نویسندگان: میثم موسایی
حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۲۴۱ - ۲۴۵
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۹

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

تعاونی ها در قرن بیستم به دو علت مورد توجه متفکران علوم اجتماعی و سیاستمداران قرار گرفتند: اول به عنوان سازوکاری بدیل برای نظام سرمایه داری، و دوم به عنوان سازوکاری رفوگر برای نظام سرمایه داری. در جایگاه نخست مفروض متفکران اجتماعی نظام سرمایه داری از بیخ و بن نامشروع تلقی می شد زیرا بر مبنای غارت و چپاول غالب ارزش های تولید شده نیروی کار استوار بوده در این موقف بدیلی که برای این نظام معرفی شد "نظام تعاون" بود.در جایگاه دوم اصل نظام سرمایه داری نفی نمی شد بلکه به دلایل متعددی مجبور بودند در عمل برای تعاونی ها نقشی مکمل قائل شوند. در این جایگاه عمده تلاش این بود که اشکالات اساسی نظام سرمایه داری تا حد زیادی جبران گردد و در این راستا بهبود وضعیت نیروی کار و فراهم سازی بستری برای جلوگیری و در عمل کاهش استثمار نیروی کار به عنوان هدف از گسترش تعاونی ها تلقی می شد.

Cooperation, a forgotten part

In the twentieth century, cooperatives came to the attention of social scientists and politicians for two reasons: first, as an alternative mechanism to the capitalist system, and second, as a refining mechanism for the capitalist system. In the first place, the presumed social thinkers of the capitalist system were considered illegitimate because they were based on the predominance of the values ​​produced by the labor force. In this position, the alternative that was introduced to this system was the "cooperative system".In the second place, the principle of the capitalist system was not denied, but for various reasons they had to give a complementary role to the cooperatives in practice. In this position, the main effort was to compensate for the basic problems of the capitalist system to a large extent, and in this regard, improving the situation of the labor force and providing a platform to prevent and reduce labor exploitation in practice was considered as the goal of expanding cooperatives.

تبلیغات