مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
ابن طفیل
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به «روششناسى اندیشه سیاسى در فلسفه غربِ تمدن اسلامى» اختصاص دارد. فلسفه غرب تمدن اسلامى به اندیشههاى فلسفى در آرا و آثارِ فیلسوفانى چون ابن طفیل، ابن باجه و ابن رشد اطلاق مىشود. اینان برخلاف متفکران شرق تمدن اسلامى، مانند ابنسینا، روششناسى ویژهاى در حوزه دانش سیاسى داشتند. بنیادى شرعى براى عقل در حوزه سیاست قائل بودند و در عین حال احکام شرعى سیاست یا سیاست شرعى را به اعتبار یافتههاى عقل برهانى، حمایت و نقد مىکردند. از این حیث نوعى روششناسى معطوف به «روش تأویل» در فلسفه غرب اسلامى شکل گرفت، که امروزه به هرمنوتیک اسلامى یا هرمنوتیک ابن رشد معروف است. مقاله حاضر به توضیح روش شناختى این نظریه و نتایج آن در حوزه دانش سیاسى پرداخته است.
جلوه هایی از عرفان و تصوف در ادبیات اندلس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی دارد به طور اجمالی به تصوف و عرفان و جلوه های آن، در ادبیات سرزمین اندلس بپردازد. برای این منظور ابتدا به اندلس و وضعیت جغرافیایی آن پرداخته شده و سپس تصوف و عرفان در اندلس مورد بحث قرار گرفته و در پایان مشاهیر عرفا و صوفیان اندلس معرفی شده اند. از جمله این مشاهیر، ابن عربی، ابن مسرّه، ابن طفیل و ابن عریف اند. در این میان، ابن عربی مشهورترین عرفای اندلس است. در واقع گفته اند که عرفان اندلس با ابن عربی قوام یافت و بنیاد محکمی از تلفیق تأملات فلسفی با رویکردهای عرفانی در قالب تصوف مدرسی شکل گرفت. نیز گفته اند با پایان دوره ابن عربی و با شروع جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان، به تدریج علم و ادب و فرهنگ و به تبع آن عرفان و تصوف اندلس، از آنجا رخت بربست و به شمال آفریقا منتقل شد.
تطبیق عناصر داستانی بر رساله حی بن یقظان ابن طفیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوبکر محمدبن طفیل اندلسی از دانشمندان بزرگ جهان اسلام است که در فلسفه و طب و علوم عقلی مقامی در خور ستایش دارد. از آثار او جز قصایدی در طب و رساله حی بن یقظان چیزی بر جای نمانده است. این رساله مهم ترین اثر ابن طفیل است که شامل اندیشه های عمیق فلسفی اوست و با بهره گیری از عنصر خیال، در قالب داستان نگاشته شده و موضوع آن سیر وحرکت انسان از عالم ماده به جهان معقولات و رسیدن به معرفت الهی است. درون مایه فکری و فلسفی این داستان باعث شده به جنبه هنری آن کمتر توجه شود. این مقاله برآن است تا با تحلیل عناصر داستانی دراین رساله، بعد تازه ای از هنر ودانش ابن طفیل را نمایان سازد و مهم ترین عناصر داستان فنی را که شامل پیرنگ، درون مایه، شخصیت، زاویه دید، سبک، لحن، زبان و تکنیک است، در رساله قصه مانند حی بن یقظان بررسی کند.
