کیانوش زهراکار

کیانوش زهراکار

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه مشاوره دانشگاه خوارزمی تهران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۱۴ مورد.
۲۱.

بررسی چالش های روانی و اجتماعی نوجوانان پسر مهاجر افغانستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چالش های روانی چالش های اجتماعی نوجوانان مهاجر افغانستانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۹۵
مهاجرت همواره با نتیجه صرفاً مثبت همراه نیست و پیامدهای متنوعی را در خود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی چالش های روانی و اجتماعی نوجوانان مهاجر افغانستانی ساکن شهر رفسنجان بود. در بهار سال ۱۴۰۲ تعداد 14 نفر از این گروه که حداقل دو سال اقامت در ایران داشتند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش این پژوهش از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود و داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته به دست آمدند و 2 مصاحبه انتهایی جهت اطمینان از اشباع داده ها انجام گرفت. محتوای مصاحبه با روش هفت مرحله ای کلایزی کدگذاری شد. و درنهایت ۷۲ مضمون فرعی و ۱۷مضمون اصلی استخراج شد و این موارد در پنج مضمون هسته ای «مشکلات روان شناختی، چالش های فرهنگی- ارتباطی، چالش های شغلی، مشکلات مربوط به تغییر سبک زندگی و چالش های مربوط به خانواده» قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که سختی های فرایند مهاجرت در کنار خاطرات بد و چالش های سازگاری بافرهنگ جدید و نگرش های تعصب آمیز در این بازه سنی، نوجوانان را در برابر مشکلات سلامت روان و آسیب های اجتماعی آسیب پذیر ساخته. بنابراین جامعه ما برای داشتن افراد سالم و همدل باید از پذیرش بیشتر فرهنگی در مورد این گروه برخوردار باشد و خدمات سلامت روان متناسب با آنان ارائه شود.
۲۲.

تجارب زیسته زوجین بی فرزند انتخابی: یک مطالعه پدیدارشناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی فرزندی انتخابی پدیدارشناسی تفسیری تجربه زیسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۳۴۸
زمینه: امروزه تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیش از گذشته گزینه های جدیدی را پیش روی زوجین قرار داده است. بی فرزندی انتخابی یک سبک زندگی نوظهور و در حال رشد در ایران است و شناخت کمی درباره این پدیده وجود دارد. هدف: این پژوهش سعی دارد به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی به شناخت تجارب زیسته زوجین ایرانی بی فرزند انتخابی بپردازد. روش: انتخاب شرکت کنندگان به روش هدفمند صورت گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد و اشباع داده ها پس از مصاحبه با 17 نفر (7 زوج و 3 زن) حاصل شد. تحلیل اطلاعات به روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و همکاران (2009) صورت گرفت. یافته ها: تحلیل مصاحبه ها به استخراج 7 مضمون؛ نابسندگی فردی، نابسندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، دنیای نابسنده و ناایمن، چالش با هنجارهای خانواده کلاسیک، فشار اجتماعی و استراتژی های مقابله با فشار شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، بی فرزندی انتخابی شکل نوظهور از خانواده است که شیوه معنادهی و ارزش گذاری متفاوتی از خانواده سنتی دارد. شناخت چشم انداز زوجین بی فرزند انتخابی به متخصصان سلامت روان و خانواده در ارائه خدمات مفیدتر کمک می کند.
۲۳.

تدوین مدل علائم نوموفوبیا در دانش آموزان بر اساس سبک دلبستگی، سواد رسانه ای و منبع کنترل با میانجی گری اعتیاد به اینترنت

کلیدواژه‌ها: نوموفوبیا سبک دلبستگی سواد رسانه ای منبع کنترل اعتیاد به اینترنت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷ تعداد دانلود : ۲۹۸
زمینه و هدف: گوشی های هوشمند با دسترسی به اینترنت که جایگزین رایانه ها شده اند، به بخش جدایی ناپذیر از زندگی تبدیل و زندگی را آسان تر کرده اند. اما در کنار این ویژگی های مثبت، اثرات منفی مختلفی نیز وجود دارد. بنابراین، استفاده از گوشی های هوشمند می تواند مشکل آفرین نیز باشد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علائم نوموفوبیا در دانش آموزان براساس سبک دلبستگی، سواد رسانه ای و منبع کنترل با میانجی گری اعتیادبه اینترنت انجام گرفت. روش پژوهش: روش این مطالعه ازنوع همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول دولتی شهر قم بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 306 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه نوموفوبیا ایلدیریم و کوریا (2015)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شاور (1987)، پرسشنامه سواد رسانه ای فلسفی (1393)، پرسشنامه منبع کنترل راتر (1966) و پرسشنامه اعتیادبه اینترنت یانگ (1999) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل علائم نوموفوبیا در دانش آموزان براساس سبک دلبستگی، سواد رسانه ای و منبع کنترل با میانجی گری اعتیاد به اینترنت با داده های تجربی برازش دارد (05/0>P). نتیجه گیری: توصیه می شود برنامه های مداخله ای در مدارس برای نوجوانان در آسیب پذیرترین جمعیت هایی که با اثرات نامطلوب استفاده از گوشی های هوشمند، به ویژه رفتار نوموفوبیک مواجه هستند، طراحی و اجرا شود.
۲۴.

