشاورزی به مرحله تولید تجاری را ممکن می سازد و از ارکان کشاورزی مدرن به شمار می آید. بدون مکانیزاسیون، چشم انداز روشنی از کشاورزی پویا و پایدار که بتواند نیازهای غذایی را معقولانه برطرف سازد، متصور نیست. توسعة مکانیزاسیون در جوامع کشاورزی و به ویژه در نواحی روستایی کشور با مشکلاتی همراه بوده است که شناخت عوامل مؤثر بر آن می تواند به برنامه ریزی برای رفع آنها کمک کند. از این رو در تحقیق حاضر به بررسی علل توسعه نیافتگی مکانیزاسیون در نواحی روستایی دهستان غنی بیگلو در شهرستان زنجان پرداخته شده است. نوع تحقیق کاربردی است و به صورت توصیفی- تحلیلی، به روش پیمایشی انجام شده است. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) صورت گرفته است. جامعة آماری، 2330 بهره بردار کشاورز روستاهای دهستان غنی بیگلوی شهرستان زنجان است که طبق فرمول کوکران تعداد نمونة لازم برای تکمیل پرسشنامه، 300 کشاورز تعیین گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آزمون تحلیل عاملی و همبستگی پیرسون انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که شیوة تولید، درآمد و اشتغال از مهم ترین علل توسعه نیافتگی مکانیزاسیون در منطقة مطالعه شده است.
مدیریت بحران و شناخت پهنه های خطر و امن ناشی از زمین لغزش درنواحی روستایی شهرستان سروآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی ایران، علیرغم تحولات گسترده و گوناگونی که در دهه های اخیر داشته اند، از لحاظ محیطی همچنان جزو سکونتگاه هایی به شمار می روند که در صورت وقوع مخاطرات محیطی با چالش های عمده روبرو می شوند. بنابراین برنامه ریزی پیش از وقوع رویدادها و بحران ها و توجه به مدیریت بحران روستایی در مقابله با حوادث به ویژه طبیعی ضروری می نماید. مناطق روستایی شهرستان سروآباد واقع در استان کردستان نیز یکی از مناطق مستعد کشور نسبت به وقوع بحران های طبیعی همچون سیل، زلزله و زمین لغزش محسوب می شود. هدف از انجام این پژوهش شناسایی سکونتگاه ها و پهنه های امن و خطر زمین لغزش سکونتگاه های روستایی با توجه ویژه به مدیریت بحران در شهرستان سروآباد است. این پژوهش بر حسب روش تحلیلی و بر حسب ماهیت کاربردی می باشد و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل داده ها و لایه ها صورت گرفته و نقشه های نهایی تلفیقی خطر و نقشه های همپوشانی جهت ارزیابی فاکتورها تولید گردید. نتایج تحقیق به صورت تحلیل فضایی- جمعیتی سکونتگاه های شهرستان بوده است و پهنه ها و روستاهای امن و خطر شهرستان سروآباد مشخص گردید. بعلاوه مشخص شد که حدود 46 درصد جمعیت روستاهای منطقه در 31 روستا در این شهرستان در پهنه امن یا کم خطر زمین لغزش قرار دارد و سایر سکونتگاه ها و جمعیت روستایی در پهنه خطر متوسط و زیاد استقرار دارند و نیازمند ایمن سازی پهنه های خطر هستند.
ارزیابی رضایت شهروندان و رانندگان تاکسی از خدمات تاکسیرانی (نمونه موردی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشور ما با توجه به ضعف جدی حمل و نقل عمومی انبوه بر (مترو و اتوبوس)، تاکسی دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای در سیستم حمل و نقل شهری گردیده است تا جائیکه در بعضی شهرهای کوچک و متوسط تا 80 درصد از حمل و نقل درون شهری توسط تاکسی صورت می گیرد. سهم بالای تاکسی به عنوان یک شیوه حمل و نقل عمومی (شبه عمومی) در حمل و نقل شهری در ایران، فارغ از فرصت ها و تهدیدهای ناشی از این حقیقت، پرداختن به مسئله کارایی و اثربخشی این وسیله را با توجه به تعداد زیاد ذینفعان (شامل رانندگان تاکسی و شهروندان) در اولویت است. در تحقیق حاضر کارایی و اثربخشی سیستم تاکسیرانی در شیراز از دید رانندگان و شهروندان در چهار حوزه ناوگان، رانندگان، شهروندان و مدیریت تاکسیرانی مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا شاخص های موثر بر کارایی و اثربخشی تاکسیرانی از دید هر دو گروه بررسی شده و بر این اساس تعداد 100 پرسشنامه توسط شهروندان در مناطق 9 گانه شیراز و 100 پرسشنامه توسط رانندگان تاکسی تکمیل گردیده است که به بررسی سطح رضایت آنها در ابعاد مختلف می پردازد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که از دید شهروندان امکانات درون تاکسی (بخاری، کولر و ...)، نحوه محاسبه کرایه، نداشتن پول خرد و برنگرداندن بقیه کرایه توسط راننده، و دسترسی به تاکسی در مواقع خاص نامناسب ارزیابی می شود. از دید رانندگان میزان فعلی کرایه، بهره مندی از خدمات بیمه ای، پیگیری مطالبات از سوی تاکسیرانی، خدمات ارائه شده توسط تاکسیرانی، وضعیت جایگاه عرضه سوخت، کیفیت خدمات جانبی (استراحتگاه، سرویس بهداشتی و ...)، و کیفیت خدمات تاکسیرانی در مواقع خاص دارای ضعف جدی است.