شیوه های زندگی انسان های فاضل در مدینه های غیرفاضله؛ نگاهی فلسفی به یک وضعیت چالش برانگیز فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر در مدینه های غیرفاضله، انسان های فاضل، منفرداً، بخواهند زندگی فاضلانه ای داشته باشند، چه سبکی از زندگی می تواند سنگ بنای زیست آنها باشد؟ فلاسفه اسلامی، با عطف توجه به یک چالش فرهنگی جهت زیست فاضلانه، در این خصوص نظریات مختلقی را داده اند. فارابی گزینه هایی چون: رفتن از مدینه غیرفاضله به مدینه فاضله؛ زیست غریبانه در مدینه غیرفاضله ؛ و یا تسلیم مرگ شدن به جای زندگی در مدینه غیرفاضله را پیش می کشد. فارابی به جزئیات زیست در مدینه های غیرفاضله نمی پردازد. پس از او، ابن سینا، به نحو اجمال، تأسیس شهر فاضله را توسط خود فیلسوف در بیرون از شهر ممکن می داند. در مقابل، ابن باجه آن سعادت و حیات را در همان جامعه غیرفاضله پی می گیرد. ابن طفیل، با بیرون بردن انسان فاضل از مدینه غیرفاضله، سعادت او را در انزوا، و با اکتساب نوع خاصی از معرفت پی می گیرد. این دو برای انسان فاضل یک برنامه عملی پیشنهاد می دهند. مهم آن است که این افراد فاضل در هر وضعیت، شیوه ای از زندگی را اتخاذ می کنند که راهنمای آنها به سوی سعادت است. در واقع، در اینجا بحث از یک وضعیت چالش برانگیز فرهنگی و نحوه انطباق فرد با آن وضعیت، یا شیوه های برون رفت از آن وضعیت است؛ فردی که بیرون از قواعد جاری فرهنگ شهر، و در حالیکه امکان تغییر آن وضعیت برایش نیست، خواهان تحقق سعادت خود در این جهان است.
وجوه فردی و جمعى روایت حى بن یقظان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان رمزی حی بن یقظان («حی»، رمزی از عقل و «یقظان»، رمزی از خداوند) به گونه ای روایت شده است که می توان آن را به وجوه مختلف و حتی متفاوت تفسیر نمود. می توان برخی از این تفاسیر را چنین خلاصه کرد: الف) اثبات جاودانگی نفس ناطقه انسان؛ ب) نظریه پردازی دوگانه در باب ابتدای خلقت انسان؛ ج) بررسی رابطه میان فرد و اجتماع و ارائه این نظریه که منشأ جامعه فرد است؛ د) شرح غربت و تنهایی انسان. این دو تفسیر اخیر، بر اساس مقایسه رساله حیّ بن یقظان ابن طفیل با کتاب تدبیرالمتوحّد ابن باجّه صورت گرفته است. طی تفسیر اخیر، انسان موجودی گمشده در این جهان است که به دنبال پیدا کردن خویش است. اگر انسان بتواند خودش را پیدا کند می تواند به مراحل کامل انسانیت برسد. نکته مهم روایت حی ابن یقظان این است که انسان در جستجوی خویش، به اموری دست پیدا می کند که همگی وجوه اجتماعی دارند: تقلید اصوات و وضع لغت، اختراع لباس، تهیه مسکن، آماده ساختن وسایل و ابزار دفاعی مانند چوب دستی و نیزه، بهره گیری از حیوانات اهلی؛ کشف آتش و به کار بردن آن در پختن غذا و رفع نیازمندیهای دیگر، آگاهی انسان به اهمیت اعضا و جوارح خود و همچنین تشریح آنها و سرانجام کشف نقش اساسی قلب در ساختمان بدن که می تواند استعاره ای از وجود رهبر و ضرورت یا حاکم در جامعه باشد. در این مقاله، تلاش می شود تا به روش تحلیل فلسفی، و با تمرکز بر تفسیر داستان حی بن یقظان و مقایسه آن با سلامان و ابسال، به شرح غربت انسان پرداخته شود و وجوه اجتماعی آن نیز به بحث گذاشته شود.
