فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
طوفان های تندری از مهم ترین بلایای طبیعی اند که همه ساله علاوه بر نابود کردن مقدار زیادی از محصولات کشاورزی، سبب تلفات انسانی زیادی در سراسر دنیا می شوند. در این مقاله، از داده های روزهای وقوع طوفان های تندری ایستگاه های سینوپتیک اردبیل، مشکین شهر، خلخال و پارس آباد ـ که به ترتیب دارای آمار 29، 11، 19 و 21 ساله بودند ـ استفاده شده است. پس از اطمینان از صحت داده های مورد استفاده، اقدام به تجزیه و تحلیل ویژگی های آماری داده ها و تعیین نوع توزیع آماری ماهانه و فصلی روزهای دارای طوفان های تندری گردید. از روش تجزیه مؤلفه روند سری های زمانی (روند خطی یا پلی نومیال درجه شش) برای تبیین نوسان های زمانی طوفان های تندری استفاده شده است. برای تبیین و توجیه همدیدی رگبارها و طوفان های تندری، شرایط هم فشاری سطح زمین، هم ارتفاع سطح 500 هکتوپاسکال و ستون آب قابل بارش روز 26 مه 1985 به عنوان نمونه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بررسی ها نشان دادند که در ایستگاه های سینوپتیک اردبیل، مشکین شهر و خلخال، بیشترین فراوانی وقوع طوفان های تندری متعلق به ماه مه و در ایستگاه سینوپتیک پارس آباد، متعلق به ماه ژوئن است. درخت خوشه بندی طوفان های تندری ماهانه در ایستگاه های مورد مطالعه، نشان داد که این طوفان ها در تمامی ایستگاه ها سه خوشه مشابه را تشکیل می دهند. مدل های نوسانی زمانی و روند خطی و پلی نومیال درجه شش طوفان های تندری فصل بهار و سالانه نشان دادند که در ایستگاه های اردبیل، خلخال و مشکین شهر، وقوع طوفان های تندری دارای روندی افزایشی است و در ایستگاه پارس آباد روندی کاهشی دارد. همخوانی نسبتاً خوب روند خطی و پلی نومیال درجه شش بهاری و سالانه وقوع طوفان های تندری، مبین بیشتر بودن سهم فصل بهار از طوفان های تندری نسبت به میزان سالانه است. فراوانی وقوع طوفان های تندری ایستگاه سینوپتیک اردبیل با تابع توزیع احتمال ویبول سه پارامتری در سطح اطمینان 95 درصد تطابق دارد. بررسی نقشه های همدیدی روز نماینده نشان دادند که در این روز، شرایط سطح زمین و سطوح بالای اتمسفر برای وقوع پدیده طوفان تندری مناسب است.
ارزیابی تخریب سرزمین در منطقه سیستان با تاکید بر فرسایش بادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخریب سرزمین پدیده ای است که به دلایل مختلف در سراسرجهان درحال توسعه و گسترش است. دشت سیستان نیز از این پدیده متاثر بوده، به نحوی که به مشکل حادی برای صنایع، راههای مواصلاتی و فعالیت های اقتصادی ـ اجتماعی مردم منطقه مبدل گردیده است، لذا لزوم مبارزه با این پدیده و شناسایی عوامل مؤثر بر آن امری بدیهی است. هدف از این مطالعه برآورد وضعیت فعلی و پیش بینی وضعیت آینده تخریب سرزمین در منطقه نیاتک سیستان براساس روش بسط یافته ارزیابی شدت بیابان زایی (تخریب سرزمین) در ایران ، می باشد .برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه به عنوان نقشه ی پایه برای ارزش دهی به عوامل و شاخص های مورد نظر، به روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. سپس با ارزش دهی به شاخص های ارزیابی فرسایش بادی و جمع امتیازات مربوط به آنها در هر واحد کاری و بر اساس جداول مبنا، شدت تخریب سرزمین برای کاربری های مختلف تعیین شد. در نهایت با بهره گیری از نرم افزار Arc view 3.2 نقشه های مربوط به وضعیت فعلی و آینده ی هر یک از کاربری های مذکور ترسیم گردید.
