"افظ و ابن فارض، دو شاعر عارف و دو غزل سرای بلند آوازه، در عرصه ی ادب پارسی و عربی هستند. هرچند ادیبان دانشور و پژوهشگران ژرف اندیش، درباره ی اشعار هر کدام شرح های چندی نوشته و سخنان فراوان گفته اند: اما در عرصه ی ادبیات تطبیقی و سنجش دو سویه ی مضامین شعری این دو شاعر، کاری در خور،آن جام نشده است. یکی از موضوعات برجسته، در شعر این دو شاعر که می توان گفت نقش محوری دارد، عشق است...
"
از ویژگیهای بسیار برجسته و سرآمد سرودههای حافظ، ساختار بسیار استوار و هندسه بسیار سنجیده و بهنجار آنهاست. در این هندسه سنجیده و بهنجار، واژه ها و سازه ها از میان واژگان همرده چنان هشیارانه و استادانه گزینش شده و چنان تردستانه و شیرینکارانه از پی هم آمده و چنان سنجیده و اندازه گیری شده، همنشین گشته است که دستکاری و دگرگون سازی هنری را بر نمی تابد و بسیار کم پیش می آید که بتوان بر این ساختار سنجیده انگشت نهاد و اما و اگری پیش آورد یا واژهای را با واژه ای همخوان دیگری جا به جا کرد و به هندسه سنجیده و بهنجار آن آسیبی نرساند و پاره ای از خرده کاریهای هنری آن را از دست نداد. در این گفتار که با درآمدی در باره ساخت، ساخت زبانی و ساخت هنری آغاز شده است، کوشیده ایم با یاد کرد نمونه هایی از سرودهای حافظ، گوشه هایی از هندسیه سنجیده و دگرگون ناپذیر سخن او را بازنماییم.
"پیوند واژگان" و "تراکم معانی" از بنیادیترین ویژگیهای یک سروده خوب است. این ویژگیها، همواره، در دورههای شعر فارسی در کانون توجه سخنسنجان بوده است. تازهترین دیدگاههای ادبی شعر امروز ایران نیز، در پیشروترین گونههای خود، "تراکم معانی" و "پیوند واژگان" را از عوامل برتری شعر به شمار میآورند. درباره تناسبات لفظی سرودههای حافظ، تا کنون نوشتههای بسیاری پدید آمده است. در این نوشتار، برای پرهیز از کلیگویی، از همه شگردهایی که حافظ شیرین سخن، برای رستاخیز کلام خود بهره برده و به کاربسته است، تنها به یک ترفند یعنی "بهگزینی در پیوند واژگان" و آن هم تنها در حوزه یک واژه "زلف، گیسو و مو..." پرداخته شده است. فراخوانی واژههای متناسب و گزینش بهترین آنها، در کارگاه خیال حافظ، چنان مقتدرانه صورت میگیرد که شایستهترین نقشهای ممکن، با بهترین شیوههای پرداخت، در قالب غزل، از فرآوردههای نهایی این کارگاه شگرف و شگفت است.