این نوشته در پی آن است تا با توجه به راهبردهای (استراتژیهای) توسعهای که تاکنون درایران اقتباس شده است، و با توجه به مبانی نظری این راهبردها - که عمدت! مبتنی بر نظریهمزیت نسبی بوده است - پیش فرضهای ضمنی و نهفتهای را که نبود آنها منجر به عدم موفقیتآن راهبردهای توسعه شده است، بنمایاند. آن گاه برای برون رفت از حلقه بسته جابهجاییهایمکرر در راهبردهای مبتنی بر مزیت نسبی، چارچوبی را پیشنهاد میکند که ترکیبی است از یک "نظام ملی رتبهبندی اولویتها" همراه با طراحی یک "نظام ملی کارآفرینی" که میتواند دربستری از آزادسازیهای اقتصادی و تجاری، از طریق بهرهگیری از "مزیت عقبماندگی" و جذبگسترده سرریزهای پژوهش و توسعه جهانی و تمرکز بر رقابت فنآورانه (تکنولوژیک)، اقتصادما را قدم به قدم، و طی یک فرایند تکاملی، به قلمرو سرحدی فنآوری جهانی نزدیک سازد.