فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۶۱ تا ۳٬۴۸۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه نتایج یک بررسی آزمایشگاهی را بر روی تولید غیربومی واکه های انگلیسی گزارش می کند. توانایی تولید نُه واکه انگلیسی آمریکایی توسط دو گروه از زبان آموزان فارسی زبان که در سطح زبان آموزی متفاوتی قرار داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. صحت تولید واکه های زبان آموزان از طریق محاسبه مقادیر پارامترهای صوت شناختی تعیین گردید. مقادیر سازه های فرکانسی اول و دوم لده فوگد و مدیسون (1996) را برای فضای واکه ای انگلیسی آمریکایی به عنوان مقادیر مرجع استفاده کردیم تا با مقادیر به دست آمده از تولید زبان آموزان فارسی مقایسه کنیم. نتایج نشان داد که زبان آموزان قادر به کنترل پارامترهای صوت شناختی واکه ها به صورت بومی، حتی برای واکه های مشابه در هر دو زبان نیستند که این امر به دلیل مداخله ی نظام واکه ای زبان اول آنهاست. مقادیر پارامترهای صوت شناختی با افزایش سطح زبان آموزی شرکت کنندگان تغییر محسوسی نکرد. جالب توجه است که جایگاه تولید به دست آمده برای واکه های غیرمشابه، نه به نزدیکترین متناظر زبان اول و نه به مقوله بومی نزدیک بودند. نتایج به دست آمده در چارچوب مدل همانندسازی ادراکی بِست (1994) قابل تبیین است. این مدل پیش بینی می کند که زبان آموزان مقوله های آوایی جدیدی برای تقابل های آوایی که مشابه زبان اول اشان نیستند، ایجاد می کنند.
ترجمه و دشواری های انتخاب
حوزههای تخصصی:
بررسی تاثیر چیدمان حروف در موسیقی و معنای ابیات وصفی معلقات سبع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابیات وصفی، قسمتی بزرگ از معلقات سبع را تشکیل می دهد. سرایندگان این قصاید، علاوه بر غرض های شعری خود، منازل یار، پدیده های طبیعی، مرکب، صحنه های نبرد و عناصری دیگر را توصیف کرده و به تصویر کشیده اند و به همین منظور و برای ملموس کردن تصاویر ادبی شان، این ابیات را با موسیقی مناسب، به ویژه موسیقی آوایی حروف همراه کرده اند. با توجه به اینکه در فرایند توصیف حسی، شاعر برای تأثیر بیشتر هدف خود، نیازمند ذکر دقیق اوصاف و احوال امور مورد نظرش است، اصحاب معلقات سبع در توصیف های حسی خود، از عنصر موسیقی بهره فراوان برده اند تا طنین آوایی پدیده های مورد نظرشان را نیز برای شنونده محسوس کنند. از آنجا که موسیقی حروف بر خلاف وزن عروضی می تواند در هر بیت، با دیگر بیت ها متفاوت باشد، این هفت شاعر در ابیات وصفی خود، با استفاده از چیدمان مناسب حروف، به تقویت موسیقی و انسجام آوایی و تطابق آن با معنای مورد نظر خود پرداخته اند. در میان این هفت شاعر، امرؤالقیس و لبید از تطابق لفظ و معنی و موسیقی حروف بیشتری بهره جسته اند و تأثیر چیدمان حروف در شعر این دو شاعر، به ویژه در وصف طبیعت، بیش از بقیه است. شاید دلیل این مسئله، وجود تعداد بیشتر ابیات وصفی مربوط به طبیعت در معلقه های ایشان و توجه زیاد این دو شاعر به طبیعت نسبت به دیگر اصحاب معلقات سبع باشد. عنتره و عمرو بن کلثوم نیز از موسیقی رزمی برخاسته از چینش هجایی و حروف، به بیشترین میزان استفاده کرده اند و موسیقی ابیات آنها در توصیف صحنه های نبرد، ملموس تر است؛ زیرا این دو شاعر، حروفی را به کار برده اند که در کنار یکدیگر، صدای به هم خوردن شمشیر ها و نیزه ها، و هیاهوی جنگ را تداعی می کنند. در مقابل شعر این شاعران، ابیات وصفی طرفه، زهیر و حارث از موسیقی حروف، بهره ای کمتر دارد و تطابق لفظ و معنا در شعر این سه شاعر، نسبت به بقیه، کمتر است. این مسئله دو دلیل مهم دارد: نخست آنکه این سه شاعر، در مقایسه با امرؤالقیس و لبید، به توصیف-های حسی طبیعت، چندان توجهی نکرده اند و دوم اینکه این شاعران، موسیقی شعر خود را بیشتر در وزن عروضی قرار داده اند.
They Want To Eradicate the Nation: A Cross-Linguistic Study of the Attitudinal Language of Presidential Campaign Speeches in the USA and Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Politicians adopt a variety of linguistic strategies in their speeches to connect with their audience. To name one, appraisal, as a system of interpersonal meaning, is concerned with evaluation where resources are used for negotiating social relationships. Despite their significance in shaping texts, there have hardly been any extensive inventories of appraisal tools contrasting electoral speeches. The current study examined the evaluative strategies used by presidential candidates during the American 2008 and Iranian 2009 national polls. To this end, we applied qualitative and quantitative analyses and the results revealed significant differences among the winners and losers of each group. While affect and judgment were substantially utilized by the winners in both American and Iranian contexts, appreciation resources were context-sensitive. Differences in the kind and nature of attitudinal markers revealed their different political, social, economic and international statuses at election time.
شیوة شناختیِ سهراب سپهری:آن جورِ دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسیِ شناختی، زاویة دید را بخشی از فرایند تولید معنا و عاملی در تعبیرهای متفاوت از یک موضوع واحد می داند. نگاه از هر زاویة دیدی شناخت و درکی از همان دیدگاه به بیننده می دهد و بنابر دستور شناختی، این موضوع در دستور زبان نیز نمودار می شود. با توجه به نقدها و داوری های متفاوت، متناقض و اغلب مغایر با آمار مربوط به اشعارِ سهراب سپهری، به نظر می رسد زاویة دیدی که او در اشعار خود به کار برده است و طی آن، به گفتة خود وی، می خواسته آدمی را به «ادراک شیء» -و نه به ادراک فرد از شیء- برساند، شناخته نشده است. هدف این مقاله، معرفی زاویة دید موردنظر شاعر و ارائة مدلی از فرایندهای چندمرحله ایِ شکل گیریِ ساختار زبانیِ شعرِ اوست. طی این مطالعه که به روش کتابخانه ای انجام یافته و توصیفی-تحلیلی است، مشخص می شود که سهراب سپهری، با جابه جاییِ زاویة دید از چشم اندازِ پایگاه به پویه، و با پیش نماسازی از آن شیء، خواننده را در جایگاه سوژه/ شی ، قرار می دهد تا با القای وضعیت آن، خواننده (به تعبیر خود شاعر) به ادراک شیء دست یابد.
خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سه تکواژ «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در هورامی: پس اضافه یا حالت نما
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی سه تکواژ پربسامد «-ænæ»، «-æwæ» و «-æɾæ» در زبان هورامی (گونه پاوه) می پردازد. ماهیت این تکواژها که به صورت پسوند به اسم می پیوندند و معنایی مشابه حروف اضافه دارند، چندان مشخص نیست. سؤال این پژوهش این است که ماهیت این سه تکواژ چیست. در این راستا، نخست تعداد 52 حرف اضافه هورامی استخراج و طبقه بندی شدند، ساخت گروه حرف اضافه دار هورامی مشخص شد، حالت غیرصریح و نشانه های آن معرفی شدند و سه فرضیه مطرح شد که بر اساس آنها این سه تکواژ یا پس اضافه، یا اجزاء تشکیل دهنده حروف اضافه و یا تکواژهای حالت نما هستند. بررسی داده های زبانی نتایجی آن گونه به دست نداد که بتوان یک فرضیه را پذیرفتنی تر از بقیه به شمار آورد. در نهایت سه فرضیه مذکور با جهانی های مطرح شده مرتبط نیز محک زده شدند، اما این رویکرد نیز به نتیجه ای قطعی و متقن منتهی نشد. به نظر می رسد این سه تکواژ بقایای در حال حذف یا تغییر از یک نظام در گذشته زبان هستند، یا نظام پس اضافه ای یا نظام حالت. اظهار نظری دقیق تر از این ممکن نیست و بررسی بیشتری می طلبد.
بودن یا نبودن: برای یافتن معیارهای عینی جهت ارزسیابی مهارت نگارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهارت نگارش از جمله مهارت هایی است که در محیط آکادمیک از اهمیت فوق العاده ای برخورداراست. با این وجود ارزشیابی این مهارت تا حد زیادی سلیقه ای می باشد و بنابراین یافتن راهی برای ارزشیابی دقیق و عینی نگارش ضروری به نظر می رسد. تحقیق حاضر تلاشی است برای یافتن ارتباط لغات مورد استفاده در نگارش یک متن و مهارت نگارش نویسنده آن متن. در این راستا رابطه سه معیار فعل بودن، کلمات آسان پر استعمال و کلمات یک سیلابی با کیفیت نگارشی متنی که در آن استفاده شدند مورد بررسی قرار گرفتند. از این سه متغیر برای فعل بودن و کلمات یک سیلابی ضریب همبستگی منفی معناداری مشاهده شد ولی برای لیست کلمات آسان علیرغم وجود یک ضریب همبستگی منفی این ارتباط از نظر آماری معنادار نبود.
گزارش نمونه گیری علمی از کتیبه های حاجی آباد
حوزههای تخصصی:
عری = عرا
حالت و معنای حالت در زبان روسی
حوزههای تخصصی:
در دستور سنتى زبان روسى، ویژگى دستورى "حالت " به عنوان یکى از ویژگى هاى دستورى تغییردهنده در ارتباط با اسم تعیین مى شود و بر این اساس، شش حالت صرفى تحت عناوین "حالت نهادى، " حالت اضافى "، "حالت به اى "، "حالت مفعول مستقیم "، "حالت بایى " و "حالت حرف اضافه اى " مشخص مى شوند. " صرف اسمى " از سوى دستورنویسان روس عمدتا به شکل هاى مختلف اسم که موجب ویژگى دستورى "حالت " به دست مى آیند، اطلاق مى شود و با توجه به پایانه هاى صرفى اسامى، سه نوع "صرث اسمى زایا" تعیین مى شوند. در مطالعات و تحقیقات مربوط به زبان شناسى نوین روسى، "حالت معنایى! به عنوان یک مقولهء دلستورى جهانى در نظر گرفته مى شود و از "حالت صرفى " متمایز مى شود. "حالت صرفى " در زبان روسى یکى از مهم ترین ابزارهاى دستورى براى بیان "حالت معنایى " است. یکى از مهم ترین روش هاى بیان "حالت معنایى " در زبان فارسى، استفاده از حروف اضافه در ترکیب با اسامى است. "معانى حالت " در دستور زبان روسى به چهار دسته معانى عام تقسیم مى شوند: " معانى نهادى "، "معانى مفعولى "، "معانى متمم اسمى " و "معانى متمم قیدى". هر یک از معانى عام در برگیرنده تعدادى معانی جزیى است.
توزیع ضمیر مستتر در ساخت کنترل اجباری زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود ضمیر مستتر و ساخت کنترل اجباری در بند متممی خودایستا همواره مورد بحث و تردید بوده است. با توجه به شواهد موجود در زبان های مختلف مبنی بر امکان پذیر بودن کنترل اجباری به درون بند متممی خودایستا، نظریه مرجع گزینی و برنامه کمینگی که حضور ضمیر مستتر را به ناخودایستا بودن متمم درونه مرتبط می دانند، نیازمند اصلاح و بازبینی هستند. در این راستا لاندا (Vide. Landau, 1999; 2000; 2004 & 2006) با ارائه نظریه مطابقت خویش مدعی رسیدن به تعمیمی در بارة ساخت کنترلی است؛ به صورتی که کنترل اجباری به درون هر دو نوع متمم خودایستا و ناخودایستا را نتیجه حضور ضمیر مستتر در جایگاه فاعل جمله متمم می داند. در این مقاله، کارآمدی نظریه مطابقت لاندا در تحلیل ساخت کنترلی کامل و ساخت غیر کنترلی و ناکارآمدی آن در تبیین ساخت کنترل ناقص در زبان فارسی نشان داده می شود. بنابراین ادعای لاندا مبنی بر رسیدن به تحلیلی جامع مورد تردید قرار می گیرد. سپس سعی می شود با استفاده از نظریه معنایی جکنداف و کالیکاور (2005 & 2003) ایراد های رویکردهای صرفاً نحوی پیشین از جمله نظریه مطابقت لاندا در تبیین این ساخت، به ویژه دربارة توزیع گروه اسمی آشکار و ضمیر مستتر در زبان فارسی مرتفع گردد. به این ترتیب، لزوم در نظر گرفتن عوامل معنایی برای حل این مسئله تأیید می گردد.
نشانه - معناشناسی عاطفی گسست و انسداد گفتمانی در داستان حسنک وزیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عواطف می توانند باعث پیوست یا گسست گفتمان شوند. سازوکار وجوه حسی و عاطفی در داستان تراژیک حسنک وزیر در تاریخ بیهقی، به شکست گفتمانی منجر می شود. در مقاله حاضر بر اساس روش تحلیل گفتمان مبتنی بر پدیدارشناسی حواس و عواطف می کوشیم این نکته را آشکار سازیم که زیرساخت عاطفی تعیین کننده و تمایزبخش در داستان حسنک وزیر از «تحقیر اجتماعی و بیناسوژگانی» نشات می گیرد که شخصیت منفی عاطفی داستان (بوسهل) تجربه می کند و به عواطفی چون «تشفی، تعصب و انتقام» می انجامد که وجه تشفی گرانه آن حتی پس از انتقام جریان دارد. شدت وجه عاطفی از سوی این کنشگر منفی در راستای ارائه یک گزاره کلی ناظر به کنش سیاسی خردگرایانه است؛ در عین حال، وجه عقلایی داستان بر شخصیت خردگرا و پیچیده داستان (سلطان مسعود غزنوی) استوار است که گزاره های عقلایی را در متن تولید می کند اما به لحاظ اشتراک در تحقیر سوژگانی با بوسهل پیوند و با حسنک گسست گفتمانی می یابد و از این رو این شخصیت خردگرا علیرغم تعیین کننده بودن و برخورداری از قدرت اصلی در تعیین سرنوشت گفتمان، در لایه دوم پیرنگ قرار می گیرد
فارسی کرمان
حوزههای تخصصی:
واژه های دیوی
تلفیق مفهومی؛ پیشینه و سازوکار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلفیق مفهومی از چارچوب های معنی شناسی است که بر پیدایش و تبیین مفهوم یا ساختار نوظهور تأکید دارد. در این نظریه ، چهار فضای ذهنی (دو درونداد، یک فضای عام و یک فضای تلفیق) پیشنهاد شده است که روابط بین این فضاها، نگاشت درون فضایی و بین فضایی ، فرافکنی انتخابی، ترکیب، تکمیل و گسترش/ تفصیل ابزارهایی هستند که کمک می کنند بتوانیم مفاهیم یا ساختارهای نوظهور را در انگاره هایی بازنمایی کنیم. این نظریه پس از نظریه های استعاره مفهومی و فضاهای ذهنی عنوان شده است. هدف از انجام این پژوهش در وهله نخست، معرفی نظریه تلفیق مفهومی، چگونگی عملکرد آن و مقایسه آن با سایر نظریه های رقیب است. برای نیل به این هدف، با مثال های متعدد زبانی و حتی غیرزبانی کفایت تبیینی تلفیق مفهومی را در بازنمایی مفاهیمی که به هنگام مفهوم سازی برانگیخته می شوند، ارزیابی می کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد پویایی مفهوم سازی در فضاهای ذهنی و عدم یک سویه بودن نگاشت ، عدم تک نگاشتی بودن، فرافکنی انتخابی و عدم لزوم وجود مفهوم همتا برای هر عنصر در فضاهای ذهنی و همچنین، عدم منفک پنداشتن کارکردهای ذهنی از ویژگی های نظریه تلفیق مفهومی هستند که قابلیت تبیین آن را در مقایسه با سایر نظریه های رقیب بالا می برد.
قطعه شعری به زبان ختنی
منبع:
فرهنگ ۱۳۶۶ شماره ۱
حوزههای تخصصی: