این مقاله در اندیشه پاسخگویی به سه سوال اساسی است: 1- چرا نظام اداری باید متحول شود؟ در پاسخ به این سوال سه دلیل عمده وجود دارد: معضلهای موحود در نظام اداری ب) چالشهای محیطی جدید و لزوم تطبیق با انها ج) رویکردهای جدید به مدیریت دولتی. 2- تحول نظم اداری به چه هدف انجام میشود؟ هدف اساسی از تحول در نظام ادای کارآمد ساختن نظام اداری است ......
توانمندسازی به عنوان شیوه نوین ایجاد انگیزش به یکی از داغ ترین مباحث روز مدیریت مبدل شده است. تعدادی از نظریه پردازان برای نقش قدرت در فرایند توانمندسازی کارکنان، اهمیت بسزایی قایل شده و اصولا برای توانمندسازی غایتی جز افزایش قدرت زیردستان قایل نیستند.
سازمانها به سان نظامهایی پویا و پیچیده، برای حفظ و توسعه خود در تعامل با محیط قرار میگیرند. شناخت فرصتها و تهدیدهای محیطی در ابعاد انسانی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و فن آوری، سازمانها را به سمت پویایی، تحول و در مجموع تعادل پویا سوق میدهد. باتوجه به تشکیل وزارت جدید جهاد کشاورزی و دگرگونیهایی که به سبب آن در رسیدگی به کارهای بخش کشاورزی پدید میآید، شناخت فرصتها و تهدیدهای محیطی در وزارت جدید، برای دستیابی به توسعه در بخش کشاورزی و ایجاد یک الگوی کارآمد تحول در سایر دستگاههای اجرایی اهمیت بسیار دارد.
مدیران از جهت نحوه انتخاب و انتصاب آنان توسط مدیران رده بالا به 4 دسته تقسیم می شوند: 1- درون سازمانی 2- برون سازمانی 3- مافوق سازمانی 4- مادون سازمانی
مهمترین- و به راستی، منحصر به فردترین- خدمت مدیریت در قرن بسیتم افزایش پنجاه برابری بهره وری کارگران دستکار در بخش تولید بود. مهمترین خدمت مدیریت در قرن بیست و یکم نیز افزایش بهره وری کار دانشگری و دانشگران خواهد بود. ارزشمندترین دارایی هر شرکت قرن بیستمی تجهیزات تولید آن بود، اما دانشگران و نیز بهره وری آنان با ارزشترین دارایی هر مؤسسه قرن بیست و یکمی (خواه انتفاعی و خواه غیرانتفاعی) خواهد بود.
انسان و سرمایه های انسانی در هر جامعه از مهمترین و موثرترین عوامل در تحقیق توسعه در جهان امروز به شمار می رود و اصولا نیروی انسانی زمانی به ثروتهای انسانی تبدیل می گردد که جامعه، زمینه فراگیری آموزشها و مهارتهای مختلف را برای وی آماده نموده باشد. از طرف دیگر مهیا نمودن امکانات، برای کسب مهارتها و تخصصهای مختلف وسیله ای است در جهت جذب نیروی انسانی در فعالیتهای مختلف اقتصادی، صنعتی در جامعه، بیکاری خود سرمنشاء انحراف و سرخوردگی نسل جوان و بحرانهای اجتماعی و سیاسی در جامعه می باشد.با توجه به اهمیت مساله بیکاری و از آن مهمتر، مساله کارآفرینی و مسایل و عواملی را که می تواند انگیزه لازم در کارآفرینان استان و کشور ایجاد نماید به تفصیل تبیین نموده است. تحقق کارآفرینی نیازمند تحولی اساسی و نگرش به اهمیت اشتغال در مقابل سایر مولفه های اقتصادی است. پرورش افراد به عنوان کارآفرین به جای کارجو از سنین کودکی امری است حیاتی که در این مقاله به آن توجه خاص گردیده است.