واکاوی شخصیّت «نی» و «حی»در منظومه نی نامه مولانا و داستان حی بن یقظان ابن طفیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفا و فلاسفه اسلامی در بیان افکار و اندیشه های خود همواره از رمز و نماد بهره می گرفتند؛ به گونه ای که در آثار شیخ اشراق سهرودی عارف و فیلسوف ایرانی رمز و نمادگرایی عرصه گسترده ای را اشغال کرده است. در این که رمز خاص زبان عرفا است شکی نیست. این امر در برگزیدن سبک تمثیلی مثنوی معنوی مشهود است و در آثار عرفایی چون سنایی و عطار نیشابوری دیده می شود؛ اما رمزگرایی در میان فلاسفه کم تر استفاده شده است. در این میان داستان «حی بن یقظان» به عنوان یکی از معدود داستان-های رمزی- فلسفی، مورد توجه فلاسفه ای چون ابن طفیل، شیخ اشراق و ابن سینا و پیش از این ها افلاطون قرار گرفته است. ابن طفیل و مولانا با به نمایش گذاشتن شخصیت های «نی» و «حی» ذات جستجوگر انسانِ در پی حقیقت گمشده را به تصویر کشیده اند. بدین سان مولانا و در مقابل، ابن طفیل دو شخصیت جداگانه یکی در حوزه عرفان و دیگری در حوزه فلسفه و اندیشه پدید آورده اند. نوشتار حاضر می کوشد تا در چشم اندازی تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، همگونی ها و ناهمگونی ها و ابعاد و وجوه این دو شخصیت را بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بررسی کند تا هم اندیشی های فلاسفه و عرفا و میزان قرابت و نزدیکی آن دو را نشان دهد.
بررسی نظریة اصالت فرد در فلسفة سیاسی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ابن باجه و ابن طفیل با ایستار فردگرایانه، از سنت و گفتمان غالب فلسفة سیاسی که مبتنی بر «اصالت اجتماع» است، فاصله گرفتند و نیک بختی انسان را نه در «زندگی اجتماعی»، بلکه در «زندگی فردی» می دانند. فردگرایی آنها مبتنی بر خوداتکایی و بی نیازی از سامان سیاسی و اجتماعی است. آنها بر این باورند که انسان می تواند به دور از سامان سیاسی و تربیت مدنی، زندگی فردی داشته و با تکیه بر عقل و ادراکات عقلی، به سعادت و نیک بختی دست یابد. این مقاله، با نگرش تفصیلی به شرایط اجتماع فاضله و غیر فاضله و تفکیک فردگرایی ذاتی و عرضی، به بررسی و تحلیل ماهیت فردگرایی این دو فیلسوف سیاسی اسلامی می پردازد.
عرفان در اندیشة ابن طفیل
حوزههای تخصصی:
ابن طفیل در رسالة حی بن یقظان - که شرح زندگی انسانی فرضی است که در جزیره ای نزدیک به خط استوا وجود و تکامل می یابد - سیر تکاملی انسان از مرتبة حسی به مرتبة عقلی و سپس شهودی را به تصویر می کشد. از دیدگاه ابن طفیل، اگر چه محصول عقل و شهود یکسان است، اما معرفت شهودی دارای وضوح و شفافیت و بالتبع، لذتی عظیم و شگرف است. از منظر وی؛ دست یابی به معارف شهودی جز از طریق سلوکی معنوی میسر نیست و حی بن یقظان به عقل و فطرت خود، اصل ضرورت سلوک و چگونگی سلوک را درمی یابد. بر این اساس، سالک پس از طی درجات سلوکی، وحدت را می یابد، اما ابن طفیل توجه می دهد که این وحدت، وحدتی در مقابل کثرت نیست؛ زیرا این نوع وحدت از اوصاف اجسام است، بلکه عارف در شهود خود، با حقیقتی فراتر مواجه است، که توصیف آن به قالب عبارت در نمی آید. در نهایت نیز ابن طفیل به بررسی رابطة این حقایق مشهود با شریعت می پردازد.
اندیشه ی سیاسی ابن طفیل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اندیشه ی سیاسی ابن طفیل در منشور فلسفی رساله ی «حی بن یقظان» است. روش این پژوهش، توصیفی– تحلیلی است و با استفاده از روشِ «هرمنوتیک قصد» کوئنتین اسکینر، مراتب سیاست را از دیدگاه ابن طفیل مورد بررسی قرار داده است. "بررسی نقش فیلسوف در تدبیر زندگی سیاسی"، "مقایسه ی مقام فقیه و فیلسوف" و نیز "ارتباط سنجی میان فقه و فلسفه" مهم ترین مسائل مورد بحث بوده اند. نتایج حاکی از آن است که هدف ابن طفیل در رساله ی حی بن یقظان حل رابطه ی دین و فلسفه بوده و عمده ی توجه خود را بر بحث فقه، فلسفه و عرفان قرار داده است. اولین بعد سیاسی رساله ی ابن-طفیل به "نظام دانایی تمدن اسلامی" باز می گردد. علم فقه در تمدن اسلامی جایگاهی ممتاز داشته و اخراج فلسفه و فیلسوف از متن اجتماع، از پیامدهای سیاسی مهم حضور همه-جانبه ی فقه در زندگی انسان مسلمان بوده است. از دیدگاه حی بن یقظان، باهم بودگی فقه و فلسفه امکان پذیر نیست. ابن طفیل، در راستای مبانی فکری دولت موحدون، با تدوین رساله ی حی بن یقضان، به فیلسوفان هشدار می دهد که دست از تعرض به عقاید مردم بردارند و شریعت را محترم بدارند.
بررسی «حیّ بن یقظان» ابن طفیل از منظر ذات گرایی و ساخت گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
150 - 175
حوزههای تخصصی:
در میان فیلسوفان دین درباره وجودداشتن یا نداشتن هسته مشترک در تجربه های دینی دو دیدگاه مطرح است: ذات گرایی و ساخت گرایی. ذات گرایان بر وجود یک یا چند هسته مشترک در همه تجربه های دینی بشر تأکید دارند. در مقابل، ساخت گرایان معتقدند هیچ گونه تجربه خالصی وجود ندارد و همه انواع تجربه های دینی از طریق فرایند پیچیده نظام باورها یا ساختار مفهومی شکل می گیرند. از سوی دیگر، در میان فیلسوفان اسلامی، تقریباً از زمان ابن سینا به بعد نوعی سنّت «حیّ بن یقظان نویسی» رواج داشته است که بر اساس تقریر ابن طفیل از آن، اگر بنا به فرض، نوزاد انسانی از همان آغاز در جزیره ای قرار گرفته، به تنهایی و به دور از انسان های دیگر رشد کند، قادر خواهد بود به تدریج با توجه به سرشت الهی و نیز تجربه ها و مکاشفه های درونی اش، اندیشه های توحیدی را در خود بپروراند و انسانی موحّد گردد. در این مقاله، ضمن تبیین دو دیدگاه ذات گرایی و ساخت گرایی، نخست این ادعا مطرح شده است که داستان «حیّ بن یقظان» با رویکردی ذات گرایانه خلق شده است. آن گاه در ادامه با اشاره به بن مایه های ذات گرایی در این داستان، به نقّادی آن از منظر ساخت گرایی در تجربه دینی پرداخته ایم.
فلسفه سیاسی اسلام در قرون وسطی و آغاز دوره مدرن، ابن طفیل، ابن باجه، ابن رشد و ملاصدرا
فلسفه سیاسی اسلام و محور اندیشه های سیاسی ابن سینا (416 )، فارابی (339)، ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد(595) در دوره قرون وسطی و ملاصدرا(1045/1640م)در آغاز دوره مدرن در مورد خلافت و امامت کبری و قدرت سیاسی شکل گرفت، ابن سینا و فارابی با بیان علم تدبیر شهر، مخالفت و تناقض مفهوم خلافت و مبنای نظری قدرت سیاسی دولت عباسیان با فلسفه سیاسی معقول اسلام را آشکار ساختند و سه حکیم آندلسی نیز دولت های آندلسی و مغربی، مرابطین و موحدین را بیرون از دایره دولت آرمانی اسلامی قلمداد کردند، فلاسفه آندلسی به بیان تجریدی فلسفه سیاسی اسلام با تبیین نظریه اتصال ، بر مبنای ترکیب نظریات افلاطون و ارسطو و نوافلا طونیان پرداختند و در ایران عصر صفوی که دولت بر زمینه های مشترک تعصب بر فقه و حدیث بود، ملاصدرا مانند فلاسفه آندلسی با طرح فلسفه یونانی در اندیشه سیاسی ، به صفات رییس اول مدینه و تاسیس دولت آرمانی پرداخته است، و در کتاب المبدا و المعاد در ضمن بخشی در مقاله چهارم به السیاسات و الریاسات و به جمع بین شریعت و فلسفه در امر سیاسی پرداخته است و یکسانی شریعت و سیاست و فلسفه را بررسی کرده است . و صفات لایق به رییس مدینه فاضله را معرفی نموده است، پژوهش حاضر سیر تاریخی اندیشه سیاسی اسلامی از قرون وسطی تا دوره صفوی عصر ملاصدر است و وصف شکل گیری فلسفه سیاسی ملاصدر در تطور و تکامل دیدگاه فلاسفه پیشین است .و نشان می دهد این پیدایش فلسفه سیاسی تابعی مستقیم از مقتضیات سیاسی اجتماعی و فرهنگی و مذهبی هر عصر است. کار ابن سینا هم زمان با اثر اسپینوزا (1677م)در انتقاد امر سیاست و دین در آغاز دوره مدرن است و مانند سیر اندیشه سیاسی در دوره مدرن به بررسی جایگاه دین و سیاست و نسبت امر فلسفی و دینی و سیاسی پرداخته است .پژوهش مبین جایگاه فلسفی و تاریخی سیستم فلسفی ملاصدرا در تبیین فلسفه سیاسی اسلام است.
هستی زن میوه گان واق و نیستی مادر(ان)، تضاد یا تطبیق؟ (خوانشی زنانه نگر از رساله حیّ بن یقظان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیشرو بر آن است تا با واکاوی چگونگی و چرایی حذف مؤنث از رساله فلسفی - ادبی حیّ بن یقظان نشان دهد که اندیشه مذکر، در ساحت فلسفه، چگونه فرودستی اجتماعی زن را در متون تمثیلی خود بازتولید میکند. افزون بر این با وارسی زنانی که میوه درختاند انگاره نامآشنای واق در خیال – جغرافیایی شرح میدهد که جغرافیای اسلامی از رهگذر گیاهانگاری زن بر این برساخته اجتماعی – تأکید میورزد که زن، در قیاس با مرد، به طبیعت نزدیکتر است تا فرهنگ و اینگونه فرودستی او را بازمینمایاند. پس حضور زنمیوهگان واق در متن رساله مذکور با حذف مؤنث از آن، نه در تضاد، که سراسر سازگار است؛ چرا که این هردو یک واقعیت همسان را هویدا میسازند و آن فرودستی زن است.
ابن طفیل: الگوی هنر فاضله فارابی
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
29 - 46
حوزههای تخصصی:
ابن طفیل دیدگاه های فلسفی خویش را به شیوه هنری در قالب یک رمان ارایه داده است. اینکه چرا یک فیلسوف، آن هم فیلسوفی که آثار اندکی نوشته زبان هنر را برای بیان آرای حکمی و فلسفی برمیگزیند نیاز به تبیین دارد. چنین تبیینی در رهیافت هنر فاضله فارابی امکان پذیر است. بخش اول این مقاله به تحلیل رهیافت هنر فاضله و بخش دوم به گزارش تحلیلی رساله ابن طفیل در پرتو رهیافت هنر فاضله اختصاص دارد. فارابی برآن است هنر فاضله باید معقولات را در لباس خیال تعلیم و ترویج کند. زیرا مردم بدینوسیله معارف عقلی را بهتر ادراک و در مقام پیروی نیز سعادت عقلی را بیشتر دنبال میکنند. نمونه تمام عیار هنر فاضله فارابی، شاهکار ابن طفیل است. ابن طفیل در رساله حی بن یقظان کودکی را تصویر میکند که در جزیره ای خالی از انسان در میان حیوانات وحشی به رشد جسمی، فکری و عرفانی میرسد.
تحلیل ساختاری سلامان و ابسال جامی از منظر رمز و رازهای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سلامان و ابسال، به رغم بعضی مشابهت ها با داستان های کهن ایرانی، در اصل اسطوره ای یونانی بوده است که نخستین بار از طریق ترجمه از یونانی به عربی، به دست حنین بن اسحق عبادی به شرق رسیده است، قصه مزبور، جنبه تمثیلی، فلسفی، رنگ یونانی و اسکندرانی دارد و به احتمال قوی، به افکار هرمسی و نحله صابئین که هرمس را از پیامبران خود می دانند، مرتبط بوده است، امّا بعدها، ابن سینا آن را به صورت قصّه ای مکاشفه ای و عرفانی درآورده؛ یعنی در حقیقت آن را بخشی از «حکمه المشرقیّین» خود در مقابل فلسفه مشاء قرارداده است، ابن طفیل با تصرّفاتی آن را به یک بحث فلسفی تبدیل کرده و بعد از او خواجه نصیر الدّین طوسی آن را در شرح اشارات شیخ، تفسیر و تأویل کرده است، عبدالرّحمان جامی نیز همان اصل روایت حنین بن اسحق را به فارسی به نظم درآورده است،این تحقیق تحلیلی و توصی فی است که با استف اده از اسناد کتابخ انه ای،نگارنده به تحلی ل محتوای مطالب پرداخته است
نقد و بررسی عقل، جایگاه و مراتب آن در نظام معرفت شناسی ابن طفیل با تکیه بر داستان حی بن یقظان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
47 - 66
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که عقل، جایگاه و مراتب آن در نظام معرفت شناسی ابن طفیل چیست؟ نگارندگان سعی کرده اند از رهگذر توصیف، تحلیل و نقد داستان حی بن یقظان- تنها اثر باقی مانده از ابن طفیل به این پرسش پاسخ دهند. در حین این بررسی، می توان استنباط کرد: معرفت از منظر ابن طفیل مطلق آگاهی است و رسیدن به آن با ابزار عقل که ابزار سامان دهی نظام مسائل، یافتن پاسخ برای آن ها و تبدیل پاسخ های جزیی به برداشت های کلی است، ممکن است. می توان خلاصه نتایج را این گونه بیان کنند که: از منظر ابن طفیل، انسان در مسیر رسیدن به نهایت معرفت، با بهره از عقل عملی و نظری مراحلی مانند تجربه، مراجعه به دانسته های قبلی، حیرت و ... را طی می کند ابن طفیل، عقل را به عنوان ابزار کسب معرفت، طی مراحل تجربه (درک معقول اول)، تجرید، درک معقول ثانی و شهود، قابل ارتقا معرفی کرده و این ارتقا را جزء اهداف تربیتی انسان به شمار می آورد؛ و بر مبنای تجرد نفس انسانی، به تبیین مراتب آن می پردازد. هرچند در این مسیر نقدهایی به ابن طفیل وارد است؛ از جمله: عدم انسجام درونی این مراحل (علی رغم امکان ایجاد انسجام با حفظ مؤلفه های داستانی)؛ اما به نظر می رسد که در مجموع ابن طفیل توانسته است چینش قابل قبولی برای سیر عقلانی در مسیر تربیت انسان ارائه کند.
مؤلفه های حکمت مشرقی ابن سینا به روایت ابن طفیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
71 - 92
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ فلسفه اسلامی عبارت حکمت مشرقی، نخستین بار توسط ابن سینا مطرح گردید که می توان آن را نوعی جهش در فلسفه ی او دانست که در پی آن حکمت بحثی به سمت حکمت ذوقی ترقی یافت اما مفهوم حکمت مشرقی بوعلی سینا مفهومی مبهم و مورد اختلاف است. ابن طفیل تصریح کرده است که در رساله حی بن یقظان خویش در صدد بیان حکمت مشرقی ابن سینا است. بنابراین روایت ابن طفیل از فلسفه و حکمت پورسینا را می توان به مثابه یکی از قرائت های حکمت مشرقی شیخ الرییس انگاشت. خصوصیات این مفهوم حکمت مشرقی سینوی، به طور کلی در دو بخش مولفه های شکلی و محتوایی جای دارد. مقصود از مولفه شکلی، شیوه داستان پردازی و محاکات معقولات در قالب رمان و قصه به پیروی شیوه بوعلی سینا در رساله حی بن یقظان است. مولفه محتوایی شاخص حکمت مشرقی که در اینجا تحلیل شده، اسفار اربعه یا رشد چهار مرحله ای فلسفی-عرفانی حی بن یقظان است. در این مقاله که به روش توصیفی_تحلیلی به نگارش درآمده است نشان خواهیم داد که حی بن یقظان ابن طفیل در مولفه های شکلی از ابن سینا پیروی نموده و در عین حال در بخش مولفه های محتوایی، پایه گذار اسفار اربعه بوده است.