رضا کاظمی

رضا کاظمی

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۲ مورد از کل ۳۲ مورد.
۲۱.

مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی تلفیقی در ارتقاء تعهد زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زوج درمانی تئوری انتخاب پذیرش و تعهد (ACT) زوج درمانی تلفیقی ارتقاء تعهد زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۶ تعداد دانلود : ۴۰۷
زمینه: تعهد زناشویی و ابعاد مختلف آن از مهمترین عوامل پایداری زندگی مشترک است. تحقیقات زیادی با استفاده از روش های زوج درمانی تئوری انتخاب، پذیرش و تعهد و زوج درمانی تلفیقی انجام شده است. اما کدامیک از این روش ها می تواند مؤثرتر باشد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش های زوج درمانی تئوری انتخاب، پذیرش و تعهد و زوج درمانی تلفیقی در ارتقا تعهد زوج ها اجرا گردید. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. جامعه مورد مطالعه کلیه زوجین شهر اردبیل در سال 1396 بودند. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود، تعداد 60 زوج که نمرات آنها در پرسشنامه تعهد پایین تر از میانگین بودند را انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه جایگزین شدند. برای سنجش از پرسشنامه تعهدزناشویی آدامز و جونز (1997) استفاده شد و در این تحقیق زوج درمانی گروهی گلاسر (عباسی مولید و همکاران، 1394) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای و هر هفته یک جلسه بر روی 15 زوج اجرا گردید، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، 2006) طی 8 جلسه و هفته ای یک جلسه 2 ساعته روی 15 زوج برگزار شد و زوج درمانی سیستمی تلفیقی (فلدمن، 1979) در 8 جلسه 1/5 ساعته روی 15 زوج برگزار گردید و نیز به منظور تجزیه و تحلیل سؤال پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس، تفاوت معنی داری را بین گروه های آزمایش با یکدیگر و نیز با گروه گواه نشان داد. این تفاوت نشان داد که در گروه های آزمایش در پس آزمون (0/05> P ) و پیگیری (0/01> P ) نسبت به پیش آزمون میانگین نمرات تعهد زناشویی تفاوت معناداری وجود داشت و همچنین اثربخشی آموزش زوج درمانی تئوری انتخاب در مقایسه با دو گروه دیگر بیشتر بود. نتیجه گیری: در این پژوهش می توان استنباط کرد که روش های زوج درمانی تئوری انتخاب، پذیرش و تعهد و زوج درمانی تلفیقی در ارتقا تعهد زوج ها مؤثر بوده است و روش زوج درمانی تلفیقی مؤثرتر از بقیه روش ها بود.
۲۲.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر استنتاج، آموزش نوروفیدبک و ترکیب این دو روش درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: وسواس درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۸ تعداد دانلود : ۵۸۶
زمینه و هدف: درگذشته، وسواس اختلالی مزمن و درمان نشدنی بشمار می رفت، اما امروزه این وضعیت به واسطه یافته های حامی اثربخشی درمان شناختی رفتاری تغییر اساسی کرده است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر استنتاج، آموزش نوروفیدبک و ترکیب این دو روش درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس بود. مواد و روش ها: مطالعه ی حاضر، از نوع نیمه آزمایشی گسترش یافته ی طرح پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود. در این مطالعه 2550 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای از بین معلمان شهرستان مشکین شهر انتخاب شدند و 1916 نفر، پرسشنامه وسواس ییل – براون را تکمیل کردند و در مرحله دوم، 66 نفر از 153 نفری که نمره ی بالاتری از نقطه برش 20 در پرسشنامه وسواس داشتند، پس از مصاحبه ی تشخیصی، به روش تصادفی در یک گروه کنترل و سه گروه آزمایشی قرار گرفتند و درنهایت داده های جمع آوری شده 62 نفر با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-18 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مقایسه گروه های آزمایشی با گروه کنترل نشان داد كه شدت وسواس و خرده مقیاس های آن (وارسی، شستشو، تکرار و شك) در گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش پیدا کرد. به طورکلی اثربخشی سه روش درمانی بر متغیر وسواس و خرده مقیاس های آن در مرحله پس آزمون تأیید می گردد. میزان این تأثیر بین 3/35 تا 6/79 درصد بوده و تفاوت نمرات پس آزمون از طریق سه گروه درمانی را تبیین می کند. نتایج به دست آمده از مقایسه های زوجی بر اساس آزمون بونفرونی نشان می دهد که روش درمان ترکیبی درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک در کاهش شدت وسواس مؤثرتر از روش درمان مبتنی بر استنتاج و آن مؤثرتر از آموزش نوروفیدبک می باشد. نتیجه گیری: در این تحقیق، روش درمان ترکیبی درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک در کاهش شدت وسواس مؤثرتر از روش درمان مبتنی بر استنتاج و آن مؤثرتر از آموزش نوروفیدبک بود.
۲۳.