حوضه های آبریز از دیدگاه سیستمی (مطالعه موردی: حوضه آبریز رودگاماسیاب)
حوزههای تخصصی:
با ورود به نیم هدوم قرن بیستم، تحول بزرگی در دانش ژئومورفولوژی به وقوع پیوست که این تحول عظیم، چیزی غیر از بهکارگیری نظریه سیستمی در زمینه های مختلف این دانش نبود و این امر باعث شد تا ژئومورفولوژی با به کارگیری این دستگاه معرف تشناسی در حل و تشریح پدیده های طبیعی، بیش ازپیش بر جنبه های کاربردی خود بیفزاید. ژئومورفولوژیست ها بویژه در ایران برای تحلیل مسائل خود به همان روش های قدیمی توسل می جویند و اگر در به کارگیری نظریه سیستمی، نیز کاری صورت گرفته باشد، بیش تر به تبیین این نگرش و چارچوب فکری آن توجه شده تا جنبه کاربردی و عملی آن برای تحلیل پدیده ها و حل مشکلات. به همین علت، نگاه سیستمی به حوضه های آبریز به عنوان یک سیستم فرایند – واکنش که قادر به تبادل جریانی از انرژی، ماده و اطلاعات است و بررسی و تحلیل اجزای تشکیل دهنده این سیستم، از جمله اهداف این مقاله است.
امروزه در جغرافیا و بویژه در ژئومورفولوژی و با توجه به ماهیت آن، نیاز به تجدیدنظر در روش و متدولوژی داریم؛ زیرا دیگر ژئومورفولوژی تنها تشریح هندسی پدیده ها و تنها ماده و انرژی نیست، بلکه پدیده هایی که فراتر از ماده حرکت می کنند و ما به آنها اطلاعات می گوییم را نیز دربرمی گیرد. این تحول 13 ). داده های موردنیاز در این تحقیق، از : است که سبب کاربردی شدن این دانش م یشود (رامشت، 1380 طریق روش اسنادی و بررسی های کتابخان های (بررسی مقالات و کتب داخلی و خارجی) و جستجوهای اینترنتی به دست آمده است و در نهایت نتایج به دست آمده را در یکی از حوضه های آبریز مطرح کشور به کار گرفته و در این زمینه از داد هها و آمار اقلیمی و هیدرولوژیکی در دسترس در رابطه با حوضه مورد مطالعه نیز استفاده شده است.
طالعه تطبیقی قابلیت انتشار حرارتی خاک در دو حالت دماهای بالای صفر و زیرصفر تحت شرایط رطوبتی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم ، بهره گیری از جاذبه های ژئومورفولوژیکی و زمین شناختی دره های کوهستانی(نمونه موردی دره سیمین – جنوب همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد آنست تا با بررسی نمونه کوچکی از پتانسیل های ژئوتوریستی کشور (دره سیمین در جنوب شرق شهر همدان)به بسط و گسترش این رویکرد نوین به فضاهای طبیعی کمک نماید ، بدین منظور در این تحقیق برای بررسی و ارزیابی پتانسیل های اکوتوریسمی محدوده مطالعاتی از دو فاکتور راههای دسترسی بر اساس ضریب فشردگی (pr) و پتانسیل گردشگری بر مبنای ضریب (Ep) استفاده شده است . برای انجام تحقیق از روشهای اسنادی ، میدانی و آزمایشگاهی بهره گرفته شده و با استفاده از نقشه های زمین شناسی و توپوگرافیکی منطقه ، بررسی عوارض ژئومورفولوژیکی و زمین شناختی منطقه پرداخته شده است . محدوده مطالعاتی به لحاظ جاذبه غنی طبیعی ، مجاورت با شهر تاریخی همدان ، وجود الگوهای زیستی روستایی - عشایری و همچنین برخورداری از شبکه دسترسی مناسب از پتانسیل بالای گردشگری در حوزه های اکوتوریستی برخوردار است. در عین حالی که تکتونیک فعال منطقه ، امکان تبدیل آنرا به آزمایشگاهی طبیعی جهت مطالعه چین خوردگیها و گسل خوردگیها ، ماگماتیسم ، دایکها ، پگماتیتها و باتولیت زایی ، مطالعات سنگ شناسی ، کانی شناسی ، فرآیندهای دگرگونی و آذرین برای پژوهشگران علوم زمین و محدوده ای جاذب برای ژئوتوریستها در آورده است .
کاربرد مطالعات آب و هواشناسی در تخمین آب مورد نیاز گیاهان زراعی
حوزههای تخصصی:
محدودیت های ژئومورفولوژیکی توسعه فیزیکی شهر رودبار
حوزههای تخصصی:
توسعه فیزیکی شهرها در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی است. توسعه شهرها در مناطق کوهستانی به دلیل محدودیت های ژئومورفولوژیکی و ناپایداری دامنه ها از حساسیت بالایی برخوردار است. محدوده مورد بررسی در این تحقیق شهر رودبار در حاسیه رودخانه سفیدرود در استان گیلان است. در این تحقیق تلاش بر این است که محدودیت های توسعه فیزیکی شهر رودبار از دیدگاه بستر طبیعی آن با تاکید بر ژئومورفولوژی مورد برررسی قرار گیرد. داده های مورد استفاده در این تحقیق نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری اراضی، خاک، نقشه شهر رودبار و تصاویر ماهواره ای به همراه بازدید میدانی است.
روش تحلیل نیز بر مبنای داده های موجود به صورت توصیفی است.برای تحلیل داده ها نقشه های مورد نیاز به محیط نرم افزار اتوکد منتقل و پس از لایه بندی نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، شیب، خاک، کاربری اراضی، مقاومت سنگ ها، لیتولوژی، فاصله از گسل ها اقدام به تهیه نقشه ژئومورفولوژی منطقه شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که توسعه فیزیکی شهر رودبار تحت تاثیر عوامل محدود کننده زیادی قرار دارد. در این بین شیب، حرکات دامنه ای، گسل و خطر لرزه خیزی به ترتیب مهمترین تاثیر را در توسعه فیزیکی شهر دارند. مناطق مستعد توسعه محدود و گسترش شهر باهزینه بالا و احتمال خطر پدیده های مورفولوژیکی همراه است.
جاپای بوم شناختی؛ رویکردی نو برای سنجش اثرات زیست محیطی (مفهوم، کاربرد و سنجش آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده ی جمعیت در سال های اخیر و به تبع آن افزایش و تغییر الگوی مصرف، فشار بر محیط طبیعی و منابع آن را افزایش داده است. از آنجا که تجدیدپذیری برخی از این منابع صدها سال به طول می انجامد و برخی نیز غیر قابل تجدید است، ادامه ی این روند سبب می شود که محیط طبیعی توان تامین نیازهای جمعیت را نداشته باشد و به مرور زمان دچار روند نزولی گردد. از طرف دیگر تمام نیازهای مصرفی مراکز سکونتگاهی منطبق با توان اکولوژیکی موجود در آن ها نیست، به همین دلیل برای تامین این نیازها، منطقه ی پشتیبان مورد نیاز است. با توجه به مفاهیم توسعه ی پایدار، ظرفیت محدود منابع زمین و همچنین نیازهای اساسی جمعیت، تعیین میزان مصرف و وسعت اراضی پشتیبان مورد نیاز جهت برنامه ریزی مطلوب با رویکرد آینده نگرانه ضروری به نظر می رسد. در همین راستا شناخت و تحلیل مفهوم جاپای بوم شناختی و روش های سنجش آن به عنوان ابزاری برای اندازه گیری پایداری فعالیت های انسانی اهمیت بسیاری دارد. هدف تحقیق حاضر شناخت مفاهیم، نحوه سنجش، کاربرد و در نهایت تحلیل و ارزیابی روش جاپای بوم شناختی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و با بهره گیری از مقالات و تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف جهان است. یافته ها حاکی از آن است که علی رغم محدودیت ها و دشواری های محاسبه جاپای بوم شناختی و برآورد اراضی پشتیبان، این روش می تواند چارچوب مناسبی برای سنجش و ارزیابی آثار زیست محیطی در راستای توسعه ی پایدار باشد.
بررسی تاثیر پارامترهای موثر هواشناسی در تعیین زمان عملیات سمپاشی علف های هرز مزارع نیشکر هفت تپه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد ریخت شناسی (ژئومورفولوژی) یخچالی کواترنری در البرز غربی: دامنه شمالی کوه سیالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب و هوا، مهمترین عامل تاثیرگذار بیرونی در فرآیندهای شکل زایی سطح زمین است. چون شرایط آب و هوایی اخیر در عرض های جغرافیایی خاص نمی تواند بسیاری از پدیده های موجود فعلی در سطح زمین مانند سیرک های یخچالی را ایجاد کند، بدین سبب می توان این پدیده ها را به تغییرات آب و هوایی در گذشته های دور (کواترنر) نسبت داد. از جمله این پدیده های بازمانده از شرایط آب وهوایی گذشته، شواهد حاصل از فعالیت های یخچالی در سیالان (البرز غربی) به شمار می رود. در این راستا، این مطالعه در ادامه پژوهش های قبلی با مشاهدات میدانی و اسنادی و ابزارهایی چون نقشه های توپوگرافی (1:50000 و 1:25000)، زمین شناسی (1:100000)، عکس های هوایی (1:40000) با هدف شناسایی پدیده های یخچالی کوهستانی کواترنر و حدود گستردگی آن ها در دامنه های شمالی کوه سیالان واقع در البرز غربی، در جنوب شهرستان تنکابن انجام گرفته است. نتایج مطالعات نشان داد: در آب و هوای کنونی محدوده مورد پژوهش، فرآیند فرسایش آبی و تخریب سنگ ها توسط یخبندان و ذوب یخ و بطور کلی اعمال مکانیکی (از ارتفاع 2000 تا 4100 متری) و در ارتفاعات پایین تر از 2000 متری تخریب و متلاشی شدن سنگ ها بر اثر اعمال فیزیکو- شیمیایی و بیوشیمیایی برتری و غلبه دارد و در نتیجه عوارض و پدیده های مربوط به این فرآیندها در سطح دامنه های کوهستانی چشم انداز غالب را تشکیل می دهد. در عین حال در ارتفاعات 2500-4176 متری، شواهدی نظیر سیرک های یخچالی، یخرفت ها، وارو، دره های یخچالی و ... مبتنی بر فرآیندهای یخچالی وجود دارد که بر سردتر بودن آب و هوای گذشته در کواترنر دلالت دارد
تحلیل همدید بارش های سنگین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش یکی از سنگین ترین و فراگیرترین بارش های کشور (روزهای 12/8/1373 تا 17/8/1373)، جهت آگاهی و شناخت سازوکارهای موثر بر رخداد این گونه رویدادهای فرین بررسی شد. در این دوره حدود نیمی از ایستگاههای کشور بارش چشمگیری داشتند. جهت تحلیل این رویداد، رویکرد محیطی به گردشی انتخاب شد. بعد از ترسیم نقشه های همبارش روزهای مورد مطالعه، نقاط اوج بارش و مراکز ثقل آنها به دست آمد و سپس الگوهای گردشی اصلی و منابع رطوبتی در زمان این رویدادها استخراج شد. تحلیل نقشه های فشار تراز دریا نشان داد که الگوی پرفشار اروپا - کم فشار عراق در رویداد این بارش ها موثر بوده است. در این زمان زبانه ای از پرفشار اروپا و دریای سیاه از شمال غرب کشور نفوذ کرده و با کم فشار عراق شیو شدیدی را موجب شده است. به نظر می رسد تحت این شیو شدید فشار و همچنین ادغام رودبادهای جنب حاره ای و جبهه قطبی بر روی عراق، فرود عمیق بر روی قبرس، تغذیه رطوبتی خلیج فارس در ترازهای 925 و 850 هکتوپاسکال، تغذیه رطوبتی دریای سرخ و مدیترانه و سیاه در ترازهای بالاتر، این بارش های سنگین اتفاق افتاده است.
اثرات اقلیم بر معماری سنتی و مدرن شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان سرپناه از انسان در برابر سرما و گرما و حوادث محیطی محافظت می نماید، مستقیم پیوندیبا اقلیم دارد. پس از دستیابی به انرژی هـای فسیلی ، تطابق ساختمان با شرایط اقلیمی به فرامـوشی سپرده شد .این موضوع ، موجب افزایش مصرف سوخت و انرژی برای گرمایش و سرمایش ساختمان ها گردید. این تحقیق سعی دارد که بـا مطالعه ی شرایط و وضعیت اقلیمی شهر اراک ، به ارائه ی راهکارهایی جهت ایجاد آسایش طریق ازطراحی ساختمان هـای متنـاسب و سازگـار بـا اقلیم منطقه و در نتیجه کاهش مصرف انـرژی و بهینه سازی مصرف آن بپردازد . لذا جهت نیل به این هدف از آمار و اطلاعات ایستگاه سینوپتیک شهر اراک در یک دوره ی آماری 40 ساله از جمله دما ، بارندگی ، باد و رطوبت نسبی استفاده شده است . همچنین پس از تعیین نوع اقلیم شهر اراک ، با استفاده از شاخص های دمای موثر ، اولگی ، گیونی ، ماهانی و اوانز به بررسی وضعیت آسایش اقلیمی و معماری همساز با اقلیم پرداخته شده است و سپس وضعیت اقلیمی هر ماه از سال و چگونگی آسایش انسان با توجه به این شاخص ها و پیشنهادها و راهکارهای لازم ارائه شده است .در این تحقیق مشخص شد که آب و هوای شهر اراک خصوصیات اقلیمی فلات مرکزی ایران را داراست و زمستان ها سرد و مرطوب و تابستان ها گرم و خشک است . ماه های دی ، بهمن ، اسفند ، آبان و آذر خارج از محدوده ی آسایش بوده و سرما حاکم است و استفاده از وسایل گرمایی و سیستم های مکانیکی حرارت زا الزامی است . ماه های فروردین ، اردیبهشت و مهر دارای شرایط آسایش و راحتی می باشند و ماه های خرداد ، تیر ، مرداد و شهریور نیز گرم بوده و در روز شرایط آسایش وجود ندارد و باید از سیستم های تهویه کننده و سیستم مکانیکی خنک کننده استفاده نمود . لذا می توان گفت که در نزدیک به 40 درصد از مواقع سال برای گرم کردن فضای داخل ساختمان باید از گرمایش مکانیکی استفاده کرد و شرایط آسایش در حدود 25 درصد از مواقع سال برقرار است و در بقیه ی مواقع سال ( نزدیک به 35 درصد از مواقع سال ) هوا گرم بوده و باید از سرمایش مکانیکی استفاده نمود . بنابراین باید طراحی ساختمان با توجه به آب و هوای گرم و خشک تابستان و سرد زمستان صورت گیرد و همچنین برای افزایش ضریب آسایش و راحتی در شهر اراک باید به مقدار فضای سبز موجود در محیط مسکونی ( حیاط ) و معابر افزود .
تعیین گستره افقی باد سیستان با استفاده از تحلیل خوشه ای
حوزههای تخصصی:
شناخت انرژی باد و ویژگی های آن می تواند برنامه ریزان را در استفاده از این انرژی پاک، تجدید پذیر و رایگان یاری نماید. کشور ایران در منطقه وزش بادهای غربی واقع شده است و جهت عمومی وزش بادها در ایران هم از شمال غربی تا جنوب غربی است. اما در بعضی نواحی ایران به دلیل شرایط خاص منطقه ای و همچنین عوامل سینوپتیکی جو، جهت وزش باد متفاوت از جهت عمومی وزش بادهای ایران است و همچنین سرعت وزش باد هم از سرعت متوسط وزش بادهای غربی بیشتر است.
بر اساس آمار مربوط به سرعت و سمت وزش باد در 120 ایستگاه سینوپتیک، کشور ایران به 10 پهنه بادی بزرگ تقسیم می شود که هر پهنه از نظر سمت و سرعت وزش باد در زمان های مختلف سال دارای ویژگی های خاص خود است. وسیع ترین پهنه بادی ایران پهنه بادی وزش باد سیستان است که محدوده وسیعی از استان های سیستان و بلوچستان، کرمان، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، یزد و اصفهان را شامل می شود
تحلیل همدیدی اثرهای سردچال در وقوع بارش های شدید در نواحی مرکز و جنوب غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، تأثیر سردچال ها را بر وقوع بارش های شدید در نواحی جنوب غرب و مرکز ایران ، بررسی کرده ایم. بدین منظور، نخست پنج مورد از وقوع سردچال را از مرکز پیش بینی سازمان هواشناسی استخراج کردیم و سپس به دلیل اختصار، موردی را که دارای بیشترین تأثیر در بارش منطقة مورد مطالعه بود (نهم تا سیزدهم آذر 1387)، بررسی و تحلیل کردیم. بدین منظور، 21 ایستگاه هواشناسی واقع در جنوب غرب و مرکز ایران را برگزیدیم. برای تحلیل این پدیده از آمار بارش روزانه ایستگاه های واقع در جنوب غرب و مرکز کشور و همچنین نقشه های سطح دریا و سطوح 850، 500 و 300 هکتوپاسکال استفاده کرده ایم. پس از بررسی موقعیت جغرافیایی ایستگاه های مورد مطالعه، نقشه های هوا و داده های بارش روزانة ایستگاه های سینوپتیک منطقه را بهکار گرفتیم؛ همچنین برای تعیین شدت ناپایداری ها، شاخص های ناپایداری Si و Ki را در ایستگاه های شیراز و اهواز بررسی کرده ایم. آرایش الگوی همدیدی و روند آن در نقشه های هوا طی یک دورة انتخابی پنج روزه بررسی شده است. نتایج مطالعه نشان میدهد که عامل اصلی ایجاد بارش های شدید در منطقة مورد مطالعه، نفوذ و استقرار سامانة پرفشار سیبری و تشکیل سردچالی وسیع بر روی جنوب دریای خزر و مرکز ایران بوده است. در همین زمان، سامانه های ناپایدار غربی در برخورد با این سردچال، تغییر مسیر داده و به سمت عرض های پایین تر منتقل شده اند؛ در نتیجه، سامانه های غربی با حرکت از روی آب های جنوبی کشور، رطوبت زیادی را کسب کرده و از سمت جنوب غرب به داخل کشور نفوذ کرده اند و در استان های جنوب غربی و مرکزی، بارش های قابل توجهی را پدید آورده اند.
تحلیل آستانه های اقلیمی برای رشد مراتع با استفاده از داده های سنجش از دور (مطالعة موردی زاگرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات عناصر اقلیمی میتوانند بر وضعیت فنولوژی گیاهان مانند تاریخ شروع سبزینگی، اوج رشد و شروع پیری گیاه تأثیرات قابل توجهی بگذارند. تصاویر NOAA/AVHRR و داده های اقلیمی مربوط به سال 2006م است که در مراتع زاگرس در سطوح کم، متوسط و متراکم برای تعیین آستانه های اقلیمی بررسی شده است. نتایج طبقه بندی حاصل از همبستگی ترکیب مقادیر حداکثر شاخص اختلاف گیاهی نرمال شده (NDVI) و عناصر اقلیمی درون یابی شده (بارش، دما و رطوبت نسبی) به صورت ماهانه عبارت انداز: بالاترین R2 در مراتع متراکم (6478/0) و کمترین R2 در مراتع کم تراکم (136/0). به طور کلی، تراکم مراتع زاگرس براساس ارتفاع زیاد می شود. در عناصر اقلیمی بارش با ارتفاع زیاد و با دما کم میشود؛ اما رطوبت توزیع نامتعادل تری نسبت به ارتفاع دارد. در مراتع کم تراکم، بارش تا 220میلیمتر بر مقدار NDVI میافزاید و دمای 4 درجة سانتی گراد آستانة رشد پوشش گیاهی است. در مراتع نیمه متراکم، بارش 108-38 میلی متر و دمای 21-18 درجة سانتیگراد بر رشد پوشش گیاهی تأثیر میگذارد و در زمستان دمای بالای 12 درجة سانتیگراد مقدار NDVI را افزایش میدهد. در مراتع متراکم، بارش 109- 33 میلی متر و دمای 22- 16 درجة سانتی گراد باعث افزایش NDVI میشود. نتایج این تحقیق نشان میدهد به طور کلی در همة سطوح تراکم مراتع زاگرس، رطوبت نسبی بیش از40درصد باعث افزایش مقدار NDVI می شود، همچنین در زمستان نقش اصلی را در افزایش NDVI عنصر دما، و در تابستان عنصر بارش ایفا می کند، اما در بهار هر دو عنصر بارش و دما تأثیر موازی دارند.
بررسی تأثیر وجود گچ و آبشویی آن بر ویژگی های مقاومتی خاک رسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عمده ترین مشکلات عملیات ساختمانی، جلوگیری از هرگونه تغییر شکل نامتعارف در پی سازه ها می باشد که اغلب می تواند منجر به تخریب سازه گردد. در این تحقیق تلاش گردیده است تا ویژگی های مقاومتی خاک رسی گچی و همچنین تأثیر آبشویی گچ از خاک بر نشست و مقاومت آن مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور نمونه های مصنوعاً گچی شده با درصدهای مختلف گچ، تهیه و آزمایش های متنوعی از قبیل تعیین حدود آتربرگ، تراکم، نشست تحت بار ثابت در حالت معمولی و همراه با آبشویی و تعیین مقاومت روی نمونه ها انجام شد. نتایج نشان دادند که افزایش مقدار گچ در کاهش حدود آتربرگ، وزن واحد حجم خشک، مقاومت و افزایش نشست نقش مهمی را دارا می باشد. از طرفی آشکار شد که آبشویی فاکتوری بسیار مهم در نشست های بعدی و کاهش مقاومت این خاک می باشد. بنابراین وجود گچ می تواند یکی از پارامترهای مهم مهندسی در عملیات ساخت سازه های هیدرولیکی محسوب گردد.
مقایسه روش آمایش فیزیکی(ژئومرفولوژی) و روش آمایش سرزمین جهت ارزیابی توان اکولوژیکی حوزه آبخیز نساء در استان هرمز گان
حوزههای تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیکی و آمایش سرزمین در یک منطقه، می تواند بهترین نوع کاربری ها را تعیین نموده و نقش مهمی را در برنامه ریزی صحیح و همگام با توسعه پایدار ایفا نماید که در این میان، روش های متفاوتی برای ارزیابی توان اکولوژیکی توسط متخصصان امر ایجاد گردیده است. در این تحقیق نیز، ارزیابی توان اکولوژیکی حوزه آبخیز رودخانه نساء که بخشی از شهرستان حاجی آباد واقع در استان هرمزگان می باشد، از دو طریق، روش آمایش سرزمین و بر اساس مدل های اکولوژیکی مخدوم و روش آمایش فیزیکی(روش ژئومرفولوژی) مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به دست آمده از این دو روش با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که به کاربردن روش ژئومرفولوژی برای ارزیابی توان اکولوژیکی این منطقه نتایج تقریباً مشابهی با روش آمایش سرزمین داشته و توان بیش تر نقاط منطقه، مرتع داری فقیر و حفاظت به دست آمده است. بر طبق روش ژئومرفولوژی، 60% از سطح حوزه آبخیز نساء دارای توان حفاظت و 50% از سطح منطقه دارای توان مرتع داری فقیر می باشد. هم چنین بر طبق روش آمایش سرزمین، 56% منطقه دارای توان حفاظت و 47% منطقه دارای توان مرتع داری فقیر می باشد. اما مزیت روش آمایش سرزمین و مدل های اکولوژیکی مخدوم در این است که توان منطقه را برای کاربری های متنوع تری از جمله توریسم، توسعه شهری، صنعتی و روستایی نیز به دست آورده که از این لحاظ راه را برای برنامه ریزی بهتر و مدیریت مناسب تر منابع فراهم می آورد.
ارزیابی توان اکولوژیک محدودة رودخانه دز حد فاصل سد تنظیمی تا بند قیر برای طبیعت گردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از دو روش مکهارگ منطبق بر مدل اکولوژیکی مخدوم و روش شبکه ها به منظور ارزیابی توان اکولوژیک در راستای بررسی کاربری طبیعت گردی محدوده ای از رودخانه دز (در بازه سد تنظیمی دزفول تا بندقیر) در استان خوزستان استفاده شد. با توجه به کارایی مؤثر در امر تجزیه و تحلیل و مدیریت داده ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان ابزاری مناسب برای ارزیابی توان اکولوژیک استفاده شد. در قالب این فرایند، در روش مخدوم برای تعیین واحدهای زیست محیطی، ابتدا منابع اکولوژیکی محدودة مورد مطالعه شناسایی شد، سپس با تلفیق و رویهم گذاری لایه های اطلاعاتی و تجزیه و تحلیل آنها در سامانة مذکور، ارزیابی توان بر مبنای طبیعت گردی صورت پذیرفت و مناطق مستعد به صورت متمرکز و گسترده مشخص شد. نتایج نشان داد منطقه برای تفرج به صورت متمرکز توان بالایی نداشته و در واقع از مجموع کل مساحت منطقه که حدود 78459 هکتار است و شامل 1211 واحد، یا یگان زیست محیطی است، فقط 44/15 درصد دارای توان طبقة 2 مناسب و حدود 57/84 درصد فاقد توان مناسب برای جهانگرد متمرکز است. در این محدوده سنگ بستر و خاک از عوامل محدودکنندة تفرج متمرکزند، همچنین حدود 28/26 درصد از منطقه دارای توان طبقه 1 گسترده و مابقی آن، یعنی 72/73 درصد نامناسب برای جهانگرد گسترده است. در روش شبکه ابتدا منطقه مطالعاتی به 21 شبکه تقسیم و سپس منابع اکولوژیکی مرتبط شناسایی و بر اساس مشخصه های متعددی نمره دهی شدند. به این صورت که منطقه از لحاظ کاربری طبیعت گردی فاقد توان عالی و فقط دارای توان متوسط و ضعیف است. در این محدوده عدم اختلاف ارتفاع، عامل محدود کننده است.