بررسی نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی در رابطه بین رشد مسیر شغلی و رسالت حرفه ای با تعارض شغل- خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انطباق پذیری مسیر شغلی رسالت حرفه ای رشد مسیر شغلی تعارض شغل - خانواده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۸۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی در رابطه ی بین رشد مسیر شغلی و رسالت حرفه ای با تعارض شغل- خانواده در بین معلّمان شهرستان فارسان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی آماری در این پژوهش تمامی معلّمان شهرستان فارسان در سال تحصیلی 1402-1401 که تعداد آن ها 1340 نفر بودند. بر اساس قاعده ی " کلاین" از این تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای برای نمونه گیری در معادلات ساختاری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس انطباق پذیری مسیر شغلی (CAAS)، پرسشنامه ی رسالت شغلی (CVQ)، پرسشنامه ی رشد مسیر شغلی (CDI-A-SF) و مقیاس تعارض کار- خانواده (WCFS) گردآوری و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل تعارض شغل-خانواده بر اساس رسالت حرفه ای و رشد مسیر شغلی با نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی برازش مطلوبی دارد. عوامل رشد مسیر شغلی رابطه ی مستقیمی با تعارض شغل-خانواده داشته است (01/3-= t ، 29/0-=β و 01/>p)؛ عوامل رسالت حرفه ای رابطه ی مستقیمی با تعارض شغل-خانواده داشته است (34/2-= t و 22/0-=β و 05/0>P) همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که رسالت حرفه ای و رشد مسیر شغلی با نقش واسطه ای انطباق پذیری مسیر شغلی رابطه ی غیر مستقیمی با تعارض شغل- خانواده دارند (05/>P). در این راستا ایجاد زمینه برای رشد مسیر شغلی و افزایش رسالت حرفه ای در کنار افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی در معلّمان مدارس زمینه را برای کاهش تعارضات شغل- خانواده فراهم می کند.
۲۵.

مطالعه کیفی شناسایی مولفه های پیشگیرانه از فروپاشی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانواده پیشگیری از فروپاشی زوجین طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۷ تعداد دانلود : ۲۵۲
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین الگوی پیش گیری از فروپاشی خانواده مبتنی بر دانش و تجربه برخی از متخصصین امر و زوجین متقاضی طلاق می باشد. روش: روش انجام آن از نوع کیفی با تکنیک گراندد تئوری بوده است. یافته ها: نتایج بر اساس سه مرحله کدگذاری با بیش از 205 گزاره معنادار، 404 مفاهیم متناظر و 35 مقوله فرعی و 12 مقوله اصلی و یک مقوله هسته به دست آمد. نتیجه گیری: 12 مقوله به دست آمده شامل؛ تاکید بر آموزش مداوم، تقویت اقتصادی، حمایت قانونی از زندگی سالم، مهارت پروری و مهارت افزایی، بازتولید اخلاقی مداوم، مصون سازی فرهنگی، سبک زندگی سالم، انتخاب عقلانی، تقویت پیوندهای درونی اعضا، اعتمادسازی دوجانبه، خانواده گرایی و مداخله موثر است که با انتزاع بیشتر این مقولات در مرحله کدگذاری گزینشی، یک مقوله هسته به نام «پیشگیری از فروپاشی خانواده به علت اعتمادسازی دوجانبه و بازتولید اخلاقی مداوم در بستر تقویت اقتصادی و مداخله موثر فرهنگ و عقلانیت با راهبردهای آموزشی و مهارتی توام با حمایت قانونی از زندگی سالم به پیامدهای تقویت پیوندهای درونی، سبک زندگی سالم و خانواده گرایی منجر می شود»، به دست آمد که می تواند همه مباحث مشارکت کنندگان را تحت پوشش قرار دهد.
۲۶.

پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس انعطاف پذیری شناختی و خودشفقت ورزی در زوجین

کلیدواژه‌ها: سازگاری زناشویی انعطاف پذیری شناختی خودشفقت ورزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۸ تعداد دانلود : ۳۱۲
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری زناشویی بر اساس انعطاف پذیرش شناختی و خودشفقت ورزی در زوجین صورت گرفت. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین شرکت آب منطقه ای شهر کرمان در سال 1400 بودند که از این میان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده 320 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. جمع آوری داده ها بر اساس چهار پرسشنامه استاندارد سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و خودشفقت ورزی (نف، 2003) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS19 در دو بخش توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که، بین مولفه های انعطاف پذیری شناختی با سازگاری زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بین مولفه های خودشفقت ورزی با سازگاری زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود داردهمچنین نتایج نشان داد انعطاف پذیری شناختی و خودشفقت ورزی میزان سازگاری زناشویی در زوجین را پیش بینی می کنند.
۲۷.

رابطه آرزوهای تحصیلی، آرزوهای شغلی با هویت شغلی: نقش واسطه ای نگرش نسبت به آینده تحصیلی و شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرزوهای تحصیلی آرزوهای شغلی هویت شغلی نگرش نسبت به آینده تحصیلی و شغلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۳۲۰
نوجوانی یکی از مهمترین مراحل زندگی بشر است. در این مرحله فرد باید انتخاب های مختلفی انجام دهد از جمله انتخاب رشته تحصیلی و شغلی که یکی از مهمترین تصمیمات فرد است. برای انتخاب رشته تحصیلی و شغلی مناسب برای هر فرد موارد زیادی باید در نظر گرفته شود، هویت شغلی، آرزوهای تحصیلی، شغلی و نگرش مثبت درباره تحصیلات و شغل آینده از جمله این موارد است. پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه آرزوهای تحصیلی، آرزوهای شغلی با هویت شغلی نوجوانان به همراه بررسی نقش واسطه ای نگرش به آینده تحصیلی و شغلی انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیربود. جامعه آماری، متشکل از کلیه دانش آموزان پسر و دختر دوره دوم متوسطه منطقه دو استان تهران به تعداد 1355 بود. نمونه آماری براساس جدول مورگان 299 نفر درنظر گرفته شد که با روش نمونه گیری jwhntd چندمرحله ایی انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس هویت شغلی دیلاس و جرنگین، آرزوهای تحصیلی دیپرو، آرزوهای شغلی ابرئن و نگرش به آینده تحصیلی و شغلی جمالی و قلعه نویی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده ازتحلیل مسیرواز طریق SPSS-23 و AMOS-23انجام شد. یافته ها نشان داد که آرزوهای شغلی بر نگرش به آینده تحصیلی و شغلی، بر هویت شغلی در حالت مستقیم و به صورت کل اثر مثبت دارد. آرزوهای تحصیلی نیز در حالت مستقیم بر نگرش به آینده تحصیلی و شغلی اثر مثبت دارد اما بر هویت شغلی اثر مستقیم و کل ندارد. در مورد روابط غیرمستقیم نیز نتایج نشان داد هر دو متغیر پیش بین از طریق نگرش به آینده تاثیر مثبت و معنی داری بر هویت شغلی دارند. بنابراین، معلمان، مشاوران و متخصصان در دوره نوجوانی می توانند با پرداختن به آرزوها برای تحصیل و شغل، به رشد هویت حرفه ای دانش آموزان کمک کنند.
۲۸.

The Effectiveness of Group Counseling of Mindfulness-Based Cognitive Therapy on Internet Addiction and Cognitive Emotion Regulation in High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Mindfulness-based cognitive therapy Internet Addiction Cognitive Emotion Regulation

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۴ تعداد دانلود : ۳۳۱
The present study aimed to explore the effectiveness of group counseling of mindfulness-based cognitive therapy on internet addiction and cognitive emotion regulation in high school students. The research design was quasi-experimental and pretest-posttest type and a two-month follow-up with a control group. The population consisted of all male high school students in Takestan city in the academic year 2020-2021. The sample comprised 30 high school male students selected through convenience sampling method and randomly assigned to experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. The experimental group then received 10 sessions of 90-minute group counseling of mindfulness-based cognitive therapy, and the control group did not receive any intervention. Data were gathered by Young’s Internet Addiction Questionnaire (IAQ) and the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ). The researcher also used multivariate analysis of covariance, repeated measures, LSD post hoc test and SPSS-26 software for data analysis. The results of comparing the experimental and control groups indicated that group counseling of mindfulness-based cognitive therapy had a significant effect on Internet addiction in high school students (P < 0.01). Furthermore, the results showed that Group counseling of mindfulness-based cognitive therapy had a significant effect on cognitive emotion regulation (P < 0.01). The findings indicated that group counseling of mindfulness-based cognitive therapy is an effective intervention in reducing Internet addiction and cognitive emotion regulation of secondary high school students.
۲۹.

اثربخشی مشاوره گروهی فراشناختی بر اعتیاد به اینترنت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان

کلیدواژه‌ها: درمان فراشناختی اعتیاد به اینترنت اهمال کاری تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۸ تعداد دانلود : ۳۸۵
مقدمه: اعتیاد به اینترنت و اهمال کاری تحصیلی و پیامدهای آن ها در میان نوجوانان و دانش آموزان، عواقب خطرناکی داشته و همچنین شیوع بالایی در بین دانش آموزان دارد. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره گروهی فراشناختی بر اعتیاد به اینترنت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان بود. روش : طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه شهرستان تاکستان در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ تشکیل دادند که ۳۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) جایگزین شدند. جمع آوری اطلاعات براساس پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راث بلوم، ۱۹۸۴) و اعتیاد به اینترنت (یانگ، ۱۹۹۶) صورت گرفت. گروه آزمایش مشاوره گروهی فراشناختی را دریافت نمودند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیری و اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در کاهش اعتیاد به اینترنت (F=۱۴/۶۳, P<۰/۰۱, η۲=۰/۳۶) و اهمال کاری تحصیلی (F=۱۵/۳۴, P<۰/۰۱, η۲=۰/۳۷) تفاوت معناداری وجود داشت. نتایج تحلیل واریانس مکرر تک گروهی نشان دهنده پایداری تأثیر درمان فراشناختی در کاهش اعتیاد به اینترنت و اهمال کاری تحصیلی در طولانی مدت بود. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، مشاوره گروهی فراشناختی بر کاهش اهمال کاری تحصیلی و اعتیاد به اینترنت دانش آموزان تأثیرگذار بود. بنابراین پیشنهاد می گردد، برای پیشرفت تحصیلی و کاهش وابستگی به اینترنت دانش آموزان، جلسات مشاوره گروهی فراشناختی برای دانش آموزان در فعالیت های مدرسه در نظر گرفته شود.
۳۰.

ارائه مدل سازگاری زناشویی بر اساس ساختار قدرت در خانواده با میانجی گری عدالت زناشویی در زوجین شاغل در نیروهای مسلح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازگاری زناشویی ساختار قدرت در خانواده عدالت زناشویی زوجین شاغل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹ تعداد دانلود : ۲۷۱
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه مدل سازگاری زناشویی بر اساس ساختار قدرت در خانواده با میانجی گری عدالت زناشویی در زوجین شاغل بود. روش: جامعه این پژوهش را زوجین شاغل در نیروهای مسلح شهر تهران در سال 1400-1399 تشکیل دادند که از این جامعه ، 300 زوج به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار این پژوهش را پرسش نامه ساختار قدرت در خانواده سعیدیان (2003)، پرسش نامه ادراک عدالت در روابط زناشویی پری (2004) و سازگاریی زناشویی (اسپانیر (1976)) تشکیل دادند. داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS22 و ایموس با روش آماری همبستگی و تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد ساختار قدرت خانواده دارای تأثیر مستقیم مثبت بر سازگاری زناشویی (81/0= β و 01/0>P) است. از سویی ساختار قدرت بر عدالت زناشویی دارای اثر مثبت و مستقیم است (55/0= β و 01/0>P) و اثر مثبت و مستقیم عدالت زناشویی بر سازگاری زناشویی مورد تأیید قرار گرفت (18/0= β و 01/0>P). همجچنین بررسی نقش میانجی حاکی از آن است که عدالت دارای نقش واسطه گری در بین ساختار قدرت خانواده و سازگاری زناشویی (10/0= β و 01/0>P) است. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان می دهد که مدل پژوهش مبنی بر رابطه ساختار قدرت در خانواده با سازگاری زناشویی و میانجی گری عدالت زناشویی در زوجین از برازش مطلوب برخوردار است.
۳۱.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان هیجان مدار درمان شناختی - رفتاری سازگاری پس از طلاق حرمت خود زنان مطلقه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۹ تعداد دانلود : ۳۵۸
زمینه: نگاه های تلخ و گزنده ای جامعه و طرد زنان مطلقه، سازگاری آنان را با این شرایط مشکل و به حرمت خود شان آسیب می زند. تحقیقات نشان داده است که درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری می توانند بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنان مطلقه مؤثر باشند، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی آن ها پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از زنان مطلقه تحت پوشش پایگاه های خدمات اجتماعی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه این مطالعه 60 زن بودند که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (1976) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1965) بودند. برای گروه آزمایشی اول، درمان هیجان مدار (میرزازاده و همکاران، 1391) و برای گروه آزمایشی دوم درمان شناختی-رفتاری (موناز و همکاران، 2007) در 9 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بانفرونی انجام شد. یافته ها: هر دو درمان باعث بهبود سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه در پایان مداخلات و دوره پیگیری شدند (01/0>p)، ولی درمان هیجان مدار در بهبود سازگاری آنان نسبت به درمان شناختی-رفتاری اثربخش تر بود (01/0>p). بین این دو روش درمانی در افزایش حرمت خود زنانِ مطلقه تفاوتی مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: زنان مطلقه ای که در جلسات درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری شرکت کردند سازگاری پس از طلاق و حرمت خود بیشتری را تجربه کردند.
۳۲.

ناباروری و کیفیت زندگی زناشویی زوجین (مطالعه موردی زوجین نابارور شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی زناشویی ناباروری زوجین

تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۳۴۸
زمینه: سازمان بهداشت جهانی از ناباروری به عنوان یک معضل بهداشت عمومی یاد کرده است که می تواند به افسردگی، اضطراب، طردشدگی اجتماعی و اختلالات جنسی بیانجامد. این بحران زیستی، روانی، اجتماعی سیکل معیوبی را به وجود می آورد که توانایی باروری را تضعیف و موجب اختلال در عملکرد و رضایت جنسی می گردد. اما آیا زوجین نابارور شهر تهران نیز چنین کیفیت و تجاربی را در زندگی تجربه می کنند. هدف: هدف این تحقیق بررسی پدیداری تجربه ناباروری زوجین و تأثیر این واقعه بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین نابارور بود. روش: روش تحقیق حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود و سعی بر آن بود با ورود به دنیای پدیداری زوجین نابارور تجربه زیسته آن ها را از ناباروری مورد بررسی و کشف قرار گیرد. جامعه تحقیق حاضر عبارت بودند از کلیه زوجین دارای تجربه ناباروری مراجعه کننده به پژوهشگاه رویان در سال 1400. شیوه نمونه گیری طبق اکثر طرح های کیفی به منظور دارا بودن اطلاعات پدیداری، هدفمند بود و پژوهشگر با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 زوج نابارور، داده های به دست آمده را بر اساس شیوه کلایزی تحلیل نمود. اعتبار یافته ها هم با روش کدگذاری مجدد توسط اساتید متخصص تأیید گردید. یافته ها: تحلیل و کدگذاری پدیدار شناختی به روش کلایزی، 36 مقوله فرعی را شناسایی نموده و با توجه به شباهت و قرابت معنایی آن ها، در 7 مفهوم اصلی شامل: مصائب زوجی و اجتماعی زندگی عاری از فرزند، مسائل فکری و احساسی در مسیر درمان، پیشنهاد طلاق و یا چندهمسری، عدم همدلی و سازگاری اطرافیان با زوجین، انزوا و بی انگیزگی زوجین، افزایش اضطراب و استرس زوجین، کاهش کیفیت رابطه زناشویی، کاهش امنیت مالی زوجین دسته بندی نموده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد پدیده ناباروری، همسو با تحقیقات پیشین با کاهش محسوسی در کیفیت زندگی زناشویی زوجین شهر تهران همراه است و مسائل مهمی را ازجمله احتمالاً جدایی و طلاق، سردی روابط، کاهش انگیزه، چالش های فکری و عاطفی و اجتماعی ایجاد نموده است که لزوم توجه به کاهش این موارد در جهت افزایش کیفیت زندگی زناشویی این زوج ها احساس می شود.
۳۳.

نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سن ازدواج بی ثباتی ازدواج بلوغ عاطفی نگرش به ازدواج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۳ تعداد دانلود : ۴۸۰
زمینه: بی ثباتی ازدواج تأثیر عمیقی بر روابط زوجین و بافت خانواده می گذارد. اگرچه پژوهش های متعددی بر روی بی ثباتی ازدواج انجام شده است، نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش به هدف شناسایی سهم عوامل بلوغ عاطفی، نگرش به ازدواج، سن هنگام ازدواج و میزان درآمد بر بی ثباتی ازدواج زنان و مردان متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک، انجام شد. همچنین شناسایی نقش مؤلفه های عامل نگرش به ازدواج و مؤلفه های عامل بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج دو گروه مورد مطالعه، از اهداف این مطالعه است. روش: در این پژوهش، از روش توصیفی، همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. تعداد 197 مرد و زن با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک و دارای حداقل یک فرزند، با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند تا به پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج (بوث و همکاران، 1987)، نگرش به ازدواج (روزون و براتون، 1998) و بلوغ عاطفی (بهارگاوا و سینگ، 1974) پاسخ دهند. همچنین، سن زمان ازدواج و میزان در آمد از طریق مصاحبه گرد آوری شده است. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در زنان، دو متغیر نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در مجموع 17/5 درصد و در مردان تنها متغیر نگرش به ازدواج، 21 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را تبیین می کنند (0/01 >p). مؤلفه بدبینی در زنان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 7/6 درصد پیش بینی کرده و مؤلفه بدبینی در در مردان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 26/1 درصد پیش بینی کرد. دیگر مؤلفه ها در هر 2 گروه با بی ثباتی ازدواج رابطه نداشتند. مؤلفه عدم ثبات هیجانی (بلوغ عاطفی)، در زنان با 17/1 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرده و مؤلفه سازگاری اجتماعی (بلوغ عاطفی) در مردان، 7/9 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرد (0/05 >p). همچنین متغیر های سن و درآمد ارتباط معنی داری با بی ثباتی ازدواج نداشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بدبینی در زنان و مردان، عدم ثبات هیجانی در زنان و سازگاری اجتماعی در مردان بر میزان بی ثباتی ازدواج تأثیرگذار هستند. از نتایج این پژوهش می توان در راستای تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درمانی به منظور کاهش بدبینی زوجین و افزایش ثبات هیجانی زنان و سازگاری اجتماعی مردان به منظور کاهش بی ثباتی ازدواج زوج ها استفاده نمود.
۳۴.

شناسایی نیازهای آموزشی پیش از ازدواج مجدد: یک مطالعه گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیازهای آموزشی ازدواج مجدد گراندد تئوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۷ تعداد دانلود : ۴۷۰
زمینه: ازدواج مجدد با اینکه فرصت دوباره ای برای تجربه زندگی مشترک است؛ ولی پیشینه های نظری و تجربی انجام شده در این زمینه بیانگر این واقعیت است که این گروه تنش های زیادی را تجربه می کنند و همچنین میزان طلاق در بین آن ها در سطح بالایی قرار دارد. با این حال چالش های ادراکی و نیازهای آموزشی این گروه بطور جامع تاکنون در پژوهش خاصی مورد شناسایی قرار نگرفته است و در این زمینه خلاء پژوهشی وجود دارد هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای آموزشی پیش از ازدواج مجدد بودروش: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع گراندد تئوری بود. پژوهشگر از میان زنان و مردان، 16 نفر و از میان متخصصین، 12 نفر را برای مشارکت در پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب کرد. مصاحبه ها ضبط و با استفاده از روشِ تحلیل اشتراوس و کوربن (1998) تحلیل شدیافته ها: واکاوی بیانات مصاحبه شوندگان منجر به طراحی مدل آمادگی برای ازدواج مجدد، با یک مقوله هسته ای (انتخابی واقع بینانه و ورودی ایمن به رابطه پرچالش)، چهار عامل علی (روشن سازی ملاک های ازدواج مجدد، واکاوی آمادگی های فرد، شناخت با غایت تناسب سنجی و همچنین وارسی احتمال وجود چرایی های ناسالم جهت ازدواج مجدد)، سه عامل زمینه ساز (آگاهی نسبت به نقش مانع زایی خانواده، بینش دهی نسبت به چالش های زوجی و چالش های والدگری)؛ چهار عامل مداخله ای (تسهیل رهایی فرد از رابطه قبلی، تقویت توانمندی های درون فردی، تقویت مهارت های زوجی و آموزش ضرورت های ارتباطی در تعامل با فرزندان)، چهار کنش (حل مشارکتی چالش های مرتبط با فرزندان، پذیرش چالش های زوجی و مشارکت در رسیدگی به آن ها، ترسیم روابط والد _ فرزندی مبتنی بر مهرورزی و ترسیم رابطه زناشویی مبتنی بر عشق) و یک پیامد (زندگی زناشویی مجدد با کیفیت) شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش، زمینه را برای طراحی برنامه های آموزشی پیش از ازدواج مجدد فراهم کرد. برنامه هایی که اجرایی شدن آن، احتمال داشتن پیوند مجدد توام با کیفیت را افزایش می دهد.
۳۵.

مقایسه اثر بخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر افزایش صمیمیت عاطفی و جنسی زوج های آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زوج درمانی یکپارچه نگر زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر صمیمیت عاطفی صمیمیت جنسی خیانت زناشویی

تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۲۴۸
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر افزایش صمیمیت عاطفی و جنسی زوج های آسیب دیده از خیانت زناشویی در شهرستان شهریار (شهر اندیشه) صورت گرفت. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زوج هایی بودند که مرد مرتکب خیانت شده و در سال 1397 به مراکز مشاوره شهراندیشه مراجعه کردند. با نمونه گیری در دسترس 24 زوج انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه، 8 زوج) جایگزین شدند. گروههای آزمایشی در 10جلسه زوج درمانی شرکت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها به پرسشنامه صمیمیت (باگاروزی، 2001) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس بلوکی نشان داد: زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و زوج درمانی یکپارچه نگر بر مولفه رضایت از تقابل در بعد صمیمیت جنسی اثربخشی معناداری داشتند (۰۵/۰>p) ولی تفاوت معناداری بین دو رویکرد مشاهده نشد. همچنین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر افزایش صمیمیت عاطفی در همه مؤلفه ها اثر بخش بود ولی این اثر بخشی در زوج درمانی یکپارچه نگر بدست نیامد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر مولفه رضایت از تقابل در صمیمیت جنسی، استفاده از این رویکردها در ارتقاء صمیمیت جنسی زوج های آسیب دیده از خیانت زناشویی می تواند مؤثر باشد. همچنین با توجه به اثر بخشی زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر در افزایش صمیمت عاطفی و جنسی، این رویکرد می تواند مورد استفاده ی زوج درمانگران قرار گیرد. شماره ی مقاله: ۳
۳۶.

اثربخشی مشاوره گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر اعتیاد به اینترنت و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشاوره گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی اعتیاد به اینترنت اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۶ تعداد دانلود : ۳۲۵
با توجه به عواقب خطرناک و شیوع اعتیاد به اینترنت و اهمالکاری تحصیلی و پیامدهای آنها در میان نوجوانان و دانش آموزان، هدف از مطالعه حاضر یررسی اثربخشی مشاوره گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر اعتیاد به اینترنت و اهمالکاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامیِ دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه شهرستان تاکستان در سال تحصیلی 1400_1399 بود. نمونه مورد نظر شامل 30 دانش آموز پسر مقطه متوسطه دوم بود که به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (PASS) و پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (IAQ) استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و اندازه گیری مکرر با نرم افزار 26 SPSS- استفاده شد. نتایج بیانگر این بود مشاوره گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی در کاهش اعتیاد به اینترنت در مراحل پس آزمون و پیگیری موثر بود(P<0.01). همچنین مشاوره گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی در کاهش اهمالکاری تحصیلی در مراحل پس آزمون و پیگیری موثر بود(P<0.01). باتوجه به یافته ها می توان بیان کرد که مشاوره گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی در کاهش اعتیاد به اینترنت و اهمالکاری تحصیلی در دانش آموزان متوسطه دوم موثر می باشد.
۳۷.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان متمرکز بر شفقت (CFT) بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی درمان متمرکز بر شفقت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ویتیلیگو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۳ تعداد دانلود : ۲۹۳
زمینه: تحقیقات نشان می دهد عوارض جسمانی و روانی بیماری های آشکار پوستی نظیر ویتیلیگو، کیفیت زندگی بیماران را تحت تأثیر قرار می دهد. باوجودی که در پیشینه، درمان متمرکز بر شفقت به تنظیم هیجانی مثبت، کاهش احساسات منفی و سرزنش خود منجر می شود و همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ذهن آگاهی، پذیرش احساس و حفظ آرامش فرد هنگام مواجهه با واقعیت بیماری منجر می شود، اما در زمینه تأثیر این درمان ها بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو شکاف تحقیقاتی وجوددارد. هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد شفقت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به ویتیلیگو انجام گرفت. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری و گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به ویتیلیگو مراجعه کننده به بیمارستان رازی تهران در سال 1399 تشکیل دادند، که از بین آنان 45 نفر به شیوه هدفمند پس از کنترل ملاک های ورود و خروج، انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) جایگزین شدند. ابزار سنجش عبارت بود از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1993) برای گروه اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس دیدگاه هایس و همکاران (2016) و برای گروه دوم درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2009، 2014) در 8 جلسه 120 دقیقه ای اجرا شد و برای گروه گواه هیچ درمانی ارائه نشد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss20 استفاده شد. یافته ها: نشان داد هر سه گروه در مرحله پیش آزمون تفاوت معناداری با هم نداشتند جز اینکه سلامت جسمانی گروه گواه از گروه شفقت بیشتر بود. همچنین تفاوت گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان متمرکز بر شفقت با گروه گواه در کیفیت زندگی و تمامی مؤلفه هایش در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار بود (0/01 > p) به جز یک مورد که در مؤلفه محیط زندگی که تفاوت گروه شفقت در مقایسه با گروه گواه در پس آزمون معنادار نبود. در سلامت جسمانی و روابط اجتماعی تفاوت دو گروه آزمایشی پذیرش وتعهد و شفقت در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار نبود (0/01 < p). در سلامت روانی، محیط زندگی و کیفیت کلی زندگی نیز در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار دو گروه آزمایشی نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری دارد . به جز کیفیت زندگی کلی که در پس آزمون میان دو گروه آزمایشی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده این نتیجه حاصل می گردد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق پذیرش احساسات و جلوگیری از اجتناب تجربه ای و شکل دهی به عمل متعهدانه و عادات سالم و همچنین درمان متمرکز بر شفقت از طریق تغییر تفاسیر ذهنی توأم با سرزنش و انتقاد و افزایش رفتار مبتنی بر مهربانی با خود و دیگران به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کرده اند.
۳۸.

اثربخشی زوج درمانی گاتمن بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت زندگی فرسودگی زناشویی زوج درمانی شناختی - سیستمی گاتمن

تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۲۸۲
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی زوج درمانی گاتمن بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی در زوجین بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر کاربردی و روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره استان البرز و نواحی در سال 1399 بودند از بین تعداد 14 زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (زوج درمانی گاتمن) و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند (7 زوج در هر گروه). زوج درمانی گاتمن (2008) طی 15 جلسه 90 دقیقه ای انجام گرفت و گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. دوره پیگیری دو ماه پس از پایان جلسات اجرا شد. داده ها از طریق پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و فرسودگی زناشویی پاینز (1996) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی شناختی - سیستمی گاتمن بر بهبود کیفیت زندگی (50/8=F، 001/0=P) و کاهش فرسودگی زناشویی (22/11=F، 001/0=P) افراد مؤثر است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت رویکرد زوج درمانی شناختی - سیستمی گاتمن بر بهبود کیفیت زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی زوجین مؤثر است.
۳۹.

چالش های زناشویی زوج های نابارور: یک بررسی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زناشویی ناباروری پدیدارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۳۱۵
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و تعیین چالش های زناشویی زوج های نابارور بود. روش پژوهش: روش تحقیق پژوهش حاضر، شیوه کیفی با رویکرد پدیدارشناسی است، دامنه شمول پژوهش زنان و مردان ناباروری هستند که برای درمان پیشرفته ناباروری به پژوهشگاه رویان و دفتر مددکاری اجتماعی و مشاوره خانواده مراجعه کرده اند. پژوهشگر با شیوه نمونه گیری هدفمند و با مصاحبه نیمه ساخت یافته با 15 زوج پرداخت و داده های بدست آمده را بر اساس شیوه عملی کولایزی تحلیل کرد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر با بررسی و دسته بندی کدهای توصیفی حاصل از متون مصاحبه، 27 مقوله فرعی را شناسایی نموده و با توجه به شباهت و قرابت معنایی آنها، در 6 مفهوم اصلی شامل: چالش در تصمیم گیری و پذیرش درمان، چالش های مربوط به کنش ها و واکنش های خانواده و اطرافیان، نگرانی از عدم پذیرش فرهنگی و اجتماعی و دغدغه های شرعی، نگرانی های ناشی از احتمال بروز نقایص جسمی، ذهنی و رفتاری کودک، چالش های تأثیرگذار بر زندگی مشترک و چالش های اقتصادی درمان ناباروری دسته بندی نموده است. نتیجه گیری: مضمون های استخراج شده مشخص نمود که ناباروری می تواند سراسر زندگی زوج نابارور را تحت تاثیر قرار دهد. به نظر می رسد استفاده گسترده تر از خدمات مشاوره مامایی و روانشناسی برای زوج های نابارور و اطرافیان آنها در مراکز درمان ناباروری، برای این زوجها کمک کننده است.
۴۰.

ارائه مدل پارادایمی از عوامل زمینه ساز خیانت زناشویی (مطالعه نظریه زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خیانت زناشویی عوامل زمینه ساز مردان زنان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۶ تعداد دانلود : ۴۳۰
زمینه: ازدواج یک رسم معمول و عرف برای تشکیل رابطه ای در تعهد انحصار عاطفی و جنسی بین زوج است. در حالی که امروزه در موارد بسیاری، شاهد آسیب دیدن سلامت خانواده و جامعه، با شکسته شدن این تعهد و رخ دادن خیانت زناشویی هستیم. لذا شناسایی عمیق عوامل سبب ساز این پدیده، جهت پیشگیری، امری ضروری است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی عوامل زمینه ساز گرایش افراد به خیانت زناشویی، به منظور پیشگیری از بروز این آسیب در خانواده ها است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه، شامل تمامی مردان و زنان متأهل ساکن شهر تهران بود که مرتکب خیانت زناشویی شده و در سال های 96 تا 99 به مراکز مشاوره استادروزبه، راه نو، پرند و مهرآیین مراجعه نموده بودند. مشارکت کنندگان، 11 مرد و 10 زن دارای معیارهای ورود بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. ابزار این پژوهش، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. تحلیل داده ها به روش سه مرحله ای اشتراوس و کربین (1990) انجام شد. یافته ها: از تجزیه تحلیل داده ها در مرحله کدگذاری باز، دو دسته مقوله اصلی شامل: شرایط علی (فردی - شخصیتی، فردی - خانوادگی، زوجی - رابطه ای)؛ شرایط بافتاری (جامعه، شغلی، فضای مجازی) و یک دسته مقوله فرعی شامل: شرایط مداخله گر (دوستان، پول، قدرت و کشف ویژگی های مثبت خود) و ازکدگذاری محوری: مقوله (نیازها) و از کدگذاری گزینشی، سه طبقه اصلی (عوامل مستعدکننده، نگهدارنده و پاسخ دهنده) حاصل شد. نتیجه گیری: زنان و مردان خیانت کار، تحت تأثیر مقولات اصلی و فرعی ذکرشده، حول محور نیازها، به خیانت زناشویی گرایش پیدا می کردند و با راهبردهایی کارآمد، باعث پیامدهایی مفید مثل حفظ آشیانه و با راهبردهایی ناکارآمد باعث پیامدهایی مضر مثل طلاق می شدند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان