حرکت یک پدیده مهم و مؤثر در مفهوم سازی است که به واسطه فعل به عنوان یک گزاره پویا در جمله نمود پیدا می کند. لئونارد تالمی زبان شناس مطرح در حوزه زبان شناسی و معنا شناسی شناختی، فعل حرکتی را حاصل چهار مؤلفه رویداد حرکتی، پیکر، مسیر و زمینه می داند. در قرآن کریم، فعل حرکتی (أنزَلَ) یک فعل مسیرنما و پویا است که به واسطه موضوعاتی که به نزول قرآن و رحمت بر مردم می پردازد، از بسامد بالایی برخوردار است. در این پژوهش، سعی بر این است تا کارکرد فعل حرکتی (أنزَل) در قرآن کریم را با استناد به علم زبان شناسی شناختی و نظریه حرکتی تالمی، مورد کاوش قرار دهیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مطابق با معنای لفظی، فعل “أنزَلَ» مسیر نزولی و از بالا به پایین دارد. کنش گر تمامی شواهد فعل مسیرنما (أنزَل) یکسان است و حرکت نزولی توسط خداوند اتفاق می افتد. حرکت نزول کارکردی ذهنی دارد، بدین صورت که پیکرها به صورت موجودیتی عینیت یافته مسیری نزولی را به سوی زمینه، یعنی زمین و مخلوقات می پیمایند. از سوی دیگر، فعل (أنزَلَ) به دلیل وسعت معنایی و ارتباط معانی حاشیه ای و کانونی آن انگاره ای شناختی را ترسیم می کند.
در پژوهش حاضر از دو الگوی زبان شناختی برای تحلیل آیاتی که به عمل شکرگزاری اشاره کرده اند، استفاده شد. ابتدا الگوی ارتباطی یاکوبسن (1960)، برای رابطه بین خالق هستی و مخلوق به کارگرفته شد. در این الگو به طور معمول پیام رسانی بین فرستنده و گیرنده پیام در ارتیاط بین انسان ها تحلیل می شود. همچنین، انواع شکرگزاری در آیات قرآن کریم با استفاده از الگوی رده بندی کولماس (1981) بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزارها و تارنماهای مربوط، از قرآن کریم و ترجمه آن استخراج گردید. در این پژوهش فقط آیاتی که در آنها حمد و شکر در قالب انجام عمل شکرگزاری به کار رفته اند مدنظر بوده است. از نظر فراوانی مشخص شد که دو واژه حمد و شکر به ترتیب 68 و 75 بار در قرآن کریم ذکر شده است، که از این میان فقط در آیات 30 و 158 سوره بقره، آیه 3 سوره اسراء و آیه 13 سوره رعد به عمل حمد و شکرگزاری اشاره شده است، که به بیان دیگر رابطه ای بین دو طرف شاکر و مشکور فرض شده است. در این 4 آیه، فرشتگان، خداوند متعال، حضرت نوح (ع)، و رعد، در مقام فرستنده پیام یا شکرگزار ظاهر شده اند. همچنین مشاهده شد که این چهار نوع شکرگزاری با توجه به رده بندی کولماس، در طبقه اول و سوم انواع شکرگزاری قرار گرفته اند.
در ادیان مختلف بسته به نگرش آن ادیان به آخرت شناسی و فرجام روان فرد درگذشته، آیین های گوناگونی در پیوند با مرگ برگزار می شود که یکی از مهمترین آنهاسوگواری است. آیین سوگواری هم کارکردی این جهانی (آرامش بخشی به بازماندگان) و هم کارکردی آن جهانی (سعادت بخشی به روان فرد درگذشته) دارد. این کارکردها در مورد سوگواری در دین هندویی نیز صادق است. لذا با توجه به موضوع حاضر، این نوشتار در پی آن است که اهمیت و جایگاه مرگ و فرجام روان فرد درگذشته از رهگذر برگزاری این آیین ها نزد پیروان دین هندویی را نشان دهد. بر این اساس موضوعات ذیل مورد بررسی قرار می گیرند: شعایر مربوط به پس از مرده سوزی؛ آداب بازگشت به خانه؛ مرحله دوم مرده سوزی یعنی گرد آوری بقایای جسد سوزانده شده و سوزاندن مجدد آنها؛ برگزاری آیین شرادا (ترحیم) و مدت سوگواری. در نتیجه می توان گفت که برگزاری مفصل و دقیق آیین های مربوط به مرگ، علاوه بر آرامش بخشی به بازماندگان، نشان دهنده جایگاه و اهمیت جهان پس از مرگ و اهتمام پیروان دین هندویی به تأمین سعادت روان فرد درگذشته از رهگذر برگزاری آیین های سوگواری است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای شیوه کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
زبان بازنمای قواعد عام تر اجتماع است که در آن طبقات و دسته های مختلفی زندگی می کنند از این رو با شناخت خصوصیات زبان دوجنس، می توان آن دو را از هم تمییز داد. لالایی ها، یکی از انواع ادبیات منظوم عامه اند که درواقع آن ها را باید متونی کاملاً زنانه به حساب آورد. بررسی سبکی متون زنانه با روش های زبان شناسی برای حصول خصوصیات و شاخصه های گونه زبانی زنانه و درنتیجه نقد علمی این آثار، اهداف اصلی سبک شناسی زنانه را تشکیل می دهند. این جستار در چارچوب تحلیل فمینیستی قصد داشته تا سطوح مختلف زبانی و فکری لالایی های عامیانه را سبک شناسی کند. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی _ تحلیلی دریافتیم که لالایی های عامه سرشار از وجه عاطفی و احساسی مادرانه اند که این مهم در سطوح مختلف آوایی، واژگانی، نحوی و کاربردی نمایان است. زبان ساده و روان لالایی ها تجلی گاه تفکرات ساده زنان قدیم است که موجد نحوی شاخص شده است. عامل قدرت مردان در طول تاریخ باعث شده تا زنان نسبت به جنس مؤنث، تفکری مردانه داشته باشند و هویت خود را وابسته به مردان بدانند. این نوع نگرش در گفتمان لالایی های سنتی منعکس شده است.