در دهه گذشته ، بوروکراسی پیچیده سازمانها ، دارای آنچنان قوام و تعصبی بود که خدشه به آن امری مذموم و بعضا ناممکن تلقی می شد . در چنین فضایی اندیشه خلق سازمانهای مجازی بی شباهت به رویا نبود . اما در عصر حاضر تغییرات شگرف سازمانها و پیشرفتهای غیر قابل تصور تکنولوژی ارتباطی ، اطلاعاتی و نیز فراگیر شدن شبکه های رایانه ای در سازمانها و حتی منازل و از سوی دیگر ناکارآمدی سازمانهای سنتی در پاسخگویی به این تحولات ، موجب کمرنگ شدن حکومت اداری سازمانها ( بوروکراسی ) و حکمفرمایی نتوکراسی ( حکومت شبکه ها بر سازمانها ) شده است ...
خودنوسازی مفهومی است که مدیریت فرایند تغییر را به ذهن متبادر می کند. این مفهوم قابلیتهای درک و شناسایی مسائل تازه، تبیین اهداف کلی، ارائه راه حلهای گوناگون و اجرای راه حل انتخابی را افزایش می دهد. سازمانهای خود نوساز دارای سه مشخصه عمده هستند: وجود فرهنگ حمایت کننده از تغییر ، تدوین مقررات در جهت تغییر و وقت شناسی در حل مسائل. مفهوم خود نوسازی محور تفاوت توسعه سازمانی و بهبود سازمانی است. در توسعه سازمانی است که به دنبال اصلاح و تغییر رفتار کارکنان، خود نوسازی نیز تشویق می شود. به منظور طراحی و اجرای تغییر سه جهت گیری راهبردی عمده وجود دارد: 1) راهبردهای عقلایی – تجربی2) اقتداری- اجباری3) هنجاری – بازآموزی. خود نوسازی را می توان در طی 10 مرحله خلاصه کرد که شامل : تعیین طرح، اجرا، استمرار، حفظ روحیه، نظم دهی پدیده ها، پایان دادن به وضعیت موجود، بازسازی، انتقال ، خود نوسازی و کسب تجربه است.
نظریه روشی برای مشاهده ، درک و پیش بینی پیچیدگیهای رفتارهای انسانی در چارچوب سازمانی است . نظریه برای مدیران نه به عنوان یک هدف ، بلکه به عنوان یک ابزار ، چارچوب ، نقشه و راهنمای ضروری برای تحقیق و عمل به شمار می رود . داشتن رویکرد نظری برای مواجهه با متغیرهای متعدد سازمانی و مدیریتی یکی از چالشهای اساسی مدیران در قرن جدید است که در این راه نظریه می تواند نقش موثری برای افزایش میزان اثربخشی و کارایی مدیران ایفا کند ...