فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
واژه مضمون از کلیدواژه های اصلی فن شعر فارسی در سبک هندی است . این واژه که از میانه قرن دهم به یک اصطلاح فنی در هنر شعر فارسی بدل شده است مترادف «معنی، محتوا، مفهوم، منطوق، مقصود یا فحوا و لحن کلام» نیست . مسأله این مقاله بازشناسی ماهیت مضمون به عنوان هنرسازه اصلی مکتب نازک خیالی (سبک هندی) است . مقاله می کوشد چیستیِ «مضمون» و سازوکار «مضمون بندی» را از دیدگاه شاعران و تذکره نویسان آن دوره بازشناسد . برای این منظور نخستین کاربردهای مضمون در مقام یک اصطلاح فن شعر را از پایان قرن دهم تا پایان قرن دوازدهم رصد کرده و هشت ویژگی مضمون را از خلالِ سخن شاعران و منتقدان سبک هندی شناسایی نموده و در نهایت تعریفی از مضمون ارائه کرده است . همچنین بر اساس سه فعل پر کاربرد مرتبط با مضمون (یافتن، بستن، رساندن)، سه فرایند مضمون آفرینی در سبک هندی را از هم متمایز ساخته است . و به روند رو به پیچیدگی صناعت مضمون از صائب تبریزی تا ناصر علی سرهندی در پایان قرن دوازدهم اشاره کرده است .
بازخوانیِ فرمالیستی غزلی از بیدل
حوزه های تخصصی:
هنگامی که عناصر و اجزای اثر ادبی بررسی، و چگونگی پیوند آن ها با یکدیگر و ارتباط آن ها با ساختمانِ کلی اثر بازیابی می شود، خوانشی شکل مبنایانه (فرمالیستی) صورت گرفته است. با چنین خوانشی است که می توان درباره میزان پیوند اجزای اثر (پیوندهای افقی و عمودی) سخن گفت.
در این مقاله، شکل و ساختار غزلی از بیدل دهلوی، با مطلع زیر(به یاریِ نشانه های درون متنی) بازخوانی شده است:
یک تار مو گر از سر دنیا گذشته ای
صد کهکشان ز اوج ثریا گذشته ای
بن مایه این غزل در همه بیت ها «سفارشِ مکرّر به بازگشت به خویشتن و توجه به درون خود در بستر زمانِ شتابان و گذرا» ست. مضمونِ حرکت، عبور، گذر و دگرگونی در همه بیت های غزل گسترش یافته و جریان پیدا کرده است؛ امّا پیوندی که میان بیت های این غزل دیده می شود، «ساختاری اندام وار» را پدید نیاورده، بلکه هر سطرِ این غزل همچون مهره ای جداگانه است که با رشته ای (مضمونِ حرکت و گذر زمان) به هم پیوند یافته و گردنبندی (غزلی) را پدید آورده است.
مقیاس های شاعرانه و سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقیاس های شاعرانه، یکی از آرایه های زیبای ادبی است که تاکنون ناشناخته مانده و کمتر کسی به واجست آن پرداخته است. این آرایه ادبی در دستور زبان فارسی هم چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. برخی دستورنگاران متوجه آن شده و از آن با عنوان های وابسته های عددی، روشنگر، صفت شمارشی مرکب، ممیز، رابط های کلی عددی یاد کرده اند.در این مقاله، به بررسی مقیاس های شاعرانه از قرن پنجم تا قرن دوازدهم، سبک خراسانی تا سبک هندی پرداخته شده است.فراوانی این مقوله دستوری و آرایه ادبی، بیشتر در شعر قالب صائب تبریزی و بیدل دهلوی، دو شاعر نماینده حوزه های اصفهان و هند، در شعر قرن یازدهم و دوازدهم می باشد.
فنا و بقا و اتّحاد و اتّصال در دیوان بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقامات فنا و بقا و اتّحاد و اتّصال از مهمترین و پیچیدهترین مباحث تصوّف و عرفان اسلامی به شمار می آید. عرفا این مقامات را نهایت سیر و سلوک سالک و هدف از پیمودن همه احوال و مقامات را رسیدن به وصال الهی میدانند. بر طبق نظریه قوس نزولی و قوس صعودی، انسان پیش از خلق در عالم غیب و علم الهی موجود بوده است و هنگام نزول به عالم خلق و شهادت، مرحله به مرحله او را از عوالم عبور دادهاند تا اینکه به این عالم مادی آمده است و سالک میخواهد با فانی شدن از صفات خویش و متّصف گشتن به صفات الهی به مبدأ و اصل خویش باز گردد. سالک یک سیر حرکتی از «الی الله» را به «فی الله» شروع میکند و در نهایت این سیر و سلوک، اتّحاد و اتّصال با محبوب برای او حاصل میشود. بیدل دهلوی که نماینده تمامعیار سبک هندی است و دیوان غزلیاتش یک فرهنگ اصطلاحات عرفانی به شمار میآید، این مقامات را در اشعارش بهخوبی بیان کرده است. بیدل همانند سایر صوفیان بزرگ معتقد است که حالت فنا و رسیدن به وصال الهی، نتیجه فضل و عنایت الهی و از اختیار سالک خارج است. با در نظر گرفتن این نکته که بیدل، وحدت وجودی است، دویی را نفی میکند، معتقد به اتّحاد و اتّصال الهی است و ترک تعلقات دنیوی و فانی شدن از خویش را شرط وصول به محبوب میداند. او بر این باور است که چون خداوند هر لحظه به شکلی تازه تجلّی میکند و تجلّی تکرارناپذیر است، حتی سالک بعد از وصال با محبوب همچنان محو معشوق خویش است و از آرزوی دیدارش کم نمیشود. در نهایت چیزی از سالک باقی نمیماند و در خداوند محو میشود.
محیط اعظم بیدل دهلوی و سبک هندی
حوزه های تخصصی:
انحراف از نرم در شعر صائب تبریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقایسه سبکی اقتفاهای صائب از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شگردهای صائب نظیره گویی است. در دیوان او به نام حدود هشتاد شاعر اشاره شده است. بعد از مولوی، بیشترین استقبال و اقتفاهای صائب از حافظ است. صائب بیست و نه غزل را به استقبال غزل های حافظ سروده که در پایان غزل به نام او اشاره کرده است. علاوه بر این حدود 160 غزل دیگر حافظ را از جهت وزن، قافیه و ردیف تقلید کرده؛ امّا به اسم او اشاره نکرده است. گاهی اوقات نیز در مقابل یک غزل حافظ، چندین غزل سروده است. در این مقاله همان بیست و نه غزل که صائب به استقبال حافظ سروده و به نام او اشاره کرده است، از نظر سبک شناسی در سه سطح (ادبی، زبانی، فکری) مقایسه شده است. به طور کلّی در سطح ادبی، حافظ در استفاده از شگردهایی مانند سجع، جناس، تکرار، تضاد، ایهام و تلمیح بر صائب برتری دارد و صائب نیز در کاربرد صنایعی مانند: ایهام تناسب و استخدام بر حافظ پیشی گرفته است. در موارد بیانی نیز صائب تشبیهات بیشتری به کار برده است و در موارد دیگر تفاوت چندانی دیده نمی شود. در سطح زبانی حافظ نسبت به صائب برتری نسبی دارد؛ امّا از همه مهم تر در سطح فکری صائب بیشتر به مضمون سازی و تصویر پردازی پرداخته، در حالی که حافظ به معانی و اندیشه های والایی اشاره کرده است.
جلوه های جمال شناختی سبک هندی در شعر پایداری قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه می انگاشتند نبود؛ سبک هندی آنقدر ها توانایی های تاکنون به چشم نیامده داشت که بتواند پس از دوره ای هویت خدشه دار شده خود را باز بسازد و با همان نازک خیالی ها و مضمون پردازی های انکار شده، از شاعران دلبری کند و در کنار رمانتیسیسم و سمبولیسم اروپایی در شعر نیما و پیروان وی رسوخ کند و به ویژه چشم هایی را که پس از انقلاب، به واسطه دردها و دغدغه های برخاسته از یک ایدئولوژی نوظهور، کمتر به افق های غرب می نگریست، به شگفتی آفرینی های رنگارنگ خود خیره کند و در این میان سهم بیدل دهلوی و صائب تبریزی از همه بیشتر بود. قیصر امین پور، نام آشنای ادبیات معاصر ایران نیز با همه وابستگی ها و دلبستگی ها به سنت های ادبی و رسم و راه های شعر نیمایی، از تاثیر پذیری از شگردهای شاعرانه سبک هندی بر کنار نماند و شعر خویش را از نظر برخی جلوه های جمال شناختی باز آمده در این سبک، به سبک هندی ماننده کرد. «جلوه های جمال شناختی سبک هندی در شعر قیصر امین پور» تفصیل این اجمال است.
«شعر تر «قدسی
درآمدی بر هنر شاعری صائب، شاعری مضمون ساز و هنرمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بی شک صائب تبریزی یکی از پرکارترین، پر اثرترین، بلند اندیشه ترین و موشکاف ترین و مضمون آفرین ترین شاعران ادب پارسی و یکی از معروفترین شاعران سبک هندی است. صائب به پشتوانه فکر دقیق، ذهن روشن و خلاق و اندیشه نکته سنج، از بهترین های ادبی ایران است. صائب شبکه های به هم تنیده مضامین ذهنی خویش را با الهام از ایهام ظاهری و درونی عبارات و دور نمای تلمیحی واژه ها، در بوم نقاشی کلام خود به تصویر می کشد و آیینه تمام نمای ظرافتها، ریزه کاریها، نکته سنجیها، و باریک اندیشی های شیوه نوین می گردد. او از کنار طبیعت عالم وجود، به راحتی و آسانی نمی گذرد بلکه می ایستد، از آن الهام می گیرد، مضمون و موضوع و خمیرمایه کار خود قرار می دهد و جامه هنری بر آن می پوشاند و در ساختار دو کفه ای عینی و ذهنی، معادله ای برای آن ترسیم می کند تا به همین دستاویز، رنگ تمثیل و تعلیل هنری را در اشعار خود پررنگتر و خواننده را مسحور ظرافت کلام و سخن خود نماید. ویژگی مهم عدم ارتباط بین بیت ها سبب شده تا بنای شعرهای این سبک بر تک بیت ها استوار شود و در نتیجه، رواج بیت های آن بین مردم بیشتر از سبکهای دیگر باشد، بطوری که اکثر بیت هایی که در بین مردم به عنوان شاهد یا ضرب المثل به کار می رود از شاعران سبک هندی است. مصراع برجسته از موتیوهای رایج در شعر صائب است. شعر های سبک هندی که عمدتا غزل هستند مبتنی بر بیت است و ارزش هر شعر در بیت های آن است. بسامد به کارگیری اسلوب معادله در اشعار صائب بسیار بالاست. هرچند تناقض گویی در بین شاعران پرکار اجتناب ناپذیر است، ولی تناقض گویی صائب در بین این نوع از شاعران، از شهرت خاصی برخوردار است. در تمثیلهای صائب ارتباط معمولا دو جزیی است، یعنی دو جزء در مصراع اول با دو جزء در مصراع دوم با یکدیگر مرتبط می شوند و معادله شعری را برقرار می کنند. گاهی ارتباط بین اجزای دو مصراع سه جزیی می شود و گاهی ارتباط ها از این هم بیشتر می شود. یکی از مختصات چشمگیر شعر صائب در حوزه ترکیب ها، بسامد بالای ترکیب های استعاری است که از رهگذر شخصیت بخشیدن به اشیا حاصل می شود. از ویژگیهای منحصر به فرد صائب و دیگر شاعران این سبک، نحوه به کارگیری از ساختی خاص از ایهام در بسامدی بسیار بالاست که در آن ترکیبات اسمی و فعلی، به دو یا چند معنی بیان می شوند. صائب همانند شاعران سبک هندی در استعمال ترکیبات خاص که از ویژگیهای سبکی این دوره محسوب می شود، فروگذاری نکرده است.
حیرت دمیده ام شرح بیتی از بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"عبدالقادر بیدل دهلوی از نازک خیال ترین شاعران سبک هندی است. یکی از مهمترین عوامل ابهام در شعر وی وجود استعمارهای سیال و بعید است. دکتر شفیعی کدکنی مطلع یکی از غزل های بیدل را بی معنی دانسته و دکتر حسن حسینی و علی معلم هر کدام جداگانه به شرح آن پرداخته اند. مقاله حاضر ضمن ارائه معنی جدیدی از بیت، از دیدگاه واژگانی، ساختاری و زیباشناسی بیت را مورد بررسی قرار داده و علت ابهام آن را در استعماره های سیال و ایهامی و بعید دانسته و ...
"
نگاهی به سبک غزلیات حزین لاهیجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی گونه های وزن در غزل شاعران بزرگ سده های دهم، یازدهم و دوازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وزن از عناصر اصلی شعر است. در ادبیات فارسی به علّت ماهیت ویژه ای که این عنصر دارد، با وجود سال ها تلاش شاعران نوپرداز و شعر سپیدسرا، هنوز به عنوان شاخص اصلی شعر قلمداد می شود. در میان قالب های سنتی، غزل به عنوان قالبی ثابت در هزارسال ادبیات فارسی، باتوجه به شکل ظاهری اش پیوندی تنگاتنگ با وزن وعروض دارد. این پیوند وقتی اهمیت بیش تر مییابد که فرض کنیم، جدا از ظاهر ثابت و محدود عروضی غزل در ادبیات فارسی، هر شاعر متناسب با ضرورت های ساختاری، ذوقی و محتوایی شعرش در دوره های گوناگون و سبک های مختلف، دایره ای ویژه خود در قلمرو عروض رسم می کند.
در این پژوهش سعی شده است با بررسی وزن نزدیک 14000غزل از گروهی از غزل سرایان شاخص فارسی در قرن های دهم، یازدهم و دوازدهم، ضمن بررسی جایگاه گونه ها و بحرهای مختلف در غزل این شاعران، وزن های اصلی در آثار آنان مشخص شود و شاعران مطرح نیز از نظرتنوّع در انتخاب وزن معرفی شوند. هم چنین سعی شده است، وزن های اصلی هر دوره، متناسب با مفاهیم و سبک های مختلف معرفی شوند .
تصویر در غزلیات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های زیبای غزلیات عرفی تصویر است. بنابراین دراین مقاله کوشش شده عناصر تصویری غزلیات عرفی آشکار شود، از این جهت عناصری چون تشبیه، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسامیزی مورد تحلیل قرار گرفته است. در حوزه تشبیهات بیشتر از تشبیهات فشرده و یا بلیغ اضافی بهره گرفته و این نوع تصاویر بیشتر از نوع انتزاعی و عقلی و حسی است، تشبیهات عرفی از نظر ساختار در غزلیات از تنوع برخوردار می باشد. موضوع مشبه اغلب خود شاعر، معشوق و مفاهیم انتزاعی می باشد و از طرفی موضوع مشبه به ، اغلب عناصر غیرانتزاعی چون طبیعت و اشیا می باشد. از انواع استعاره، نوع کنایی و تشخیص، بیشترین بسامد را دارا بوده و نیز از خلاقیت برخوردار می باشد. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارمنه بیشتر طبیعت و اشیا و به لحاظ مستعارله، معشوق و شاعر می باشد. در غزل او عنصر غالب در ساختار تشخیص مفاهیم تجریدی و انتزاعی می باشد. استعاره فعلی نیز از دیگر ویژگی های تصویری اوست که به صورت ردیف و یا در داخل ابیات نمود دارد.پارادوکس به صورت بیانی یا اسنادی آمده است، که نسبت به عناصر پیشین کمتر به کار رفته و حسامیزی نیز به صورت محدود، با نسبت دادن دو حس ظاهری به یکدیگر و یا نسبت دادن یک حس ظاهری به یک امر ذهنی صورت گرفته است.
بررسی چند شگرد صرفیِ ادبی ساز زبان در سروده های بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که شعر نتیجه درهم شکستن نظام و اصول حاکم بر زبان معیار (خودکار) است، شاعر برای خلق یک اثر هنری ناگزیر است از این هنجارها عدول کند و برای ظهور این دگرگونی از ابزارها و شگردهای گوناگونی بهره می برد که سبب نزدیک شدن محور زبان به نقش ادبی آن می گردد. در این میان، بیدل دهلوی به عنوان برجسته ترین شاعر سبک هندی در به نمایش درآوردن ویژگی های فرمی و محتوایی این دوره، به خلق و به کارگیری شگردهایی زبانی پرداخته است که یا آن ها را تنها در زبان بیدل می توان یافت یا سروده های وی تبلور کامل و زیباتری از آن ها را دربردارد. از این رو، در پژوهش حاضر سعی شده است برخی از این شگردهای ابهام انگیز زبانی و ساختارهای سازنده و معانی قابل دریافت از آن ها، براساس فرایندهایی که در ژرف ساخت این عبارات و ترکیبات بر روی محورهای فرضی جانشینی و هم نشینی زبان صورت می گیرد و عامل پیوند آن ها به روساخت می گردد، تحلیل و ارائه گردد.
صدای شکفتن گل!
منبع:
کیان ۱۳۷۰ شماره ۲
امیری و سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیری فیروزکوهی ‘متخلّص به ((امیر)) شاعر قصیده سرا و غزل پرداز معاصر ‘ از خاندانی است صاحب نام. او درمیان سخنوران معاصر چهره ای دارد شناخته شده با تمام ویژگیهای یک شاعر طراز اول. امیری نه تنها در حوزه غزل و قصیده‘بلکه در میدان انواع دیگر شعر طبعی دارد به روانی آب‘زلال و صاف. اگرچه غزلش در نازک خیالی غزل صائب را به یاد می آورد‘ اما شهرتش در پیروی از سبک هندی بیشتر به جهت دفاع توأم با هواداری و مهرورزی از صائب و سخنوران سبک هندی است . و گرنه شعرش از سبک عراقی ملاحتی دارد خوش.