فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۲۱ تا ۳٬۸۴۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
فردایی برای رمان
تداعی معانی (17)
حوزههای تخصصی:
شیر خدا و رستم دستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرانیان باستان چون نمی توانستند انسان آرمانی خود را در جهان واقع بیابند، در جهان اساطیر، پهلوانی به نام رستم پدید آوردند که جامع تمام صفات نیک و آرمانی بود. پس از اسلام، دلبستگی ایرانیان به رستم به زودی با محبت آنان به علی (ع) همراه شد که برخلاف رستم نه در جهان خیالات و اساطیر، بلکه بر روی زمین و در میان مردمان زیسته بود. در شعر فارسی، تا پیش از قرن یازدهم هجری قمری و تشکیل حکومت شیعه مذهب صفویه، علی (ع) غالبا در کنار رستم به عنوان مظهر شجاعت و مردانگی مطرح گشته و گاه نیز برتر از رستم قرار گرفته است. در ادب عامه نیز نظیر همین جریان دیده می شود. در مجموع، مردم ایران کوشیده اند تا این دو ابرمرد افسانه و تاریخ را به یکدیگر پیوند دهند. به این ترتیب اعتقادات مذهبی خود را در این مورد با علایق باستانی درآمیخته اند.
طنز: تداعی معانی (16)
حوزههای تخصصی:
تقابل معرفت و معیشت براساس قصهای از مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به رومی یکی از گشادهترین دفترهای معرفت انسانی و اسلامی است که از بدو ظهور، جان مشتاقان را از زلال جاری خود سیراب کرده و دست محتاجان وادی نیاز را گرفته و پا به پا برده است تا پله پله مقامات عرفانی را دریابند و طی کنند و از تبتلهای ساده تا حال فنا را در خویش بیابند. در این تردیدی نیست. از دیگر سو، مثنوی معنوی هم جزئی از معرفت کلی بشری است که نمیتواند و نباید فاقد خواص و اوصاف معارف بشری باشد. از جمله این که احوال روحی، اوضاع اجتماعی، شرایط تاریخی و تنگناهای زمانی و زبانی نمیتواند در هر اثر ادبی ـ هر چند بس بزرگ و سترگ ـ هیچگونه مدخلیـّتی و موضوعیـّتی و یا حداقل طریقیـّتی نداشته باشد. کوشش این جستار و گفتار بر آن است که تا حدودی مسأله تعیـّنهای تاریخی و وجودی را در یک قصه از مثنوی شریف بازگشاید و آن مسأله این است که وقتی جهت فرهنگِ اجتماعی و اندیشه سیاسی و نیروهای تأثیرگذار تاریخی در یک برهه، جامعه را به سمت و سوی خاصی سوق دهد؛ کمتر متفکر و صاحبدلی است که خود را به تمامی از چند و چونِ چنگالِ آن رهایی بخشد. تأویل اجتماعی قصه فیلسوف و اعرابی در مثنوی در واقع بازکردِ تأثیر تاریخ جامعه و شرایط خاص فرهنگی جهان اسلامی در فاصله قرنهای پنجم تا هفتم بر نگاه و اندیشه مولاناست، هرچند بسیار گذرا و کوتاه.
یک تمثیل و دو تفسیر (1)
مکاتبات ابراهیم دهگان (١٢٦٨-١٣٦٣)
حوزههای تخصصی:
ادبیات غنایی و جلوه های آن در ایران پیش از اسلام
حوزههای تخصصی:
زمانی که انسان خود را شناخت و با همنوع خویش ارتباط برقرار کرد، با نوا و شعر آشنا
و همراه شد. در جوامع بدوی نوا و صدا با تمامی زندگی ارتباط داشته است از جمله با کشت، درو، شکار، پیشه ها، تربیت کودکان، جنگ، شفای بیماران، مراسم مربوط به تولد، بلوغ و مرگ.
خنیا و شعر بیان واضح و آشکار عواطف انسانی است که از فراز اصوات طبیعت، از قبیل آواز پرندگان و آوای جانوران و زمزمه جویباران مؤثرترین احساسات خود را نشان می دهد. خنیا، نوا، نغمه و ترنم با روح و احساس و عاطفه انسان در آغاز شکل گیری هنر و ادبیات، ارتباط دارد. هر انسانی
به گونه ای مجزا و منفرد اشک می ریزد؛ راز و نیاز می کند؛ به عشق و هجران و امید و یاس مبتلا می شود
و این عواطف را آشکارا در قالب هنر و ادب، هر چند ابتدایی و بدوی، ارائه می دارد و بدین سان است که زمینه های زایش ادبیات غنایی فراهم می شود.
ادبیات غنایی میراث عظیم جوامع بشری است. بدیهی است که این نوع مهم ادبی در ایران نیز جلوه های انکارناپذیر داشته است. در این تحقیق کوشیده شد تا تعریف جامعی از ادبیات غنایی ارائه شود؛ سپس با اتکا بر یافته ها و تحقیقات محققان، گزارشی از تجلیات مفاهیم غنایی در متون قبل از اسلام عرضه گردید.
مقامات حمیدی
حوزههای تخصصی:
اصول نوشتن داستان پلیسی
خدا در حوالی مرگ و عشق
انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی آثار ادبی به گونه ها، مثل: حماسه یا تراژدی، را نگرش نوعی به ادبیات می نامند. از زمان ارسطو تا کنون، نگرش نوعی از مفاهیم عمده نظریه ادبی بوده است. بخش اعظم ادبیات جهان و نقد آن بر پایه اعمال طبقه بندی نوعی هر اثر ادبی و تعیین درجه سازگاری آن اثر با ویژگی های نوعی بوده است. گویی بدون طبقه بندی نوعی یک اثر ادبی، خواننده یا ناقد راهی به درون آ ن نمی یابد.اما در دهه های اخیر، طبقه بندی انواع با توجه به روشهای بیانی نوین و ظهور وسایل ارتباطی چون تلویزیون و فیلم و غیره که خود علاوه بر به کارگیری انواع سنتی ادبی، مبتکر دیگر انواع بیانی نوین هستند، طبقه بندی سنتی را که منشا آن ارسطویی است - مورد شک و تردید قرار داده است. این امر باعث پدیدار شدن تفاسیر و برداشت های جدیدی از هر کدام از انواع ادبی گشته و طبقه بندی تازه ای را به وجود آورده است. این تحول نه تنها دیدگاه سنتی را دچار چالش و دگرگونی کرده است، بلکه مباحث تندی را در باب مفاهیم کلیدی این روش به ویژه پدیده تداخل و ترکیب انواع گوناگون در یک اثر ایجاد کرده است. امروزه انواع ادبی دیگر مطلق و ثابت تلقی نمی شوند، بلکه تحت تاثیر تحول و تکامل تاریخی، نظام های نوعی در ادبیات، جامعه شناسی انواع، و رابطه انواع ادبی با جنسیت مورد بحث قرار می گیرند. نتیجتا، در عصر حاضر ویژگی های نوعی آثار ادبی به عنوان پدیده های تاریخی و نسبی تلقی می شوند.
افسانه بلژیکی: زن لجباز
واقعیّت و داستان: نگرشی گفت و شنودی بر زبان رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطة زبان رمان با واقعیّت مسأله ای است که از آغاز ظهور این نوع ادبی مورد بحث بوده، و اکنون نیز با وجود تئوری های مدرن و پست مدرن همچنان مورد توجه است. بر این اساس، مسألة حضور یا غیاب واقعیّت در زبان رمان، موجب چالش بین دو مکتب عمده در عرصة ادبیّات شده است. از یک سو واقع گرایی(Realism) در پی به فرض گرفتن حضور واقعیت در زبان رمان و ازسویی دیگر، نسبت به مدرنیزم، در پی اثبات غیاب آن است. در این مقاله پس از ارائة تاریخچه ای از نظریّات مختلف دربارة مکاتب رئالیزم و پست مدرنیزم ، نظریّات میخائیل باختین، منتقد روسی، دربارة زبان رمان مورد بحث قرار گرفته، و تلاش شده است با استفاده از این نظریّات، تضاد بین این دو مکتب بر سرِ زبان رمان به گفت وشنودی ذاتی در درون رمان تبدیل شود.
فرضیه ای در باب همانندیهای اَناهیتا و معشوق شاعران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای همه آشنایان ادبیات فارسی ، به ویژه شیفتگان تغزلات شاعرانه سرایندگان ایرانی، آشکار است که معشوق شاعران ما ، شباهتی تام با یکدیگر دارند و توصیفات و تشبیهات به کار رفته درباره آنها یکی است. برای نگارنده - همانند بسیاری دیگر - مدتها چنین می نمود که این یکنواختی و مشابهت معشوق شاعران ما ، معلول کلیشه ای شدن پاره ای از تصاویر شعری و محدودیت غزل در پذیرش شمار اندکی تصویر و تشبیه و استعاره بوده است ؛ اما اینک نگارنده در این نوشتار با شناختی که از انگاره زن ایزد آناهیتا در فرهنگ ایرانی حاصل نموده ، می تواند این فرضیه را طرح کند که تمام توصیفات و خویشکاری های منسوب به آن زن ایزد ایرانی ، در تمام توصیفات شاعرانه از معشوق ایرانی ، پژواک و استمرار یافته است ؛ به عبارت بهتر ، شاید آن زن ایزد ، ارکتیپ یا کهن الگو و سنخ باستانی معشوق شعری ما ایرانیان باشد.