فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پهنه بندی حوضه گیوی چای، واقع در استان اردبیل، به لحاظ رخداد زمین لغزش، با استفاده از الگوریتم های تصمیم گیری چندمعیاره است. در این راستا عوامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه و بارش به عنوان متغیر های تأثیر گذار بررسی شدند. نخست، لایه های اطلاعاتی معیار ها در GIS تهیه شد. ارزش گذاری و استاندارد سازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیار ها با بهره گیری از روش CRITIC انجام گردید. با توجه به اینکه در سال های اخیر برای مطالعه زمین لغزش از رو ش های MCDM استفاده فراوانی می شود، در این مطالعه نیز تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره WLC، OWA، VIKOR، و MABAC انجام شد. با توجه به نتایج مطالعه، به ترتیب عوامل شیب با وزن 16/0، لیتولوژی با وزن 15/0، و کاربری اراضی با وزن 13/0 در وقوع زمین لغزش حوضه بیشترین نقش را دارند. همچنین، طبق نتایج حاصله، به ترتیب، با توجه به الگوریتم های WLC، OWA، VIKOR، و MABAC، 55/23، 66/07، 15/41، و 56/31 درصد از مساحت حوضه، در طبقه بسیار پُرخطر و 01/33، 95/36، 73/21، و 36/30 درصد در طبقه پُرخطر قرار دارند. با توجه به نتایج صحت سنجی، مساحت زیر منحنی ROC، برای روش های WLC، OWA، VIKOR، و MABAC به ترتیب 72/0، 73/0، 85/0، و 76/0 محاسبه شد. بنابراین، دقت روش های OWA، WLC، و MABAC خیلی خوب و دقت روش VIKOR عالی است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر، با معرفی مناطق دارای احتمال وقوع بالای زمین لغزش، می تواند راه گشایی برای اعمال مدیریت بهتر و علمی تر مدیران و برنامه ریزان ذی صلاح در این زمینه شود.
بررسی فعالیت های نوزمین ساخت حوضه ی آبریز دره شهر با استفاده از شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد شاخص های ژئومورفیک در سالهای اخیر به دلیل سهولت در محاسبه و خطای کم در تشخیص مناطق فعال رواج بیشتری یافته است. استفاده هم زمان از شاخص های ژئومورفیک به ما این امکان را می دهد که تحلیل درستی از وضعیت نئوتکتونیک این منطقه داشته باشیم. هدف از این پژوهش بررسی فعالیت های نو زمینساختی منطقه دره شهر بخشی از زیر حوضه های کرخه، در جنوب شرقی استان ایلام، با استفاده از تحلیل شاخص های ژئومورفیک است. برای این کار علاوه بر بازدیدهای مکرر میدانی از منطقه، از مدل رقومی ارتفاعی، نقشه های توپوگرافی، نقشه زمین شناسی و لایه های هیدرولوژی، خط العقرها و خط الراس ها استفاده شده است. همچنین برای اثبات فعالیت های تکتونیکی در منطقه از شاخص های ژئومورفیک شامل؛ منحنی هیپسومتریک(Hc)، انتگرال هیپسومتریک(Hi)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن(Vf)، نسبت شکل حوضه (Bs)، عامل تقارن توپوگرافی(T)، شاخص سینوسی جبهه کوهستان (Smf)، عامل عدم تقارن حوضه (AF) و شاخص سینوسیته کانال رودخانه (S) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که انتگرال هیپسو متریک منطقه دره شهر برابر 25/0 می باشد. در قسمت شمال حوضه مقدار شاخصAF کمتر از 50 است و رودخانه اصلی به سمت شمال حوضه کج شده است. همچنین مقدار 29/0 T= است که حاکی از نیمه متقارن بودن حوضه که از نظر فعالیت تکتونیکی است. میزان VF برای کل حوضه برابر 31/4 می باشد. مقادیر عرض کف دره به ارتفاع (VF)در حوضه از 27/0 تا 51/10 تغییر می کند، در دره شمال غربی فعالیت تکتونیک جدی تر است. از نظر فعالیت های نو زمینساختی نئوتکتونیکی منطقه تقریباً در مرحله بلوغ و به حالت تعادل رسیده است.
پژوهشی بر ابرهای خزری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به شناسایی ابرهای خزری که مابین ساحل جنوبی دریای خزر و کوهستان البرز شکل می گیرد، پرداخته شد. به این منظور در طول دوره آماری 10 ساله (2020-2010) که ابرهای خزری 279 روز رخداد داشته اند، از داده های مشاهداتی، تصاویر سنجنده مودیس، داده های بازکاوی شده ERA5، NCEP/NCAR و مدل HYSPLIT استفاده شد. یافته ها نشان داد که ابرهای خزری در فصل تابستان (1/16 روز) با داشتن بیشینه رخداد، تیپ غالب ابرهای تابستانه منطقه ای خزری می باشند که تحت شرایط خاص محیطی و اقلیم سینوپتیک حاکم بر منطقه شکل می گیرند. این ابرها اغلب به صورت ابرهای پایین از نوع ابرهای استراتوس و ابرهای میانی از نوع ابر آلتوکومولوس مشاهده می شوند. بیشینه سهم بارش های سالانه ابرهای خزری در منطقه بیش از 80 میلی متر بوده و بیشینه مقدار آن به ترتیب در فصل های تابستان و پاییز رخ می دهد. در این میان تأثیر مشترک پارامترهای ابر بر بارش ابرهای خزری 57 درصد می باشد. بررسی نقشه های همدیدی نشان داد که با استقرار هسته پرفشار در شمال دریای خزر شرایط مساعدی را برای جریان باد و انتقال رطوبت دریای خزر به سمت سواحل جنوبی فراهم کرده، به طوری که توده هوای مرطوب از طریق صعود اورگرافیکی منجر تشکیل ابر در منطقه می شود. مدل HYSPLIT انتقال رطوبت از روی دریای خزر به منطقه مطالعاتی را تأیید کرد.
چالش های ارزشیابی آموزش محیط زیست در مدارس سبز ایران و راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کسب آگاهی های محیط زیستی، اولین گام در راه پایداری محیط است و اساساً شرط بقای آینده بشریت آگاهی های محیط زیستی، توانایی فهم اصول شناخت محیط زیست و زندگی کردن بر اساس آن ها است. استانداردهای مدارس سبز که شامل فضای فیزیکی، فرهنگ سازمانی و اهداف آموزشی هستند، نمودی کلی از یک مدرسه سبز را فراهم می کنند. یکی از وظایف مهم مدارس سبز، فراهم آوردن بستر مناسب برای آموزش محیط زیست به دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی چالش های ارزشیابی آموزش محیط زیست در مدارس سبز کشور است. در این پژوهش با بهره گیری از روش پژوهش پیمایشی، چالش های مشخص شده موردبررسی و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در بررسی فرضیه ها پس از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرها و ضریب تعیین، با استفاده از آزمون معناداری ضریب همبستگی به بررسی فرضیه های پژوهش پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد تنها تنوع محتوای آموزشی و ابهام در منابع اطلاعاتی به عنوان چالش های ارزشیابی آموزش محیط زیست در مدارس سبز مطرح می باشند و این دو متغیر با یکدیگر می توانند تا 1/18 درصد از واریانس چالش ها را پیش بینی نمایند.
مدل سازی عددی انتقال رسوب و فرسایش کنار رودخانه ای در شرایط سیلابی مطالعه موردی حوضه آبریز کشکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
157 - 137
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری بار رسوبی در رودخانه ها معمولاً به اندازه گیری بار معلق محدود می شود؛ در نتیجه بهینه کردن منابع و کمینه کردن خسارت های ناشی از جریان در رودخانه ها از اهمیت بالایی برخوردار است. این تحقیق با هدف شبیه سازی سه بعدی جریان رودخانه کشکان در فصل بهار 1398 با استفاده از نرم افزار Mike3D.2018 انجام گرفت. برای این منظور با توجه به تهیه رقوم ارتفاعی (حاصل از نقشه برداری) از بستر و سیلاب دشت رودخانه مورد مطالعه به طول 1200 متر با مقیاس 1:1000 جهت انجام مدل سازی عددی به نرم افزار HEC-RAS5.0.7 معرفی و وارد است. از داده های ایستگاه هیدرومتری کشکان-پلدختر برای برآورد سیلاب، رسوب معلق و رسوب انتقالی طی دوره های بازگشت 25، 200، 1000 و 1250 سال مورد استفاده قرار گرفت. نتایج مدل نشان داد که سیلاب در مقاطع عرضی مختلف 1200 و 1100 به بیشترین میزان و در مقاطع عرضی 50 و 350 در کمترین میزان بوده است. رسوب کل با استفاده از رابطه یانگ 45/207 میلیون تن در روز و بار معلق را با خطای 87/11+ درصد شبیه سازی نموده و از مقایسه مقادیر با مقادیر مشاهداتی مشاهده شد که شبیه سازی در ایستگاه هیدرومتری کشکان پلدختر عملکرد بهتری نشان داد. هم چنین نتایج نشان داد که حجم رسوبات معلق انتقالی در فروردین ماه (31/5132779) نسبت به سایر ماه های دی (55/9890)، بهمن (73/41083)، اسفند(75/149629) و اردیبهشت (15/112617) زیادتر بوده و هم چنین میزان رسوب در این ماه نسبت به متوسط رسوبات انتقالی در رودخانه کشکان حجم بسیار بالایی را داشته است.
بررسی روند دبی و بار رسوب رودخانه مردق چای با استفاده از آزمون های ناپارامتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
104 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف از این بررسی، تحلیل روند تغییرات تدریجی و سریع دبی جریان و بار رسوب رودخانه ی مردق چای واقع در استان آذربایجان شرقی می باشد. در این راستا با استفاده از روش های ناپارامتری، داده های دبی و رسوب ایستگاه هیدرومتری قشلاق امیر در سه مقیاس زمانی سالانه، فصلی و ماهانه بررسی شده است. آزمون من-کندال اصلاح شده جهت تحلیل روند تغییرات تدریجی دبی و رسوب و آزمون تخمین گر شیب سِن برای تخمین شیب خط روند مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین از آزمون ناپارامتری پتیت برای بررسی تغییرات ناگهانی (سریع) سری زمانی دبی و رسوب رودخانه استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد دبی سالانه، ماهانه و دبی فصل بهار، تابستان و زمستان دارای روند کاهشی معنی دار در سطح 5 درصد می باشد. داده های بار رسوب سالیانه و تمام فصول در ایستگاه مردق چای نیز دارای روند کاهشی معنی دار در سطح 5 درصد می باشد. همچنین روند کاهشی معنی دار رسوب در تمام ماه ها به جز ما ه های March، April و October وجود دارد. نتایج آزمون پتیت نشان می دهد. میانگین دبی سالانه در بازه ی زمانی بعد از نقطه شکست (1998) به اندازه ی 45 درصد نسبت به بازه ی زمانی قبل از نقطه شکست کاهش داشته است. همچنین میانگین رسوب سالانه در بازه ی زمانی بعد از نقطه شکست (1996) حدود 52 درصد نسبت به بازه ی زمانی قبل از آن کاهش یافته است. بر این اساس لازم است تا مدیران با اتخاذ استراتژی های مناسب به مدیریت منابع آب حوضه در زمان های آتی بپردازند چرا که کاهش دبی، پیامدهای جبران ناپذیر زیست محیطی در داخل حوضه بوجود خواهد آورد.
ارتباط شاخص های پوشش گیاهی و ژئومورفیک با مقادیر فرسایش و رسوب در حوضه آبریز کوزه توپراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
128 - 105
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یک فرایند ژئومورفیک غالب است که امنیت غذایی را در بخش های وسیعی از کره زمین را تهدید می کند. ویژگی های ژئومورفیک حوضه در هیدرولوژی، فرسایش خاک و تولید رسوب نقش مهمی دارد و می تواند شاخصی از وضعیت فرسایش و رسوبگذاری حوضه باشد. بنابراین هدف از این پژوهش ارتباط شاخص های پوشش گیاهی و ژئومورفیک با مقادیر فرسایش و رسوب در حوضه آبریز کوزه توپراقی است که با بهره گیری از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی جهت استخراج خصوصیات ژئومورفیک حوضه انجام شد. بدین منظور مقادیر فرسایش و رسوب با استفاده از مدل پسیاک اصلاح شده (MPSIAC)، محاسبه شد. هم چنین به منظور استخراج خصوصیات فیزیوگرافی و ژئومورفیک (شامل: رطوبت توپوگرافی TWI، قدرت جریان SPI، شیب SLOPE، انحناء دامنه، انحناء پروفیل و انحناء پلان) زیرحوضه ها، از مدل رقومی ارتفاع با دقت مکانی 30 متر و نیز سایر لایه های مورد استفاده در مدل MPSIAC شامل نقشه های توپوگرافی 1:25000، زمین شناسی 1:100000 و نیز نقشه های موضوعی: خاکشناسی، پوشش گیاهی و تصاویر ماهواره ای، آمار ایستگاه های هواشناسی، باران سنجی مناطق مجاور حوضه آبریز استفاده شد. نتایج نشان داد که که ارتباط میان مقادیر فرسایش و رسوب در زیرحوضه های مورد مطالعه معنی دار است. علاوه براین، مقدار فرسایس و رسوب با مقادیر شیب نیز دارای رابطه ی معکوس و معنی دار هستند. هم چنین میان شیب و نیز شاخص قدرت آبراهه رابطه ی مثبت و معنی دار از نظر آماری وجود دارد. شاخص های مرتبط با انحناء دارای تغییرات اندکی در منطقه مورد مطالعه هستند. اما به دلیل توپوگرافی متنوع منطقه، مقادیر شیب دارای تغییرات قابل توجهی در میان زیرحوزه ها است.
تأثیر آموزش تنظیم هیجانی بر کنترل رفتار زندانیان محکوم به قصاص نفس در زندان یاسوج
حوزههای تخصصی:
این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی و مداخله ای با پیش آزمون و پس آزمون هم راه ب ا گ روه کنت رل بود. جامعه آماری ای ن پ ژوهش را کلی ه زندانیان محکوم به قصاص نفس در زندان یاسوج تش کیل دادن د که بر اس اس آم ار ارائه ش ده از طرف اداره کل زندان های استان کهگیلویه و بویراحمد تعداد آنها بین 30 تا 45 نف ر متغی ر ب وده اس ت ک ه پس از توض یح چگونگی و اهداف مطالعه و کسب رضایت آگاهانه، 25 نفر به روش نمونه گی ری در دسترس انتخاب و در طرح شرکت داده شدند. محتوای جلسه های آموزشی، برنام ه آم وزش تنظیم هیجانی بر اساس مدل گراس در س طح زن دان، طی ٨ جلسه یک ساعته برگزار گردید سپس داده های جم ع آوری ش ده ب ا اس تفاده از نرم افزار SPSS و آزم ون های آماری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی تنظیم هیجانی باعث کنترل رفتار زندانیان محکوم به قصاص نفس در زندان یاسوج گردید بنابراین تنظیم و مدیریت هیجان با آم وزش های لازم، تصمیم گیری عقلایی و مهار تکانش گری را ب ه دنب ال دارد. ارزیابی مجدد، مهارت حل مسأله، ارتباط مؤثر و کارآمد و کنترل خشم ب ه عن وان راهبرده ای مثب ت و سازگارانه ای هستند که برای آحاد جامعه ب ا آموزش تنظیم هیجان میسر می گردد، بنابراین پیش نهاد می-شود این آموزش ها به عنوان بخشی از مهارت ه ای زندگی نه فقط برای زندانیان بلکه برای آحاد جامعه متناسب با سن، جنس و تحصیلات مورد نظر باش د و می تواند در اصلاح و توانمندی افرادنقش بالایی داشته باشد.
ارزیابی حساسیت خاک های دوره کوارترنری با شاخص های NDVI و رطوبت خاک در ارتباط با تغییرات آب و هوایی به روش ناپارامتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از تأثیر خاک ها بر پویایی منابع آبی، جهت ارتقاء مدیریت در مقابل تنش ها اهمیت فوق العاده ای دارد؛ در سال های اخیر نگرانی ها از تغییر اقلیم توجه به حفظ بستر خاکی و تنظیم شیوه فعالیت های که کمترین آسیب را داشته باشند موردتوجه قرار گرفته است؛ لذا در تحقیق اخیر باهدف کمی سازی حساسیت مکانی-زمانی خاک در دوران کوارترنری بر اثر نوسانات شاخص پوشش گیاهی و منابع آبی به اهمیت موضوع خاک ها و پهنه بندی پاسخ اکولوژیک در مقابل تغییرات پرداخت، در این رابطه با استفاده از روش سری های زمانی من کندال (ناپارامتریک) به مطالعه تغییرات پوشش گیاهی و آبی روی خاک های کوارترنی در مقایسه با سایر خاک ها در کشور ایران پرداخته شد. در مطالعه از داده های مودیس و مدل MERA ورژن2 در دوره 2018 تا 2021 به مدت 36 ماه استفاده گردید. نتایج مطالعه نشان داد؛ متوسط حجم آب ذخیره شده در خاک های ایران 345 میلی لیتر در مترمربع است. بر طبق نتایج ذخایر آب در مناطق کوارترنری با اقلیم فوق العاده مرطوب 20% و مناطق نیمه مرطوب 18% و همچنین مناطق مدیترانه ای 8%- مناطق شبه خشک 12%+ ، مناطق خشک 21%+ و مناطق بیابانی با 25%+ نسبت به اقلیم مشابه خود تغییر در حجم دارند. همچنین سواحل دریاچه ارومیه و استان خوزستان اثر نوع خاک بر پوشش و منابع آبی دارای حساسیت بالا و مساحت 650 هزار هکتار را در بر دارد. در دشت گلستان 22 هزار هکتار در تهدید وجود دارد و حساسیت بالا از خود نشان می دهد. نتایج اخیر نشان دهنده حساسیت و شکنندگی بالای مناطق خاک کوارترنی در مقابل تغییرات اقلیمی است، لذا برنامه ریزی و مطالعه آمایش کشور با توجه به پتانسیل های خاک اهمیت فوق العاده دارد.
شبیه سازی وضعیت آتی فرسایش و رسوب تحت تاثیر تغییرات اقلیمی( مطالعه موردی حوضه آبخیز حاجیلر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
126 - 107
حوزههای تخصصی:
تغییرات میزان فرسایش و رسوب حوضه یکی از مهمترین عواملی است که بر بخشهای مختلف زیست انسانی و حیات طبیعی تأثیر میگذارد و پیشبینی این تغییرات بصورت کمی، که عمدتاً تحت نوسانات دمایی و تغییر اقلیم در مناطق مختلف صورت میگیرد، جهت کنترل میزان فرسایش و رسوب در دورهی آتی ضروری هست. در تحقیق حاضر به بررسیو پیش بینی تغییرات فرسایش و رسوب در حوضه آبریز حاجیلر با استفاده از مدلهایGeoWEPP وSWAT اقدام گردید بر این اساس ابتدا با استفاده از دادههای وضع موجود ایستگاه سینوپتیک اهر و بهرهگیری از مدل SDSM به بررسیتغییرات دورهی آماری2424-2404 در سه سناریوی 6.RCP2-5.RCP4-5.RCP8 اقدام گردید، سپس شبیهسازی و پیشبینی تغییرات فرسایش و رسوب تحت تأثیر تغییرات اقلیمی با استفاده از مدلهای مطرح صورت گرفت. خروجیمدل SDSM حاکی از افزایش دما و کاهش بارندگی برای حوضه در افق 2404 اشد و بررسی نتایج شبیهسازی میزان رسوب مدلها نشان داد که در حوضه مورد مطالعه مدل GeoWEPP با انتخاب روش دامنه دارای سطح مناسبی در برآورد میزان رسوب نسبت به آمار مشاهدهای میباشد که مدل نهایی جهت پیشبینی میزان رسوب در دورهی مذکور حوضه انتخاب گردید. با استفاده از نتایج ریز مقیاس شده مدل گردش عمومی جو ، تغییرات رسوب در دورهیآماری2424-2404 تحت سه سناریو مطرح فوق، به ترتیب 21/1 ،05/0 ،20/2 -نسبت به دوره مشاهدهای برآورد گردید. آگاهی از روند تغییرات فرسایش و رسوب در حوضه آبریز حاجیلر منجر به کنترل مناسب رسوب و ایجاد اقدامات از پیش تعیین شده جهت حفاظت و بهرهبرداری از منابع طبیعی در دورههای آینده گردد.
ارزیابی کمی پتانسیل های ژئوتوریستی شهرستان فیروزآباد: فرصتی برای توسعه پایدار منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ژئوتوریسم بهبود سطح اقتصادی جوامع محلی با ایجاد شغل و افزایش آگاهی در مورد حفاظت از محیط ضمن بهره گیری از توانمندی ژئوسایت ها و ژئومورفوسایت ها است. یکی از ویژگی های محیطی شهرستان فیروزآباد برخورداری از ویژگی های متنوع ژئومورفولوژیکی و همچنین اماکن تاریخی در بستر طبیعی است که قابلیت بهره گیری در راستای توسعه پایدار منطقه ای را داراست. هدف این تحقیق، ارزیابی توانمندی ژئوتوریستی شهرستان فیروزآباد در راستای توسعه پایدار منطقه ای با تاکید بر ژئوتوریسم است. برای دست یابی به این هدف، از سه روش پرآلونگ، کوبالیکوا و GAM استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به شیوه ترکیبی و شامل بررسی اسنادی، تجزیه و تحلیل نقشه های زمین شناسی و توپوگرافی، بررسی میدانی از 17 ژئوسایت و تکمیل فرم های مربوط به هر ژئو سایت توسط 9 فرد خبره و بر اساس ساختار روش های فوق الذکر انجام شد. نتایج نشان داد در روش پرآلونگ ژئوسایت های تنگ هایقر و قلعه دختر، در روش کوبالیکوا ژئو سایت های تنگ هایقر و قلعه دختر، دریاچه سد تنگاب و غار اشکفت گاوی، و در ماتریس GAM ژئوسایت های واقع در زون های Z21، Z22 و Z32 ، از توان طبیعی و پتانسیل لازم برای فعالیت های ژئوتوریستی بهره مندند. شاخص ارزش های مکمل، بیانگر اقدامات توسعه ای پایین و نیاز به حمایت در قالب برنامه ریزی گردشگری، کنترل و حفاظت از ژئوسایت ها است. به نظر می رسد توسعه ژئوتوریسم شهرستان نیازمند برنامه ریزی حفاظتی درچارچوب الگوی مناسب توسعه با تاکید بر رویکردهای مشارکتی همراه بابهره گیری از ساختارهای اطلاع رسانی، امکان رتقاء سطح توسعه پایدار منطقه ای را فراهم می سازد.
منطق چیدمان فضایی سازمندی های شهری، نمونه موردی: چاله سیاه کوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیدمان فضایی سکونتگاه های انسانی در متن جغرافیایی ایران سبب بوجود آمدن چشم اندازهای متفاوتی شده است. مطالعه چیدمان فضایی و تنوع سازمندی ها مورد توجه پژوهشگران حوزه جغرافیا قرار گرفت. تلاش های این پژوهشگران در دهه 80 خورشیدی آنها را به مفهوم هویت مکانی رهنمون کرد که علاوه بر چیدمان فضایی و پراکندگی سازمندی های اجتماعی، تنوع آنها را نیز پاسخگو است که در شاخه جدیدی به نام ژئومورفولوژی شناختی مطرح شد. هدف این پژوهش مطالعه چیدمان سازمندی-های شهری نگاره چاله سیاه کوه است. در این پژوهش از داده ها و منابع علمی مانند نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، مغزه های چاه های اکتشافی، نقشه ارتفاعی زمین(DEM)، تصاویر ماهواره ای، منابع علمی نوشتاری استفاده شد. سعی بر آن بود تا از روش پدیدارشناسی تحلیلی بر هویت مکانی چاله سیاه کوه و سازمندی های شهری ارائه شود. این تحلیل نشان داد که شناخت هویت مکانی و معنایی که مردم ساکن در نگاره از آن فهم و برداشت می کنند، در آغازگاه سازمندی اجتماعی بسیار با اهمیت است. بنابراین، می توان گفت روح مکان در هویت مکانی نهفته است. ویژگی های شاخص هویت مکانی بستر سازمندی های اجتماعی است و مردم آن را در سازمندی ها به نمایش می گذارند. نتایح پژوهش در سه گزاره آمده: 1. هویت مکانی و فهم ویژگی های آن در نمود سازمندی های اجتماعی مانند شهری، روستایی و کوچ نشینی و صُور دیگر آنها در هر نگاره سرزمینی خود را نشان می دهد. 2. سازمندی های شهری میبد، عقدا، نایین و بافران بر تراس های دریاچه ای و اردکان بر بستر دریاچه بنا شده اند. 3. در مکانیابی سازمندی های شهری و روستایی امروز باید هویت مکانی را شناخت و استفاده بهینه کرد.
نقش خصوصیات خاک و آستانه توپوگرافی بر فرسایش خندقی در حوضه آبخیز رودخانه شور (شهرستان مُهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر ویژگی های خاک و آستانه توپوگرافی بر فرسایش خندقی درحوضه آبخیز رودخانه شور (شهرستان مهر) بوده است. بدین منظور، 15 خندق به صورت تصادفی برای نمونه برداری و مورفومتری انتخاب شد. سپس با استفاده از تحلیل خوشه ا ی، خندق ها بر اساس ویژگی های ژئومتری به روش Ward و مقیاس مجذور فاصله اقلیدسی خوشه بندی شدند. از رگرسیون چند متغیره برای نمایش تاثیر ویژگی های خاک استفاده شد. همچنین برخی ویژگی های خندق ها نظیر شیب متوسط و مساحت حوضه آبخیز راس خندق ها به وسیله نرم افزار Arc-GIS بر روی نقشه های توپوگرافی مشخص شد. با توجه به نتایج تحلیل خوشه ا ی، خندق ها در سه گروه طبقه بندی شدند و برای آنالیزهای آماری از گروه یک استفاده شد. نتایج نشان داد در گسترش طولی و سطح مقطع خندق ها به ترتیب میزان ماسه (299/9) (162/7)، نسبت جذب سدیم(967/7) (769/5) و مواد خنثی شونده (185/6) (240/5) ضریب تاثیر بیشتری در ایجاد و گسترش خندق داشته اند. این در حالی است که وجود مواد آلی به ترتیب با مقادیر (058/3-) (390/-) و پتاسیم (410/-) (030/-) مانع از گسترش فرسایش خندقی در منطقه می گردد. با توجه به نتایج فرمول آستانه توپوگرافی منطقه (S=6759.756A^(-.556)) فرآیند رواناب سطحی به عنوان فرآیند غالب هیدرولوژیکی موثر بر گسترش فرسایش خندق ها شناخته شد. این نتایج نشان دهنده ی تاثیر نوع سازند زمین شناسی (نسبت جذب سدیم، مواد خنثی شونده و ماسه) و ویژگی های حوضه آبخیز راس خندق در تولید رسوب ناشی از فرسایش خندقی است که برآیند این عوامل موجب گسترش طولی و سطح مقطع خندق ها در منطقه مورد مطالعه می گردد.