امکان سنجی توسعة منطقه ای بر پایة صنعت گردشگری در استان خوزستان با استفاده از مدل ترکیبی FAHP- GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد توسعه همه جانبه و پایدار و جایگزینی منابع جدید کسب درآمد مستلزم بهره گیری از پتانسیل های بالقوه است. گردشگری در قلمرو جغرافیایی ایران یکی از این ظرفیت های بالقوه است که با توجه به اکولوژی طبیعی- انسانی مناطق مختلف ایران، توان تحقق چشم انداز توسعه منطقه ای را دوچندان نموده است. از این رو شناخت جاذبه ها و ارزیابی زیرساخت های گردشگری (اقامتی، پذیرایی، حمل و نقل و ارتباطی) از ارکان اساسی فعالیت گردشگری و بستر ساز توسعه منطقه ای به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته است. با این رویکرد هدف از این پژوهش کاربردی شناسایی و ارزیابی جاذبه ها و زیرساخت های گردشگری در استان خوزستان است. اطلاعات مورد نیاز از بانک داده های موجود و به روش کتابخانه ای گردآوری و به روش توصیفی- تحلیلی تفسیر شده است. روش آنالیز داده ها کمی- کیفی و مبتنی بر روش ترکیبی مدل سازیFAHP و تحلیل مکانی در محیط GIS است. معیارهای مؤثر در رتبه بندی فعالیت گردشگری استان خوزستان پس از انتخاب به روش تحلیل سلسله مراتبی فازی وزن دهی شدند و پس از تعیین اوزان نهایی در محیط GIS، نقشه شاخص ها تهیه گردید. در نهایت پس از اعمال اوزان در لایه های مکانی، نقشه قابلیت شهرستان های مختلف استان به منظور شکل بخشی به توسعه منطقه ای بر پایه گردشگری استخراج شد. تحلیل مکانی یافته ها نشان می دهد که شهرستان اهواز به عنوان برخوردارترین شهرستان بیشترین ظرفیت را برای توسعه منطقه ای ایجاد نموده است. همچنین شهرستان های بندر ماهشهر و آبادان به عنوان شهرستان های نسبتاً برخوردار و سایر شهرستان های استان به عنوان شهرستان های کمتر برخوردار از لحاظ قابلیت های گردشگری مؤثر در توسعه منطقه ای شناسایی شدند. در این راستا وجود جاذبه های گردشگریِ مذهبی و جاذبه های تاریخی با ارزش 19/0 و جاذبه های فرهنگی- یادمانی با ارزش 16/0 بالاترین ارزش وزنی را به خود اختصاص داده اند.
ظرفیّت سنجی کالبدی بافت مرکزی شهرها به منظور توسعه میان افزا (مطالعه موردی: شهر میناب)
حوزههای تخصصی:
زمانی که در یک محدوده زیستی، پدیده پراکنده رویی کالبدی اتف اق بیفتد، یعن ی م ازاد ب ر نی از کالب دی جمعیت ساکن، فضا اشغال و یا ب ه حومه ها دست درازی گردد، می توان به ای ن نتیج ه رس ید ک ه درون شهر، فضاهای بلااستفاده، رها شده، ناکارآم د و فرسوده شکل می گیرد که توجّه و برنامه ریزی جهت استفاده از این فضاها اهمیّت پیدا می کند. هدف این پژوهش، شناسایی ظرفیّت های کالبدی محدوده مرکزی شهر میناب با بهره گیری از الگوی توسعه میان افزا می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. از تکنیک فرایند سلسله مراتبی فازی با تکمیل پرسشنامه آن به وسیله 10 نفر از نخبگان حوزه برنامه ریزی شهری و روش مجموع ساده وزنی جهت تلفیق لایه ها در محیط نرم افزار ArcGIS بهره گرفته شده است. طی این فرایند 12 معیار تأثیرگذار تعداد طبقات، کیفیّت ابنیه، تراکم جمعیّت، کاربری اراضی، قدمت بنا، جنس مصالح، دانه بندی قطعات، دسترسی به کاربری های فضای سبز، فرهنگی- مذهبی، مراکز آموزشی، شیب و فاصله از مسیل هم پوشانی شده اند و نقشه نهایی ظرفیّت های مناسب به دست آمد. نتایج نشان می دهد که در کل بافت مرکزی شهر میناب درصد ظرفیّت ها به ترتیب حداقل ظرفیّت 19/18، شامل ظرفیّت متوسّط رو به پایین 94/18، ظرفیّت متوسّط رو به بالا 64/32 و حداکثر ظرفیّت 23/30 می باشد که بالاترین درصد مربوط به ظرفیّت متوسّط رو بالا با درصد 64/32 و مساحت 2/201152 مترمربع است.