اثر بخشی مصاحبه ی انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان برکاهش رفتار قلدری و فرسودگی تحصیلی نوجوانان کاربر شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مصاحبه ی انگیزشی تنظیم هیجان رفتار قلدری فرسودگی تحصیلی شبکه ی اجتماعی مجازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶ تعداد دانلود : ۴۲۱
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی و مقایسه روش های مصاحبه انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان بر کاهش رفتار قلدری (سنتی و سایبری) و فرسودگی تحصیلی نوجوانان کاربر شبکه های اجتماعی مجازی، با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر جنسیت بود. این تحقیق آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر و پسر کاربر شبکه های اجتماعی مجازی مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 96-95 تشکیل دادند (320000N= ). 90 نفر از دانش آموزانی که طبق پرسش نامه سنجش ارتباط با شبکه های اجتماعی مجازی، کاربر محسوب می شدند با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای انتخ اب و به صورت تص ادفی در گروه ه ای آزم ایش و کنترل ج ایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های ارتباط با شبکه های اجتماعی علی نقی و عطایی (1392)، قلدری در مدرسه (BS) پاچین و هیندوجا (2011) و فرسودگی تحصیلی برسو (1997) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA)، تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA ) و مقایسه پسین بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد؛ آموزش مصاحبه انگیزشی گروهی و تنظیم هیجان در مقایسه با گروه کنترل بر کاهش رفتار قلدری (کلی و سایبری) و فرسودگی تحصیلی (فرسودگی، بی علاقگی و ناکارآمدی) تأثیر داشته، ولی بر قلدری سنتی و خستگی عاطفی تأثیری نداشته است ( 05/0>P ). به علاوه نقش جنسیت به عنوان متغیر تعدیل کننده، صرفاً در ارتباط با اثربخشی آموزش تنظیم هیجان در کاهش متغیرهای قلدری (کلی)، قلدری سایبری و بی علاقگی تحصیلی تأیید شد. همچنین نتایج آزمون مقایسه پسین بونفرونی، نشان داد بین دو روش مصاحبه انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان، در کاهش رفتار قلدری و فرسودگی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود ندارد ( 05/0>P ). بر اساس نتایج این یافته ها می توان گفت مصاحبه انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان باعث ارتقای سطح آگاهی نوجوانان کاربر شبکه های اجتماعی مجازی به خصوص دختران، نسبت به معایب و مزایای رفتار نامطلوب و ایجاد انگیزه برای تغییر شده و آن ها را در شناخت بیشتر هیجان های مشکل ساز و نحوه کنترل و مدیریت آن کمک کرده است.
۲۴.

اثربخشی تحریک مکرر دوطرفه مغناطیسی فراجمجمه ای بر بی لذتی و علائم افسردگی در مبتلایان به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی لذتی تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای rTMS اختلال افسردگی اساسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۷ تعداد دانلود : ۵۸۱
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک دوطرفه مکرر مغناطیسی فراجمجمه ای (rTMS) بر بی لذتی و نشانه های افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بود. روش: این مطالعه کار آزمایی بالینی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز علوم اعصاب آتیه از دی 1395 تا شهریور 1396، 58 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه rTMS را بر روی قشر پشتی جانبی پیش پیشانی چپ(DLPFC) با فرکانس 10 هرتز و بر روی قشر DLPFC راست با فرکانس 1 هرتز دریافت کردند. گروه کنترل نیز rTMS ساختگی را دریافت کردند. بیماران از طریق مقیاس خوش کامی اسنیت همیلتون، مقیاس درجه بندی افسردگی همیلتون  در قبل و در بعد از درمان ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که تحریک دوطرفه rTMS به گونه معنادار باعث کاهش نمرات میانگین بی لذتی و نشانه های افسردگی در افراد نمونه می شود. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که rTMS می تواند به عنوان یک رویکرد مؤثر برای درمان بی لذتی و نشانگان افسردگی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی در نظر گرفته شود.
۲۵.

