یکی از آداب رایج در میان ما ایرانیان درخواست دیر زیستی برای آشنایان و دوستان است. دعای خیر «صد سال زنده باشی» و «صد سال به این سال ها» در جشن های تولد و دیدارهای نوروزی گفته می شود. این دعا پیشینه ای کهن دارد. محمد بن جریر طبری (وفات: 310)، در تفسیر آیه 96 سوره بقره، جمله ای فارسی از صحابی معروف، ابن عباس (وفات: 68)، نقل می کند و می گوید که اعاجم [= ایرانیان] به یکدیگر می گویند: «زه هزار سال». میبدی نیز، در کشف الاسرار، همین روایت را بدون استناد به ابن عباس آورده است. ابن منظور نیز در لسان العرب نقل می کند که به پادشاهان عجم در مقام تحیت گویند: «زه هزار سال». گفته ابن عباس در پاره ای از منابع با تحریف و تصحیف نقل شده است؛ در تفسیر تبیان آمده است که قوم مجوس دوست می دارند هزار سال عمر کنند ... و یکدیگر را چنین دعا می کنند که: «هزار سال بده» که، در این عبارت، «بده» تصحیف «بزه» است. ماتریدی سمرقندی (وفات: 333)، در تفسیر خود، همین عبارت فارسی را، به صورت درست، «هزار سال بزه» آورده است.....
انسان ها همواره تصوّرات ذهنی خود را با نمادهایی عینی تعیّن بخشیده ند. از جمله این تصوّرات، آرمان جاودانگی است. بشر در تمام ادوارِ تاریخ برای فرار از مرگ، جاودانگی و بی مرگی را در ذهن خود پرورده است و این اندیشه (جاودانگی) را با عناصر طبیعت نشان داده است. یکی از این عناصر طبیعت که برای انسان نشان و رمز مفهوم جاودانگی بوده است، آتش است. این تصوّر از آتش به مرور زمان در فرایند جا به جایی به فرزند و تداوم نسلها انتقال پیدا کرده و نمود این تصوّر در زبان و بعضی از عبارات زبانی ماندگار شده است. عناوینی که اکنون برای اشاره به فرزند در زبان وجود دارد، همان عناوینی است که در گذشته به آتش اطلاق می شده است: از جمله عبارات زبانیِ «اجاق کور»، «اجاق خانه» و جمله دعاییِ «اجاق خانه ات خاموش مباد!». در این نوشتار نخست به بررسی یکی از مهم ترین نمادپردازی های آتش در تصوّراتِ گذشتگان که حاوی مفهوم جاودانگی بوده است، خواهیم پرداخت. در ادامه نشانه های زبانی که نمودارِ پیوندِ مفهوم جاودانگی و تداومِ هستی بینِ آتش و فرزند است، مورد بررسی قرار می گیرد.
ظهور قرآن، در میان عرب ها به پیدایش و گسترش بسیاری از علوم مانند بلاغت، نحو، قرائت، تاریخ، تفسیر و... انجامید. یکی از حوزه های علوم قرآنی، انواع تفسیرهای گوناگون و رویکردهایی است که در دوره های مختلف از این اثر بزرگ ایجاد شده است؛ تفسیر های عرفانی قرآن مجیداز این جمله است و البته ایرانیان مسلمان در دوره های گوناگون، در این زمینه آثار بسیاری آفریده اند. در این نوشتار، کوشش می شود تا جایگاه تفسیر تک سوره ای منظوم و عرفانی بحرالاسراربازشناسی شود. این اثر یکی از تفسیرهای مهم و ناشناختة عصر قاجار است. این تفسیر به قلم میرزا محمدتقی کرمانی، ملقب به مظفرعلیشاه، است. او از عارفان مشهور اوایل دورة قاجار و از اجداد مرحوم سعید نفیسی است. تفسیر منظوم بحرالاسراریا سبع المثانی، تفسیر عرفانی سورة حمد، در قالب مثنوی است که حدود 4000 بیت را در بر می گیرد. مظفرعلیشاه در این تفسیر، افزون بر بیان مراتب وجود، سوره مبارکه حمد را در بیست بحر شرح می دهد و نکته های باریک عرفانی آن را در این بحرها بیان می کند. در میان این ابیات، اشاراتی نیز به نثر می شود و گاهی مطالبی از آیات قرآنو احادیث ائمه و اشعار بزرگان مانند مولانا، برای تأکید استفاده شده است. در این مقاله با معرفی این اثر و مفسر آن، به درون مایه و محتوای این منظومه پرداخته می شود.