برسی رابطه جهانی شدن با فقر و نابرابری به این دلیل اهمیت دارد که مهم ترین استدلال های موافقان و مخالفان جهانی شدن بر مبنای تاثیر این دو بر یکدیگر بنا شده است . موافقان جهانی شدن معتقدند تنها راه برون رفت کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه از دایره بسته فقر و نابرابری ، پیوستن به جریان ادغام جهانی و سود بردن از منافع تجارت جهانی است . این کشورها می توانند درآمد خود را با پیوستن به این جریان افزایش و فقر را کاهش دهند . کشورهای جنوب شرقی آسیا نمونه هایی موفق در این باره هستند .
جان راولز بزرگترین متفکر لیبرال معاصر است که درباره عدالت سخن رانده است. جهانى شدن پدیدهاى قهرى است که ارزیابى آن ناممکن و نامعقول است؛ ولى محتوایى که از این راه در گستره جهانى نهادینه مىشود، اقتصاد، سیاست و فرهنگ لیبرال است. بنابراین جهانى شدن هر چند به خودى خود مىتواند در خدمت عدالت در تعریف راولز باشد، ولى در وضعیت فعلى آن، با اصول عدالت راولزى در تضاد است. گفتوگوى تمدنها امید بیشترى را براى تحقق عدالت اجتماعى ایجاد خواهد کرد.
یکی از مهمترین وجوه حقوق بشر معاصر ، بین المللی شدن آن است . در این چارچوب ، حقوق بشر به عنوان یک ارزش جهانشمول مطرح و یک نظام جهانشمول نیز در بدو تاسیس سازمان ملل در سال 1946 برای حفظ و ارتقاء جهانی آن طراحی شد . از سوی دیگر فرآیند جهانی شدن موجب به وجود آمدن فرصتها و تهدیدات بزرگی نسبت به تحقق حقوق بشر در همه نقاط عالم گردید . تشدید پدیده مهاجرت و پناهندگی ، انقلاب در نظام اطلاعات و اطلاع رسانی ، تشدید جنگهای داخلی و افزایش جهانی افراد بی خانمان ، رشد بیماری ایدز و پدیده جهانی تروریسم جملگی تهدیداتی هستند که از ناحیه جهانی شدن متوجه تحقق جهانی حقوق بشر شده است