نقش میانجی اعتبارزدایی هیجانی در رابطه ی بین سوءاستفاده جنسی-هیجانی و نشانه های افسردگی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبارزدایی هیجانی افسردگی سوءاستفاده جنسی سوءاستفاده هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۸۳
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اعتبارزدایی هیجانی بین سوءاستفاده جنسی-هیجانی و نشانه های افسردگی در میان دانشجویان دختر دانشگاه های پیام نور تهرانصورت گرفت. نمونه ی این پژوهش 439 دانشجوی زن (92 نفر دارای افسردگی اساسی فعلی، 347 نفر دارای سابقه افسردگی اساسی در 12 ماه گذشته) از 6 واحد دانشگاهی پیام نور استان تهران بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش توصیفی-مقطعی، مصاحبه ی ساختاریافته، مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (LESS)، پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ) و پرسشنامه افسردگی بک-دو (BDI-II) مورد استفاده قرار گرفت. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده تحلیل مسیر ساده و آزمون سوبل انجام گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که اعتبارزدایی هیجانی به صورت جزئی بین سوءاستفاده جنسی با نشانه های افسردگی (20/0-75/0=CI 95%) و سوءاستفاده هیجانی با نشانه های افسردگی (33/0-65/0=CI 95%) میانجی گری می کند. در این مطالعه داده ها از نقش میانجی اعتبارزدایی هیجانی بین تجارب اعتبارزدا و نشانه های افسردگی حمایت کرد و نتایج ضرایب مسیرهای غیرمستقیم نشان داد فرضیه های غیرمستقیم معنی دار می باشند.
۲۶.

بررسی اثربخشی تحریک دو طرفه مکرر مغناطیسی فراجمجمه ای بر روی عملکرد شناختی بیماران مبتلا به افسردگی دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال دو قطبی تحریک مکرر مغناطیسی فراجمجمه ای عملکرد شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۲ تعداد دانلود : ۵۴۸
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک دو طرفه مکرر مغناطیسی فراجمجمه ای (rTMS) بر روی عملکرد شناختی بیماران مبتلا به افسردگی دو قطبی بود. در یک طرح آزمایشی یک سو کور 20 بیمار مبتلا به افسردگی دو قطبی مراجعه کننده به مرکز علوم اعصاب آتیه از فروردین تا شهریور 1394 با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. rTMS دوطرفه را در طی 10 جلسه بر روی قشر خلفی جانبی پیش پیشانی چپ (فرکانس Hz10) و قشر خلفی جانبی پیش پیشانی راست (Hz1) دریافت کردند. آزمودنی ها از طریق آزمون سیّالی کلامی، آزمون یادگیری شنوایی- کلامی ری، آزمون استروپ، آزمون دسته بندی کارتهای ویسکانسین، مقیاس افسردگی بک در قبل و در بعد از درمان ارزیابی شدند و در نهایت داده ها به کمک روش آماری t همبسته تحلیل شدند.rTMS دوطرفه باعث تغییرات معناداری در عملکرد اجرایی و حافظه کلامی و علائم افسردگی شد. هیچ تغییر معناداری در توجه انتخابی و سیالی کلامی مشاهده نگردید (05/0<p). rTMS دو طرفه باعث بهبودی معناداری در علائم شناختی و کاهش علائم افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی دو قطبی می گردد.
۲۷.

اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی (EST) بر اندیشناکی و شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی اساسی اندیشناکی طرحواره درمانی هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۲ تعداد دانلود : ۸۷۵
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی (EST) بر اندیشناکی و شدت افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی انجام گرفت. روش: در این مطالعه پیش تجربی، از طرح پیش-آزمون، پس-آزمون و پی گیری تک گروهی استفاده شد و از میان مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره رهیار اسلام شهر، 11 نفر (7 زن و 4 مرد) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس آنها در 9 جلسه (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت طرحواره درمانی هیجانی قرار گرفتند و برای ارزیابی پایداری اثرات درمانی در طول زمان، بیماران به مدت دو ماه مورد پیگیری قرار گرفتند. به منظور سنجش تشخیص افسردگی اساسی، شدت افسردگی و پاسخ های اندیشناک به ترتیب از مصاحبه ساختاریافته برای اختلالات محور یک (SCID)، پرسشنامه افسردگی بک-II (BDI-II) و مقیاس پاسخ های اندیشناک (RRS) استفاده شد. داده ها نیز با آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی به طور معناداری منجر به کاهش شدت افسردگی (0001/0>p) و اندیشناکی (0001/0>p) می گردد و این کاهش در دروه پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، طرحواره درمانی هیجانی به عنوان رفتار درمانی شناختی ، نوظهور می تواند برای کاهش شدت افسردگی و اندیشناکی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی به کار رود.
۲۸.