بررسی روند شاخص خشکی در ایستگاه های نوار شمالی ایران طی دوره 1982- 2019(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگترین نگرانی های بشر در سال های اخیر، تاثیرات حاصل از تغییرات اقلیمی بر منابع طبیعی در سطوح محلی، منطقه ای و جهانی است. یکی از این اثرات، تغییر و روند در شاخص خشکی و دگرگونی شرایط هیدرواکولوژی مناطق می باشد. هدف این تحقیق بررسی روند شاخص خشکی(IA) در ایستگاه های نوار شمالی کشور طی دوره 2019-1982 است. برای محاسبه ی تبخیر پتانسیل روزانه از معادله پنمن استفاده شده و در نهایت با استفاده از پارامترهای بارش و تبخیر پتانسیل مقادیر شاخص خشکی محاسبه شده است. نتایج نشان می دهد در ایستگاه ها نوار شمالی ایران برای بازه زمانی 2019-1982 مقایر بارش با روند کاهش مواجه بوده است به طوری که در ایستگاه انزلی مقادیر بارش ها در دوره 2019-2012 حدود 300 میلی متر نسبت به دوره 10 ساله 1991-1982 کاهش داشته است. از طرف دیگر مقادیر دما نیز در ایستگاه های شمال کشور با افزایش مواجه بوده است. مقادیر افزایش دما در ایستگاه-های رشت، رامسر، گرگان، بابلسر و انزلی به ترتیب حدود 1، 7/1، 1/0، 9/1 و 5/1 درجه سانتی گراد بوده است. بررسی ها نشان داد شاخص خشکی در تمام ایستگاه های مورد مطالعه در دوره 2019-1982 دارای روند کاهشی است. بیشترین شیب کاهشی در بین ایستگاه های مورد مطالعه نیز مربوط به ایستگاه انزلی بوده است. روند شاخص خشکی در دوره 2019-2012 نسبت به دوره 10 ساله 1991-1982 در ایستگاه های رشت، رامسر، گرگان، بابلسر و انزلی به ترتیب 178/0-، 011/0-، 091/0-، 142/0- و 420/0- بوده است.
بررسی و پیش بینی تاثیرات خشکسالی بر تغییرات دریاچه مهارلو و کاربری های اطراف آن با استفاده از سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر، پدیده خشکسالی بسیاری از حوضه های آبخیز ایران را تحت تاثیر قرار داده و همه ساله باعث تغییرات زیادی در کاربری اراضی و مساحت دریاچه ها می شود. این پژوهش سعی دارد که با استفاده از شاخص های سنجش از دور خشکسالی در سال های 2000، 2010 و 2020، وضعیت خشکسالی و ارتباط آن با تغییرات کاربری اراضی در حوضه ابخیز دریاچه مهارلو در جنوب ایران را مورد بررسی قرار دهد. بدین صورت که ابتدا با استفاده از شاخص های EVI، NDVI، VCI وضعیت خشکسالی تعیین شد، سپس نقشه های کاربری اراضی برای سال های 2000 و 2020 با استفاده از تصاور ماهواره ای لندست ETM+8 تهیه شد. در ادامه با استفاده از روش رگرسیون مهمترین شاخص های خشکسالی موثر برای کاربری های اراضی تعیین گردید. همچنین با استفاده از زنحیره مارکوف و کومارکوف وضعیت شاخص های خشکسالی و کاربری اراضی برای سال 2040 پیش بینی شد. با توجه به نتایج شاخص ها مشخص شد که بخش های جنوبی بیشتر از دیگر بخش ها در خطر خشکسالی قرار دارد. نتایج حاصل از بررسی تغییرات کاربری اراضی نشان داد که در سال 2020 نسبت به سال 2000 اراضی بیشتری در کلاس های شور و بایر قرار گرفته اند. نتایج نشان داد که بر اساس روش رگرسیون مهمترین شاخص ها در ارتباط با کاربری اراضی شاخص NDVI می باشد. نتایج حاصل از زنجیره مارکوف و کومارکوف برای پیش بینی شاخص ها نشان داد که این روش دارای دقت قابل قبولی می باشد. بطوریکه ضریب کاپا برای شاخص VCI 0.98 می باشد که حاکی از دقت بالای مدل در پیش بینی خشکسالی می باشد. همچنین نقشه های پیش بینی شده توسط این روش نشان داد که در سال 2040 مقادیر این شاخص کاهش می یابد که نشان دهنده خشکسالی بیشتر در منطقه خواهد بود. با مقایسه ای که بین طبقات این شاخص ها و مقادیر این شاخص ها در سال 2020 و 2000 انجام شد مشخص شد که در سال 2040 احتمال کاهش مقادیر این شاخص و در نتیجه افزایش بیشتر خشکسالی در منطقه وجود دارد. این تغییرات بر روی وضعیت کاربری ها تاثیر زیادی خواهد داشت. بطوریکه پیش بینی می شود که مقادیر آب ها در این دریاچه با توجه به کاهش مقادیر شاخص خشکسالی NDVI کاهش یابد.
ارزیابی قابلیت های زمین گردشگری سایت های ژئومورفولوژیکی کویری بر اساس روش کامنسکوی اصلاح شده (مطالعه موردی کویرهای استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی توانمندیها و قابیلت های گردشگری کویرهای استان یزد جهت ارائه آنها برای برنامه ریزی، مدیریت و ارائه خدمات است. به دلیل قرار گرفتن 15 کویر نسبتا وسیع و بزرگ با اشکال متنوع ژئومورفیکی در بخشهای مختلف استان یزد، این استان را به یکی از استانهای بی بدیل و کم نظیر در سطح کشور تبدیل نموده است. برای ارزیابی قابیلت های گردشگری کویرهای استان مدل کامنسکوی اصلاح شده ارائه شده است. در مدل کامنسکو، که بر اساس نظر برخی محققین از کارامدترین مدل برای ارزیابی ژئومورفوسایت های ایران است، بیشتر بر وضعیت موجود مانند ارزشهای اقتصادی، زیبایی شناختی و علمی تاکید می شود. در حالی که هدف اصلی بسیاری از مطالعات ارزیابی ژئومورفوسایت ها در ایران، بررسی و شناسایی توانمندیهای بالقوه جهت برنامه ریزی، مدیریت و ارائه خدمات است. از ان رو، شاخص جذابیت و سرگرمی با زیرشاخصهایی چون جذابیت برای یک گروه سنی یا برای همه گروههای سنی یا تیپ خاصی از گردشگران، مدت اقامت و ماندگاری در این ژئوسایت ها، ایجاد حس آرامش و تمدد اعصاب و روان، قابلیت های بازی و سرگرمی بویژه برای کودکان و نوجوانان و ویژگیهای درمانی و پزشکی، به عنوان مهمترین شاخص به شاخص های قبلی کامنسکو افزوده گردید. نتایج حاصل از بررسی ها و ارزیابی سایت های کویری استان یزد بر اساس مدل کامنسکوی اصلاح شده نشان می دهد که از میان 15 کویر و دق شاخص این استان بیشترین قابلیت برای توسعه ژئوتوریسم در کویر بافق با 76 امتیاز وجود دارد. بعد از آن به ترتیب کویرهای اردکان با 67، ساغند با 62 و ابرکوه با 57 امتیاز در رتبه های بعدی قرار دارند
مدل سازی اثرات اقدامات مدیریتی به منظور بهبود وضعیت منابع آب و خاک حوزه آبخیز تویسرکان در محیط نرم افزار mDSS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
159 - 139
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به مدل سازی اثرات اقدامات مدیریتی به منظور بهبود وضعیت منابع آب و خاک حوضه آبریز تویسرکان در محیط نرم افزار mDSS پرداخته شده است. حوضه آبریز تویسرکان به وسعت حدود 80420 هکتار در استان همدان واقع شده است. برای انجام این تحقیق ابتدا، از طریق رویکرد DPSIR به تحلیل وضعیت سیستم حوضه آبریز پرداخته شد. سپس با توجه به نتایج رویکرد DPSIR، هفت فعالیت مدیریتی برای بهبود وضعیت منابع آب و خاک حوضه و کاهش فشارها با توجه به نظرات خبرگان تهیه شد. در ادامه به پیش بینی اثرات اجرای هر یک از فعالیت های مدیریتی با استفاده از شاخص های ارزیابی فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و اکولوژی کی پرداخته شد. در نهایت با استفاده از ت کنیک های TOPSIS و SAW در محیط نرم افزار mDSS به اولویت بندی فعالیت های مدیریتی پیشنهادی پرداخته شد. نتایج حاصل از رویکرد DPSIR نشان داد، مهم ترین فشارهای موثر بر حوضه تصرف و تغییر کاربری و از بین رفتن پوشش گیاهی است. هم چنین از مهم ترین اثرات ایجاد شده بر وضعیت سیستم حوضه آبریز، معیارهای از بین رفتن پوشش گیاهی، کاهش تغذیه ی آب زیرزمینی و افزایش خطر و خسارت سیل معرفی شده است. در نهایت با توجه به نتایج رویکرد DPSIR، مجموعه راهکارهای اصلاح بیولوژیکی مرتع و عملیات بیومکانیکی جهت ذخیره ی نزولات، برای بهبود وضعیت منابع آب و خاک حوضه پیشنهاد شد. با توجه به نظرات خبرگان و شرایط محیطی منطقه هفت فعالیت مدیریتی (قرق، درختکاری، احداث باغ، علوفه کاری، کنتورفار، کپه کاری و بذرپاشی) از مجموعه راهکارهای اصلاح بیولوژیکی مرتع و عملیات بیومکانیکی جهت ذخیره ی نزولات انتخاب شد. با توجه به نتایج بدست آمده از اولویت بندی فعالیت های مدیریتی در کلیه روش های پیشنهادی، فعالیت درختکاری بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده است و در اولویت ابتدایی قرار گرفته است و فعالیت کنتورفارو کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده است و در اولویت انتهایی قرار دارد. لذا با توجه به این نتایج، درختکاری در این حوضه یک فعالیت مهم تلقی می شود که باید توجه ویژه ای به آن شود. همچنین کاشت درختان بومی و سازگار با منطقه از جمله بادام کوهی، سماق و سنجد پیشنهاد می شود.
شبیه سازی رواناب رودخانه با استفاده از مدل WetSpa در حوضه آبریز قورچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
42 - 25
حوزههای تخصصی:
شبیه سازی فرآیند بارش- رواناب در یک حوضه از نقطه نظر درک بهتر مسائل هیدرولوژیکی، مدیریت منابع آب، مهندسی رودخانه، سازه های کنترل سیل و ذخیره سیلاب اهمیت ویژه ای دارد. برآورد بارش- رواناب با مدل های هیدرولوژیکی توزیعی و با استفاده از تکنیک سامانه اطلاعات جغرافیایی به صورت گسترده امکان پذیر، کاربردی و متداول شده است. مدل وتسپا یک مدل شبکه ای و توزیعی شبیه سازی رواناب و بیلان آبی است که در پایه زمانی متفاوت ساعتی یا روزانه اجرا می شود. در این تحقیق اقدام به شبیه سازی جریان با استفاده از مدل وتسپا در حوضه آبریز قورچای شده است. این حوضه (به عنوان یکی از زیرحوضه های گرگانرود) با مساحت 254 کیلومتر مربع در جنوب شهرستان رامیان در استان گلستان قرار دارد. داده های مورد استفاده مدل وتسپا نقشه های کاربری اراضی، بافت خاک، مدل رقومی ارتفاعی، داده های بارش، تبخیر، دما و دبی جریان (برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل) می باشد. پس از آماده سازی داده های مورد نیاز مدل اجرا و واسنجی 11 پارامتر با دو روش دستی و خودکار برای 7 سال ابتدای دوره ی آماری و اعتبارسنجی مدل برای دوره 5 سال انجام شد. نتایج ارزیابی مدل، صحت شبیه سازی دبی جریان و تطابق بسیار خوب بین داده های شبیه سازی شده و مشاهداتی را براساس معیار نش- ساتکلیف 21/67 درصد در دوره ی واسنجی و 34/76 درصد در دوره اعتبارسنجی نشان می دهد. همچنین ضریب رواناب محاسبه شده توسط مدل وتسپا برای کل حوضه 31/28درصد بوده که در مقایسه با ضریب رواناب مشاهداتی12/30 درصد نشان دهنده ی شبیه سازی خوب مدل است. نتایج نشان می دهد مدل در وضعیت و شرایط واقعی مکانی بر اساس 3 نقشه توپوگرافی، کاربری و نوع خاک قادر به در نظر گرفتن بارش، رطوبت پیشین و فرآیندهای تولید رواناب می باشد که باعث می شود مدل مقادیر جریان های زیاد و روند هیدرولوژیکی عمومی را به خوبی به دست آورد.
تشخیص خودکار فروچاله های کارستی با استفاده از داده های TanDEM-X، سنجش از دور شی گرا و داده کاوی (مطالعه موردی توده پراو-بیستون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه های کارستی در بخش های وسیعی از کره زمین گسترده شده اند و آب های زیرزمینی کارست بخش بسیار مهمی از نیاز آبی جوامع بشری را تامین می نماید. بطوری که 25 درصد از جمعیت جهان، آب مصرفی خود را از منابع آب کارست تأمین می کنند. از این رو با توجه به اهمیت شناسایی سینکهول ها و تهیه پایگاه داده جغرافیایی آنها برای مدیریت منابع آبی هدف این مطالعه شناسایی سینکهول های موجود در توده پراو-بیستون با استفاده از روش های داده کاوی مبتنی بر خوشه بندی (الگوریتم J48) به همراه سنجش از دور شی گرا است. داده های مورد استفاده در این روش ها لایه های اطلاعاتی ناهمواری ها، شیب، جهت شیب، جهت جریان، جریان تجمعی، انحنا سطح، انحنا سطح در بیشترین شیب، انحنا سطح عمود بر بیشترین شیب بودند که از داده های مدل رقومی ارتفاع TanDEM-X با قدرت تفکیک 12 متر مشتق شدند. نتایج داده کاوی نشان داد ویژگی های جریان تجمعی با 6/45 درصد، Max-diff با 2/30 درصد، شیب با 8/14درصد و جهت شیب با 9 درصد به ترتیب اهمیت در تشخیص سینکهول ها دخالت داشته اند. استفاده از رویکرد ترکیبی داده کاوی و GEOBIA به همراه داده های TanDEM-X می تواند نتایج قابل قبولی با دقت تشخیص سینکهول که برابر با 3/71% بوده را ارائه دهد. این روش برای تشخیص سینکهول ها و از طرفی تشخیص مناطق نزدیک به سفره های زیر زمینی در توده های عظیم کارست مناسب است. چنین مطالعاتی می تواند به تهیه پایگاه داده جغرافیایی سینکهول ها
بررسی فضایی و زمانی مناطق آسیب پذیر در اثر بارش تگرگ بر محصولات کشاورزی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
135 - 150
حوزههای تخصصی:
پدیده تگرگ یکی از مهم ترین مخاطرات جوی است که هر ساله با صدمات به محصولات کشاورزی باعث ناپایداری فعالیت های کشت و کار می شود. در تحقیق حاضر جهت بررسی تعداد روزهای همراه با تگرگ خسارت زا از آمار تگرگ ایستگاههای هواشناسی و داده های خسارت تگرگ بر محصولات زراعی و باغی صندوق بیمه محصولات کشاورزی استان استفاده گردید و جهت شناسایی مناطق آسیب پذیر از تحلیل آمار فضایی لکه داغ از آماره گتیس- ارد جی ای بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین فراوانی بارش تگرگ خسارت زا در ماه اردیبهشت و کمترین فراوانی بارش در مرداد ماه اتفاق افتاده است. همچنین حدود 71 درصد از بارش های تگرگ خسارت زا در منطقه مورد مطالعه در فصول گرم سال که منطبق با فصل رشد گیاهی در این منطقه می باشد، رخ داده است. در بررسی لکه های داغ براساس شاخص *Gi مشخص گردید که در بخش زراعت آسیب پذیرترین منطقه در سطح منطقه مورد مطالعه بخش هایی از جنوب استان و در بخش باغی آسیب پذیرترین منطقه در شمال غرب استان متمرکز شده است. همچنین بررسی مجموع خسارات بخش زراعت و باغی استان نشان داد که مناطق آسیب پذیر در بخش هایی از جنوب استان متمرکز شده است.