فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
به علت ماهیت پیچیده مناطق کارستی، مبحث تغذیه در آبخوان های کارستی امری پیچیده بوده و تعریف تغذیه در شرایط مطلق امکان پذیر نیست. مناطق تغذیه، میزان و توزیع فضایی تغذیه در آبخوان های کارستی، بستگی به عواملی چون ژئومورفولوژی کارست و میزان توسعه آن، اقلیم، شیب، پوشش گیاهی، خاک و عوامل زمین شناسی دارد. آبخوان کارستی خورین در استان کرمانشاه، نقش مهمی در شکل گیری و استمرار حیات جوامع انسانی اطراف خود و اکوسیستم تالاب هشیلان دارد. هدف از پژوهش، مدل سازی مناطق تغذیه آبخوان خورین با استفاده از مدل KARSTLOP می باشد. بررسی نقشه پهنه بندی آبخوان خورین نشان می دهد که ۶۱% از مساحت آبخوان دارای میزان تغذیه بیش از ۷۰% بوده و ۸۸% از مساحت آبخوان، دارای تغذیه بیش از ۵۰% می باشد. این امر حاکی از میزان نفوذپذیری بالای آبخوان خورین است. تطابق نقشه پهنه بندی نهایی با نقشه ژئومورفولوژی کارست سطحی آبخوان، حاکی از نقش اصلی ژئومورفولوژی کارست در توزیع مکانی مقادیر تغذیه در آبخوان خورین می باشد. مناطق با میزان تغذیه بیش از ۷۰% منطبق بر نواحی توسعه یافته کارستی رأس کوهستان می باشد. ضخامت کم خاک، پوشش گیاهی نسبتاً تنک، تکتونیزه بودن منطقه، رخنمون سازند کربناته بیستون از دیگر عوامل مؤثر در میزان تغذیه بالای کوه خورین می باشند. بالا بودن میزان تغذیه و توزیع مکانی مناطق تغذیه آبخوان نشان می دهد که آبخوان در برابر انتشار آلودگی آسیب پذیر بوده و نیازمند برنامه های حفاظتی و مدیریتی جهت آلودگی با مدنظر قرار دادن نقشه پهنه بندی تغذیه و نقشه ژئومورفولوژی کارست سطحی می باشد.
ارزیابی شاخص های پایداری زیست محیطی با تأکید بر آلودگی هوا و آلاینده های صنعتی، مطالعه موردی: کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی پایداری زیست محیطی، یکی از مهم ترین ابزارها در فرآیند برنامه ریزی توسعه پایدار است که توجه به آن در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها امری اجتناب ناپذیر است. این تحقیق از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. هدف تحقیق، ارزیابی شاخص های پایداری زیست محیطی کلان شهر اهواز با تأکید بر شاخص های آلودگی هوا و آلاینده های صنعتی است. برای دستیابی به هدف مذکور، شاخص ها در چارچوب مدل وزنیAHP وزن دهی گردیدند و برای تحلیل مکانی- فضایی داده ها، از نرم افزار GIS، استفاده شده است. شاخص های این تحقیق برای ارزیابی پایداری زیست محیطی شهری، با تأکید بر دو شاخص آلودگی هوا و آلاینده های صنعتی بررسی گردید. یافته های تحقیق، بیانگر آن است که شهر اهواز، بر اساس شاخص آلودگی هوا، در شرایط زیست محیطی ناپایداری قرار، دارد، به طوری که منطقه یک با ضریب اثر (326/0)، بالاترین ارزش وزنی و منطقه دو، با وزن (033/0)، دارای کم ترین میزان آلودگی نسبت به سایر مناطق است. همچنین زیر شاخص طوفان های گرد و غبار هم به صورت کلی مناطق شهر، اهواز، را، تحت تأثیر قرار می دهد. ارزیابی حاصل از آلودگی صنعتی نیز نشان می دهد که منطقه هشت شهری بالاترین میزان آلودگی را با ضریب اثر (331/0)، را، دارد و منطقه یک با ضریب اثر (024/0)، کم ترین میزان آلودگی صنعتی را در بین مناطق شهری دارد.
پهنه بندی شیب های پرخطر و کوهستانی شبکه ارتباطی
حوزههای تخصصی:
جادهها رگ حیاتی اجتماعات روستایی در مناطق کوهستانی محسوب می شوند که سلامت عبور و مرور در طول سال از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هر چه جاده های ارتباطی امنتر باشند امکان توسعه مناطق روستایی نیز بیشتر است. بههمین دلیل توجه به میزان خطر پذیری و تعیین عامل و یا عوامل تهدید کننده آنها از ضروریات به شمار می آید. در مناطق کوهستانی که معمولا جاده ها از بخش های پرشیب و از محدوده های پرخطری گذر داده می شوند، همواره در معرض تهدید انواع خطرات، بویژه در معرض وقوع انواع حرکات دامنه ای قرار میگیرند. در این مناطق، جاده ها بیشتر در معرض تهدید ریزش های سنگی هستند که در اغلب ماه های سال فرایندهای تولید آنها فعال است. وقوع چنین پدیده هایی با توجه به ماهیت و نوع سنگها مشکلات فراوانی برای عبور و مرور از چنین جاده هایی فراهم می سازند. حوضه قرنقوچای به عنوان گسترده ترین حوضه کوهستان سهند، از لحاظ جریان رودخانه های پرآب در درههای سرسبز آن، روستاهای زیادی را در خود جای داده است. ارتباط تمامی این روستاها با یکدیگر و با شهرهای بزرگ اطراف توسط جاده هایی صورت می گیرد که عمدتا از دامنه های پرشیب عبور داده شدهاند. با عنایت به اندازه شیب، نوع مواد دامنه ای و نحوه کاربری و غیره، نوع و میزان خطرپذیری جادهها و عامل تهدید کننده، متفاوت است، اما بیشتر جاده های حوضه در معرض تهدید ریزش های سنگی است. در این مقاله سعی شده تا با استفاده از نرم افزار ArcView میزان خطرپذیری جاده های ارتباط دهنده روستاها توسط ریزش های سنگی بررسی و میزان حساسیت محدوده های مختلف پهنه بندی شود. نتایج این بررسیها و نقشه پهنه بندی نشان می دهد که اغلب جاده ها بویژه جاده های ارتباط دهنده روستاهای ارتفاعات حوضه مورد مطالعه در معرض تهدید جدی ریزش های سنگی هستند.
پایش و پیشبینی خشکسالی در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی کشاورزی در ایران به عنوان یک فاجعه ی طبیعی برای تمام مردم، به ویژه کشاورزان، شناخته شده است. هرچند از وقوع خشکسالی نمی توان جلوگیری کرد، اما اگر ماهیت و خصوصیات آن مورد مطالعه و بررسی قرارگیرد، می توان نسبت به پیش بینی آن امیدوار بود و با آمادگی از اثرات زیان آور آن کاست. در این نوشتار استان سیستان و بلوچستان با توجه به داشتن شرایط خاص اقلیمی، از نظر پدیده ی خشکسالی، مورد بررسی قرارگرفته است. دراین پژوهش، پایش و پیشبینی خشکسالی استان سیستان و بلوچستان، با استفاده ازالگویی که بر اساس شاخص SPI و درصد از نرمال و زنجیره ی مارکف تهیه شده ،انجام گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد که منطقه ی مورد مطالعه نسبت به خشکسالیهای میان مدت و کوتاه مدت حساس است و بیشتر خشکسالیهایی که در این منطقه اتفاق افتاده است، خشکسالی ملایم و متوسط است و احتمال وقوع پدیده ی خشکسالی در مناطق مرکزی استان بیشتر است.
راندگی گیلانغرب با استفاده از شاخص ها و شواهد ژئومورفولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راندگی گیلانغرب با طول بیش از 110 کیلومتر با امتداد شمال غربی- جنوب شرقی در جنوب غرب استان کرمانشاه واقع شده است. در این پژوهش مسایل تکتونیکی و مورفولوژیکی مناطق واقع در مسیر راندگی گیلانغرب در یال جنوب غربی تاقدیس قلاجه مورد مطالعه قرار گرفته است. برای ارزیابی فعال بودن راندگی گیلانغرب از شاخص های ژئومورفیک و شواهد ژئومورفولوژیکی استفاده شده است. در این پژوهش کمیت های توپوگرافی (Smf، Fmf، Fd، Eu، Sl) و شاخص های الگوی شبکه زهکشی (Af، T) به عنوان ابزار اصلی مورد استفاده قرار گرفته اند. از شواهد ژئومورفولوژیکی حاصل از راندگی گیلانغرب، اطلاعات زلزله و شواهد زمین شناسی نیز استفاده گردید. بررسی فعال بودن راندگی گیلانغرب مهم ترین هدف این پژوهش می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که راندگی گیلانغرب در دوره پلیو– کواترنر فعال بوده و با توجه به وقوع زلزله در امتداد آن، این گسل در عهد حاضر (هولوسن) نیز فعال می باشد. تحلیل کمیت های توپوگرافی حاکی از ادامه بالا آمدگی فعال در منطقه می باشد.
شبیه سازی بارش ماههای سرد سال های 1376 و 1379(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروری بر مدل سازی تجربی و فیزیکی زمین لغزش های ناشی از بارندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز پدیده زمین لغزش می تواند ناشی از عوامل متعدد زمین شناسی، ژئومورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، بیولوژیکی و انسانی باشد. با وجود این، نقش اساسی در شروع زمین لغزش را عمدتاً عاملی ماشه ای ایفا می کند. بارندگی، به عنوان متداول ترین عامل ماشه ای وقوع زمین لغزش ها شناخته شده است. از این رو، مهمترین بخش در مدل سازی تجربی، آماری و یا فیزیکی زمین لغزش، بخش هیدرولوژیکی آن خواهد بود. در پژوهش حاضر کوشش شده است با بررسی پژوهش های صورت گرفته (کتاب ها و مقالات پُراستناد از پژوهشگران شناخته شده در زمینه مدل سازی هیدرولوژیکی زمین لغزش)، در بازه زمانی 1975 (معرفی مفهومی به نام آستانه بارندگی برای شروع زمین لغزش به وسیله کمبل) تا 2008 میلادی (ارائه مدل فیزیکی HSB-SM از سوی طالبی و همکاران)، مفاهیم به کار رفته در این پژوهش ها معرفی و دستاوردهای حاصل از آنها بررسی شود. اغلب مدل های فیزیکی، مقدار بارندگی مورد نیاز برای وقوع زمین لغزش را به صورت دینامیک (در هر لحظه از رخداد بارندگی) برآورد می کنند، اما محدودیت بزرگ مدل های فیزیکی (به خصوص در کشورهایی مانند ایران) نیاز آنها به اطلاعات مفصل و دقیق از خصوصیات خاک، هیدرولوژی و مورفولوژی دامنه است، که البته جمع آوری آنها معمولاً دشوار و پرهزینه است. بنابراین با توجه به در دسترس بودن داده های بارندگی در اغلب مناطق کشور، پیشنهاد می شود برای تعیین آستانه بارندگی وقوع لغزش در مناطق مستعد کشور، مدل های تجربی ـ آماری در نظر گرفته شود و برای هر منطقه رابطه قابل اطمینانی بین خصوصیات بارش و وقوع زمین لغزش ارائه گردد. ورودی این مدل ها اغلب داده های بارندگی در پایه های زمانی مختلف است که باعث سهولت استفاده از آنها می گردد. از طرفی با توجه به تحقیقات انجام شده در نقاط مختلف جهان و نمونه ای در ایران (به وسیله نگارندگان)، نتایج این مدل ها از دقت مناسبی برخوردار است.
ارزیابی تغییر اقلیم کشور در دوره 2039-2010 میلادی با استفاده از ریزمقیاس نمایی داده های مدل گردش عمومی جو ECHO-G(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های گردش عمومی جو، به دلیل بزرگ مقیاس بودن شبکه محاسباتی آنها، قادر به پیش بینی پارامترهای آب و هواشناختی در مقیاس نقطه ای نیستند، لذا دانشمندان ابزار واسطی به نام مدل های Weather Generator را ابداع کرده اند که می توان بر اساس آن و با استفاده از خروجی مدل های عددی، تغییر اقلیم را در مقیاس نقطه ای و ایستگاه هواشناسی مورد مطالعه و ارزیابی قرار داد. در مطالعه حاضر با استفاده از این تکنیک، خروجی های مدل گردش عمومی جو ECHO-G با سناریوی A1 برای دوره زمانی 2010 تا 2039 ریز مقیاس گردیدند و نتایج آن بر روی 43 ایستگاه سینوپتیک کشور تجزیه و تحلیل شدند. نتایج کلی برای دوره 2010 تا 2039 حاکی از کاهش 9 درصدی بارش در کل کشور، افزایش آستانه بارش های سنگین و خیلی سنگین به ترتیب 13 و 39 درصد و افزایش میانگین سالانه دما به میزان 5/0 درجه سانتیگراد می باشد که بیشترین افزایش ماهانه دما مربوط به ماههای سرد سال است. استان های خراسان شمالی، آذربایجان غربی و شرقی با بیشترین افزایش دما در دهه 2020 مواجه خواهند بود. با توجه به کاهش بارش کشور و همچنین افزایش آستانه بارش های حدی، به نظر می رسد در دهه های آینده بارش ها به شکل سنگین و سیل آسا باشد. به دلیل افزایش دما از میزان بارش های جامد نیز کاسته می شود. بررسی نتایج بر روی شمال شرق کشور حاکی از جابه جایی الگوی بارش به سمت انتهای فصل سرد می باشد
طراحی و اجرای بازدیدهای علمی - آموزشی با تاکید بر اهمیت آن ها در آموزش زمین شناسی
حوزههای تخصصی:
بررسی خشکسالی ها – ترسالی ها و امکان پیش بینی آنها با استفاده از مدل سری زمانی هالت وینترز در استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر در بخشی از استان هرمزگان به منظور بررسی تغییرات زمانی بارش، تعیین خشکسالی ها و امکان پیش بینی آنها در آینده منطقه انجام شده است. دوره های خشکسالی، تر سالی، تداوم و شدت آنها از طریق شاخص استاندارد z محاسبه شده و با استفاده از مدل سری زمانی هالت وینترز پیش بینی سال های آینده صورت گرفته است. برای این منظور از داده های بارندگی ماهانه سه ایستگاه هواشناسی استان به مدت 37 سال، (1381-1345)، استفاده شده است. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که 3 دوره خشکسالی و 2 دوره ترسالی در منطقه رخ داده است، به طوری که خشکسالی ها ضعیف و متوسط اما با تداوم زیاد بوده، در حالی که تر سالی ها شدید و بسیار شدید اما با تداوم کم ظاهر شده اند. بررسی مقادیر فصلی مشاهده و پیش بینی شده داده ها، با استفاده از مدل سری زمانی مذکور، دو چرخه سینوسی افزایش و کاهش بارندگی را ارایه می کند. اولین چرخه شامل 20 سال(45 تا 65) و دومین چرخه نیز 17 سال (66 تا 81) بوده که با پیش بینی روند کاهشی بارش در دو سال بعد (82 و 83) تقریبا چرخه کامل می گردد.
بررسی هیدروژئوشیمی منابع آب شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخصهای زیست اقلیمی مؤثر بر ارزیابی آسایش انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل دیرینه اقلیم حوضه آبریز دریاچه دشت ارژن با تاکید بر فراوانی استراکودها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای شناخت و درک بهتر شرایط اقلیمی کنونی و برنامه ریزی برای آینده نیاز به شناسایی شرایط اقلیمی دیرینه وچگونگی تغییرات آن درطول زمان تا عهد حاضر می باشد. راههای مختلفی برای شناسایی این تغییرات وجود دارد. با توجه به بازه زمانی این مطالعات و شرایط و امکانات موجود در دسترس انتخاب بهترین راه اجتناب ناپذیر می نماید. با توجه به امکانات در دسترس و شرایط موجود در منطقه مورد مطالعه، تحقیق حاضر بر اساس فراوانی ماکروفسیل (استراکودها ) که شاخصی مناسب برای تعیین اقلیم های گذشته می باشد صورت گرفته است. بدین منظور تعداد 9 مغزه از عمق1 تا 3 متر از دریاچه دشت ارژن فارس برداشته شد. سپس رسوبات در مقاطع 5CM برای جداسازی و شمارش استراکودها در آن تقسیم شد. به منظور تعیین سن دقیق رسوبات، سن سنجی به روش C14 انجام شد. با محاسبه بار رسوبی و آهنگ رسوب گذاری در عمق های مختلف دریاچه، به شمارش و بررسی فراوانی استراکودهاپرداختیم. در نهایت 15 زون اقلیمی در طی دوره 11 هزار ساله در منطقه دشت ارژن فارس شناسایی و معرفی گردید. مشخص شد طی این دوره نوسانات شدید در تعداد استراکودها در زمان های مختلف وجود داشته است که نشان دهنده نوسانات طبیعی در اقلیم این منطقه می باشد. در 11 هزار سال پیش اقلیم این منطقه شور تر و گرم تر بوده است. ولی در دوره های بعد طی دوره های بلندتری تا حدود 2000 سال پیش اقلیم این ناحیه با وجود نوسانات کم رو به سردی رفته است. از 2000 سال گذشته تا عهد حاضر اقلیم منطقه رو به گرمی و خشکی پیش رفته است. برخی از این زون ها که بازه زمانی طولانی را شامل می شده اند بیانگر تغییر اقلیم به صورت خیلی آرام می باشد و برخی دوره ها نیز اقلیم در مدت های کوتاه تر چند صد ساله تغییرات شدید را تجربه کرده است. اما به طور کلی اقلیم این ناحیه طی دوره هولوسن رو به گرمی و خشکی رفته است.
نگرشی بر تغییرات حداقل های مطلق دما در پهنه ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دما متغیر جوی بسیار مهمی است که تغییر آن منشاء بسیاری از تحولات فیزیکی، شیمیایی و زیست محیطی است. اندازه گیری دما توسط انسان در مقایسه با سایر عناصر جوی از سابقه طولانی تری بر خوردار است. هدف اصلی این پژوهش بررسی تغییرات زمانی و مکانی دمای حداقل، تعداد روزهای با دمای مساوی و کمتر از 4- درجه سلسیوس است. بدین منظور داده های آماری حداقل مطلق دما در 20 ایستگاه همدید کشور با روش تحلیل روند، تحلیل واریانس و میانگین متحرک در دوره آماری 1956-2005 واکاوی شد و در ادامه نمودارهای سالانه، فصلی و ماهانه میانگین دمای حداقل در طول دوره آماری ترسیم و تحلیل گردید. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که الگوی تغییرات حداقل مطلق دما در کشور در طول دوره آماری یکسان نبوده به طوری که، نوسانات و تغییرات مقادیر حداقل مطلق دما در بین مناطق مختلف ایران دارای اختلافات زیادی است. با وجود روند افزایشی سری زمانی دما، داده های دمای حداقل دارای افت و خیزها و دوره های کوتاه مدت سرمایشی و گرمایشی است. همچنین نتایج این تحقیق بیانگر تغییرات شدید مکانی و زمانی حداقل دما در بین ایستگاههای شمالغرب و نواحی کوهستانی منفرد کشور و نیز تغییرات ملایم در ایستگاههای مرکزی و جنوبی کشور است. تغییرات و توزیع تعداد روزهای مساوی و کمتر از4- درجه سلسیوس نیز الگوی مشابهی را در کشور نشان می دهد. به طور کلی حداقل دما در سطح کشور در طول دوره آماری روند افزایشی را طی کرده است.
شناسایی الگوهای همدید بارش های شدید زمستانه در سواحل جنوبی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور شناسایی الگوهای همدیدی حاکم در زمان وقوع بارش های شدید زمستانه در منطقه خزری، با استفاده از داده های بارش 8 ایستگاه سینوپتیک سواحل جنوبی دریای خزر، روزهای بارش شدید زمستانه برای یکدوره 10 ساله(2003-1994)استخراج گردید. سپس جهت تعیین الگوی همدیدی بارش ها، داده های شبکه بندی شده فشار، نم ویژه، سرعت قائم، مؤلفه باد مداری( u ) و باد نصف النهاری( v ) برای ترازهای متفاوت و در حدفاصل های زمانی6 ساعته برای تعداد 21 دوره بارشی زمستانه از NCEP/NCAR تهیه شد و پس از تولید نقشه و پردازش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که بارش های شدید زمستانه در سواحل جنوبی دریای خزر نتیجه استقرار سه الگوی پرفشار، زوجی و کم فشار بر روی منطقه خزری بوده و در تمامی الگوها گردش واچرخندی همراه با بادهای شمالی در ترازهای زیرین جو بر دریای خزر تسلط دارد. نتایج نشان داد که به واسطه تسلط نزول شدید هوا بر نیمه شمالی و صعود شدید کم ضخامت در بخش جنوبی دریای خزر، یک رابطه الاکلنگی بین نیمه شمالی و بخش جنوبی دریای خزر در همه روزهای بارشی مربوط به الگوی پرفشار وجود دارد. یافته ها همچنین بیانگر آن است که بر خلاف الگوی پرفشار در الگوی زوجی گردش واچرخندی در نیمه جنوبی دریا و در ترازهای زیرین جو به حداکثر میزان خود می رسد. شدیدترین بارش های زمستانه مربوط به این الگو بوده و وزش بادهای شمالی در این الگو در مقایسه با الگوی پرفشار از شدت بیشتری برخوردار است. در الگوی کم فشار منطقه خزری به واسطه قرارگیری در منطقه همگرایی جلوی یک چرخند، در حدفاصل جنوب دریای خزر تا رشته کوه های البرز در ترازهای میانی وردسپهر بیشینه صعود هوا را تجربه می کند. در این الگو در نتیجه همگرایی جریانات مرطوب جنوبی و شمالی در سواحل جنوبی دریای خزر برخلاف دو الگوی پرفشار و زوجی تنها دریای خزر منبع تأمین رطوبت بارش ها نبوده و دریاهای دور دست جنوبی نیز منابع رطوبتی بارش های شدید سواحل خزری هستند.
بازیابی تغییر اقلیم در نیمه غربی کشور با استفاده از تحلیل های آماری چند متغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بازیابی وجود یا عدم وجود روند معنی دار تغییر اقلیم در نیمه غربی کشور می باشد. داده های ماهانه 16 متغیر اقلیمی در12 ایستگاه سینوپتیک برای دوره 50 ساله(2000-1951) استفاده گردیده است. داده ها شامل دو گروه متغیرهای دما و رطوبت می شوند. روش تحقیق مبتنی بر تحلیل آماری چند متغیره و مدل های پیش بینی باکس جنکینز می باشد. با توجه به محاسبه های صورت گرفته بر روی داده ها، متغیرهای دمایی بویژه میانگین حداقل دما، حداقل مطلق و دمای نقطه شبنم دارای روند تغییرات معنی دار ولی با جهت های متفاوت بودند(اصفهان، بوشهر، تهران و تبریز با روند افزایشی و اورمیه، خرم آباد و همدان با روند کاهشی)، با دقت در نتایج به دست آمده در ایستگاه های مختلف مجاورت با شهرهای بزرگ و موقعیت نسبی جغرافیایی در جهت روند تغییرات مؤثر بوده است. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده داده های رطوبت و بارش غالبا از روند تغییرات معنی دار ی برخوردار نیستند.
فضای سبز و اثرات آن بر آلودگی هوا و تحلیلی بر وضعیت فضای سبز شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
بررسی مناسب ترین شیوه تفکیک پاره ساحل به منظور ارزیابی حساسیت محیط زیستی سواحل استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکیک پاره ساحل و تعیین درجه حساسیت محیط زیستی سواحل کشور، اقدامی است که با هدف ارزیابی درجه حساسیت و آسیب پذیری ناحیه ساحلی در برابر فرایند توسعه اقتصادی و اجتماعی و نیز گزینش مناطق تحت مدیریت محیط زیستی در طبقات چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست مورد توجه قرار گرفته است. در بررسی حاضر، کارایی سه روش تفکیک نواحی ساحلی به پاره ساحل های مورد ارزیابی برای تعیین حساسیت محیط زیستی مورد توجه قرار گرفت. پاره ساحل ها به سه شیوه ناهمواری های ساحلی، شبکه بندی و مرز دهستان ساحلی تفکیک شده اند و از معیارهای ارزیابی حساسیت محیط زیستی مناطق ساحلی – دریایی کشور برای ارزیابی پاره ساحل ها در استان گیلان استفاده شده است. برای ارزیابی عملکرد سه روش تفکیک پاره ساحل، از ارزیابی عوامل درونی و بیرونی برای شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای هر شیوه استفاده شد. نتایج نشان داد که هر سه روش نقاط قوت نسبتاً خوبی دارند. هریک از سه شیوه تفکیک پاره ساحل اهمیت مربوط به خود را دارند و بسته به موقعیت، دسترسی به اطلاعات، دانش و مهارت فنی و تجربی و دقت مورد نظر در امر ارزیابی می توان از هرکدام از آنها استفاده کرد. با وجود این، از آنجا که سواحل دریای خزر در تماس با استان گیلان تقریباً یکنواخت است، شیوه لندفرم برای ارزیابی حساسیت محیط زیستی این سواحل مناسب تر می نماید، زیرا منطبق بر مرزهای طبیعی زیست بوم هاست و از این حیث برتری آشکاری بر دو شیوه دیگر دارد.
پیش بینی بارش فصلی بر اساس الگوهای همدید با استفاده از تئوری مجموعه های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این تحقیق روشی برای پیش بینی سال های آبی کم بارش و پربارش در منطقه خراسان بزرگ شامل سه استان خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی ارایه شده است. این روش شامل سه گام می باشد. در گام اول، ارتباط بین تغییرات الگوهای سینوپتیکی شامل فشار سطح دریا، اختلاف فشار سطح دریا، دمای سطح دریا، اختلاف دمای سطح دریا و سطح 1000 میلی باری، دمای سطح 850 هکتوپاسکال، ارتفاع معادل سطح 500 هکتوپاسکال و رطوبت نسبی سطح 300 هکتوپاسکال با بارش متوسط منطقه ای مورد بررسی قرار گرفته است.
در گام دوم محدوده های فازی و توابع عضویت برای الگوهای سینوپتیکی فوق و بارش متوسط منطقه ای در مناطق منتخب توسعه داده شده است. در انتخاب این مناطق که مجموعه ای از نقاط در خلیج فارس و دریای عمان، دریای سیاه، دریای خزر، دریای مدیترانه، دریای شمال، دریای آدریاتیک، دریای سرخ، خلیج عدن، اقیانوس اطلس، اقیانوس هند و سیبری را شامل می شوند، تاثیرپذیری بارندگی منطقه شمال شرق ایران از الگوهای سینوپتیکی در مناطق فوق مورد توجه قرار گرفته است. در گام نهایی قوانین فازی برای پیش بینی بارش بر اساس تغییرات الگوهای سینوپتیکی فوق توسعه داده شده است. از تحلیل حساسیت برای به دست آوردن بهترین ساختار قوانین فازی و توابع عضویت استفاده شد. این قوانین برای پیش بینی مجموع بارش دسامبر تا می (آذر تا اردیبهشت) در فاصله بین سال های 1993-2002 مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد مدل پیشنهادی در 70 درصد از سال ها می تواند بارش را با دقت قابل قبولی پیش بینی کند."
آلودگی خاک های جنوب پالایشگاه تهران در اثر نشت ترکیبات نفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: