جیمز تربر از داستان نویسان بزرگ معاصر امریکا و جهان است که او را بعد از مارک توین، بزرگ ترین طنزنویس امریکایی میدانند. در این تحقیق، یکی از داستان های معروف او با عنوان زندگی پنهان والتر میتی با توجه به دیدگاه روان شناختی کارن هورنای، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است؛ داستانی که بدون آگاهی از نقد روان شناختی، فهم آن، چنانکه باید ممکن نیست. براساس دیدگاه روان شناختی کارن هورنای، والتر میتی، شخصیت اصلی این داستان، میتواند بازتاب خود جیمز تربر باشد، شخصیتی که در زندگی واقعی بسیار بیعرضه، حقیر و ناتوان است و از این رو، تنها با توسل به تخیل میکوشد کاستیها و حقارت های خود را جبران کند.
عشق یکی از مضامین مهم شعری است و از آن جا که از احساسات انسان سرچشمه می گیرد، عامل پیوند میان انسان هاست. نزار قبانی و حمید مصدق نیز شاعرانی هستند که این مضمون یکی از مضامین اصلی شعر آن ها به شمار می رود؛ اما عشق در شعر هر دو آنان دارای ویژگی های خاصی است. مصدق هم از لحاظ مضمون و هم از لحاظ زبان شاعری کلاسیک است؛ اما نزار در این دو حیطه نوگراتر است و زبان و مضمون عشق را با زندگی معاصر پیوند می دهد. از سوی دیگر، «عشق به معشوق» و «عشق به مردم » در شعر مصدق به یک میزان برجستگی دارند؛ درحالی که در شعر نزار «عشق به معشوق» برجسته تر است. همچنین، مصدق شاعر درد و غم عشق است؛ اما نزار قبانی شاعر شادی های عشق است. بنابراین، باتوجه به معاصر بودن این دو شاعر و اشتراک آن دو در مضمون عشق نیاز به چنین بررسی ای احساس می شود.