تاثیر درمان های فراشناختی و دارویی بر باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: باورهای فراشناختی درمان دارویی درمان فراشناختی اجباری وسواسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۱ تعداد دانلود : ۱۲۴۹
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر درمان های فراشناختی و دارویی بر باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بود. روش : نمونه این تحقیق شامل شصت بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بود که از بین بیماران مبتلا در شهر اردبیل انتخاب و در دو گروه آزمایشی (فراشناختی و دارویی) و یکگروه کنترل به صورتِ تصادفی جایگزین شدند (هر گروه بیست نفر). از دو روش درمانی فراشناختی و دارویی استفاده شد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه بالینی سازمان یافته، فرم کوتاه پرسش نامه فراشناخت و پرسش نامه وسواسی- اجباری در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه درمانی (فراشناختی و دارویی) و گروه کنترل در متغیرهای باورهای فراشناختی و نشانه های وسواسی تفاوت معنا داری وجود دارد. آزمون چندمقایسه ای نشان داد که درمان فراشناختی در مقایسه با درمان دارویی در کاهش نشانه های وسواسی مؤثرتر بود. همچنین روش درمانی فراشناختی بیشتر از روش دارویی در اصلاح باورهای فراشناختی مؤثر بود. نتیجه گیری: این نتایج از نقش درمان فراشناختی در کاهش نشانه های وسواسی و اصلاح باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری حمایت می کند.
۲۹.

بررسی تاثیر تحریکمکرر مغناطیسی ترانس کرانیال (rTMS) بر عملکرد اجتماعی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده مقاوم به درمان دارویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: عملکرد اجتماعی تحریکمکرر مغناطیسی ترانس کرانیال (rTMS) قشر پشتی جانبی پیش پیشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۷ تعداد دانلود : ۹۷۱
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی rTMS بر عملکرد اجتماعی افراد مبتلا به اختلال افسردگی عمده مقاوم به درمان دارویی بود. روش: در یکطرح شبه آزمایشی از نوع سری های زمانی تکگروهی، دوازده بیمار مبتلا به افسردگی اساسی تحت سی جلسه rTMS بررویِ قشر پشتی جانبی پیش پیشانی نیمکره چپ قرار گرفتند. هریکاز بیماران با مقیاس خودارزیابی خودانطباقی (SASS) قبل، بعد و یکماه ونیم پس از درمان ارزیابی شدند. یافته ها: طبق یافته ها پیشرفت بیماران در مقیاس SASS پس از درمان و یکماه ونیم بعد معنادار بود. نتیجه گیری: rTMS به عنوانِ یکدرمان ضدافسردگی جدید، بر عملکرد اجتماعی تاثیر دارد و احتمالاً این تاثیرات را می توان با مدار هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال (HPA) مرتبط دانست
۳۰.

بررسی اثر بخشی تحریک مکررمغناطیسی ترانس کرانیال با فرکانس بالا در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده ی مقاوم به درمان دارویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اختلال افسردگی عمده تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال کورتکس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱۲ تعداد دانلود : ۱۱۳۲
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده مقاوم به درمان دارویی بود. روش­کار: در یک طرح شبه­آزمایشی، 12 آزمودنی مبتلا به اختلال افسردگی عمده مراجعه­کننده به کلینیک آتیه از تابستان تا پاییز 1387 با روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب و به مدت 30 جلسه تحت درمان تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال با فرکانس20 هرتز بر روی ناحیه­ی پشتی­جانبی کورتکس پیش­پیشانی نیم­کره­ی چپ قرار گرفتند. آزمودنی­ها به کمک مقیاس افسردگی بک، پیش و پس از درمان و 5/1 ماه بعد از درمان ارزیابی شدند. داده­ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه­گیری­های مکرر تحلیل شدند. نتایج: تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال به­طور معنی­داری سبب کاهش علایم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده گردید (001/0P<) و این تغییرات 5/1 ماه پس از آن به طول انجامید. نتیجه­گیری: تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال در درمان افسردگی عمده­ی مقاوم به درمان دارویی تاثیر دارد و اثرات آن بیش از یک ماه و نیم بعد از درمان ماندگار است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان