عرفا و فلاسفه اسلامی در بیان افکار و اندیشه های خود همواره از رمز و نماد بهره می گرفتند؛ به گونه ای که در آثار شیخ اشراق سهرودی عارف و فیلسوف ایرانی رمز و نمادگرایی عرصه گسترده ای را اشغال کرده است. در این که رمز خاص زبان عرفا است شکی نیست. این امر در برگزیدن سبک تمثیلی مثنوی معنوی مشهود است و در آثار عرفایی چون سنایی و عطار نیشابوری دیده می شود؛ اما رمزگرایی در میان فلاسفه کم تر استفاده شده است. در این میان داستان «حی بن یقظان» به عنوان یکی از معدود داستان-های رمزی- فلسفی، مورد توجه فلاسفه ای چون ابن طفیل، شیخ اشراق و ابن سینا و پیش از این ها افلاطون قرار گرفته است. ابن طفیل و مولانا با به نمایش گذاشتن شخصیت های «نی» و «حی» ذات جستجوگر انسانِ در پی حقیقت گمشده را به تصویر کشیده اند. بدین سان مولانا و در مقابل، ابن طفیل دو شخصیت جداگانه یکی در حوزه عرفان و دیگری در حوزه فلسفه و اندیشه پدید آورده اند. نوشتار حاضر می کوشد تا در چشم اندازی تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، همگونی ها و ناهمگونی ها و ابعاد و وجوه این دو شخصیت را بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی بررسی کند تا هم اندیشی های فلاسفه و عرفا و میزان قرابت و نزدیکی آن دو را نشان دهد.